یک ذهن روشن که حقوق انسانی و شرافق انسانی رو درک کرده گزینه های دیگری در ذهنش دارهمیگم شما فقط گزینه ی مبارزه با اون ها و از بین بردنشون رو نداری ! شما گزینه ی همراهی با اون ها و گزینه ی رفتن از اونجا رو هم داری ... حالا اختیار باشماست که هرکدوم از گزینه ها رو که صلاح میبینید انجام بدید ...
هرگز یک ذهن سالم نمیاد بگه چون من توی این کوچه قدرت دارم یا تو لباسای منو میشوری یا مثل من لباس میپوشی که بشی بچه! من(سازش) یا گورتو گم میکنی از این کوچه میری
یک ذهن سالم میگه وقتی یه خونه توی این کوچه خالی هست پس چه بهتر کسی بیاد توش زندگی کنه حالا تو هر عقیده ای داری داشته باش من کمکت هم میکنم ولی اگر عقیده اشتباهی داری این عقیده منه روش فکر کن شاید بدردت خورد
یک جامعه سالم هم همین هست
یک جامعه انسانی و سالم نمیاد بگه 70درصد جامعه من مدهبx دارن حالا این 30درصد بقیه یا پیرو مذهب x بشید یا جزیه باید من سر شمارو میبرم میندازم به دریا یا گورتونو گم کنید از سرزمین هزاران ساله پدری خودتون برید بیرون
بلکه میگه ای 100درصد مردم بیاد یک قانون که همه باهم در کنار بدون ازار ازار هم زندگی کنیم
حالا این قانون رو 70درصد نمیاد بر مبنای فقط و فقط اعتقاد خودش بنویسه و 30درصد هم بر منبای خودش بعد به رای بزارن هرکی برنده شد اونیکی رو برده خودش کنه بلکه همه با هم یک قانون با مفادی که برای تمام 100% خوب باشه مینویسن و به اجرا میزارن
پس اینطور نیست که میگید قانون رو اکثریت تایین میکنه
بهتره یک مطالعه از قانون و وضعیت اجتماعی این کشورها بکنید چون بهیچ وجه اینطور نیستدر مورد کشورهای اسکاندیناوی به عنوان مثال سوئد که رای گیری میکنن ، رای گیری هم یعنی اکثریت بر جامعه حکمرانی میکنه ، حالا
اکثریت هرچی میخواد باشه و اقلیت هم از قوانینی که اکثریت میگذارند تبعیت میکنند ...
حتی در بعد سیاسی اجزاب اقلیت و اکثیریت وجود داره که حتی یک نفر از یک حذب وارد سیستم بشه حق داره قانون رو تصویب کنه
قانون یعنی حق انسانسی تک تک افراد با هر نژادو عقیده و مذهب درش محفوظ باشه وگرنه اگه قرار بود قانون فقط برای اکثریت بود دیگه چه احتیاجی به قانون هست اکثریت میاد هرکاری دلش میخواد میکنه
متاسافه گفتم این یک هجو از طرف دیکتاتورهاست که قانون رو اینطور تعریف میکنن برای سلطه بر مردم
بعد میفرمایید بنده هستم که بحث رو شخصی میکنمشما در حتی در انتخاب گزینه ها هم با"رای گیری" مخالفت کردید ، چون رای گیری بر پایه ی احترام گذاشتن به نظر اکثریته ، حالا نظر اکثریت هرچیزی که میخواد باشه ... در واقع شما با سیستم سیاسی کشورهای اسکاندیناوی هم مشکل داری چون در اون کشورها باید به نظر اکثریت جامعه احترام بذارید ....
در کجا و با چه رای گیری من مخالفت کردم اگر میشه دقیق بفرمایید چون اصلا متوجه نشدم کجا من گفتم با رای گیری مخالفم تا یا توضیح بدم یا اگر اشتباه گفتم خودم رو اصلاح کنم!
کسی که دنبال جنگ باشه میره دنبال جنگ وگرنه کسی جنگ طلب نباشه حتی به خونش تجاوز کنن مثل گاندی بدون جنگ مبارزه میکنهو به جاش میگم " احترام نگذاشتن به عقاید دیگران ، یعنی بی احترامی کردن به اونها ، باعث جنگ میشه "
لطفا حرفتون رو هم عوض نکنید منظورتون جنگ نبوده و منظور مبارزه بوده که دقیقا منظور شما جنگه
کسی جنگ طلب نباشه مثل ماندلا مبارزه مدنی میکنه در مقابل جنگطلبان و ادمکشان نه اینکه جنگ کنه
عقیده اگر سالم باشه دنبال جنگ نمیره به هیچ دلیلی
ولی عقیده ای جنگ طلب و جانی باشه دلیلی هم پیدا نکنه خودش یک دلیل و یک دشمن میسازه و جنگش رو ادامه میده
لطفا این روش هجو امیز بحث کردن رو کنار بزاریدمن هرچه قدر به شما گفتم که قضاوت نکنید باز به این کارتون دارید ادامه میدید ، توی بحث رفتار مناسبی نیست .
شما تکلیفهمهرو روشن کردید ، حالا یه عده ای هستن که کم هم نیستند و جزو اینهمه ی شما نیستن و بعضی دیگر رو دشمن میبینن . شما بزن سایتهای خبری ببین چطور کشورها همدیگر رو دشمن هم میدونن و چطور با هم رفتار میکنن ، این در سطح بین الملل ، در سطح محله ی خودتون هم اگه یه ضربدر بزرگ قرمز روی نماد اعتقادی اکثریت محله بزنین و دم درتون آویزون کنین ، اونوقت میفهمید که شمارو دشمن میبینن یا نه ...
شما از جنگ حرف میزنید بعد من به صحبتهای خوده شما استناد میکنم دست به سفسطه میزنید که قضاوت نکن
این نمونه بارز استفاده از روش"احترام به عقاید" هست که شما دارید بکار میبرید برای خلت مبحث که از دید من هیچ ارزشی نداره
اگر جمله رو درست بخویند میبیند در جمله همه اینطور بکار رفته که یعنی از همه مقداری جنگطلب هستن و مقداری نیستن نه اینکه همه متمدن و پیشرفته باشن
وگرنه بله من طالبان و صدام و یشاراسد و اسرائیل و ... و بکوحرام و ارتش سرخ و ... همه رو میدونم چطور عقایدی دارن
ودرمقابل هم جوامع بدون تعصب و مذهب جهالت رو هم میبینم که بدون جنگ و کشتار در صلح کامل در کنار هم زندیگ میکنن