تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 10 اولاول ... 5678910 آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 98

نام تاپيک: نظم ظاهری ای که ما در آسمانها میبینیم. آیا واقعا جهان منظم است ؟

  1. #81
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    بله صد در صد این پست مورد تاییده
    ولی اگر شما میخواهید با ساینس عریان به مسائل نگاه کنید، که هیچ، اصلآ نباید سخن بگه آدم...
    مثلآ تا 5 دقیقه پیش فکر میکردم سگ دنیا رو سیاه سفید میبینه الان فهمیدم نه رنگی میبینه، شاید فردا بگم اصلآ نمیبینه!

    از نظر من ساینس عریان راهکار مناسبی نیست
    ولی این قضیه نباید اندیشه های سرکوب کننده ساینس رو تقویت کنه، بلکه برعکس ساینس رو متعالی تر میکنه.....

    پس اگه هدف شما اینجوریه، که خودتون میدونید بهتره به ساینس عریان معتقد بمانید و در حیطه های دیگر ورود نکنید.....

    ولی اگر بحث در مورد خیلی چیزها، مخصوصآ بعضی مباحث فلسفی به ذهن میاد، بهتر از ساینس عریان استفاده ابزاری بشه.....

    در همچین مباحثی نیز ساینس از فلسفه وام میگیرد...
    فلسفه نیز از ساینس مرتبآ وام میگیرد...تا یک نظام فکری تبیین شود که جهان رو بهتر از نظام فکری ساینس نگر، توجیه پذیر کنه.....

    تا اینجاش داستان سرایی من بود...


    بله کامل درسته علم جهت گیری نداره، ولی در جهت گیری فکری ازش استفاده میشه مشابه تئوری داروین و برهان نظم. یعنی تکامل کمک میکنه ما یک نظم طبیعی ببینیم ، ولی کل کیهان به درک نظم خاصی کمک نمیکنه(دید فعلیم).

    حالا نظر من اینه که ما با مطالعه ایدئولوژی های جهان نگر، میبینیم که آن فلسفه با کمک ساینس، با همدیگر یک خط مشی تبیین کرده اند و میگویند دنیا در ساختار ریز نظم دارد
    باز با تفکرهای فلسفی، میتوان نظم را در کیهان گسترش داد... ساینس نیز دست فلسفه را با بعضی چیزها میگیره اینجا ( گرانش، ثوابت 4 بنیان عالم، رفتار آنتروپی، قوانین ترمودینامیک و ...)
    (اگر هم کسی قبول نداره مشکلی نیست)

    یعنی من پا رو فراتر از خط میگذارم که لازم نیست کیهان رو به نظم بکشانم.....همین منظومه شمسی یا نظمهای کوچک کافیه.....

    و باز آن مکتب فکری مسئله ناظم رو پیش میاره
    و دوباره با تفکرات فلسفی، صفات یک ناظم رو پیش میکشه که از صفاتش، عقلآ صفات دیگرش استخراج میشه که خودتون میدونید.....در اینجا دیده میشه که ساینس بنوعی ایست کرده و در حال نظاره است.....

    برعکس اینم البته صادقه ( ماتریالیسم ).....


    پس ما در یک نظامهای فکری میبینیم که بحث سر این نیست که ساینس چرا ایست میکنه، ساینس باید ایست کنه چون بعضی مسائل فعلآ وظیفه ساینس نیست،
    ولی در هر دو مکتب جهان نگر، دخالت گسترده داره تا یه حدی.....

    پس کسی که میخواد در مورد بعضی مسائل فکر کنه، نباید انتظار ترازوی دیجیتال از ساینس یا عقل داشته باشه.....

    اگر قبول نداره این موضوع رو، باید مطلقآ ساینس نگر باشه، که این قضیه الزامآ به عدم اظهار نظر در مورد بزرگترین مسائل بشر می انجامه.....
    یک مقدار سوییچ بین موضوعی میکنم... در قرن 19 که مثال زدم علم به این نتیجه رسد که کم کم در یک مقیاسهای قابل قبولی مسائل عالم رو مفتوح کرده، اون قول پایان فیزیک رو که شنیدید، و مسایل یا باز شده اند یا حل و فصل شده اند، بشر هم که کره رو فتح کرده بود و عطشش هنوز بلند نشده بود...
    این باعث جوشش فلسفی ایدئولوژیهای نو و متعدد شد، ایدئولوژیهای که به انسان جهانبینی و راهکار میدادند، از اوایل قرن بیستم با گشوده شدن دروازه جدید علم ، بشر با دنیای نو مواجه شد و دید نه از این خبرها نیست و قضیه بمعنای واقعی کلمه از زمین تا آسمان فرق کرد. اون نظریه پردازیها و ایدئولوژی ها هم یکی یکی در حالی که اکثرشون پشتوانه علم رو یدک میکشیدند به زمین خوردند. چون بنظر خودشون راهکار آخر رو از علم درآورده بودند، اما علم (دانشمندان و متخصصین) ، مستقل از اونها کارش رو پیش برد.
    الان من این موضوع برام مطرحه که مبادا ما به پشتوانه علممون که در مقیاسی ناگهان چندبرابر شده به فلسفه اجازه برداشت اونهم بشکل تکراری بدهیم.

    البته فلسفه و فیلسوفان کار خودشون رو میکنند و باید هم همینطور پیش بره ولی به نظر من این خروجی قدرت سابق رو نداره. در عمل هم زیاد بدرد نمیخوره، کمااینکه بنوعی ما تمام اون ایدئولوژیهای آوانگارد رو پشت سر گذاشتیم و داریم از همون روش سنتی ارتزاق میکنیم.
    حالا این ایده منه که اگر در چند مورد دست فلسفه باز شده در چندین مورد هم نگران علم رو تعقیب میکنه، و اگر این موارد همینطور انقلابی پیش برن اصلا برخی از براهین فلسفه حتی مدرن آسیب میبینه.

    در بحث ترازوی دقیق موافقم با شما کمااینکه ذکر کردم به نسبت با ثبات،ولی همون رو نمیبینم.(حالا بقول شما کسی هم ممکنه ببینه و کافی بدونه و حرجی نیست)

    البته نظر به تاپیک من فکر کردم شما نظم بزرگ رو میگید، که اون سوالها پیش اومد، ولی خوب در نظمهای کوچکتر هم بحث دیگری است...
    بهرحال در نقد اگر نظم->قانون->ناظم، رابطه علی ایجاد میکنید، در تعاریف مدرنتر این علت و معلول لزومی بهم نیستند. این از همان جاهایی است که عرض کردم. نمیتوانیم دنیای کوچکترینها و بزرگترینها را رو رها کنیم و دیدی به میانه داشته باشیم.(حتی با پیش بینی نظامهای فکری نوظهور) .
    کوانتوم همچنان پابرجاست.
    میدونم که مثال زدید و به موضوع آگاهید، ولی منظورم همون برعکس اینم البته صادقه که گفتید: نظامهای فکری که به این سرعت زمین میخورند(کار به لجاجت پیروان ندارم، وقتی با گزاره اول شما میتوانید همچنان دفاع کنید همون پاسخه به اشکال متعدد) نمیتوانند در حال حاضر از موادی که فیزیک در اختیارشون قرار میده سود ببرند.

    +اون مورد ساینس عریان هم فکر نمیکنم کمتر کسی به این شکل و شدت علم رو ببینه. حالا اگر تولید مبحث نکنه، بالاخره ورود میکنه به دست کم رد مباحث.

  2. 2 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    پروفشنال NorthBridge's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    547

    پيش فرض

    چند سوال و چند جواب :
    1- آیا حیات هدف مجموعه کاینات ذکر شده؟
    اینها سوالات فلسفی هست و طبعاً علم پاسخی براش نداره . دیدگاههای فلسفی در این زمینه هم بسیار متفاوت و متضاد هم هستند
    ولی چیزی که بدیهیه اینه که ما در این نظام آفرینش معلول و مخلوق هستیم که عمر بسیار ناچیزی هم داریم . حتی اگر عمر طولانی هم داشتیم (از ابتدای آفرینش) بازم معلوم نبود بدونیم هدف آفرینش چه بوده
    پس یا باید به بی هدف بودن آفرینش معتقد باشیم یا هدف دار بودن . حالا چه هدفی؟ هیچکس دقیق نمیدونه جز خالقش
    آیا با این حساب این مجموعه خیلی موارد بی مصرف نداره برای این منظور؟ با اینهمه برخورد کیهانی ؟
    بعضی رو تا حدودی فهمیدیدم اما خیلی رو ممکنه نه . (یک نمونه ی بسیار کوچک از برخورد کیهانی که پرسیده شده رو هم بعداً مثال میزنم)
    مثلاً
    در بدن ما اندامهای بی مصرف کم و بیش پیدا میشه . مثل پلک سوم یا آپاندیس و...
    خب آیا اینها نشانه ی بی نظمی هست ؟
    نه . چون اینها مثل رنگ چشم و میلیاردها ویژگی جسمی دیگه از اجداد صدهزار، دهها میلیون و صدها میلیون سال قبل بما به ارث رسیده و اگر اینها نبود ما مدرک و شاهدی نداشتیم که ریشه و منشأ بیولوژیک خودمون رو با قاطعیت اثبات کنیم
    هیچ فرزندی نمیتونه توقع داشته باشه رنگ چشمش (چون از دید خودش بی فایده و بی مصرف هست) پس بی رنگ باشه و از پدر و مادر رنگ چشمی رو به ارث نبره
    2-چطور وقتی فیزیک هنوز مجهولات زیادی در ذرات داره، و تئوری یکپارچه نداره ما میتوانیم از نظر علمی نظم رو به کائنات غالب بدونیم؟(فعلن بر اساس این دانش کنونی)
    علم ابزاری همیشه رو به جلو بوده و خواهد بود . بعبارت بهتر همیشه و در هر زمانی نسبت به آینده ناقص بوده و خواهد بود . تا ابد
    پس همونطور که قبلاً گفته شده بر اساس علم ابزاری، نمیشه حکم کلی صادر کرد که جهان بی نظم هست یا منظم
    علمای علوم ابزاری هم به همین مطلب معتقد بودند . دیدگاه فیزیکدانان کپنهاگی که بعد از نیم قرن در بین اکثریت غالب فیزیکدانان امروزی دارای اعتبار هست چند صفحه گفته شد

    ======================================
    مثلا برخورد شهاب سنگی که باعت عصر یخبندان شده رو در مفهمون نظم چطور باید گنجوند؟درحالی که چه در چرخه حیات چه در چرخه کائنات این نشانه بی نظمی هست
    شما پیرو تفکر آفرینش دفعی که نیستید ؟ هستید ؟
    چون بعضیها معتقدند از آسمان آسانسوری پایین آمد و یهویی 8.7 میلیون گونه جاندار شناسایی شده شده تا امروز از انواع میکروسکوپی گرفته تا انسان و حیوان و ... و... همه از آسانسور پیاده شدند و پخش شدند روی زمین و اینی شد که می بینیم ...
    شوخی نبود و واقعاً بعضیها به این معتقدند

    همونطور که قبلاً هم بحث کردیم ما یک حلقه از زنجیر رو نباید بگیریم و بقیه ی حلقه ها رو رها کنیم
    اگر به فرایند انتخاب طبیعی و تکامل جانداران معتقد باشید تمام این اتفاقات از جمله آخرین برخورد عظیم مربوط به شهاب 18 کیلومتری به چیکسولوب در 66 میلیون سال قبل که 75 درصد حیات روی زمین رو نابود کرد همه و همه برای حلقه های بعدی و پله های بعدی بود
    اگر قرار بود اون برخورد صورت نگیره پستانداران هم جایی برای رشد و گسترش بشکل امروزی پیدا نمیکردند
    البته شرح و توضیح در این زمینه خیلی زیاده و بیش از این جاش اینجا نیست و در تاپیکهای دیگری گفتگو شده

    »» گرچه مشکل هست اما ما نباید خودمون (بشر) رو مرکز آفرینش ببینیم و همه چیز (از تکامل روی زمین تا برخورد ابرخوشه های کیهانی) رو با این دیدگاه یعنی از راه ربط دادنش به انسان توجیه و تفسیر کنیم . اگر اینطوری نگاه کنیم بله ، عالم سرتاپا دارای رفتاری بی منطق، متناقض و آشفته هست

    پس بازم رسیدیدم به اینجا که بر اساس اندک یافته های علمی نباید به تفاسیر فلسفی مثل «نظم در آفرینش» استناد کنیم

    ====================================
      محتوای مخفی: اگر به کسی برنخوره 
    مصلما --- مسلماً
    عفول --- افول
    حوضه احتمال --- حوزه احتمال
    حیاط در کره زمین --- حیات در کره زمین
    ...
    Last edited by NorthBridge; 27-07-2013 at 06:27.

  4. این کاربر از NorthBridge بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #83
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    شانس قانون نمیزاید....بهتره منطقی باشیم،
    قانون زاییده از نظم هست.....
    برعکس قانون هست که به نظم می انجامه! اما باز هم این صحبت صادق نیست چون کائنات مثل جوامع انسانی نیستن.
    مشکل ما اینکه همه چیز رو از دید خودمون و انسانی میبینیم.

  6. #84
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    ======================================

    شما پیرو تفکر آفرینش دفعی که نیستید ؟ هستید ؟
    چون بعضیها معتقدند از آسمان آسانسوری پایین آمد و یهویی 8.7 میلیون گونه جاندار شناسایی شده شده تا امروز از انواع میکروسکوپی گرفته تا انسان و حیوان و ... و... همه از آسانسور پیاده شدند و پخش شدند روی زمین و اینی شد که می بینیم ...
    شوخی نبود و واقعاً بعضیها به این معتقدند

    همونطور که قبلاً هم بحث کردیم ما یک حلقه از زنجیر رو نباید بگیریم و بقیه ی حلقه ها رو رها کنیم
    اگر به فرایند انتخاب طبیعی و تکامل جانداران معتقد باشید تمام این اتفاقات از جمله آخرین برخورد عظیم مربوط به شهاب 18 کیلومتری به چیکسولوب در 66 میلیون سال قبل که 75 درصد حیات روی زمین رو نابود کرد همه و همه برای حلقه های بعدی و پله های بعدی بود
    اگر قرار بود اون برخورد صورت نگیره پستانداران هم جایی برای رشد و گسترش بشکل امروزی پیدا نمیکردند
    البته شرح و توضیح در این زمینه خیلی زیاده و بیش از این جاش اینجا نیست و در تاپیکهای دیگری گفتگو شده

    »» گرچه مشکل هست اما ما نباید خودمون (بشر) رو مرکز آفرینش ببینیم و همه چیز (از تکامل روی زمین تا برخورد ابرخوشه های کیهانی) رو با این دیدگاه یعنی از راه ربط دادنش به انسان توجیه و تفسیر کنیم . اگر اینطوری نگاه کنیم بله ، عالم سرتاپا دارای رفتاری بی منطق، متناقض و آشفته هست

    پس بازم رسیدیدم به اینجا که بر اساس اندک یافته های علمی نباید به تفاسیر فلسفی مثل «نظم در آفرینش» استناد کنیم

    ====================================
      محتوای مخفی: اگر به کسی برنخوره 
    مصلما --- مسلماً
    عفول --- افول
    حوضه احتمال --- حوزه احتمال
    حیاط در کره زمین --- حیات در کره زمین
    ...
    دقیقا مشکل با همین تفکر اسانسوری هست و بهیچ وجه قابل قبول و استناد نیست برای من
    هرچند کج کردن نظریه تکامل برای میل به فلسفه خاص هم مورد قبول نیست و تکامل باید بعد فراتری بررسی بشه

    من هم تمام حرفم همین هست که مانمیتونیم از هر اتفاق و پیامدی برداشت مورد نظر خودمون رو داشته باشیم
    همین برخورد شهابسنگ درهر تعریفی که بخواد قرار بگیره بینظمی تعریف میشه پس نمیشه ما این مورد رو بیام مدرکی بر بینظمی کل کائنات قرار بدیم یا برعکس اون رو در یک نظم دیگه تعریف کنیم وبگیم کائنات منظم هست
    باید و باید ابزار خیلی بیشتری داشته باشم برای رائ دادن به منظم یا نامنظم بودن کائنات بدیم و هنوز ما این ابزار و اطلاعات رو در اختیار نداریم

      محتوای مخفی: ......... 

    چرا برخورده بزرگوار
    من کلا با املاء از طفولیت مشکل داشتم و اگر قانون تبصره نبود هرگز تحصیلاتی صورت نمیگرفت
    بسیار هم ممنون بخاطر غلتگیری! املائی

  7. 2 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #85
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    چند سوال و چند جواب :

    1-اینها سوالات فلسفی هست و طبعاً علم پاسخی براش نداره . دیدگاههای فلسفی در این زمینه هم بسیار متفاوت و متضاد هم هستند
    ولی چیزی که بدیهیه اینه که ما در این نظام آفرینش معلول و مخلوق هستیم که عمر بسیار ناچیزی هم داریم . حتی اگر عمر طولانی هم داشتیم (از ابتدای آفرینش) بازم معلوم نبود بدونیم هدف آفرینش چه بوده
    پس یا باید به بی هدف بودن آفرینش معتقد باشیم یا هدف دار بودن . حالا چه هدفی؟ هیچکس دقیق نمیدونه جز خالقش

    بعضی رو تا حدودی فهمیدیدم اما خیلی رو ممکنه نه . (یک نمونه ی بسیار کوچک از برخورد کیهانی که پرسیده شده رو هم بعداً مثال میزنم)
    مثلاً
    2-در بدن ما اندامهای بی مصرف کم و بیش پیدا میشه . مثل پلک سوم یا آپاندیس و...
    خب آیا اینها نشانه ی بی نظمی هست ؟
    نه . چون اینها مثل رنگ چشم و میلیاردها ویژگی جسمی دیگه از اجداد صدهزار، دهها میلیون و صدها میلیون سال قبل بما به ارث رسیده و اگر اینها نبود ما مدرک و شاهدی نداشتیم که ریشه و منشأ بیولوژیک خودمون رو با قاطعیت اثبات کنیم
    هیچ فرزندی نمیتونه توقع داشته باشه رنگ چشمش (چون از دید خودش بی فایده و بی مصرف هست) پس بی رنگ باشه و از پدر و مادر رنگ چشمی رو به ارث نبره

    3-علم ابزاری همیشه رو به جلو بوده و خواهد بود . بعبارت بهتر همیشه و در هر زمانی نسبت به آینده ناقص بوده و خواهد بود . تا ابد
    پس همونطور که قبلاً گفته شده بر اساس علم ابزاری، نمیشه حکم کلی صادر کرد که جهان بی نظم هست یا منظم
    علمای علوم ابزاری هم به همین مطلب معتقد بودند . دیدگاه فیزیکدانان کپنهاگی که بعد از نیم قرن در بین اکثریت غالب فیزیکدانان امروزی دارای اعتبار هست چند صفحه گفته شد
    1-بله فلسفی بود، وقتی میگم فرض شده از این دید بود،
    2-بحث حیات زمینی نه، بحث عالم
    [معترضه: رنگ نه/آپاندیس کم کم چرا]
    3-حکم فلسفی اعتبارش رو از ثبات عقلی و پایه علمی میگیره، همین تفسیر از فیزیک کپنهاگی الان یکجور حکم فلسفی پیدا کرده، هیچوقت این فرآیند تعطیل نمیشه.
    مساله حد و قدرته، پست بعد شب ساکت و من رو بخونید ، در وجه تاریخ علم انسان در مرحله زایش و پیچش شدیدیه و این اعتبار احکام رو کاهش میده، این 120 سال بار علمی چندین برابر چند صد سده گذشته رو داره. اعتبار حکم فلسفی رو کاهش میده.
    پست بعد شب ساکت و من رو بخونید

  9. این کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #86
    پروفشنال NorthBridge's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    547

    پيش فرض

    2-بحث حیات زمینی نه، بحث عالم
    [معترضه: رنگ نه/آپاندیس کم کم چرا]
    این درست نیست که شما عالم رو از دید خودتون تعریف کنید ! عالم برای ما شامل ابعاد میکروسکوپی و ماکروسکپی هست و همه در هم تنیده هست ...
    ضمن اینکه توضیح کافی برای رنگ و آپاندیس داده شد . چون فکر کنم قبلاً به دلیل اندامهای زاید در بدن اشاره ای شده بود . اگر بازم مشکلی هست مطرح کنید تا حلاجی کنیم . به نه و بله اکتفا نکنید که این شکلی نمیشه بحث رو جلو برد
    3-حکم فلسفی اعتبارش رو از ثبات عقلی و پایه علمی میگیره،
    بهیچوجه این حرف درست نیست که اعتبارش رو از علوم تجربی (science) میگیره . بد نیست نگاهی به مکاتب فلسفی داشته باشید ...
    دلیلش هم اینکه احکام و قضایای فلسفی صرفاً بر پایه ی تفکرات و استنباطهای ذهنی افراد و مکاتب مرتبط استواره نه بر تحقیقات تجربی . به همین دلیل هست که جزو علوم انسانی طبقه بندی شدند

    بله این اشکال از بعضی از ما در اینجاست که وقتی میخوایم نظر شخصیمون رو به کرسی بنشونیم دست به سوی علوم تجربی و فلسفه و دین همه چیز دراز میکنیم ولی در یک بحث فلسفی شما حق ندارید با غیر فلسفه بحث کنید و باید با مبادی صرفاً عقلی جلو برید و در مباحث علوم تجربی هم حق ندارید فسلفه رو پیش بکشید بلکه با الفبای همون علم باید صحبت کنید و جلو برید . با خلط مبحث و قاطی کردن اینها با هم گرهی که باز نمیشه بماند یک ملغمه ای اشتباه درست میشه که هیچکس حرف دیگری رو نمی فهمه

    و همین چیزی میشه که در این تاپیک به وفور میبینید . به همین جهت گفتم این تاپیک اصلاً جاش اینجا در انجمن فیزیک نبوده و از همون پست اول تاپیک مغالطه ای بی معنی شروع شده و تا 100 صفحه هم جلو برید همین وضع ادامه داره . چون از همون ابتدا رعایت خیلی چیزها در بحث فلسفی نشده
    Last edited by NorthBridge; 27-07-2013 at 14:17.

  11. #87
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    بهیچوجه این حرف درست نیست که بر پایه ی علم (science) هست . بد نیست نگاهی به مکاتب فلسفی داشته باشید ...
    دلیلش هم اینکه اجکام و قضایای فلسفی صرفاً بر پایه ی تفکرات و استنباطهای ذهنی افراد و مکاتب استواره نه بر تحقیقات تجربی . به همین دلیل هست که جزو علوم انسانی طبقه بندی شدند

    بله این اشکال از بعضی از ما در اینجاست که وقتی میخوایم نظر شخصیمون رو به کرسی بنشونیم دست به سوی علوم تجربی و فلسفه و دین همه چیز دراز میکنیم ولی در یک بحث فلسفی شما حق ندارید با غیر فلسفه بحث کنید و باید با مبادی صرفاً عقلی جلو برید و در مباحث علوم تجربی هم حق ندارید فسلفه رو پیش بکشید بلکه با الفبای همون علم باید صحبت کنید و جلو برید . با خلط مبحث و قاطی کردن اینها با هم گرهی که باز نمیشه بماند یک ملغمه ای اشتباه درست میشه که هیچکس حرف دیگری رو نمی فهمه

    و همین چیزی میشه که در این تاپیک به وفور میبینید . به همین جهت گفتم این تاپیک اصلاً جاش اینجا در انجمن فیزیک نبوده و از همون پست اول تاپیک مغالطه ای بی معنی شروع شده و تا 100 صفحه هم جلو برید همین وضع ادامه داره . چون از همون ابتدا رعایت خیلی چیزها در بحث فلسفی نشده

    متاسفانه شما پستها رو با دقت نخوندید، نظر شخصی نداشتیم، ما داشتیم مکاتب فلسفه و ایدئولوژی رو نقد میکردیم. من ایده ای رو پیش نکشیدم که علم کمکش کنه یا نه، نفس این ماجرا بررسی شد، شما تعمیم بی جهت میدید که ناشی از کلی نگری شما به افراده و این که در این تاپیک دارید چند پست رو به کل گسترش میدید. مطمئنم اگر کسی 80 و 81 رو دقیق خونده بودید اصلا چنین نمیگفت.
    تعریفتون از فلسفه کافی نیست، و تفکرات افراد از علم وام نمیگیره؟ نگفتم پایه اش رو از علم میگیره! شما چرا تفسیر به رای میکنید، اعتبارش رو، به این معنا که وقتی حوزه ای از فلسفه جدا میشه (علم میشه) چطور نظر فلسفیش معتبر میمونه؟ اعتبار فلسفه در ناشناخته ها(این ناشناخته بودن به تایید ضمنی علم نیاز داره) و تفسیر شناخته هاست(فلسفه علم-فلسفه قرن بیستم)از بالا که نمی آید، در جایی ریشه دارد، دانش را که به دور نمی اندازد و بعد استنباط ذهنی کند، فلسفه و مکاتب نو به شدت به علوم نگاه میکنند.
    این درست نیست که شما عالم رو از دید خودتون تعریف کنید ! عالم برای ما شامل ابعاد میکروسکوپی و ماکروسکپی هست و همه در هم تنیده هست ...
    در مورد بررسی نکردن عالم از زاویه خودمون خوب حرف من همین بود.


    ضمن اینکه توضیح کافی برای رنگ و آپاندیس داده شد . چون فکر کنم قبلاً به دلیل اندامهای زاید در بدن اشاره ای شده بود . اگر بازم مشکلی هست مطرح کنید تا حلاجی کنیم . به نه و بله اکتفا نکنید که این شکلی نمیشه بحث رو جلو برد
    [اون بله و نه هم معترضه بود یعنی زیاد به تاپیک مربوط نیست، وگرنه حرفتون صحیحه باید دلیل رو ذکر میکردم: شما رنگ عضو رو با داشتن عضوی مقایسه کردید؟ آپاندیس بعید نیست از آدمی حذف بشه ولی رنگ نداشتن یعنی نامرئی بودن ؟ +رنگ چشم رو بعنوان عنصری از زیبایی نپذیرفته؟ من اطلاعات زیستی ندارم روشنم کنید]

  12. #88
    پروفشنال NorthBridge's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    547

    پيش فرض

    ممنون میشم برای این بخش از صحبتهاتون منابع قابل استنادی معرفی کنید . چون ظاهراً با ذات فلسفه و علم بعنوان دو حوزه ی معرفتی کاملاً مستقل با مبانی متفاوت سازگار نیست (دلایلش رو هم توی پرانتز نوشتم تا قضیه بیشتر روشن بشه) :
    وقتی حوزه ای از فلسفه جدا میشه (علم میشه)
    (مثلاً کدام حوزه های علوم تجربی از فلسفه جدا شده؟ چون تا بحال هیچ شاخه ای از science از فلسفه یا سایر علوم انسانی جدا نشده یا بوجود نیامده . فلسفه ی علم هم که جزو طبقه بندی علوم تجربی محسوب نمیشه)
    اعتبار فلسفه در ناشناخته ها(این ناشناخته بودن به تایید ضمنی علم نیاز داره)
    (مثلاً در چه موارد مشخصی علم تأیید ضمنی کرده احکام و قضایای فلسفی رو . لطفاً با مصداق بگید . البته ما راجع به شبه علم یا شبه فلسفه صحبت نمی کنیم)
    Last edited by NorthBridge; 27-07-2013 at 15:03.

  13. #89
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    ممنون میشم برای این بخش از صحبتهاتون منابع قابل استنادی معرفی کنید . چون ظاهراً با ذات فلسفه و علم بعنوان دو حوزه ی معرفتی کاملاً مستقل با مبانی متفاوت سازگار نیست (دلایلش رو هم توی پرانتز نوشتم تا قضیه بیشتر روشن بشه) :

    (مثلاً کدام حوزه های علوم تجربی از فلسفه جدا شده؟ چون تا بحال هیچ شاخه ای از science از فلسفه یا سایر علوم انسانی جدا نشده یا بوجود نیامده . فلسفه ی علم هم که جزو طبقه بندی علوم تجربی محسوب نمیشه)

    (مثلاً در چه موارد مشخصی علم تأیید ضمنی کرده احکام و قضایای فلسفی رو . لطفاً با مصداق بگید . البته ما راجع به شبه علم یا شبه فلسفه صحبت نمی کنیم)
    شما بدجور با اشتباه مطالب من رو میخونید،
    ببینم شما وقتی این جمله رو میخونید:
    این ناشناخته بودن به تایید ضمنی علم نیاز داره
    برداشتتون تایید علمی فلسفه است؟
    من تایید ناشناخته و کم شناخته بودن موضوعی رو میگم نه احکام فرضی مرتبط...وقتی شما در مورد چیزی دانش ندارید علمتون تایید کرده در حال حاضر دانشی در دست نیست.

    فلسفه علم رو من منظور نکردم در طبقه بندی علوم تجربی..، این استباط هم عجیب بود.

    در مورد تفکیک فلسفه و علم هم یک تجربی خرابش میکنه، اینکه ما تا نداشتن دانشی درباره چیزی به آن ابعاد فلسفی میدهیم، منظور من Knowledge و دانش بود. اینجا شاید من واضح نگفتم. امیدوارم خالا خلط مبحث دیگه نکنه و برسیم به موضوع.

  14. #90
    پروفشنال NorthBridge's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2013
    پست ها
    547

    پيش فرض

    شما بدجور با اشتباه مطالب من رو میخونید،
    اگر شما دقت ندارید چی می نویسید دیگه تقصیر از دیگران نیست جانم

    توی پست قبلتون هم بی جهت تقصیر رو انداختید گردن بنده و گفتید منظور شما رو نمی فهمم . اون بار چیزی نگفتم . دوباره دارید تکرار می کنید . این روش بحث نیست عزیزم

    بطور دقیق ایرادات نظراتتون رو نقل قول گرفتم تا دیگه نگید منظورتون چیز دیگری بود . بیشتر دقت کنید به چیزی که می نویسید تا بعد مدعی نشید مخاطب بد فهمیده .
    ممنون

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •