تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 21 اولاول ... 567891011121319 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 203

نام تاپيک: سریال پایتخت

  1. #81
    آخر فروم باز sAeEd_kHaAn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    اینور آب
    پست ها
    1,941

    پيش فرض

    بدون شرح


  2. 3 کاربر از sAeEd_kHaAn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    پروفشنال Amirdb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    800

    پيش فرض

    تکرارش ساعت چند میذاره؟
    دیشب ندیدم

  4. #83
    اگه نباشه جاش خالی می مونه dehtoday's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    انقلاب سوم
    پست ها
    326

    پيش فرض

    تکرارش ساعت چند میذاره؟
    14:45 ....

  5. این کاربر از dehtoday بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #84
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    366

    پيش فرض

    جالبه ولي چرا هم جهت حركت ماشينا ايستاده؟!!! گوسفنده با اون پاهاي لاغر و هيكل باد كرده طنز صحنه رو بيشتر كرده...
    Last edited by toolhelp; 30-03-2011 at 12:21.

  7. #85
    آخر فروم باز Lamanta's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ™Tehran
    پست ها
    2,539

    پيش فرض

    کسی ویدئوی رقصشون رو داره ؟

  8. #86
    آخر فروم باز Greedy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    ؟?
    پست ها
    4,006

    پيش فرض

    تو این سکانس دو سه ماشین جلوش وایمیستن هی نقی میره به سمتشون برای همین تو این عکس جهتش اینوره

  9. #87
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    بيچاره تهران!


    خبرگزاري فارس: گويا «تهراني بودن» يك گناه نابخشودني است. امسال هنرمندان ما، با هدايت از قبل، كوشيدند كه «تهران» را جايي ترسناك و غيرقابل ‌سكونت، دست‌كم براي مهاجران به «تهران» ترسيم كنند.


    گويا «تهراني بودن» يك گناه نابخشودني است. زيرا در آغاز سال كه مي‌شود، جمعيت بسيار زيادي از آن فرار مي‌كنند و آن‌چنان كسي هم به اينجا نمي‌آيد تا ما ببينيم كه مسافران نوروزي از حضور در اين شهر، لذت مي‌برند. اين موقعيت انكارناشدني تهران، در همه چيز نمود دارد. حتي در مجموعه‌هاي تلويزيوني سال نو در 4 شبكه كه با تكرار در شبكه جام‌جم، به عدد 5 رسيد.
    امسال هنرمندان ما، با هدايت از قبل، كوشيدند كه «تهران» را جايي ترسناك و غيرقابل‌سكونت، دست‌كم براي مهاجران به «تهران» ترسيم كنند.

    سريال‌هاي «پايتخت»، «بچه‌ها نگاه مي‌كنند» و «راه در رو» براي شهرستاني‌ها و مهاجران به تهران دام پهن كردند و تعليق آفريدند و «موج و صخره» نيز جايگزيني براي فرار از اين شهر نشان داد. هرچه باشد، تهران به زعم كارشناسان فن و سياستمداران، مناسب سكونت نيست.
    هر كه در تهران مانده، گرفتار نفسانيات شده و هركه از اينجا رفته، انسان مانده است.
    «عمو امجد» و راننده‌اش «مظفر» در سريال «موج و صخره»، خانواده «شهشهاني» در سريال «پايتخت»، خانواده «بازرگاني» در سريال «راه در رو» و «خان عمو» و «دامادهايش» در سريال «بچه‌ها نگاه مي‌كنند» نمونه‌هايي از افرادي هستند كه به دور از انسانيت، آينده‌نگري و نگاه مثبت، حقوق ديگران را زيرپا مي‌گذارند و دربرابر، افرادي چون «علي‌آبادي‌هاي» سريال «پايتخت»، خانواده «گلدار» در سريال «راه در رو» و «شقايق» در سريال «بچه‌ها نگاه مي‌كنند» در صدد نشان دادن راه و پناه دادن به درماندگان و كمك هستند و به اينها بي‌فزاييد، نقش‌هايي چون «دلاور» يا «پدر پري» در سريال «راه در رو» كه در شهرستان، ميزبان و هدايتگر به راه راست هستند.
    البته از دانش «هادي»، برادر «هما»، به عنوان يك «علي‌آبادي» فهيم در مجموعه تلويزيوني «پايتخت» كه به خوبي توانست يارانه‌ها و هدفمندي را تعريف كند و توضيح دهد، نبايد گذشت. موضوعي كه معاون سياسي امنيتي استانداري مازندران آن را در نظر نگرفته و به مجموعه تلويزيوني «پايتخت» اعتراض كرده است.
    حتي اركان اداري و انتظامي تهران در اين مجموعه‌ها آگاهانه درگير نشده‌اند و آنچنان آنها را ناديده گرفته‌اند كه قهرمانان روايت خودشان به سختي و با دشواري بايد بار خود را از مهلكه‌هاي روايتي عبور دهند. در برابر اين موقعيت، به سازمان عمران كيش، نيروي انتظامي و حتي اماكن اقامتي كيش توجه كنيد كه چه به ‌موقع و درست حضور دارند و مراقب هموطنان هستند.
    اما به ‌جز مجموعه تلويزيوني «پايتخت»، ديگر مجموعه‌ها نتوانستند اين موضوع را به خوبي نشان دهند كه بودن در تهران و انسان ماندن، بسيار سخت است.

    تفاوت كار «سيروس مقدم» و همكارانش در سريال «پايتخت» با ديگر گروه‌هايي كه مجموعه‌هاي ديگر را ساختند، در جدي ‌گرفتن ماموريت محوله است و براي همين، همه فراموش كرديم كه معمولاً در عيد، به شادي و طنز بيشتر اولويت داده مي‌شد و آنقدر در اين مجموعه، موضوع را با قدرت پيگيري كردند كه همه آن را مي‌بينيم با اينكه بيشتر به غصه و نگراني رسيده‌ايم تا شادي و شايد اين نيز حسن اين مجموعه است كه باعث مي‌شود به غفلت و سرخوشي در تعطيلات نوروزي گرفتار نشويم.
    غيرقابل انتظار بودن حوادث و تعليقاتي كه در روايت «محسن تنابنده» در سريال «پايتخت» وجود دارد، انتظار براي ديدن قسمت بعدي را زنده نگه داشته است، موضوعي كه در ديگر مجموعه‌هاي نوروزي سيما وجود ندارد و همان داستان‌هاي بارها بيان ‌شده و ايفاي نقش‌هاي آشنا، قابل حدس و با كمترين تنوع در ارائه آنها را شاهديم. به گونه‌اي كه براي سريال «موج و صخره» با ايجاد يك مسابقه ساده پيامكي، سعي شده بيننده را دنبال خود بكشانند.

    ما در انتخاب بازيگران نيز، گروه قدري را در سريال «پايتخت» به نسبت گروه‌هاي آشناي ديگر مجموعه‌ها مشاهده مي‌كنيم. آنچه در كار «سيروس مقدم» ديده مي‌شود، بسيار كم‌ سابقه و مديريت ‌شده است، اما در ديگر مجموعه‌ها به گونه‌اي كادر بازيگري حضور دارند كه گويا همه چيز براي تكرار گذشته‌ها، وانهاده شده و كارگردان زياد نگران هدايت صحنه نيست و حتي در دو مجموعه «موج و صخره» و «راه در رو» خود كارگردان يكي از بازيگران اصلي مجموعه است.
    نقش «گوهر خيرانديش» در مجموعه تلويزيوني «بچه‌ها نگاه مي‌كنند» همانند نقشي است كه در مجموعه تلويزيوني «اشك‌ها و لبخندها» ساخته حسن فتحي داشت، كه در آنجا با «مهدي هاشمي» در يك سينما شراكت ارثي داشت و در اينجا با «آتيلا پسياني» در خانه پدري.
    اين تشابه از اين جهت يادمان آمد كه «اشك‌ها و لبخندها» هم در عيد امسال در ساعت‌هاي آغازين بامداد، از شبكه يك پخش شد. خود «آتيلا پسياني» كه كاراكتر آشناي «تقي تاكسي» مجموعه تلويزيوني «چارديواري» ساخته سيروس مقدم را به ياد مي‌آورد.
    البته از جدي بازي كردن «نيما شاهرخ شاهي» و تا حدي، «علي صادقي» در مجموعه تلويزيوني «موج و صخره» و يك ارائه بسيار متفاوت از هنرمند برجسته، «عليرضا خمسه» در نقش «بابا پنجعلي» در مجموعه تلويزيوني «پايتخت» نبايد عبور كرد.

    يك موضوع بسيار واضح هم، بعضي تكرارهايي است كه در روايت‌پردازي اين 4 مجموعه ديده مي‌شود. يك نمونه، شباهتي كه در بخش وجود مرده، نيز وارثان و خانه، به طرز عجيبي در سريال‌هاي «پايتخت» و «راه در رو» ديده مي‌شود. اما چون بناي سريال «پايتخت» بر اين است كه به شتاب از داستان‌هاي تقريبا فرعي عبور كند، روش مديريت اين داستان فرعي بسيار بهتر از مشابه خودش در سريال «راه در رو» درآمده است.

    دو نكته هم از سينما در ارتباط با اين مجموعه‌ها در انتهاي اين يادداشت فشرده بگوييم كه، تناسبي براي ايجاد كاراكتري به شكل «سعيد راد» در زندان در سريال «راه در رو» و نيز تقليد سكانس آشناي فيلم سينمايي «قيصر» و ... در همين مجموعه براي كليت روايت اين مجموعه نديديم.
    و نكته ديگر كه باز هم از سينما ياد مي‌كنيم: به رغم همه تلاشي كه اين هنرمندان براي تلخ نشان دادن زندگي در تهران و بي‌عاطفه بودن انسان‌هاي مانده در روايت‌هاي ماشيني نشان دادند، همه تهراني‌ها اين چنين نيستند و در تهران نيز انسانيت، عاطفه و احترام به بزرگتر وجود دارد، موضوعي كه اصلا موجد روايت فيلم سينمايي «جدايي نادر از سيمين» شد، يعني اصرار فرزند بر مراقبت از پدر فرتوت، پير خود و ماندن در ايران و تهران، موضوعي كه «نقي» در مراقبت و گريه براي «بابا پنجعلي» در سريال «پايتخت» نشان داد.

    ----------------------------------------------------------
    نويسنده: حسين سلطان‌محمدي
    عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي ايران

  10. این کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #88
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    [ ღ _ ღ ]
    پست ها
    1,695

    پيش فرض

    سلام

    واقعا باید بگم که سریالیه در خور و شایسه مردم ایران !

    - خیلی سریال خوبیه ! من از نظر محتوای در سطحی نیستم که نظر بدم ولی باید بگم معرکست !

    - از نظر فنی باید بگم که فیلم برداری این مجموعه نظر منو جلب کرده ... تویه تقریبا همه ی سکانس ها ( به غیر از تعدادی انگشت شمار ) فیلم برداری یه نکته جالب داره و اون اینه که دوربین رویه پایه نیست و یه حالت لرزان زیبایی داره و اکثر سکانس ها هم با یک دوربین گرفته شدن ، که این خودش هیجان رو تویه یه سکانس بالا میبره !

    - نکته ظریف سریال انعطاف پذیریه خوبشه !

    اونجایی که بابا پنجعلی مریض شده بود تویه کامیون و اورژانسی ها بالا سرش بودن و داشت می گفت : میخوام برم علی آباد !
    تویه این لحظه حالت خیلی طنزی داشت که تویه همین لحظه با اضافه شدن یه موزیک متن غمگین و محلی سکانس طنز در یه لحظه به سکانس غم انگیزی تبدیل شد !

    - موسیقی پایانی : بی نظیر ! تنها چیزیه که میتونم در بارش بگم ! اون قسمت از شعرش که میگه : مسلمانان غریبی مفلسم کرد .... خیلی به شخصه برای من خاطره انگیزه چون این شعر رو یادمه خدا بیامرز مادربزگم خیلی میخوند !

    - در کل : از 10 نمره بهش نمره کل رو میدم !

  12. 4 کاربر از Majid-6120 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #89
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    6,351

    پيش فرض

    از نمره 20 من بهش 12 میدم.

  14. #90
    پروفشنال Amirdb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    800

    پيش فرض

    فکر کنم این آخریاش خوب در نمیاد...این قسمتش که این جوری بود!
    البته من تو زیر هشت هم همین پیش بینی رو کردم ولی پیش بینیم اشتباه در اومد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •