تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 90 از 934 اولاول ... 4080868788899091929394100140190590 ... آخرآخر
نمايش نتايج 891 به 900 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #891
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    نمی گویم فراموشم مکن هرگز
    ولی گاهی به یاد آور

    رفیقی را که می دانی نخواهی رفت از یادش

  2. #892
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چقدر خوب و روشن است نماي چشم هاي تو

    نميرسد ستاره اي به پاي چشم هاي تو

    به ماه خيره مي شوم فقط و گريه مي کنم

    دلم که تنگ مي شود براي چشم هاي تو

    و هي مرور مي کنم نگاه اول تو را

    اگر نمي رسد به من صداي چشم هاي تو

    تو تاکه پلک مي زني به سجده ميرود دلم

    به پيشگاه اعظم خداي چشم هاي تو

    شبي خراب مي شود حصارهاي فاصله

    و آب مي شود دلم به پاي چشم هاي تو

  3. #893
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    راست گفتی عشق خوبان آتش است
    سخت می سوزاند اما دلکش است
    من کجا پرهیز از این آتش کجا
    شاد مانم گرچه در این آتشم
    روز و شب می سوزم اما دلخوشم
    از خدا خواهم که افزونش کند
    دل اگر دم زد .... پر از خونش کند

  4. #894
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سر سبزترین بهار تقدیم تو باد
    آوای خوشِ هَزار تقدیم تو باد
    گویند که لحظه ایست روییدن عشق
    آن لحظه هزاران بار تقدیم تو باد

  5. #895
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یادته با فال حافظ چه شبای که نشستیم
    واسه تک تک شعراش ما با هم چه شرطا بستیم
    یادته روزه گرفتیم تا خدا مارو ببینه
    گفتی تنها راه موندن سر عاشقی همینه
    یه روزی رفتیمو کندیم رو درخت اسممونو
    همون روز قرار گذاشتیم بشکنیم طلسممونو
    چه غروبا لب دریا با روشنا غزل نوشتیم
    که خدایا ما میدونیم هر دومون از یه سرشتیم
    و
    اسه ما جشن تولد یه بهونه بود همیشه
    که رو هدیه بنویسیم دلم از تو دور نمیشه
    من میگفتم که قشنگه بوسه معشوق وماهش
    گفتی دست بردار عزیزم من میترسم از گناهش
    یادمه مریض شدی تو حالت بدتر میشد هر شب
    یادمه داشتی می سوختی عزیزم تو اتیش تب
    کار من گریه وگریه
    ،
    کار تو سوختن وساختن
    یه سره دعا میکردم واسه هستیو نباختن
    اولاش طاقت اوردی ولی حیف صبر وقرارت
    چی بگم چه زود تموم شد گل یاس عمر بهارت
    حالا هر روز سر خاکت نمیشه که اشک نریزم
    کاشکی که خدا میاورد منو پیش تو عزیزم

  6. #896
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اینجا نیستی؟
    تو اینجا نیستی ! تنهای تنها ، با سکوتی سخت درگیرم
    و می دانم ، اگر دیگر نیایی ،
    در غروبی سرد و غمبار و پر از تردید می میرم !
    امید بازگشت تو ، مرا زنده نگه می دارد و آری
    تو می آیی !
    تو می آیی بهانه من ،
    و می دانم دوباره شاخه های خشک احساسم ،
    جوانه می زند ،
    لبریز از عشق و شکوه زندگی می گردد و با تو ،
    تمام لحظه های تلخ پاییز و زمستان را ،
    تمام لحظه های بی تو بودن را ، تمام خاطرات سرد و بی روح نبودت را ،
    شبیه قاصدک ، در دست های باد می اندازد و دیگر ،
    به آن فصل پر از دلتنگی و سرما نیندیشد !
    تو می آیی بهانه من ،تو می آیی ،
    و شوق دیدنت ، این شاخه های خشک را زنده نگه می دارد و
    تنها به شوق تو ،
    سکوت ژرف و سرد مرگ را بدرود می گوید .

  7. #897
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    عشق تو مست جاودانم کرد
    ناکس جمله جهانم کرد
    گر سبک دل شدم عجیب نبود
    که می عشق سرگردانم کرد
    این پایینی فرق می کنه
    چون هویدا ...
    چون هویدا شد آفتاب رخت
    راست چون سایه ای نهانم کرد
    چون نشان جویم از تو در ره تو؟
    که غم عشق بی نشانم کرد

  8. #898
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ترانه یادم نمیاد ‚ تنها بدون دوست دارم
    بدون که با نبودنت ‚ قدم به قدم بد میارم
    طلسم خوشبختی من چشمای عاشق تو بود
    وقتی که بودی میشد از روزای آفتابی سرود
    با تو میشد به ما رسید
    میشد تو رو نفس کشید
    می شد طلوع ممتد رو
    تو اینه ی چشم تو دید
    ترانه یادم نمیاد ‚ اما هنوز کنارتم
    تو یار من نيستی و من تا ته دنیا یارتم
    می شد با دست عاشقت یه سقف پر ستاره ساخت
    پیش حضور روشنت قافیه ساخت قافیه باخت
    با تو می شد به ما رسید
    می شد تو رو نفس کشید
    می شد طلوع ممتد رو
    تو اینه ی چشم تو دید
    ترانه یادم نمیاد ‚ اما چشات به یادمه
    خاطره ها رو رج زدن بودن من همین دمه
    ستاره نیس که بشمارم ‚ خودت باید بیای و بس
    با تو می شه ترانه خوند ‚ تا اوج آخرین نفس
    با تو می شد به ما رسید
    می شد تو رو نفس کشید
    می شد طلوع ممتد رو
    تو اینه ی چشم تو دید

  9. #899
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    خواستم كه شيدايت كنم مفتون چشمانت شدم
    در عشق رسوايت كنم پاي بند پيمانت شدم
    خواستم سخن از دل بگم
    ديدم دل ميبري ، دين ميبري ، مومن به ايمانت شدم
    گفتم مرحم نهم بر زخم خويش سازش كنم با اخم خويش
    بيهوده بود تجويز من محتاج به درمانت شدم
    خواستم پنهان كنم اين راز را اين سوز و اين گداز را
    غافل كه من انگشت نماي شهر و سامانت شدم

  10. #900
    آخر فروم باز sarina_sh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    (*v*)
    پست ها
    2,077

    12



    براي خواب معصومانهء عشق
    كمك كن بستري از گل بسازيم
    براي كوچ شب هنگام وحشت
    كمك كن با تن هم پل بسازيم


    كمك كن سايه بوني از ترانه
    براي خواب ابريشم بسازيم
    كمك كن با كلام عاشقانه
    براي زخم شب مرهم بسازيم


    بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
    ميون سفرهء شب تو با من
    بذار بين من و تو ، دستاي ما
    پلي باشه واسه از خود گذشتن


    تورو ميشناسم اي شبگرد عاشق
    تو با اسم شب من آشنايي
    از اندوه و تو و چشم تو پيداست
    كه از ايل و تبار عاشقايي
    تورو ميشناسم اي سر در گريبون


    غريبگي نكن با هق هق من
    تن شكستت و بسپار به دست
    نوازشهاي دست عاشق من
    بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
    ميون سفرهء شب تو با من


    بذار بين من و تو دستاي ما
    پلي باشه واسه از خود گذشتن
    به دنبال كدوم حرف و كلامي
    سكوتت گفتنه تمام حرفاست


    تورو از طپش قلبت شناختم
    تو قلبت قلب عاشقهاي دنياست
    تو با تن پوشي از گلبرگ و بوسه
    منو به جشن نور و آينه بردي


    چرا از سايه هاي شب بترسم
    تو خورشيد و به دست من سپردي
    بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
    ميون سفرهء شب تو با من


    بذار بين من و تو ، دستاي ما
    پلي باشه واسه از خود گذشتن
    كمك كن جاده هاي مه گرفته
    منه مسافر و از تو نگيرن


    كمك كن تا كبوترهاي خسته
    به يخ بستگي شاخه نميرن
    كمك كن از مسافرهاي عاشق
    سراغ مهربوني رو بگيريم


    كمك كن تا براي هم بمونيم
    كمك كن تا براي هم بميريم
    بذار قسمت كنيم تنهاييمونو
    ميون سفرهء شب تو با من


    بذار بين من و تو ، دستاي ما
    پلي باشه واسه از خود گذشتن



  11. این کاربر از sarina_sh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است

    a@s

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •