این علی آبادی این همه پست رو میخواد چیکار؟ بابا یکم هم بذار بقیه بخورن!
این علی آبادی این همه پست رو میخواد چیکار؟ بابا یکم هم بذار بقیه بخورن!
دوئل داغ صفايي فراهاني و تربيت بدني در نيمه شبكيومرث هاشمي با تأكيد بسيار گفت، امكان ندارد نامهاي را به فيفا فرستاده باشد و همه مكاتبات با فيفا با امضاي صفايي صورت گرفته است، اما بلافاصله پس از اين ادعا، صفايي نامهاي را نشان داد كه با امضاي هاشمي فرستاده و وي نيز اين امر را پذيرا شد.
كد خبر: ۳۸۱۷تاريخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۰۴ دي ۱۳۸۶تعداد بازديد: ۱۹۹۳۴
رويارويي صفايي فراهاني و نمايندگان سازمان تربيت بدني در برنامه تلويزيوني 90 به دوئلي داغ تبديل شد كه شليك تير نهايي آن به پس از انتخابات فدراسيون فوتبال موكول شد.
به گزارش خبرنگار «تابناك»،شب گذشته، عادل فردوسيپور، بحث مهمي را در فوتبال ما پيش كشيد و با دعوت از صفايي فراهاني، رئيس كميته انتقالي فدراسيون فوتبال و نماينده فيفا در اين كميته، به بررسي ابعاد متفاوت بحراني پرداخت كه ماههاست گريبانگير محبوبترين رشته ورزشي ما، فوتبال شده است.
تعويق پياپي انتخابات فدراسيون، زمان كم تا آغاز مسابقات مقدماتي جام جهاني، سردرگمي فدراسيون و مشخص نبودن سرمربي تيم ملي فوتبال، از مهمترين عوامل نگراني بودند كه فردوسيپور هم در اقدامي قابل تحسين اين مسائل را بدون محافظه كاري پيش كشيد.
صفايي فراهاني، در حالي به بيان تلاشهاي خود در زمان تصدي رياست كميته انتقالي پرداخت كه تمركز بحث بيشتر بر روشن شدن مسئول تعويق پياپي انتخابات و پروسه بيمار انتخاب رئيس فدراسيون بود.
صفايي فراهاني با اشاره به روند طي شده در كميته انتقالي با فيفا براي اساسنامه فوتبال ايران با بيان اينكه، در اوایل کار کمیته انتقالی، تعامل وجود نداشت و جلسات به حال تعلیق درمی آمد و نتایج جلسات هم از سوی دبیرکل وقت، اجرایی نمی شد و همین امر، باعث کنار گذاشتن آقای مصطفوی شد. گفت: پس از ارسال اساسنامه اولیه، فیفا در 10 اردیبهشت ماه ایرادات را به ما اعلام کرد که مهمترین آن، ممنوعیت حضور رییس سازمان تربیت بدنی و معاون ایشان و مدیران کل سازمان و دبیرکل کمیته ملی المپیک در مجمع عمومی فدراسیون (به دلیل عدم عضویت آنها در فدراسیون فوتبال) بود که در نهایت، با رایزنی انجام شده و تشریح ساختار دولتی اقتصاد ایران، فیفا با حضور تنها دو نفر (رییس سازمان تربیت بدنی و معاون ایشان) در مجمع عمومی فدراسیون موافقت کرد.
وي افزود: در نامه فیفا قید شده بود که رییس سازمان تربیت بدنی و معاون ایشان به شرطی می توانند در مجمع عمومی عضویت داشته باشند که نامزد مسؤولیت های فدراسیون نشوند. بعد از رسیدن این نامه، بحث های طولانی در کمیته انتقالی داشتیم، بحث اين بود كه در تاریخ ورزش ایران، هیچگاه رییس سازمان ورزش خود را داوطلب ریاست فدراسیون ها نکرده است»، بنابر خواستار حذف این بند، شده با این رويكرد و تعهد که رییس سازمان، نامزد انتخابات نخواهد شد. ما هم در مذاکره با فیفا تعهد دادیم رییس سازمان تربیت بدنی نامزد انتخابات نخواهد شد و بر مبنای قول ما، پذیرفتند که آن بند در اساسنامه نیاید.
رئيس كميته انتقالي، بر اين باور بود كه سازمان پيش از ثبتنام عليآبادي در انتخابات از ممنوعيت حضور وي آگاهي داشته و با وجود اين، اقدام به ثبتنام كرده است، اما كيومرث هاشمي و به ويژه محمد آخوندي، سخنگوي سازمان تربيت بدني، منكر اين مسائل شده و اعلام كرده بودند كه سازمان مرتكب هيچ تخلفي نشده است.
در تبادل اين دفاعيات، پاسخها و حملات و ضدحملات تناقضهايي ديده شد كه كفه صداقت را به سود كميته انتقالي سنگينتر ميكرد.
نماينده فيفا در كميته انتقالي فوتبال اطهار داشت: ثبت نام آقای علی آبادی در آخرین روز داوطلبی انتخابات فدراسیون، باعث شد تا ما دچار مشکل شویم. از یک طرف، می خواستیم انتخابات برگزار و فوتبال از بلاتکلیفی خارج شود و از طرف دیگر، نامزدی علی آبادی مغایر قول ما به فیفا بود. با این حال، ما تاکید داشتیم که چون فیفا اظهارنظر منفی نداشته، انتخابات را برگزار کنیم و حتی فیفا هم، نمایندگان ناظر خود بر انتخابات را معرفی کرد؛ اما ناگهان در یک اقدام، 12 نفر از داوطلبان سمت های مختلف فدراسیون از کاندیداتوری استعفا دادند و انتخابات لغو شد. كه به نوشته روزنامه ها، آقای علی آبادی در همان مقطع اعتراف کرد که کناره گیری این داوطلبان با هماهنگی و دستور سازمان تربیت بدنی بوده است.
كيومرث هاشمي با تأكيد بسيار گفت، امكان ندارد نامهاي را به فيفا فرستاده باشد و همه مكاتبات با فيفا با امضاي صفايي صورت گرفته است، اما بلافاصله پس از اين ادعا، صفايي نامهاي را نشان داد كه با امضاي هاشمي فرستاده و وي نيز اين امر را پذيرا شد و گفت: فقط دو نامه را به فيفا ارسال كرده است.
نمايندگان فدراسيون كه اصرار داشتند بسياري مسائل تا پس از انتخابات فدراسيون سربسته بماند، سرانجام در روندي كه با هشياري فردوسي پور به سمت شفافسازي هدايت شد، مجبور به بيان سخناني شدند كه در مقاطعي تعارضات آشكاري ميان سخنان هاشمي با رغبتي، نماينده سازمان در كميته انتقالي و آخوندي، سخنگوي سازمان داشت.
در اين ميان، آخوندي با دفاعياتي كه به نظر مي رسيد بيشتر جنبه فرافكني دارد، همه ادعاهاي فراهاني را رد كرده و با اين عنوان كه صفايي، تنها بخشي از واقعيات را عنوان نموده، او را متهم به دروغگويي در شب تاريك كرد.
در بحث شركت عليآبادي در انتخابات صفايي، مدعي شد كه اين مسئله را در جلسهاي با حضور هاشمي به آگاهي وي رسانده است، اما هاشمي مدعي شد كه در آن تاريخ در ايران نبوده و در ماكائو بوده است.
در اين باره هم صفايي اظهار داشت: نامه آن جلسه به هاشمي رونوشت شده كه در اين باره و سخنان صفايي با خبرگزاريها پس از نامزدي عليآبادي اتهاماتي است كه متوجه صفايي فراهاني شد، چراكه وي اعلام نموده بود: نامزدي عليآبادي مانعي ندارد. اما، صفايي اينگونه دفاع كرد كه براي متشنج نشدن افكار عمومي اين خبر را اعلام كرده است و گفت: در پی نامزدی علی آبادی، ما بنا برمنافع ملی عمل کردیم و از برهم زدن فضای داخلی خودداری کردیم. ما با علم به تخلف آقای علی آبادی، باز هم سعی بر برگزاری انتخابات داشتیم و به همین دلیل، در مصاحبه ها مطرح کردیم که نامزدی ایشان مغایرتی با اساسنامه ندارد.
در بحث انتخاب سرمربي تيم ملي با توجه به بحثهاي صورت گرفته در برنامه شب گذشته 90، ميتوان نتيجه گرفت كه سازمان به نحوي در اين راه مصمم نبوده است. در حاليكه كميته انتقالي، چهار مربي را تأييد كرده بود و ديگر مسائل از نظر مالي مربوط به سازمان بوده است. همچنين سخنان صفايي نشان داد كه كميته انتقالي وظيفه خود را در اين باره انجام داده است.
صفايي در اين باره گفت: ما برای مربیگری تیم ملی با افراد زیادی صحبت کردیم که در میان آنها، این افراد برای مذاکره پاسخ مثبت دادند: کومان، گولیت، ادووکات، میلوتینوویچ، اسوالدو اردیلس، لوکزامبورگو، لیائو، تروسیه، پیتر رید، ساندس، تراپاتونی، سانتینی، زمان و آرتور جرج. بسیاری از این افراد، به علت تعلل ما برای مذاکره، کنار رفتند که این مساله هم، متوجه سرپرست فدراسیون و سازمان تربیت بدنی است.
در حالي كه هاشمي و آخوندي، منكر اقدامات كميته شدند، گفتوگوي 90 با رغبتي، نماينده سازمان، حاكي از درستي ادعاهاي فراهاني و در تناقض آشكار با ادعاهاي هاشمي و آخوندي بود.
در حالي كه آخوندي مدعي بود كمكاري از سوي كميته بوده و سازمان هيچ كمكاري نكرده است، اين امر بر همگان روشن است كه تصميم نهايي با هاشمي به عنوان نماينده سازمان و كسي است كه حق امضاي قرارداد و تصويب حقوق لازم براي يك مربي را دارد، اما آخوندي، منكر اين قضيه شده و بر اين باور بود كه هاشمي در اين زمينه مسئوليتي ندارد.
به طور كل، با توجه به بحثهاي مطرح شده، ميتوان نتيجه گرفت تا بدين لحظه از دوئل صفايي موقعيت بهتري دارد و با توجه به تناقض سخنان نمايندگان سازمان و اسناد ارايه شده به وسيله صفايي كميته انتقالي وضعيت بهتري را نسبت به سازمان در اين دوئل داراست.
دو حريف در حالي يكديگر را نشانه رفتهاند كه سازمان براي شليك نهايي تا پايان انتخابات فدراسيون، فرصت خواسته است و صفايي نيز موافقت با برگزاري انتخابات را موكول به كارشكني نكردن از سوي سازمان كرد.
صفايي در بخشي از سخنان خود گفت: سازمان پس از منتفي شدن حضور عليآبادي در انتخابات صريحا اعلام كرده كه ديگر انتخاب سرمربي براي آنان اولويت ندارد كه با تأييد ضمني هاشمي و آخوندي روبهرو شده و در اين صورت اين كار در تعارض كامل با ادعاهاي پياپي نمايندگان سازمان در برنامه ديشب 90 درباره تلاش آنها به خاطر مردم و منافع فوتبال كشور بود.
فردوسي پور پس از اينكه با برنامه پيشين خود، انتقادات بسياري را متوجه خود كرد، اين بار و كمي پس از اينكه جايزه شخصيت محبوب نسل سوم را در مراسم چهلچراغ به دست آورد، 90 را به عرصه بيان واقعيات فوتبال تبديل كرد و البته با سوال پيچ كردن صفايي فراهاني شرايطي را به وجود آورد تا مردم تا اندازهاي از پشتپردههاي موجود در فوتبال آگاه شده و بيصبرانه منتظر برنامه عادل پس از انتخابات فدراسيون باشند.
خراج فردوسيپور براي حفظ «منافع ملي»؟!
اين مقامات تهديد کردهاند که همه تلاش خود را براي برکناري فردوسيپور به علت آنچه آنها «ضربه به منافع ملي»! ميدانند، انجام ميدهند.
كد خبر: ۳۸۷۱تاريخ انتشار: ۰۹:۱۶ - ۰۵ دي ۱۳۸۶تعداد بازديد: ۷۶۶۳
شنيده ميشود به دنبال مباحث مطرح شده از جانب «محسن صفاييفراهاني» رئيس کميته انتقالي فدراسيون فوتبال در برنامه اخير تلويزيوني 90 و بيان موارد متعددي از پشتپردههاي دخالت دولت و سازمان تربيت بدني در انتخابات فدراسيون فوتبال از جانب وي، فشارهايي براي برکناري «عادل فردوسيپور» از سوي برخي محافل به صداوسيما وارد شده است.
به گزارش آفتاب، اين فشارها از آنجا آغاز شد که صفايي فراهاني با حضور در برنامه 90 که به گفته فردوسيپور، بهرغم دعوت از نمايندگان سازمان تربيت بدني، هيچ شخصي از جانب اين سازمان در آن حاضر نشده بود، با ارايه مدارک و اسناد مستدل، از بسياري از مسائل مربوط به دخالت دولت و رئيس سازمان تربيت بدني در انتخابات فدراسيون فوتبال، پرده برداشت.
افشاگري رئيس کميته انتقالي فدراسيون فوتبال و رئيس سابق اين فدراسيون، کار را آنقدر بالا کشاند که برنامه 90 شاهد بيشترين مدت زمان پخش در تاريخ خود بود و حتي دو تن از مقامات سازمان تربيت بدني که براي پاسخگويي به سخنان صفايي فراهاني به صورت تلفني در برنامه حاضر شده بودند نيز نتوانستند پاسخ قابل پذيرشي به افکار عمومي بدهند و به ناچار مجبور به قطع تماس خود ميشدند.
در همين زمينه هم شنيده ميشود که برخي مقامات ارشد دولتي که از حضور صفايي فراهاني در برنامه 90 و مباحث مطرح شده از سوي وي، عصباني هستند و از سوي ديگر، «عادل فردوسيپور» را مقصر اصلي اين مسئله ميدانند، در ديشب و امروز برخي فشارها را روي سازمان صداوسيما آغاز و انتقادات بسياري را نسبت به عملکرد فردوسيپور مطرح کردهاند.
اين مقامات تهديد کردهاند که همه تلاش خود را براي برکناري فردوسيپور به علت آنچه آنها «ضربه به منافع ملي»! ميدانند، انجام ميدهند.
ممنون ولی خبر کلا تکراری بودش.همش توی تاپیک اصلی موجود هستش.
اگه ولش كنن فردا مي خواد تمامي پست هاي اين مملكت رو از رفتگري گرفته و .... انجام بده.
اينجا ورود آقايان ممنوع است!
شنبه 22/10/1386
ورزش کردن زنان و مردان در کنار هم در باشگاههاي آلمان چيز غريبي نيست اما، به تازگي در شهر کلن باشگاهي راه اندازي شده که درنوع خود کمنظير است. باشگاهي که ورود مردان در آن ممنوع است.
به نقل از ايسنا، باشگاه ورزشي «حيات» در نگاه نخست مانند تمام سالنهاي ورزشي ديگري است که نمونه آنها را در شهر کلن ميتوان به وفور پيدا کرد. يک باشگاه ورزشي معمولي درطبقه دوم يک ساختمان کاملاً معمولي. اما اگر يک مقدار دقيقتر شويد و سرتان را اندکي بالاتر ببريد، نگاهتان به پنجرههاي قدي اين باشگاه ورزشي ميافتد که کمي با بقيه باشگاههاي ورزشي شهر کلن تفاوت دارد.
پشت تمام پنجرهها کرکرههاي ضخيم سفيد رنگي نصب شدهاند که فضاي داخل باشگاه را از تيررس نگاههاي کنجکاو ديگران يا بهتر است بگوييم "مردان" ميپوشانند. تنها کافي است چند قدم ديگر برداريد تا به در ورودي باشگاه برسيد. درست همانجاست که ميشود دليل اصلي تمام سر و صداهاي به پا شده در زمان راهاندازي اين باشگاه را فهميد. دم درب ورودي، زنگ سفيد رنگي قرار دارد که روي آن با خط درشت و خوانا نوشتهاند: "مخصوص مردان!"
براي اينکه مراجعه کنندگان متوجه شوند که قضيه از چه قرار است، تابلويي سفيد رنگ در کنار زنگ مردانه، به ديوار آويخته شده است: "ورود مردان به اين سالن ورزشي ممنوع است. براي تحويل هرگونه بسته پستي يا پرسيدن سؤال لطفاً زنگ بزنيد و منتظر بمانيد." اين قانون براي تمام آقايان صادق است. زيرا که قلمرو اين باشگاه ورزشي تماماً در اختيار زنهاست.
*** ضمانتنامه معتبر
بيشتر کساني که عضو باشگاه «حيات» هستند، خانمهاي مسلمان و محجبهاند. براي اين دسته از خانمها اينجا نخستين مكاني است که ميتوانند در هنگام ورزش کردن، روسريهايشان را از سر بردارند، گرمکن بپوشند و با خيال راحت ورزش کنند.
يکي از همين ورزشکاران حليمه دوگان است. خانمي مسلمان و ترک که از زمان افتتاح اين باشگاه تاکنون، يک پاي ثابت کلاسهاي ورزشي حيات بوده است. البته حليمه پيش از اين هم ورزش ميکرده، با اين تفاوت که در يک باشگاه ورزشي آلماني.
وي در اين رابطه ميگويد: "چيزي که من را اذيت ميکرد، اين بود که مدام يک پستچي يا يک مرد داخل باشگاه ميآمد. همه حواس آدم دائم به اين بود که هماكنون يک مرد وارد سالن شود اما، اينجا در عوض خيال آدم راحت است. واقعاً همه ما از اينجا خوشمان ميآيد. يا بهتر است که بگويم اينجا تضمين شده است"
*کرکرهها وقتي کنار ميروند که موها پوشيده شده باشد
دو خانم حدوداً سي ساله وارد ورزشگاه ميشوند. مانتوي مشکي بلند به تن دارند و موهايشان را هم با روسري کاملاً پوشاندهاند. تا چند دقيقه ديگر قرار است تا کلاس "تمرينات ويژه شکم" شروع شود. فرصت زيادي نيست، مانتوها به سرعت جاي خود را با لباسهاي ورزشي رنگي عوض ميکنند اما، موها همچنان با يک دستمال سرکوچک پوشيده ميمانند، البته اين پوشيدگي اين بار به خاطر آقايان نيست، بلکه براي جلوگيري از سرازير شدن قطرههاي عرق در حين تمرين است.
* نخستين جرقه
مدير باشگاه ورزشي «حيات» خانمي ترکتبار به نام «امينه آيدمير» است که از نه ماه پيش تاکنون اين باشگاه ورزشي را اداره ميکند. امينه خود چند سالي است که مرتب ورزش ميکند. او بعد از بارداريش، به خاطر بازگشت دوباره به وزن قبليش عضو يک باشگاه ورزشي آلماني شده بود.
آيدمير در اين رابطه اظهار كرد: "چون من مسلمان هستم و روسري سر ميکنم، در آن باشگاه متأسفانه نميتوانستم بدون روسري باشم چون مربي ورزش آنجا خودش يک مرد بود. بعد پيش خودم فکر کردم که چرا يک باشگاه ورزشي مخصوص خانمها وجود ندارد، جايي که آقايان نباشند. همانجا بود که به خودم گفتم حالا که هيچ باشگاهي نيست، پس تو خودت بايد يک چنين باشگاهي را تأسيس کني."
"البته از حرف تا عمل راهي طولاني را طي شد. خيلي سخت بود، چون که هزينهها بسيار بالا بودند. شوهرم در ابتدا من را جدي نگرفت. اما بعد که قضيه واقعاً جدي شد، هردويمان خيلي فکر کرديم. چه شبهايي که به هيچ وجه خواب به چشمانمان نيامد."
* دربي كه به روي كه باز است
در حال حاضر280 نفر عضو اين باشگاه هستند. از دختران جوان گرفته تا خانمهاي مسني که براي نخستين بار است که روي به ورزش آوردهاند. چه مسلمان و چه غير مسلمان. دربهاي باشگاه "حيات" به روي همه باز است.
البته اينجا در بين ورزشکاران، تنها زنان مسلمان ترک ديده نمي شوند، غير مسلمانها هم به گرمي پذيرفته ميشوند. «ايزابلا کوربيس» به همين دسته اخير تعلق دارد. خانمي آلماني و کاتوليک که مدتي است مشتري باشگاه حيات شده است.
وي هم احساس خود را در اين رابطه چنين بيان ميكند: "اينجا آدم احساس راحتي ميکند. همهمان زن هستيم و بيشترمان هم مشکل اضافه وزن داريم. اما در يک باشگاه آلماني دردسر اول از لباس شروع مي شود. همه لباسهاي مارکدار به تن دارند. آدم بايد شيک باشد و آرايش کند، اما حالا من وقتي صبحها از خواب بلند ميشوم ميدانم که راحت و بدون زرق و برق ميتوانم به اينجا بيايم اما، در يک باشگاه آلماني به آدم چپ چپ نگاه مي کنند."
* درون قلمرو زنانه چه ميگذرد؟
به نقل از دويچهوله، در اين باشگاه ورزشي همه چيز با هيجان پيش ميرود و موسيقي ريتم دار ترکي هم بهانهاي ميشود تا خانمها با انرژي و شور و هيجان بيشتري بر روي دوچرخه رکاب بزنند يا وزنههاي سنگين را با پا بالا و پائين ببرند.
صحبتها همگي متنوعاند و موضوع بحثها هم آن چيزهايي است که در بين بيشتر خانمها پرطرفدار است، رژيمهاي غذايي، بچهها و پرسيدن ازهم ديگر براي دانستن اين که هر کسي چه ميزان وزن کم کرده است.
البته در اين بين مسايل ديگري هم هستند که براي غير مسلمانها جديدند. براي نمونه «جشنهاي مذهبي اسلامي» كه براي «آناستازيا آزارف» به عنوان يک زن جوان روسي جالب است. وي در اين ارتباط چنين ميگويد: " آدم در جريان تمام جشنها قرار ميگيرد. به عنوان نمونه چند وقت پيش ماه رمضان بود. دربارهاش با هم حرف زديم. البته اينجا کمي خلوت بود، چون بيشتر روزه بودند. اما آخر ماه رمضان اينجا جشن گرفتند و همه به هم تبريک گفتند."
براي "آناستازيا آزاروف" قانون منع ورود مردان آزار دهنده نيست، چون که به اين نکته اعتراف ميکند که کمي خجالتي است و باشگاه حيات دست كم براي او جاي مناسبي است. البته اين بيشترهم به اين خاطر است که رئيس باشگاه، امينه آيدمير قوانين خاص خودش را دارد. آناستازيا ادامه داد: "ما اينجا دوشهاي دسته جمعي نداريم. کابينها همه از هم جدا شدهاند و بخش جداگانهاي هم براي تعويض لباس داريم. در سونا هم نميشود برهنه بود، حتماً بايد از حولههاي مخصوص سونا استفاده کرد."
* يک تير، دو نشان
با اين باشگاه ورزشي، امينه آيدمير توانسته است با يک تير، دو نشان بزند. از طرفي خانمها را سالم نگه ميدارد و از طرف ديگر رضايت مردهاي سختگير را جلب کند.
مدير باشگاه ورزشي «حيات» در كلن آلمان يادآور شد:"عدهاي از مردهاي حساس هم هستند که خودشان تلفن کردند تا مطمئن شوند که اينجا مردي نميآيد. وقتي که مطمئن شدند آن وقت به همسرانشان اجازه دادند تا براي تمرين به اينجا بيايند."
کلاسها کمکم به پايان ميرسند و بيشتر آماده ميشوند تا به خانه باز گردند. گرمکنهاي ورزشي دوباره تبديل به مانتوهاي پوشيده و بلند مي شوند.
بازگشتي دوباره به دنياي زنانه و مردانه. اما سراسر مجهز، همراه با روسري.
منبع : تبيان
خبرگزاري موج- به نفر اول رقابتهاي پيادهروي يك دستگاه پرايد، 4 نفر بعدي 4 دستگاه موتور سيكلت و به نفرات بعدي 200 دستگاه دوچرخه، لباس ورزشي و صدها جايزه ديگر اهدا خواهد شد.
document.write( "" );
مهندس محمد هادي حسام، معاون سازمان و رييس مركز توسعه ورزش همگاني و تفريحي هدف از برگزاري اين همايش را ايجاد شادي و نشاط، ترغيب مردم براي پرداختن به ورزش، ارتقاي سطح سلامتي، پركردن اوقات فراغت مردم به ويژه جوانان و نوجوانان و ترويج فرهنگ عمومي ورزش اعلام كرد.
وي از حضور بيش از 200هزار علاقهمند به ورزش پياده روي در اين همايش خبر داد و ياد آور شد: براي ترغيب مردم به ورزش بايد همايشهاي بيشتري با جذابيتهاي ويژه تدارك ديد و در سطح كشور برگزار شود.
علیرضا واحدی نیکبخت 250 میلیون تومان برای یک سال، آرش برهانی 220 میلیون تومان برای یک سال، علی انصاریان 190 میلیون تومان برای یک سال، مجتبی جباری 110 میلیون تومان برای یک سال، وحید شمسایی 100 میلیون تومان برای یک سال، تازه این آخری بازیکن فوتسال است، نه فوتبال.
به گزارش «فردا»، جام جم در ویژه نامه نوروزی خود به بررسی رقم قراردادهای برخی ورزشکاران در رشته های مختلف پرداخته است.
در گزارش جام جم آمده است: اگر قرار باشد اسامی تمامی بازیکنانی را که در فوتبال ایران مبالغ این چنینی دریافت میکنند، بنویسیم، مطمئناً تعدادشان از شمار انگشتان 2ـ3 دست هم تجاوز میکند و نکته جالب آن که همه آنها هم به نوعی تکذیب میکند، اما مگر میشود مرفه بودن را هم تکذیب کرد.
نکته دیگر این که وقتی از آنها درباره مبالغ بالای قراردادشان میپرسیم، میگویند پولی که ما میگوییم در مقایسه با بازیکنان کشورهای دیگر واقعاً کم است.
البته بنده خداها حق هم دارند. وقتی به همین جواد کاظمیان خودمان برای 4 ماه بازی در الجزیره امارات مبلغ یک میلیارد و صد میلیون تومان پیشنهاد میشودع باید هم فوتبالیستهای شاغل در لیگ ایران از مبالغ قراردادهایشان ناراضی باشند.
اگر تا اینجای گزارش را خواندید و فکر کردهاید که از همین فردا میتوانید با ورزشکار شدن، میلیاردر شوید، باید بگویم اشتباه کردهاید. پول در همه رشتههای ورزشی علف خرس نیست که بیحساب و کتاب بذل و بخشش شود.
اگر فوتبالیستی مثل نیکبخت واحدی برای یک سال 250 ـ 240 میلیون تومان میگیرد، اگر بسکتبالیستی مثل صمد نیکخواه بهرامی ترکاشوند برای یک سال 140 میلیون تومان میگیرد، اگر والیبالیستی همون محمد ترکاشوند برای یک فصل 120 میلیون تومان میگیرد و بالاخره اگر کشتیگیری مثل فردین معصومی برای 8 کشتی 6 دقیقهای 50 میلیون تومان میگیرد! بله، 35 میلیون ریال!
به گزارش فردا در ادامه این گزارش آمده است: جالب است بدانید قرارداد علی مظاهری در بین بوکسورها یک رکورد محسوب میشود و برای بقیه گرفتن همین 5/3 میلیون تومان هم یک آرزو به حساب میآید.
مرتضی سپهوند را که حتماً میشناسید. او بعد از علی مظاهری نفر دوم بوکس ایران به شمار میرود و به همراه مظاهری 2 سهمیه المپیکی بوکس کشورمان در پکن 2008 را به دست آوردهاند. با او صحبت کردیم تا ببینیم سهم او از قراردادهای ناچیز رشته ورزشی بوکس چقدر است.
سپهوند میگوید: من برای یک فصل مبارزه در لیگ بوکس 3 میلیون و 300 هزار تومان میگیرم؛ یعنی بعد از علی مظاهری بیشترین پول را به من میدهند. من این مبلغ را برای 5 تا 8 مبارزه سنگین در طول فصل میگیرم!
اگر مبلغ دریافتی مرتضی سپهوند را بر 12 ماه سال تقسیم کنیم، درآمد ماهیانه این قهرمان ملی بوکس میشود 275 هزار تومان! تازه این وضعیت بهترین بوکسورهای ماست، اگر نگاهی به رقم قرارداد سالیانه هومن کرمی که نفر سوم بوکس آسیا است، بیندازید، بیشتر تعجب خواهید کرد. هومن برای یک فصل رقابت فقط یک میلیون و 500 هزار تومان میگیرد و این در حالی است که او شانس سوم بوکس ایران برای کسب سهمیه المپیک به شمار میرود.
سپهوند میگوید: ما در لیگ بوکس قراردادهای 750 هزار تومانی هم داریم. بعضیها هم اصلاً پیش قراردادی نمیگیرند فقط به ازای هر بردشان 100 یا 200 هزار تومان دریافت میکنند که این فاجعه است.
مبلغ قراردادها در رشتههایی چون بوکس و دوچرخهسواری به حدی پایین است که بچههای سانشو کار در بین آنها پادشاهی میکنند. اعضای تیم ملی سانشو چیزی حدود 7 و 8 میلیون تومان دریافت میکنند، اما برای یک بوکسور فکر کردن به این ارقام زیاده خواهی محسوب میشود. سپهوند رد این باره به نکته جالبی اشاره میکند: علی مظاهری قهرمان بلامنازع بوکس آسیاست، اما همین آدم اگر برای یک فصل رقم 9 میلیون تومان را در خواست میکند، میگویند خیلی انتظارش بالاست. این در حالی است که یکی دیگر از دوستان من که در لیگ بسکتبال بازی میکند و یار ذخیره است، با آن که فقط برای دقایقی در هر بازی به میدان میرود، 95 میلیون تومان برای یک فصل گرفته است!
برخلاف کشتیگیرها که برای حضور در اردوهای تیم ملی هم روزانه 20 هزار تومان دریافت میکنند، بوکسورها، دوچرخهسوارها و حتی ملیپوشان ورزشهای رزمی از حضور و عضویت در تیم ملی هم درآمدی ندارند و فقط در صورت کسب مدال یا قهرمانی است که میتوانند به دریافت جوایز ناچیزی دلخوش کنند.
یک پله پایینتر از فوتبال بروبچههای بسکتبال قرار دارند. سقف قراردادها در بسکتبال 140 یا 150 میلیون تو مان است که در این میان صمد نیکخواه بهرامی بیشترین مبلغ را برای بازی در یک فصل دریافت میکند. در بین بسکتبالیها در مجموع 6 نفر رقمی بیشتر از 100 میلیون تومان دریافت میکنند که حامد حدادی، مهدی کامرانی و صمد نیکخواه بهرامی از آن جمله هستند.
این ارقام نجومی فقط مختص ملیپوشان بسکتبال نیست. نفراتی چون پویا تاجیک و ایمان زندی که در آخرین رادوی تیم ملی حضور نداشتند هم چیزی بین 80 میلیون تومان برای یک فصل بازیدر لیگ دریافت میکنند. حداقل قراردادها در لیگ بسکتبال هم 15 میلیون تومان است. یعنی باز 3 برابر درآمد یک کارمند رسمی دولت.
بسکتبالیستها علاوه بر این دریافتهای بالا، پاداشهایی هم دارند که پس از پیروزی در بازیهای مهم به آنها داده میشود. مبلغ این پاداشها هم از 100 هزار تومان برای هر بازیکن تا 600 هزار تومان متغیر است.
اگر علاقهای به فوتبال ندارید و یا از پرتاب کردن توپ به درون حلقه خوشتان نمیآید، میتوانید از راه والیبال میلیونر شوید. نجومیترین قراردادها بعد از فوتبال و بسکتبال در والیبال بسته میشود. سرآمد بازیکنان این رشته هم محمد ترکاشوند است که برای یک فصل بازی 120 میلیون تومان دریافت کرده است.
پس از ترکاشوند بیشترین پول را پیمان اکبری میگیرد، مبلغ قرارداد یکساله پیمان چیزی حدود 100 میلیون تومان است.
قراردادهای سالانه دیگر ملیپوشان والیبال هم کمتر از 85 میلیون تومان نیست و مبالغ دریافتی آنها بین 85 تا 100 میلیون تومان متغیر است.
در ادامه این گزارش آمده است: والیبالیستها هم مثل فوتبالیستها و بسکتبالیستها از بابت حضور در اردوهای تیم ملی پولی دریافت نمیکنند اما پاداشهای آنها حسابی دندانگیر است. اگر تورنمنتها و بازیهای رسمی تیم ملی والیبال بینالمللی و خارج از ایران باشد، هر بازیکنی 300 دلار میگیرد، ضم این که برای هر پیروزی بین 50 تا 200 دلار به تک تک اعضای تیم پاداش داده میشود. البته بیشترین پاداش بعد از پیروزی والیبالیستهای جوان مقابل ایتالیا در جام جهانی پرداخت شد که رهر نفر 300 دلار دریافت کرد.
با جمشید حمیدی، کارشناس برجسته والیبال صحبت کردیم تا نظر او را درباره درآمد والیبالیستها را با قشر تحصیلکرده جامعه که الان یا راننده تاکسی هستند یا بیکار و یا در شغلهای غیرتخصصی فعالیت میکنند، مقایسه کنیم، باید بگوییم وضع والیبالیها خوب است. پولی که در کشور ما به بازیکنان والیبال میدهند، معادل پولی است که در کشور پیشرفتهای چون فرانسه به والیبالیستها میدهند، اما تمرینات حرفهای آنها کجا و تمرینات ما کجا؟ اینجا فقط چند بازیکن از جمله پیمان اکبری، محمد ترکاشوند و امیرحسینی هستند که موقعیت حرفهای خودشان را درک میکنند، اما بسیاری دیگر فقط در این اندیشه هستند که امسال از سال گذشته پول بیشتری بگیرند و هیچ احساس مسوولیتی در قبال پول دریافتیشان نداشته باشند، این گروه را مقایسه کنید با برخی والیبالیستهای قدیمی ما همچون حسن کرد، مسعود صالحیه، یدالله کارگر پیشه و مرحوم چنگیز انصاری که آن زمان در حد بازیکنان اروپایی بازی میکردند، اما پول کفش و لباس خود را هم از جیب خودشان میدادند.
وقتی از جمشید حمیدی درباره حداقل قراردادها در والیبال پرسیدیم، او در پاسخ گفت: حداقل قراردادها در والیبال 10 میلیون تومان است، اما در سوپر لیگ والیبال کسی کمتر از 25 میلیون تومان نمیگیرد.
بازیکنان خارجی هم که چیزی حدود 100 هزار دلار میگیرند یعنی 80 تا 90 میلیون تومان.
یک کشتی و یک معصومی
اما کشتی؛ اگر قرار است از راه کشتی پولدار شوید، حتماً باید شماره یک وزن خود در تیم ملی و آسیا باشید. کمی سخت است، نه؟!
سقف قراردادها در این رشته 50 میلیون تومان است که آن هم به فردین معصومی تعلق دارد. فدرین این مبلغ را به شرطی گرفت که در هر 8 مبارزه فصل روی تشک برود. به عبارتی او برای هر کشتی 6 دقیقهای بیش از 6 میلیون تومان گرفت. یا به عبارتی هر دقیقه کشتی بیشتر از یک میلیون تومان!
البته سقف این قرارداد سال گذشته برای مراد محمدی و علیرضا رضایی 20 میلیون تومان بود. با وجود این مهدی رستم پور کارشناس کشتی معتقد است، در حق کشتیگیران با این پولها ظلم شده است. او میگوید: پولهایی که کشتیگیران میگیرند، با فوتبالیستها که اصلاً قابل مقایسه نیست، اما در قیاس با والیبالیستها و بسکتبالیستها هم خیلی کم است. ما در لیگ کشتی با توجه به این که تیمها در بعضی اوزان تا 3 کشتیگیر میتوانند معرفی کنند، قراردادهای رایگان، پانصد هزار تومانی و یک میلیونی هم داریم. اردوهای تیم ملی هم نفع چندانی برای ملی پوشان ندارد. آنها برای هر روز حضور در اردو 20 هزار تومان دریافت میکنند که این رقم برای تمرین کشتیگیران که 3 ماه در سال در اردوی تیم ملی هستند، باز به 2 میلیون تومان نمیرسد.
رقم پاداش کشتیگیران هم به نسبت دیگر رشتهها ناچیز است. فقط این را در نظر بگیرید که اگر بازیکنان تیمهای فوتبال برای یک نتیجه مساوی با قطر در دیداری دوستانه 1000 دلار پاداش میگیرند، حمید سوریان برای قهرمانی جهان، آن هم با 6 پیروزی متوالی 600 دلار پاداش گرفت، یعنی برای هر پیروزی 100 دلار!
حالا که صحبت از کشتیفرنگی شد، بد نیست بدانید سقف قراردادها در فرنگی 20 میلیون تومان است که اتفاقاً به همین حمید سوریان تعلق دارد.
ساعی، پرچمدار رزمیکارها
حکایت ورزشهای رزمی این گونه است که ووشوکارها و جودو کارها با حسرت به قراردادهای کاراتهکارها نگاه میکنند و البته خود کاراتهکاها هم در آرزوی این هستند که مثل تکواندوکارها پول بگیرند.
در این میان هادی ساعی، قهرمان پرآوازه تکواندوی جهان و مرد طلایی المپیک آتن با دریافت مبلغی در حدود 50 میلیون تومان، سقف قراردادها را در جمع رزمیکاران به خود اختصاص داده است.
پس از ساعی بیشترین پول را بهزاد خداداد و یوسف کرمی گرفتهاند. رقم قرارداد آنها برای حضور در یک فصل لیگ تکواندو، حدود 35 میلیون تومان است.
بقیه تکواندوکاران لیگی هم چیزی بین 10 تا 20 میلیون تومان گرفتهاند.
در کاراته شرایط کاملاً فرق میکند و خبری از پرداختهای 50 یا 35 میلیونی نیست. گفته میشود در جمع کاراتهکاها جاسم ویشگاهی با 19 میلون تومان، بیشترین پول را میگیرد و البته قرارداد حسین روحانی هم چیزی در حدود یک یا 2 میلون ویشگاهی کمتر است.
خلاصه آن که در کاراته کسی بیشتر از 20 میلیون تومان نمیگیرد، حتی اگر قهرمان آسیا و جهان باشد، با این حال این رقم خود دو برابر سقف قراردادها در جودو و ووشوست.
بالاترین پول را در جودو آرش میراسلماعیلی و محمود میران میگیرند، درست مانند حسین اوجاقی در ووشو. قرارداد اینها نزدیک به 10 میلیون تومان و شاید اندکی بیشتر باشد.اگر چه ووشوکارها باید بیش از جودوکارها راضی باشند، چون لیگ ووشو در سال 86 برای اولین بار راهاندازی شد.
البته در تمام این رشتههای ورزشی قراردادهای یک و 2 میلیون تومانی هم دیده میشود و حتی بعضی تیمها فقط از پس تامین رفت و آمد و لباس ورزشکارانشان برمیآیند. به هر حال از قدیم گفتهاند هر چقدر پول بدهی، آش میخوری. البته یک ضربالمثل دیگر هم داریم که میگوید: هر که بامش بیش، برفش بیشتر، در خصوص کیفیت قراردادها رزمیکاران با انوشیروان دادگر، کارشناس رشتههای رزمی صحبت کردیم: حساب فوتبال از بقیه رشتهها جداست، اما واقعاً نمیدانم در لیگهای حرفهای بسکتبال و والیبال بر چه اساسی پول میدهند.
رشتههایی مثل کارادته، تکواندو، جدود و کتشتی، هم با استقبال بیشتری از سوی تماشاگران روبهروست وهم در مبحث مدالآوری در سطح بالاتری قرار دارند، اما پولی که ورزشکاران این رشتهها میگیرند، در حد ثلث بسکتبالیستها و والیبالیستها هم نیست. با این حال آرزوی دادگر این است که روزی درآمدها در ورزشهای محروم به بسکتبال و والیبال برسد، نه این که درآمد ورزشکاران این 2 رشته پایین بیاید.
ورزش مادر؛ دارا و ندار
دو و میدانی یا همان ورزش مادر که اتفاقاً پر مدالترین ورزش در المپیکهاست، در کشور ما چندان مورد توجه سرمایهداران قرار ندارد و جز 3 باشگاه نفت، ذوب آهن و دانشگاه آزاد بقیه باشگاهها با قراردادهای 2، 3 میلیونی اداره میشوند.
مهران تیشهگران، مسوول روابط عمومی فدراسیون دو و میدانی، با تایید این مطلب میکوید: متاسفانه همین طور است. فعلاً وضعیت در دو و میدانی ایران به گونهای است که باشگاهها هر چقدر برای قرار داد بگویند، ورزشکاران باید قبول کنند.
سقف قراردادها در دو و میدانی 28 میلیون تومان است و احتمالاً شما هم میتوانید حدس بزنید این پول را کدام ورزشکار میگیرد. بله! درست حدس زدید؛ احسان حدادی، رکورددار پرتاب دیسک ایران و آسیا و یکی از 6 پرتابگر برتر دنیا.
بعد از احسان، سجاد مرادی بیشتری پو رادر دو و میدانی میگیرد. رقم قرارداد سجاد حدود 25 میلیون تومان است. مهدی شاهرخی، رکورددار پرتاب وزنه کشور نیز چیزی حدود 17 میلوین تومان میگیرد. میانگین قراردادهای سالانه دیگر ملیپوشان دو و میدانی از جمله عباس صمیمی، روحالله عسگری و محمد ارزنده هم بین 13 تا 15 میلیون تومان است.
نکته جالب این که در 3 باشگاه متمول نفت، ذوب آهن و دانشگاه آزاد، حداقل قراردادها 10 میلیون تومان است؛ اما در سایر تیمهای لیگی این رقم، سقف قراردادهای آنها به شمار میرود. در قسمت بانوان هم ورزشکاران براساس امتیازهایی که میگیرند، پول دریافت میکنند. مثلاً باشگاههای نفت و دانشگاه آزاد برای هر امتیازی که شرکت کنندهها در لیگ به دست میآورند، 50 هزار تومان میدهند. یعنی اگر دوندهای در مسابقهای 7 امتیاز بگیرد، 350 هزار تومان دریافت میکند. این 2 باشگاه به بهترین خود حدود 2 میلیون تومان هم پیش پرداخت دادهاند.
وزنه برداران؛ ناراضی
وزنهبرداران هم همچون کشتیگیران، دوندهها و رزمیکارها خود را کم درآمدترین و محرومترین اقشار جامعه ورزشی میدانند. استدلال آنها هم این است که وقتی هم المپیکی هستیم و هم جهانیع چرا باید اینقدر کم درآمد باشیم.
میانگین قرارداد ملیپوشان در لیگ وزنه برداری 13 تا 15 میلیون تومان است که البته حساب حسین رضا زاده جداست.
رضا زاده که تقریباً افتخارات و مدالهای جهانیاش از چشم هیچ کس پوشیده نیست، برای یک فصل رقابت در لیگ وزنهبرداری 40 میلیون تومان میگیرد که البته شاید از نظر خودش از کم هم کمتر باشد. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که رضا زاده، سال گذشته 100 میلیون تومان گرفته بود. در لیگ وزنه برداری هم قراردادهای 2، 3 میلیونی زیاد است اما وزنهبردارانی که کمی مطرحتر هستند، بین 7 تا 14 میلیون تومان میگیرند.
پینگ پنگ بازها، راضی
در پینگپنگ رقم قراردادها ایدهآل است. نه خیلی بالا و نه خیلی پایین. به همین دلیل هم تقریباً همه راضیاند. این را شاهرخ شهنازی، رئیس فدراسیون پینگ پنگ میگوید. سقف قراردادها در تنیس روی میز 25 میلیون تومان است و این پول را برخی اعضای ثابت تیم ملی از جمله افشین نوروزی، شاهین اخلاقپسند و مهران احمدی میگیرند. حداقل قراردادها هم در لیگ پینگ پنگ حدود 3 میلیون تومان است.
شهنازی با مقایسه این ارقام و پولی که پینگ پنگ بازها حدود 10 سال پیش میگرفتند، میگوید: زمانی که من به عنوان رئیس فدراسیون پینگ پنگ انتخاب شدم، قراردادها بین 50 تا 100 هزار تومان بود و مجید احتشام زاده با 700 هزار تومان رکورددار بود، اما حالا بازیکن خوش آتیه و نوجوان چون نوشاد عالمیان برای یک فصل چیزی در حدود 10 میلیون تومان میگیرد که این خوشحال کننده است. و ختم کلام به امید روزی که بشریت به آن اندازه از سخاوت برسد که خوشی خودش را در خوشی همه مردم ببیند. امید به روزی که این سفره باز طبیعت را بیشتر بگسترانیم تا همه از نعمتهای آن بهرهمند شوند. نه این که سفره را مال خود بدانیم و دیگران را از بهرهمندی از آن محرورم کنیم.
2 نکته مهم
رقم این قرارداد ورزشکاران هم مثل بازیگران سینما و بسیاری دیگر از اقشار جامعه سکرت و یا به قول خودمان محرمانه است. برخی میگویند شاید به دلیل فرار از پرداخت مالیات باشد، اما به هر حال باید پذیرفت که این یک مساله شخصی است. از این رو، از تمام ورزشکراانی که در این گزارش به صورت تقریبی به رقم قراردادهای سالانه آنها در سال 86 اشاره شده است، عذرخواهی میکنیم.
منابع اطلاعاتی ما در درج رقم قراردادها یا روسای فدراسیونها مدیران روابط عمومی و دستاندرکاران فدراسیونهای مربوطه بودند و یا مربیان و خود ورزشکاران.
با این حال ورزشکاران عزیز ما را ببخشند اگر قم قرارداد آنها دقیقاً همان چیزی نبوده که آنها در سال 86 گرفتهاند ...
اطلاعات جالبي دادي . مرسي
ممنون از مطلبتون....
علیرضا واحدی نیکبخت 250 میلیون تومان برای یک سال، آرش برهانی 220 میلیون تومان برای یک سال، علی انصاریان 190 میلیون تومان برای یک سال، مجتبی جباری 110 میلیون تومان برای یک سال، وحید شمسایی 100 میلیون تومان برای یک سال، تازه این آخری بازیکن فوتسال است، نه فوتبال.
فوتباليست ها از همه مفت ... ترن...تازه به دوران رسيده هائی که به هر جا هم برسن هنوزم خصلت ارازل گونه!! خودشون حفظ می کنن...مثل جناب آقای شيث رضائی با اون ادبش!!!!!!!!
هر چی پول پای شخصيت شون بريزن بازم هنوز همون .... هستن که بودن...
قصد توهين ندارم ولی وقتی 1درصد درامد نفت رو می ذارن واسه کشتی منم به اسم کشتی 4تا جفتک بندازم ملياردرم...برخلاف کشتیگیرها که برای حضور در اردوهای تیم ملی هم روزانه 20 هزار تومان دریافت میکنند،
بعد مثه عليرضا دبير ميام می گم :
من آه ندارم با ناله سودا کنم ...من می خوام مفتکی برم دانشگاه،می دونم بلد نيستم حرف بزنما ولی دوس دارم مدير بشم!!!،بشينم پشت ميز بعد برم تو شورا شهر،مگه من چيم از خادم کمتره!!ناسلامتی من مدال طلا المپيک دارم....!!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)