1.خب باید در نظر بگیرید که تشکیل یک خانواده جدید بدون داشتن شغل مناسب دشواره. ساپورت خانواده درسته که میتونه فشار رو کاهش بده ولی به نظر میرسه فشار مخارج بسیار بالاتر از این حرفهاست. علت اینکه این رو میگم اینه که اگر اینطور بود خانواده ها قطعا اینکارو میکردند [در سطح وسیع باید بپذیریم که مردم عقلانی رفتار میکنن با توجه به شرایط و اونها هم مثل شما استدلال میکنند که اگر فرزندشون ازدواج کنه بهتر از اینه که پیش اونا بخوره و بخوابه!]. بنابراین راه حل شما درسته ولی در این شرایط مشکل وسیع تر از این حرفهاست.
2. ببینید یک وقتی هست دولت دستمزدها رو دستوری بالا و پائین میکنه. به این سیاست. یک وقتی هست نرخ دستمزد در بازار بالا و پائین میشه. به این میگن مکانیزم بازار. وقتی دولت مداخله میکنه چه در بالا بردن چه در پائین اوردن بازار آشفته میشه [بحثش مفصله و در چارچوب این تاپیک نیست]. ولی حرفی که من زدم اینه که دولت با یکسری سیاستهای فرعی اجازه بده در مکانیزم بازار هم اشتغال و هم دستمزدها رشد پیدا کنه [چیزی که اگر با هم رخ بده بهترین حالت ممکن هست. هم یکسری مردم درامد پیدا میکنند و هم اونهایی که قبلا درامد داشتند زیاد میشه براشون]. برای اینکار هم باید سرمایه گذاری تقویت بشه و چیزی که بهش میگن تقویت بخش تولیدی.
در چین اشتغال بسیار در سطح قابل قبولیه. نرخ بیکاری به 4درصد کاهش پیدا کرده در عین اینکه دستمزدها طی 10 سال گذشته 195% رشد داشته! به نمودارها توجه کنید:
نرخ بیکاری:
متوسط درآمد سالانه:
دقیقا چیزی که من به شما گفتم تو چین اتفاق افتاده. کاهش بیکاری و رشد دستمزد. چطور این دو با هم رخ داده؟ اگر به نرخ رشد اقتصادی چین دقت کنید میبینید که رشد خوبی داشتند و این رشد از طریق سرمایه گذاری بدست اومده. دولت چین برای این رشد خوب کلی برنامه های اقتصادی اجرا کرده.
3.این یک بحث سیاسی هست. ربطی به موضوع تاپیک نداره. بهتره واردش نشیم... از نظر سیاسی رفتار مردم توجیه منطقی داشت.