تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 11 اولاول ... 567891011 آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 102

نام تاپيک: مقالات علوم اجتماعي

  1. #81
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    شیوه نامه مداخله در رفتارهای خودآسیب رسان زندانیان



    بخش اول؛ بیان موضوع و مروری بر پیشینه پژوهشها
    مقدمه
    رفتارهاي خودآسيب‌رسان به مجموعه اقداماتي اطلاق مي‌شود كه در آنها شخص به طور آگاهانه قصد آسيب به خود يا نابودسازي خويش را دارد. در اين حالت فرد معمولاً احساس درماندگي و نوميدي دارد و به دنبال راهي براي رهايي از يك مسئله يا بحران است كه وي را شديداً رنج مي‌دهد. يكي از بارزترين رفتارهاي خودآسيب‌رسان خودكشي مي‌باشد كه تبعات ناگواري براي فرد و جامعه در پي دارد.
    خودكشي در ميان زندانیان به عنوان بخش آسیب دیده جامعه نياز به توجه ويژه دارد و از آنجا كه در اين بحران جان يك انسان و متعاقباً احساس امنيت و آرامش اطرافيان در خطر است و از سوي ديگر به اين لحاظ كه معمولاً مسئولين مربوطه با نحوة اقدام مؤثر در اين شرايط آگاه نيستند و گاه به اقداماتي مي‌پردازند كه جزو " نبايدهاي " مداخله در بحران مي‌باشد، لذا وجود راهنماي عمل مناسب در مواجهه با چنين بحرانهايي لازم و ضروري مي‌باشد. بر اين اساس شیوه نامه ذيل جهت مداخله مؤثر در موارد تهديد، اقدام و انجام خودكشي زندانیان تهيه و تدوين شده است.
    اقدامات در خصوص پیشگیری و مداخله در خودکشی- خودزنی زندانیان
    1. سياست‌ها و راهبردها
    امروزه افزون بر آنكه خودكشي يكي از فوريتهاي روانپزشكي است يك مسئله بهداشت عمومي نيز به‌شمار مي‌رود. نتايج پژوهش‌هاي گوناگون در زمينه آسيب‌هاي رواني و رفتاري، مصرف مواد و خودكشي را به عنوان دو آسيب عمده و تهديدكننده جمعيت جوان شناسايي نموده و خودكشي سومين علت مرگ در جوانان و اولین علت مرگ در زندانيان شناخته شده است. با وجود اينكه نرخ خودكشي زندانیان تقريباً نصف ميزان خودكشي همتايان غيرزندانی آنهاست ليكن به دليل اهميت و حساسيت سلامت روان زندانیان و پيشگيري از آسيب‌هاي تهديدكننده اين قشر از جامعه ، مرکز آموز عالی منطقه سه زندانها به عنوان متولي امور آموزش و پژوهش در حوزه زندانها و توجه به تقویت مسئله پيشگيري و مداخله مؤثر در خودكشي این پدیده را همواره جزو رئوس اقدامات و فعاليتهاي خود قرار داده است.
    در همين راستا طي چند جلسه اعضای مرکز با حضور اساتید در زمينه برگزاري جلسات مشاورۀ پيرامون مسئله خودكشي و پيشگيري از آن در زندانها اقدامات صورت گرفته در تداوم اقدامات گذشته، مرکز آموزش زندانهای خوزستان در سال جاری فعاليتهاي خود را با رويكرد ديگري به اين مسئله دنبال نموده است. رويكرد جديد مبتني بر اين باور است كه افزايش دانش و جمع‌آوري اطلاعات از يك‌سو و سازماندهي راهبردها از سوي ديگر پيش‌نياز و مبناي هرگونه اقدام پيشگيرانه و مداخله‌اي مؤثر در زمینه خودکشی زندانیان مي‌باشد.
    2. اقدامات پیشنهادی
    پژوهش
    ارزيابي وضعيت موجود، جمع‌آوري اطلاعات و شناسايي ابعاد مختلف يك موضوع يا به عبارت ديگر پژوهش و تحقيق براي اخذ تصميمات صحيح و ارتقاء كيفي اقدامات و فعاليتهاي مرتبط در هر سازمان، نيازي مبرم و ضروري مي‌باشد. در اين راستا مركز آموزش منطقه 3 زندانها پيرامون مسئله خودكشي زندانیان اقدامات پژوهشي ذيل را صورت می دهد:
    سرند زندانیان در معرض خطر خودكشي
    از آنجا كه آگاهي از وضعيت سلامت روان زندانيان، شناسايي عوامل خطر و محافظت‌كننده و بررسي علايم و نشانه‌هاي آسيب‌پذيري در برابر آسيبهاي رواني اجتماعي مي‌تواند به تدارك برنامه‌هاي پيشگيرانه و مداخله‌اي مؤثر بيانجامد، پژوهش بررسی سلامت روان زندانیان ورودی 1386زندان کارون اهواز به منظور آگاهي از نيمرخ سلامت روان زندانیان هنگام ورود به زندانها، شناسايي ميزان آسيب‌پذيري و بررسي عوامل خطر و محافظت‌كننده آنها در برابر مصرف مواد و خودكشي به عنوان طرح مقدماتی اولیه وآزمایشی انجام خواهدگرفت. در بخشی از نتايج اين پژوهش، اطلاعات جامعي در زمينه شناسايي عوامل خطرساز و محافظت‌كننده زندانیان در برابر خودكشي و نیز شناسايي زندانیان در معرض خطر خودكشي با توجه به نوع زندان، میزان حبس دانشكده و نوع جرم فراهم می شود .
    بررسي همه‌گيرشناسي خودكشي در زندانيان خوزستان
    اگرچه براساس نتايج پژوهش‌هاي متعدد آمار خودكشي‌هاي زندانیان در مقايسه با آمارهاي غيرزندانی ها پايين‌تر مي‌باشد، اما به دليل اهميت و حساسيت اين امر و همچنين عدم وجود اطلاعات دقيق در رابطه با وضعيت خودكشي زندانيان در ايران جهت هرگونه برنامه‌ريزي و مداخله مؤثر، اين پژوهش با هدف بررسي همه‌گير شناسي خودكشي‌هاي زندانیان در زندانهاي منتخب تحت پوشش اداره کل زندانهای خوزستان انجام خواهد گرفت. نتايج بدست آمده از اين پژوهش اطلاعات جامعي را در رابطه با نرخ خودكشي زندانیان و وضعيت خودكشي‌هاي زنداني به تفكيك جنسيت، سال نوع جرم ، پیشینه کیفری، محل اسكان ، روشها و زمان اقدام به خودكشي فراهم خواهد نمود.
    3. هماهنگ‌سازي
    پيرو مشكلاتي كه زندانها در رابطه با نحوه اقدام و مداخلة مناسب در وضعيت‌هاي بحراني خصوصاً موارد خودكشي همواره با آن روبرو بوده‌اند يكي از مباحث مركزآموزش منطقه 3زندانها به خودكشي و نحوه اقدام مؤثر در اين بحران اختصاص داده شده است و از اساتید، صاحبنظران و كارشناسان در خصوص راهكارهاي عملي مداخله در خودكشي‌ زندانی ها كسب نظر گرديد. براين اساس مقرر شد تا به منظور يكسان‌سازي و هماهنگ‌سازي مجموعه اقدامات زندانها جهت مداخله مؤثر در بحران خودكشي دستورالعملي تهيه و تدوين گردد و به عنوان راهنماي عمل به طور هماهنگ در زندانهای خوزستان بطور آزمایشی مورد استفاده قرار گيرد.
    تدوین شيوه‌نامه مداخله در رفتارهاي خودآسيب‌رسان
    پيرو تصميمات به عمل آمده در نشست اعضای مرکز آموزش زندانهای خوزستان و استادان مدعو، يك راهنماي عملي تحت عنوان شیوه نامه مداخله در رفتارهاي خود آسيب‌رسان زندانیان توسط آقايان شاهرخ ولی زاده و عبدالرحیم اسدالهی و با استفاده از نظرات كارشناسان در امر بهداشت روان، تهيه و تدوين گشت. اين شیوه نامه در نشست با مدیر کل و مسئولان اداره کل زندانهای خوزستان مورد بحث و بررسي قرارخواهد گرفت و نظرات پيشنهادي يا تكميلي تک تک مسئولان محترم زندانهای استان در اين‌خصوص جمع‌آوري می گردد. پس از بررسي اوليه و اعمال نظرات كارشناسي ارائه شده، نسخه نهايي شیوه نامه مذکور تدوين شده و در شوراي اداری زندانها به تصويب خواهد رسيد. متن كامل شيوه‌نامه به پیوست این گزارش موجود مي‌باشد.
    برنامه‌هاي مشابه
    با توجه به اينكه پيشگيري و مداخله در آسيب‌هاي رواني اجتماعي نيازمند اقدامات گسترده و فعاليتهاي همه‌جانبه مي‌باشد پرداختن به پژوهش و هماهنگ‌سازي ، ضرورت و لزوم برنامه‌ها و اقدامات ديگر را منتفي نمي‌كند. لذا برگزاري كارگاههاي آموزشي و انتشار بروشورهاي آموزشي در رابطه با پيشگيري و مداخله در خودكشي‌ همچنان در دستور كار مرکز آموزش زندانهای خوزستان قرار دارد.
    چکیده طرح بررسی همه گیرشناسی خودکشیهای دانشجویی
    دکتر فريبا زراني و معصومه وقار
    کارشناسان مرکز مشاوره اداره کل امور دانشجویی؛ وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، سال تحقیق 1384
    در بسياري از موارد آنچه تعيين كننده اولويت‌هاي پژوهشي مي‌باشد ، آمار و ارقام است. خودكشي سومين علت مرگ بعد از تصادفات و ديگركشي در ميان جوانان 24-15 ساله و دومين علت مرگ بعد از تصادفات در دانشجويان است.(روي،2000)
    نرخ متوسط خودكشي جهاني 15 در 100،000 نفر است و ميزان خودكشي دانشجويان سالانه 5/7 در 100،000 مي‌باشد كه تقريباً نصف نرخ خودكشي همتايان غيردانشجوي آنان است (جوف،2004).
    در مورد خودكشيهاي دانشجويي اگرچه آمار موجود در مقايسه با آمارهاي غيردانشجويي پايين‌تر مي‌باشد. اما از يك‌سو برخي مطالعات دريافته‌اند كه گروههاي خاص دانشجويي ممكن است نرخ خودكشي بالاتري داشته باشند از جمله اين يافته‌ها نرخ بالاي خودكشي ميان دانشجويان خارجي نسبت به همتايان غيرخارجي آنها در دانشگاههاي آمريكا و انگليس مي‌باشد كه در سالهاي 1950، 80 در 100،000 نفر بوده است.( ليپشيتز،1990)
    از سوي ديگر به دليل اهميت في‌نفسه اين امر خصوصاً در اين قشر، انجام بررسي‌هايي كه راه را براي پژوهش‌هاي بعدي و نيز اقدامات مداخله‌اي فراهم مي‌سازد لازم و ضروري است. براين اساس مطالعات متعددي به بررسي ميزان خودكشي دانشجويان در دانشگاهها پرداخته‌اند. در ايالات متحده از سال 1998 تا 1999 تعداد 4242 دانشجو خودكشي كردند و طي سه سال در سالهاي 2000 تا 2002 اين تعداد به 4390 نفر افزايش يافت.( فراست،2005)
    مطالعه‌اي در 2000 دانشگاه واقع در ايالات متحده در سال 2001 نشان داد بيش از 11 درصد از دانشجويان افكار خودكشي دارند و 7/1 درصد آنها اقدام به خودكشي غيرمهلك نموده‌اند.( روبرتز، 2002 )
    براساس مطالعه جوف(2004) از سال 1976 تا 1983 يعني طي هفت سال در دانشگاه ايلي‌نويز 19 دانشجو در اثر خودكشي جان باختند اما بعد از اجراي برنامه‌هاي پيشگيرانه كاهش قابل توجهي ديده شد بدين صورت كه طي هفده سال يعني 1984 تا 2001 در اين دانشگاه مجموعاً 20 دانشجو خودكشي كردند.
    در دانشگاه ايوا در سالهاي 2002 و 2003 در مجموع 20 مورد اقدام يا تهديد به خودكشي وجود داشته است اما خودكشي كامل رخ نداده است.(ايوا،2003)
    يكي از بالاترين نرخ‌هاي خودكشي دانشجويي متعلق به دانشگاه ام‌اي‌تي مي‌باشد كه طي سالهاي 1980 با نرخ خودكشي 19 در 100،000 و در سالهاي 1990 با نرخ 10 در 100،000 در مقايسه با دانشگاههاي مشابه بيشترين موارد خودكشي را به خود اختصاص داده است (جفري،2000) و دانشگاه نيومكزيكو يكي از كمترين نرخ‌هاي خودكشي دانشجويي را (7/1 در 100،000 نفر ) در سال 2003 دارا مي‌باشد (فونسكا،2004).
    پژوهش حاضر با هدف بررسي همه‌گير شناسي خودكشي‌هاي دانشجويي در دانشگاههاي تحت پوشش وزارت علوم طي سالهاي 1377 تا 1383 انجام گرفت. داده‌هاي پژوهش توسط فرمهاي توزيع‌شده در مراكز مشاوره دانشجويي دانشگاههاي سراسر كشور گردآوري و اطلاعات جمع‌آوري شده به كمك روشهاي آماري توصيفي بررسي شدند. نتايج نشان داد تعداد موارد خودكشي مشتمل بر اقدام به خودكشي و خودكشي كامل در دانشجويان طي سالهاي يادشده ، 292 مورد مي‌باشد كه از اين موارد 6/8 درصد خودكشي كامل و 4/91 درصد اقدام به خودكشي بوده است. همچنين بررسي‌ داده‌ها نشان داد اقدام به خودكشي در دختران (7/52 درصد ) و خودكشي كامل در پسران (8/70 درصد) شايع‌تر است. بيشترين ميزان خودكشي در سالهاي 79-77 (7/49 درصد) و سال 82 (9/14 درصد) وجود داشته است و در دانشجويان گروه علوم انساني (5/39 درصد) و ساكنين خوابگاهها (8/80 درصد) بيشتر ديده شده است.
    شايع‌ترين الگوي خودكشي خوردن دارو و سموم(8/69 درصد)، رگ‌زدن(5/15 درصد) و پرتاب از بلندي(6/7 درصد) مي‌باشد و فصل‌هاي بهار (5/34 درصد) و زمستان (4/28 درصد) و ماههاي ارديبهشت (5/16 درصد) و دي( 7/14 درصد) بيشترين موارد خودكشي را در خود جاي داده است. طي اين سالها نرخ خودكشي دانشجويان حداقل 6/0 و حداكثر 6/1 در 100،000 نفر بوده است كه به مراتب پايين‌تر است نرخ خودكشي جهاني دانشجويي(5/7 در 100،000) مي‌باشد. به طور كلي براساس يافته‌هاي اين پژوهش و مطابق با نتياج مطالعات ديگر نرخ خودكشي مردان نسبت به زنان بالاتر است.(جوف،2002 ؛ كاستر ،1995؛ هاوتون ، 2000 و جفري، 2004 )
    گروه علوم انساني بيشترين آمار خودكشي را نسبت به ساير گروههاي آموزشي دارا بود اما در تفسير آن بايد جمعيت دانشجو هر گروه آموزشي را مورد توجه قرار داد. از نظر محل اسكان اگرچه موارد خودكشي در خوابگاهها بيشتر از غيرخوابگاهها مي‌باشد اما ميزان خودكشي كامل در خوابگاهها (9/4 درصد ) بسيار كمتر از خودكشي كامل در غيرخوابگاهها (4/22 درصد) است و اين مسئله اهميت وجود منابع كمك‌رساني و نيروهاي مداخله در بحران در خوابگاههاي دانشجويي را جهت كاهش خطر مرگ ناشي از خودكشي تأييد مي‌نمايد. الگوهاي خودكشي مي‌تواند تحت تأثير ابزار در دسترس بوده(مودان ،1970) و جنبه تقليدي داشته يا مفهومي نمادين وراي آن نهفته باشد.(باراكلو،1997)
    در اين پژوهش نيز مطابق با مطالعات ديگر نگراني‌هاي مربوط به امتحانات مي‌تواند بر زمان شيوع خودكشي (ماههاي ارديبهشت و دي) مؤثر باشد. همچنين اگرچه نرخ خودكشي دانشجويي در ايران(حداكثر 6/1 در 100،000) بسيار پايين‌تر از نرخ جهاني خودكشي دانشجويي است؛ اما از اهميت مداخله‌هاي مورد نياز براي پيشگيري و جدي‌گرفتن موارد خودكشي دانشجويي نمي‌كاهد.
    بخش دوم؛ بیان موضوع و طراحی برنامه
    هدف:
    ايجاد وحدت رويه در زندانها در برخورد با موارد خودكشي كامل، اقدام به خودكشي و خودكشي قريب الوقوع در زندانیان
    تعاريف:
    الف) خودكشي كامل : عملي كه از روي قصد بوده و سبب مرگ فرد مي شود.
    ب) اقدام به خودكشي : اقدام به خودكشي عبارت است از عملي غيركشنده كه در آن شخص عمداً و بدون مداخله ديگران رفتاري غير عادي را انجام داده كه منجر به خود آسيب زني يا خوردن غير عادي يك ماده به تعداد بيش از ميزان تجويز شده مي شود.
    ج) خودكشي قريب الوقوع : هر رفتار غيرمعمولي كه از نظر مددکاران زندان، اساتيد، متخصصان بهداشت رواني يا گروه پزشكي زندانها، احتمال خودكشي را مطرح كرده و احتمالا اقدام به خودكشي قريب الوقوع است.
    شاخصهاي چنين احتمالي عبارتند از :
    1- قطع فعاليت طبيعي به همراه عزلت و گوشه گيري
    2- دوره هاي طولاني مدت افسردگي
    3- " بخشش " دارايي هاي با ارزش ( مانند " دوست دارم اين ضبط صوت را به شما تقديم كنم ")
    4- تغييرات ناگهاني خلق و روحيه از افسردگي و نااميدي به شادي و آرامش
    5- پرداخت ناگهاني صورت حساب ها، بازگرداندن موارد قرض گرفته شده و امثالهم
    6- تهيه وصيت نامه و خداحافظي هاي پاياني(آخرين خداحافظي ها)
    7- تهيه و جمع آوری و مخفی کردن وسيله ( مثل تیزی يا قرص) يا صحبت كردن از وسايل واقعاً كشنده (مثل خوردن دارو، اتصال به برق و از اين قبيل)
    8- تشخيص يك " حالت نااميدي و درماندگي" در فرد.
    شیوه مداخله در بحران
    1-خودكشي كامل
    در صورت وقوع خودكشي كامل، كاركنان زندان بايد بلافاصله مراتب را به ریاست زندان اطلاع دهند. در صورتي كه خودكشي در بند روي داده است كاركنان بايد بلافاصله مراتب را ابتدا به مسئول بند و سپس به ریاست ندامتگاه اطلاع دهند ریاست زندان بايد موضوع را به مدير كل زندانها (و در صورت عدم دسترسي به رئيس اداره حفاظت )، رئيس مركز مشاوره يا كارشناسان مركز، رئيس يا پزشك مركز بهداشت و درمان و در صورت لزوم و با هماهنگي مدیر کل زندانها به ساير نهادهاي قانوني مرتبط و پزشكي قانوني اطلاع دهد.
    1-1- اعلام خبر فوت
    نحوه اطلاع رساني خبر فوت زندانی كه اقدام به خودكشي كامل نموده است بر عهده مدیر کل زندانها مي باشد و در صورت نیاز ایشان می توانند از افراد ذيل کمک بگيرند:
    1- رئيس يا پزشك مركز بهداشت و درمان زندانها 2- كارشناس روانپزشك عضو کمیته بحران 3- رئيس مركز مشاوره و مددکاری4- ریاست اداره حفاظت 5- البته قبلا بايد نسبت به شناسايي بستگان يا قيم قانوني زندانی مطمئن شد.
    2-1- خدمات حمايتي
    رئيس مركز مشاوره بايد هماهنگي هاي لازم را در زمينه ارائه خدمات مشاوره اي و حمايتي لازم براي نزديكان زندانی و ساير زندانیاني كه تحت تاثير منفي خودكشي قرار گرفته اند، به عمل آورد. همچنين لازم است براي ارائه مشاوره سوگ به اعضاي خانواده (يا از طريق مراكز و منابع محلي و يا در صورت دسترسي خانواده از طريق مركز مشاوره) هماهنگي‌هاي لازم به عمل آيد.
    با توجه به اينكه احتمال تقليد خودكشي مطرح است و از طرفي نبايد موجب از بين رفتن قبح عمل خودكشي شد، لذا بايد در خصوص برگزاري مجالس ترحيم اينگونه زندانيان در زندان بسيار احتياط كرد. قوياً توصيه مي شود از برگزاري هرگونه مراسمي كه باعث تجليل و يا قهرمان پروري زندانی شود؛ پرهيز گردد. ذكر اين نكته ضروري است كه زندانی كه بر اثر خودكشي فوت كرده، اگر دچار بيماري يا مشكل روانشناختي نبوده كه جاي ترديد دارد، حداقل دچار نوعي اشكال در فرآيند حل مساله بوده و لذا چنين زندانی نبايد الگوي سايرين شود.
    2-اقدام به خودكشي
    در صورت وقوع اقدام به خودكشي، كاركنان زندان بايد بلافاصله ریاست زندان را مطلع سازند و در صورت زنده بودن فرد، او را سريعا جهت اقدامات پزشكي به مركز بهداشت و يا اورژانس‌هاي پزشكي اعزام و يا با تماس با اورژانس درخواست امدادگر نمايند. وظيفه ریاست ندامتگاه اطلاع رساني به كليه اعضاي کمیته مداخله در بحران خودكشي و حضور در محل جهت هماهنگي و همكاري لازم با ساير اعضا و نظم دهی و جلوگیری از ازدحام احتمالی مي باشد. در هر حالت مركز بهداشت و درمان زندانها به همراه مركز مشاوره موظفند يك تيم تخصصي به محل وقوع خودكشي اعزام نمايند. رئيس مركز مشاوره مراتب را به خانواده زندانی و دادگاه اطلاع مي دهد و از آنها می خواهند تا دستورالعمل های درمانی لازم را در ملاقات های بعدی پیگیری کنند.
    3- تهدید به خودکشی
    در صورتی که زندانی تهدید به خودکشی نماید، لازم است موارد ذيل مدنظر قرار گردد:
    1- تحت “ هيچ “ شرايطي نبايد جوان مستعد خودكشي را تنها گذاشت.
    2- با آرامي با زندانی صحبت كنيد تا مشخص شود كه آيا وسايل يا مواد آسيب رسان در اختيار دارد و يا به آنها دسترسي دارد (مثل چاقو ، داروها و غيره) .
    3- در صورت امكان، با آرامش چنين وسايلي را از زندانی و محيط بلافصل او دور كنيد. در صورت مقاومت زندانی “ هرگز “ با وي درگير نشويد.
    4- زندانی را به آرامي به مكاني از قبل تعيين شده و غير تهديدكننده و دور از ساير زندانیان منتقل كنيد. مكاني كه كارشناس دفتر مشاوره حضور و امكان تماس تلفني وجود داشته باشد. در اين زمان كارشناس دفتر مشاوره بايد مسئوليت مصاحبه در بحران را به عهده بگيرد. اگر سايرين اين فرايند را شروع كرده اند، در صورت ضرورت يا درخواست خودشان مي توانند بمانند.
    5ـ كارشناس دفتر مشاوره بايستي با آرامش با زندانی صحبت كند تا خطر آسيب به خود را در او ارزيابي نمايد.
    6- اگر زندانی وسايل آسيب رسان را رها نمي كند(= خطر بسيار زياد) سعي كنيد وسايل آسيب رسان را از زندانی بگيريد و مانع از آسيب رساني وي به خودش شويد. در صورت مقاومت زندانی “ هرگز “ با وي درگير نشويد. در چنين شرايطي بايد با متخصص روانشناسی مرکز بهداشت و درمان زندانها تماس بگيريد.
    7-در صورتي كه زندانی وسايل آسيب رسان را رها مي كند ولي هنوز در مرحله خطر قريب الوقوع قرار دارد(= خطر زياد) بايد با تكميل "فرم ارجاع فوري زندانی به محاکم قضایی" او را به ریاست دادگاه مرتبط ارجاع داد و از پزشك زندان و روانشناس مرکز مشاوره هم خواست تا در خصوص اقامت زندانی در وضعيت كنوني در محيط هاي جمعي بند اظهار نظر نمايند.
    8- لازم است زندانی پس از اتمام مراقبتهاي طبي سرپايي يا بستري مرتبط با خودكشي، به روانپزشك یا روانشناسی ( مركز مشاوره) مراجعه كند.
    9- اگر زندانی در حالت خطر قريب الوقوع آسيب به خود وجود ندارد(= خطر متوسط)، بايد با زندانی يا دوستان و آشنايان و نيز والدين زندانی ارتباط برقرار كرد و آنها را در خصوص موقعيت راهنمايي كرد.
    تبصره : با توجه به عدم همكاري برخي از زندانيان در دادن شماره تماس با خانواده، دفتراجرایی احکام هر زندان موظف است تلفن و آدرس كليه ساكنين بندها را در هر سال و تغييرات احتمالي آن را به صورت ديسكت در اختيار مركز مشاوره قرار دهند و از صنعت آدرس و تلفن با تماس قبلی مطمئن گردد.
    4- خودكشي قريب الوقوع
    در صورتي كه هر يك از كاركنان يا زندانيان متقاعد شوند كه يكي از كاركنان يا زندانیان در معرض خطر احتمالي خودكشي است (با توجه به نشانگرهاي فهرست شده در بالا)، بايستي مراتب را با رئيس زندان و مركز مشاوره در ميان بگذارند و با مشاركت آنها راهبردهايي جهت حمايت از فرد مورد نظر و يا ارجاع هر چه سريعتر وي به مركز مشاوره جهت ارزيابي و كمك تخصصي پي ريزي نمايند. اگر زنداني در وضعيتي باشد كه بدون مراقبت احتمال ارتكاب به خودكشي در مورد وي مطرح است، رئيس مركز مشاوره بايد مراتب را به اطلاع ریاست زندان و مدير كل زندانها و قاضی رسیدگی کننده به پرونده زندانی برساند. در چنين مواردي بايد ترتيب بستري كردن فرد فراهم گردد و مراتب به اطلاع خانواده وي رسانده شود تا همكاري آنان براي بستري كردن زندانی جلب گردد. با توجه به اينكه زندان از نقطه نظر حقوقي قيم زندانی محسوب نمي گردد، لذا درگير كردن خانواده در فرايند درمان و جلب موافقت آنان براي درمان ضروري است.
    5- شرايط ادامه حبس و اقامت زندانی در بند
    با توجه به ماهيت زندان به عنوان يك محيط اصلاحی – تربیتی و درك اين نكته كه اين محيط براي بعضي از زندانیان استرس زا است، حتما بايد به گونه اي اطمينان حاصل گردد كه زندانی اقدام كننده به خودكشي يا زندانی كه بر اثر اين شرايط استرس زا بستري شده است و بالقوه تهديدي براي خودكشي مجدد است، فعلا توانايي مقابله با اين استرسها را دارد. ادامه حبس يا تداوم اقامت زندانی در بند منوط به تاييد روانپزشك يا رئيس يا مركز مشاوره با اعلام به قاضی خواهد بود. دفتر مشاوره و دادگاه مي تواند ادامه حبس يا اقامت در بند را منوط به ارتباط مستمر زندانی با مركز مشاوره و شركت در چند جلسه مشاوره بنمايد. در صورتي كه ارزيابي متخصصان بهداشت رواني يا مركز مشاوره مبني بر ناتواني زندانی بر اقامت در بند باشد، مركز مشاوره مي تواند با همكاري اداره كل زندانها و دادگاه نسبت به درخواست تقاضاي انتقال زندان به زندانی نزدیک به محل سكونت خانواده وی اقدام بنمايد.
    6- پيگيري
    در پيگيري بايد به چند نكته توجه كرد:
    1- تكميل پرونده و مصاحبه مددكاري با كليه زندانيان اقدام كننده به خودكشي
    2- پيگيري وضعيت روانشناختي كنوني زندانی از نظر احتمال خودكشي مجدد
    3- پيگيري مساله ادامه حبس و تداوم حضور زندانی در بند
    4- پيگيري تكميل مراحل درماني زندانی از نظر پزشكي، روانپزشكي و مشاوره اي در شرايط سرپايي و بستري
    5- در صورت نیاز، پیگیری تقاضای تغییر بند یا انتقال به زندان نزدیک محل سکونت خانواده زندانی
    7- گزارش دهي و تنظيم صورتجلسه
    1- براي كليه موارد اقدام و تهديد به خودكشي صورتجلسه اطلاع به دادگاه و خانواده تنظيم و توسط مددکار اجتماعی تكميل گردد. در صورت امتناع خانواده از حضور در زندانی توصيه مي گردد یک مددکار به محل سكونت خانواده اعزام و در آنجا پس از ملاقات با خانواده، فرم صورتجلسه تنظيم گردد.
    2- لازم است براي كليه موارد كامل، اقدام و تهديد به خودكشي، فرم گزارش در دو نسخه تنظيم و يك نسخه آن در مركز مشاوره نگهداري و نسخه دوم هر چه سريعتر به صورت محرمانه مستقيم به دفتر حفاظت اطلاعات و دادگاه ارسال گردد.
    8- بايدها و نبايدها
    بايد:
    • علايم آغازگر و سرنخ هاي خودكشي را بشناسيد: افسردگي، درماندگي، تهديد به خودكشي يا اخطارهاي كتبي و شفاهي، گوشه گيري، استرس شديد، شكست هاي عاطفي و...
    • حتما والدين را در جريان امور قرار دهيد. در برقراري ارتباط با خانواده حتي‌المقدور از بكارگيري واژگان تخصصي آسيب شناسي رواني پرهيز و بيشتر به وضعيت عاطفي و رفتاري زندانی اشاره شود.
    • به قضاوت خود اعتماد كنيد.
    • موضوع را با دادگاه در ميان بگذاريد. به محض اينكه متوجه شديد زندانی در معرض خطر خودكشي است ، موضوع را به مقام بالاتر يا رئيس مركز مشاوره و يا اورژانس اطلاع دهيد.
    • به احساسات و عواطف موجود در وراي كلمات توجه كرده و سعي كنيد آنها را بفهميد. احساسات ابراز شده از جانب زندانی را جدي بگيريد.
    • فرد را به طرح كردن آنچه افكار مرگ را در او به وجود آورده است تشويق كنيد.
    • وقتي درباره تهديد صحبت مي كنيد از واژه هاي"خودكشي"، " كشتن خودت"، " تصميم به خودكشي" استفاده نكنيد.
    • از زندانی بخواهيد كه تصميمش را براي مدتي به تعويق اندازد؛ در اين صورت مي‌توانيد به فرد پيشنهاد كنيد كه همراه با او به دنبال منابع حمايتي بگرديد.
    • به فرد كمك كنيد تا جايگزين ها و راههاي مناسب را تشخيص دهد.
    • به زندانی يادآوري كنيد كه خودكشي يك راه حل دايمي براي حل يك مسئله گذرا و موقتي است.
    • اين واقعيت را دريابيد كه ممكن است در بعضي از موارد نتوانيد مانع از انجام خودكشي شويد.
    نبايد:
    • نگران اين نباشيد كه اگر موضوع خودكشي را آشكار سازيد به اعتماد زندانی نسبت به خودتان لطمه وارد مي شود. شما مي توانيد با برملا كردن يك راز، يك زندگي را نجات دهيد.
    • سعي نكنيد در مجادله مربوط به خودكشي برنده شويد. آنها ممكن است تحمل باخت را نداشته باشند.
    • زندانی را موعظه نكنيد يا پند و اندرز ندهيد.
    • تهديد به خودكشي يا چالشهاي پيش روي زندانی را ناديده نگيريد.
    • اگر احساس مي كنيد كه زندانی در معرض خودكشي را يك خطر فوري تهديد مي‌كند، او را تنها نگذاريد.
    • سعي نكنيد زندانی در معرض خطر خودكشي را به تنهايي نجات دهيد.
    • علايم و نشانه هاي خودكشي را ناديده نگيريد. ناديده گرفتن به زندانی اين پيام را منتقل مي كند كه او را دوست ندارند يا نمي فهمند.
    • از قوت قلب دادن هاي بي مورد مثل اين كه " همه چيز درست و رو به راه مي شود " بپرهيزيد.
    • فریب اين گفته زندانی را نخوريد كه بحران عاطفي به اتمام رسيده است.
    • تصور نكنيد كه فقط افراد پرخاشگر خودكشي مي كنند و نه افراد "خوب" ، "ساكت" يا "مطمئن".
    تذکر :
    با توجه به اینکه امکان دارد حسب ضرورت لزوم تجدیدنظر در این شیوه نامه به وجود آید بر این اساس پیشنهاد می شود اصلاحات پیشنهادی کلیه پرسنل و مشاوران زندانها به دفتر مرکز آموزش منطقه سه زندانهای کشور ارسال گردد.
    پيوست شماره يك
    کمیته هماهنگی مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان و شرح وظایف اعضاء
    پیشنهاد می شود در هر زندانی کمیته ای تحت عنوان " کمیته هماهنگی مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان با حضور افراد زير و با شرح وظايف در موقع لزوم مشخص تشكيل شود:
    1- معاون زندان
    2- مشاور زندانیان
    3- رئيس مركز بهداشت و درمان زندان
    4- معاون انتظامات زندان
    5- مسئول امور فرهنگی زندان
    6- يك نفر كارشناس روانپزشك معتمد به پيشنهاد رئيس زندان
    7- قاضی ناظر زندان
    تبصره 1: مسئوليت اين کمیته بر عهده معاون زندان مي باشد.
    تبصره 2: كليه امور مربوط به خودكشي زندانیان توسط اين کمیته ساماندهي مي شود.
    تبصره 3: لازم است کمیته در اسرع وقت از طریق مرکز آموزش منطقه سه زندانها برنامه آموزش مداخله در بحران را برای تمامی افرادی که به نحوی درگیر مساله خودکشی زندانیان هستند ( مانند کارکنان انتظامات و مسئولان و سرپرستان و مراقبین بندها و ... ) طراحی و اجرا کند.
    شرح وظايف اعضاي کمیته هماهنگی مداخله در رفتارهای خودآسیب رسان
    شرح وظايف معاون زندان
    1- تشكيل جلسات کمیته هماهنگی مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان به صورت اضطراري
    2- در جريان قرار دادن رئيس زندان
    3- انجام هماهنگي هاي لازم براي در جريان قرار دادن و همكاري با نهاد هاي قانوني نظير دادگاه رسیدگی کننده به پرونده زندانی و پزشكي قانوني ، ......
    شرح وظايف مشاور
    وظايف مشاور در موارد خودكشي كامل:
    1- تماس با خانواده زندانی متوفي
    2- انجام هماهنگي هاي لازم در زمينه ارائه خدمات مشاوره اي و حمايتي لازم براي خانواده، نزديكان زندانی و ساير زندانیاني كه تحت تاثير منفي خودكشي قرار گرفته اند.
    3- تلاش و رايزني با مسئولان قضایی و خانواده زندانی متوفي از نظر نحوه برگزاري مراسم احتمالي ترحيم و پرهيز از قهرمان پروري احتمالي
    وظايف مشاور در موارد اقدام به خودكشي:
    1- حضور در محل اقدام
    2- ارزيابي ميزان خطر خودكشي و انجام اقدامات لازم بسته به ميزان خطر( رجوع شود به دستورالعمل هاي خطر بسيار زياد ، خطر زياد، و خطر متوسط )
    3- در صورت نياز به همراه یا اعزام هماهنگي با مدير و قاضی ناظر زندان براي اعزام جهت بستري كردن زندانی صورت پذیرد.
    4- اعزام مددكار دفتر مشاوره جهت بازديد از زندانی در محل بستري و تهيه گزارش مددكاري و پيگيري وضعيت زندانی از نظر انجام اقدامات درماني لازم
    5- پيگيري وضعيت زندانی از نظر شرايط ادامه حبس و چگونگي اقامت در بند
    6- پيگيري و ارزيابي وضعيت زندانی از نظر احتمال خودكشي مجدد
    7- در صورت نیاز پیگیری تغییر بند یا تقاضای انتقالی به زندانی نزدیک محل سکونت خانواده زندانی
    وظايف مشاور در موارد خودكشي قريب الوقوع/ تهدید به خودکشی:
    1- ایجاد هماهنگی لازم برای ملاقات روانپزشک معتمد با زندانی در دفتر مشاوره
    2- انجام مصاحبه در بحران و ارزيابي خطر خودكشي و اقدام متناسب با ميزان خطر توسط خود یا کارشناس مرکز مشاوره
    شرح وظايف رئيس مركز بهداشت و درمان زندان
    وظايف رئيس مركز بهداشت و درمان زندانها یا پزشک کشیک در موارد خودكشي كامل:
    1- تماس با خانواده زندانی متوفي در غياب مشاور
    2- انجام هماهنگي هاي لازم جهت حضور پزشكي قانوني و انجام تشريفات لازم تا زمان حضور ریاست و معاون زندان ،مسئول اداره حفاظت زندانها و قاضی ناظر زندان
    وظايف رئيس مركز بهداشت و درمان زندان یا پزشک کشیک در موارد اقدام به خودكشي:
    1- انجام هماهنگي هاي لازم براي حضور پزشك، پرستار و آمبولانس در محل
    2- در صورت نياز به بستري، انجام هماهنگي هاي لازم براي بستري كردن زندانی
    شرح وظايف معاون انتظامات زندان
    وظايف معاون انتظامات زندان در موارد خودكشي كامل:
    1- اطلاع رساني به ساير اعضاي کمیته مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان
    2- حضور در محل وقوع خودكشي و تهيه گزارش و ارائه به رئيس کمیته مداخله در بحران و مقامات قضایی
    3- تماس با خانواده زندانی متوفي در غياب ساير اعضاي کمیته مداخله در بحران
    4- تماس با پزشكي قانوني و ساير نهادهاي قانوني مرتبط
    وظايف معاون انتظامات زندان در موارد اقدام به خودكشي:
    1- اطلاع رساني به ساير اعضاي کمیته مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان
    2- حضور در محل وقوع خودكشي جهت نظم دهی و جلوگیری از ازدحام احتمالی و تهيه گزارش و ارائه به رئيس کمیته مداخله در بحران و مقامات قضایی
    شرح وظايف مسئول امورفرهنگی زندانها
    1- حضور در محل وقوع خودکشی و انجام هماهنگي و همكاري لازم
    2- در صورت خودكشي كامل، تماس با خانواده زندانی متوفي. در صورت نیاز ایشان می توانند از افراد ذيل کمک بگيرند:1- رئيس يا پزشك مركز بهداشت و درمان زندانها 2- كارشناس روانپزشك معتمد عضو کمیته بحران 3- رئيس مركز مشاوره زندانها 4- نمایندگی پزشکی قانونی
    شرح وظايف كارشناس و روانپزشك معتمد
    1- حضور در جلسات کمیته مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان
    2- معاينه و ارزيابي روانپزشكي زندانی پس از ترخيص از اورژانس يا بيمارستان و انجام اقدامات طبي
    3- ارائه نظر تخصصي و كمك به دفتر مشاوره و قاضی ناظر و دادگاه رسیدگی کننده به پرونده در خصوص اتخاذ تصميم در جهت چگونگي ادامه حبس و اقامت در بند
    شرح وظایف قاضی ناظر زندانها
    1-حضور در محل وقوع خودکشی و امضاء صورت جلسات مربوط به حادثه و مطالعه گزارش روانپزشک معتمد و مشاوره زندانها از وضعیت جسمانی – روانی زندانی
    2-ارائه گزارش قانونی صورتجلسه اقدام به خودکشی به دادگاه رسیدگی کننده به پرونده و یا قاضی اجرای احکام و ارائه درخواستهای لازم.
    عبدالرحیم اسدالهی و شاهرخ ولیزاده

    نظرات کارشناسی و پیشنهادات اصلاحی برنامه:
    (استاد محترم بجز پاسخوگویی به سوالات زیر؛ لطفاً نظرات خود و ایرادات برنامه را بطور مبسوط بیان فرمائید.)
    1. چه مقام مسوولی و کارشناسی از قلم افتاده است و بایستی در این برنامه کابردی حضور داشته باشد؟
    2. آیا شرح وظایف اعضاء روشن و جامع است؟
    3. چه اقدامات دیگری باید به مجموعه رفتارهای پیشگیرانه و اجرائی افزوده گردد؟
    منبع:تدوین کنندگان:
    عبدالرحیم اسدالهی و شاهرخ ولیزاده
    مدرسان دانشگاه جامع علمی کاربردی
    articles.ir

  2. #82
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    نشانه بر هم خوردن زندگی مشترک


    آمار جدید را شنیده اید: 10 مرد ازدواج کرده را در یک اتاق قرار دهید خواهید دید که نیمی از آنها خواهان طلاق می شوند. آمار وحشتناکی است، اما حقیقت دارد. این روزها طلاق به صورت یک شغل پر در آمد برای کسانی که ازدواج را به هم جوش می دهند و وکلایی که در طلاق گرفتن به افراد کمک می کنند در آمده است و بازار آن حسابی گرم است.
    در این جا یک حقیقت دیگر هم وجود دارد: مردها خیلی کمتر از زن ها به طلاق فکر می کنند. بر اساس تحقیقات در حدود 66 تا 75 درصد از کل درخواست های طلاق از جانب خانم ها ارائه داده می شود.
    به عبارت دیگر آقایون خیلی کمتر از خانم ها به جدایی فکر می کنند. به هر حال بهتر است که اصلا به جدایی فکر نکنیم، و سعی کنیم با چنگ و دندان به رابطه زناشویی خود ادامه دهیم تا خدای نکرده اتفاق ناگواری پیش نیاید.
    فرسایش تدریجی
    رابطه زناشویی یک شبه ویران نمی شود. این امر به تدریج و به صورت نا محسوس روی می دهد. درست مثل شکاف هایی که در عمق زمین ایجاد می شوند. پیش از آنکه متوجه این مطلب شوید، شکافی عمیقی میان شما و همسرتان به وجود می اید و دلیل آن هم این است که بسیاری از زوجین به جای حل مشکلات ترجیح می دهند چشم پوشی کرده و نسبت به آنها از خود بی توجهی نشان دهند. منشا این مشکلات هر چیزی می تواند باشد؛ اما اساسا به دلیل تغییر در رفتار یکی از زوجین می باشد.
    در زیر 10 نشانه از طرز برخوردی است که باید آنها را به عنوان نوعی احضاریه به سمت دادگاه خانواده تلقی کرد.
    شماره 10: دور هم جمع نمی شوید
    هر سال در مراسم روز شکرگذاری صندلی کناری خود را برای خانمتان رزو می کردید، اما امسال پسر خواهرتان در کنار شما نشسته است. صندلی ای که همیشه برای سالیان پی در پی جای او بوده است. آیا تا به حال به دلیل آن فکر کرده اید؟
    شماره 9: خونسرد و بی تفاوت می شوید
    تمام تلاش و کوششی که برای حفظ رابطه می کردیدی کم کم از بین می رود و به صورت فردی از خود راضی در می آیید. از یکدیگر نمی پرسید که روز خود را چگونه گذرانده و چه کارهایی انجام داده اید. زمان سلام و خداحافظی با یکدیگر رو بوسی نمی کنید. او دیگر عکس شما را درون کیف پولش قرار نمی دهد و شما هم همینطور.
    می توانید به راحتی بدون او به زندگی خود ادامه دهید، به همین دلیل زمانی که هر دو در خانه هستید، ترجیح می دهید با هم در یک اتاق نباشید.
    شماره 8 : دیگر ارتباط جنسی ندارید
    شاید هنوز در یک تخت بخوابید، اما هیچ صحبت دوستانه و لطیفی بین شما رد و بدل نمی شود. دور از هم می خوابید و به هیچ وجه یکدیگر را لمس نمی کنید. حتی آخرین باری که یکدیگر را در آغوش گرفتید نیز به سختی به یاد می آورید.
    شماره 7 : اوقات فراغتتان را در کنار هم نمی گذرانید
    اگر نمی توانید آخرین مرتبه که با هم به مسافرت رفتید را به یاد آورید، به دلیل کمبود بودجه و یا نبود وقت کافی نیست. در چنین شرایطی هر دوی شما به این فکر هستید که به نحوی از مصاحبت دیگری فرار کنید. به عنوان مثال بیشتر ترجیح می دهید با دوستانتان بیرون روید و یا خودتان را راحت می کنید و بی سراغ مواد مخدر یا مشروبات الکلی می روید.
    شماره 6 : خانم با دقت دخل و خرج را حساب می کند
    آیا متوجه شده اید که همسرتان از پرداخت بعضی قبوضی که سابقا خودش مسولیت پرداخت آنها را به عهده گرفته بود، شانه خالی می کند؟ آیا نسبت به درامد، بدهی، پس انداز و سرمایه گذاری های شما علاقه بیشتری نشان می دهد و می خواهد بیش از پیش از آنها سر در بیاورد؟ او می خواهد از این طریق محاسبه کند که بعد از طلاق چه مبلغی دست او را می گیرد..
    شماره 5 : به دنبال استقلال است
    یک خانم ناراضی سعی می کند تا آنجا که ممکن است فاصله خود را از همسرش دورتر کند و اتکا خود را به او کم نماید. او در کلاس های متفاوتی ثبت نام می کند، به نام خودش حساب باز می کند، سرمایه گذاری انجام می دهد، و حتی تا مرز تغییر نام هم پیش می رود. این امور نشان دهنده شکاف عمیقی هستند که در رابطه فعلی شما به وجود آمده است.
    شماره 4 : به خانه نمی روید
    آیا قدم گذاشتن به خانه به جای اینکه مایه آرامش باشد، برای شما به صورت کار دشواری در آمده است؟ سعی می کنید برای خانه رفتن بهانه های مختلفی نظیر کار کردن تا دیر وقت یا بیرون بودن با دوستان قدیمی را بتراشید؟
    حتی در خانه هم به دنبال راه فراری می گردید تا از زیر حل مشکلات روابط زناشویی فرار کنید. اگر برای ساعت ها متمادی به تماشای تلویزیون می نشینید و خود را با سرگرمی های متفاوتی مشغول می کنید، باید از خود سوال کنید که این همه وقت اضافی را از کجا می آورید.
    شماره 3 : تمام صحبت ها به دعوا ختم می شود
    هر گاه با هم به گفتگو می نشینید، کار به جاهای باریک کشیده می شود. زندگی برای شما تکرار مکررات است، بحث و مشاجره هایی است که به نتیجه معقول ختم نمی شوند. این کار شما را عصبانی می کند و سبب می شود تا نسبت به او بی میل شوید، علاوه بر این علاقه خود را نیز نسبت به او از دست می دهید. این امر زمانی به اوج خود می رسد که وقتی در مورد خانمتان خبری را از زبان سایر افراد می شنوید، احساس خوبی نمی کنید.
    شاید خیلی عصبانی شوید که جر و بحث و دعوا بین شما خیلی عادی می شود. در نظر شما او نمی تواند هیچ کاری را به درستی انجام دهد و احساس می کنید که تمام کارهای شما را زیر ذره بین قرار داده است. فقط کافی است تناقضی در گفته های هر یک از شما دو نفر دیده شود، آنگاه خونتان به جوش می اید و هر دو خشمگین می شوید.
    شماره 2: وظایفی که به عهده داشتید
    زمانی که می خواهید پای خود را از مزرهای رضایت جنسی فراتر بگذارید، اطمینان خاطر دارید که وضعیت خوبی در خانه انتظار شما را نمی کشد. اگر در گذشته خود را مجاب به انجام دادن یک چنین کاری کرده بودید، حال از خود می پرسید که چرا نباید بتوانم این کار را انجام دهم. اگر می دانید که خانمتان نیز به این اصول پایبند نیست پس دیگر چه دلیلی وجود دارد که تا این حد خود را به زحمت بیندازید.
    شماره 1 : حرمت ها شکسته می شود
    ارزشی که در گذشته برای یکدیگر قائل بودید به تدریج از بین می رود و تنها چیزی که باقی می ماند رنجش و آزردگی است. به یکدیگر ناسزا می گویید و در بعضی موارد حاد، برخورد فیزیکی نیز پیدا می کنید. خشونت تنها وسیله ارتباطی شماست. بر روی زخم های گذشته نمک می پاشید تا بتوانید بیش از هر زمانی یکدیگر را آزرده خاطر سازید. در این حالت تنها منتظر جرقه ای هستید تا اتش خشم شما را شعله ور سازد.
    بازی نیست
    طلاق مسئله ای کاملا جدی است. اوج نقطه ای است که به اشتباه بزرگی که در زندگی مرتکب آن شده اید، پی می برید. قسمت اعظمی از زندگی شما وقف سرو کله زدن با درد و رنج می شود، تازه ما مسائل اقتصادی را نیز نادیده می گیریم.
    تسلیم شدن انتخاب مناسبی نیست. حتی اگر فکر می کنید جز طلاق راه دیگری برای شما نمانده است، تا آنجا که می توانید بر روی تفاوت هایتان کار کنید. کارهای متعددی می توان برای نجات یک ازدواج از خطر نابودی انجام داد، مثل مشاوره های خانوادگی. حتی پیش از اینکه تصمیم به طلاق بگیرید، می توانید با توافق یکدیگر زمانی را جدا از هم زندگی کنید و مسائل ازدواج خود را دقیق تر بررسی نمایید
    در آخر هم باید به این مطلب فکر کنید که در گذشته چه چیز شما را عاشق او کرده بود که تن به ازدواج با او را دادید. دوباره به یاد دلایل دوست داشتن یکدیگر بیفتید؛ توجه خود را به آن معطوف کنید تا بتوانید به موفقیت دست پیدا کنید.

  3. #83
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    بررسی کارکردهای کنش جنسی در روابط متقابل زناشویی همسران

    چکیده:
    این بررسی به شیوه روندپژوهی به مطالعه ارتباط معنادار و نقش و کارکرد آمیزش جنسی در ارتباط همسری زنان و مردان خوزستانی در سال 1386 می پردازد. با استفاده از دو نظریه کارکردگرایی و تعریف انواع آن در دو صورت به و بدکارکرد برای متغیر کنش جنسی همسران و تئوری تحلیل تبادلی اریک برن
    (1964) در تعریف نقش منِ شخصیت همسران در سه حالت منِ والدی، بالغ و کودک به آزمون معناداری آنها با آماره کای دو و فی پرداخته شد. جامعه آماری شامل زنان و مردان مراجعه کننده به مراکزی چون دادگاههای خانواده، کلانتریها و نهادهای دولتی و با روش نمونه گیری در دسترس و تصادفی جمعاً 75 زن و مرد بودند. متغیرهای فرعی بررسی شامل سن، سواد، شغل و طلاق نیز در ارتباط با دو متغیر اصلی بالا مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشانگر ارتباط معنادار بالا بین کارکردهای کنش آمیزش جنسی و نوع ارتباط تبادلی همسران بوده که در این میان متغیرهای مداخله گر سن در جهت مثبت و طلاق در جهت منفی ارتباط معنادار و اثرگذار بر روی متغیرهای اصلی بررسی داشتند. در مجموع می توان گفت متغیرهای سن و سواد در تقویت ارتباط تکمیل کننده بین منِ شخصیت همسران و بهره وری مناسب از کارکردهای کنش جنسی در جهت تداوم این ارتباط موثر خواهند بود. شغل فاقد ارتباط معنادار و طلاق را می توان نتیجه بدکارکردی آمیزش جنسی و ارتباط تبادلی قطع کننده منِ والد-کودکی همسران دانست.

    واژگان کلیدی: کارکردهای آمیزش جنسی، روابط همسری، نظریه اریک برن، تحلیل تبادلی

    مقدمه
    بررسی و مطالعه کارکردهای ارتباط جنسی و مولفه های جسمانی روانی این ارتباط میتواند یکی از مهمترین موضوعات و مسائل قابل بررسی در مطالعات خانواده، پیوندهای زناشویی و روابط زن و شوهری دانست. هر چند درک و فهم این شناخت به دلیل محدودیتهای پژوهشی خاص خود مساله زاست؛ ولی دوام و پایداری بخش مهمی از یک ارتباط همسری طبق ارزشها و هنجارهای مورد تائید جامعه خود بی شک بر بد یا به کارکرد بودن پیوندها و آمیزش جنسی(میزان و نوع) زن و مرد بستگی خواهد داشت.
    این پژوهش نیز در یک روندپژوهی سه ماهه در مطالعه 35 پیوند زناشویی موفق و شکست خورده در پی بررسی نوع و کارکردهای آمیزش جنسی در روابط زن و شوهری است. این تحقیق در واقع در پی مطالعه این امر می باشد که کنشهای جنسی و مشخصاً نوع جسمانی آن یعنی آمیزش جنسی از دریچه روابط همسری به عنوان چه ابزاری بکار رفته و چه کارکردی می یابد. هر چند اگر این بد یا به کارکردی، مولفه ای گذرا و موقت(از لحاظ متغیر زمان و میزان آمیزش جنسی) در این ارتباط زن و شوهری باشد. به همین منظور در این مطالعه ارتباط زناشویی 70 زن و مرد خوزستانی در اوخر سال 1385 و اوایل سال 1386 مورد مطالعه قرار گرفت.

    بیان موضوع
    قبل از انجام این بررسی پژوهشگر همواره در حوزه حرفه ای مطالعاتی خود به مسائل و متغیرهای اثرگذاری روبرو میگردید(و می گردد.) که بر حسب مشاهده مستقیم و غیرمستقیم علمی افراد مورد مطالعه به ناموفق بودن و غیراثربخش بودن آمیزشهای جنسی و کنشهای جنسیتی زن و شوهری اشاره داشته اند. در مطالعه برخی از شکستها در روابط همسری بصورت بالقوه و بعدها در شکل بالفعل(تشکیل پرونده در محاکم خانواده) بویژه از سوی مردان به کارکردهای منفی و نامناسب رابطه جنسی خصوصاً متغیر بدنی آن اشاره فراوان گردیده است. در مشاهده و مطالعه موردهای بررسی نیز قبل از اجرای نظام مند پژوهش به جملات و حالاتی اشاره می شد که به نوع و کیفیت ارتباط زن و شوهری از یک سو و کارکردهای کنش جنسی با تاکید بر متغیر جسمانی آن از سویی دیگر بر می گشت. مسائلی از این قبیل(پیدا و پنهان) پژوهشگر را به مطالعه کارکردهای روابط جنسی در بین خانواده های موفق و شکست خورده سوق داد. (اسدالهی، 1385)

    چارچوب نظری
    در پارادایم رفتارگرایانه در نظریات جامعه شناسی(پارادایمهای سه گانه کوهن: رک: ریتزر 1382) به دو متغیر کارکرد Function و کنش Action اشاره فراوان گردیده؛ بطوریکه در سلسله نظریات رفتاری جامعه شناسی بر بنیادین بودن این دو متغیر تاکید دارند. مانند نظریات افرادی چون کولی، هومنز، کالینز، هوبر و مرتون.(کوزر، 1382)

    از سوی دیگر در حوزه علوم رفتاری نیز به سلسله تئوریها و نظریاتی برخورد می شود که به کارکردشناسی و سنجش نوع و کیفیت ارتباط و روابط بین فردی انسانها اهمیت می دهد. هر چند نمی توان به نظریه پردازی خاص در این حوزه اشاره نمود که بیشتر از همه این ساختار نظری ترکیبی از دیدگاه ها و تئوریهای پیوند یافته جامعه شناختی و روانشناختی است. در این مطالعه از یک سو متغیر کارکرد و کیفیت آن(بد یا به کارکردی) در مولفه آمیزش جنسی و از سوی دیگر نوع و کیفیت ارتباط زناشویی و زن شوهری در ساخت نظری والد- بالغ و کودک در نظریه منسجم تحلیل تبادلی(Transactional Analysis) اریک برن(Eric Berne, 1964) در کتاب پرفروش خود با نام نظریه بازیهای انسانها استفاده شده است.

    نظریه تحلیل تبادلی اریک برن(TA)
    این نوع از روابط میان فردی در بین بزرگسالان بطور نظام مند از سوی متخصصان بالینی مورد بررسی قرار گرفته است که در روان درمانی بدان تحلیل تبادلی می گویند. تبادل به عنوان هر واحد از مبادله اجتماعی تعریف شده است. اریک برن روانپزشک کانادایی در سال 1964 این تبادلها و روابط بین فردی را به شیوه های دقیق و قابل درک در کتاب خود به نام " بازیها" (Games People Play) طبقه بندی کرده است. نکته اصلی در کار برن این نظریه است که هر فردی در هر لحظه از زندگی در گروه اجتماعی خود در حالتی از منِ والد، بالغ یا کودک جلوه گر می شود و افراد می توانند به هر میزان از آمادگی خود از یک حالتِ من به حالتی دیگر تغییر یابند.(برن، 1964:23)

    جنبه والد(Parental): نشانگر اقتدار، سنت و دانش یکنواخت از نحوه انجام کارهاست.
    جنبه بالغ(Adult): حد واسط بین بخش والد و کودکِ شخصیت است. این جنبه نشانگر تسلط بر مهارتها و نوعی رویکرد عینی و منطقی در تحلیل داده ها در هر موقعیت است.
    جنبه کودک(Children): نشانه خودانگیختگی، آفرینندگی، شهود و لذت است.
    این تعاریف فاصله چندانی با مفاهیم نظری من، فرامن و نهاد فروید ندارد. به یک معنا تحلیل تبادلی را می توان کاربرد نظریه شخصیت فروید در نظر گرفت. افراد هر چقدر بتوانند سرپرستی منِ بالغ خود را برعهده بگیرند، بزرگتر خواهند بود. اما هیچ فردی نمی تواند در تمام اوقات این حالت را حفظ کند. از نظر برن سالمترین نوع ارتباط و تبادل از نظر روانشناختی تبادل تکمیل کننده(Complementary Transaction) است که می تواند مثلاً بین یک منِ والد و کودک بصورت دوسویه برقرار گردد. تبادل تکمیل کننده ساده و و در روابط سطحی زندگی و اچتماعی افراد رخ می دهد. ولی به اعتقاد برن این تبادلهای تکمیل کننده براحتی می تواند توسط تبادلهای قطع کننده فروپاشد. (همان منبع، 31: 1964)

    تبادل قطع کننده(Closed Transaction) معمولاً بین منِ والد و کودک در حالتی از عدم درک متقابل هم رخ میدهد که در این وضعیت منِ کودک اصل موضوع تبادل را رها نموده و با خود شخصیت منِ والد به تعارض برمی خیزد و پاسخی قطع کننده و غیرمنتظره به منِ والد مقابل می دهد. افراد دارای تبادل قطع کننده اگر همچنان به همین شیوه گفتگو ادامه دهند؛ هیجان بیشتری بوجود آورده که سود چندانی در این ارتباط برایشان فراهم نخواهد شد. آنها خودشان را بیشتر و بیشتر در موقعیت تعارض آلود درگیر می سازند. برای بیرون آمدن از این موقعیت دست کم یکی از آنها باید یک گام به عقب برداشته و به اصل موضوع ارتباط بین خود بپردازند. این امر فوراً به ایجاد خودآگاهی در طرف مقابل نمی گردد؛ اما شرایط تبادل و در نتیجه ارتباط را تغییر خواهد داد.
    روابط زن و شوهری نیز نمونه ای عالی از ارتباط تبادلی دونفره است که هم میتواند سازنده و تکمیل کننده باشد و هم به درجه ای از فروپاشی و انقطاع برسد. طلاق نمونه کاملی از پایان یک ارتباط قطع کننده بین دو منِ والد و کودک است. بر مبنای دیدگاه نظری اریک برن ارتباط تبادلی بین دو منِ والد زن و مرد و یا ارتباطی بالغی بین آنها میتواند سازنده و اثربخش بوده ولی در قالب ارتباط منِ والد-کودک میتواند جنبه های دیگر تبادل آنها بطور مثال کنش جنسی آنها را تحت شعاع قرار دهد. آنچه که این بررسی در پی درک آن است.

    اهداف و سوالات پژوهش
    این مطالعه در پی دستیابی به اهداف زیر است:


    • کارکردهای متفاوت آمیزش جنسی در ارتباط زن و شوهری ترسیم گردد.
    • نوع روابط همسری در بین افراد مورد مطالعه در ساخت نظری اریک برن بیان شود.
    • ارتباط متغیرهای اصلی تحقیق(کارکرد آمیزش جنسی، روابط همسری) با متغیرهایی مثل سواد، سن، شغل و طلاق سنجیده شود.
    • بر مبنای اهداف اصلی بالا بررسی حاضر در صدد پاسخگویی به سوالات زیر است:
    • در ارتباط زن و شوهری نمونه های مورد مطالعه، آمیزش جنسی چه کارکردهایی دارد؟(به یا بدکارکرد)
    • نوع روابط زن و شوهری در ساختار نظری منِ والد، بالغ و کودک چگونه است؟
    • ارتباط بین کارکردهای آمیزش جنسی و نوع روابط همسری چه ساختی دارد؟
    • آیا بین نوع متغیرهای فردی سواد، شغل، سن و طلاق با متغیرهای اصلی پژوهش ارتباط معناداری وجود دارد؟

    روش شناسی پژوهش
    تکنیک پژوهش و ابزار جمع آوری اطلاعات
    در این مطالعه نوع پژوهش توصیفی اکتشافی و با کمک سه ابزار مشاهده غیرمستقیم، مصاحبه غیرساخت یافته و در پایان آزمون محقق ساخته به جمع آوری اطلاعات متغیرهای تحقیق اقدام گردید. آماره های بررسی شامل آزمون پارامتریک پیرسون و رتبه ای اسپیرمن و آزمون ناپارامتریک x2 و Ф می باشد.(دلاور، 1384)
    آزمون مطالعه با استفاده از متغیرهای بررسی و یافته های قبلی در مشاهده غیرمستقیم و مصاحبه غیرساخت یافته طراحی و بصورت بازپاسخ از آزمودنی ها پرسش شد. نحوه جمع آوری اطلاعات از طریق آزمون و شیوه توزیع آن در نوع خود جالب توجه و قابل بیان است. با مصاحبه بدون برنامه قبلی و اعلام نشده در محیطهای خاص مثل راهروهای دادگاه خانواده، ایستگاه اتوبوس، مراکز مشاوره و سالن های انتظار مراکز خاص مثل کلانتریها، بیمارستانها و برخی از نهادهای دولتی شهری آزمونگران نیز بعضاً خود نیز بصورت مراجعه کننده و مشتری بطور تصادفی و نمونه گیری در دسترس با نمونه ها مصاحبه می نمودند.(سرمد، 1383)
    بعد از گردآوری اطلاعات اولیه و طراحی آزمون مجدداً با مراجعه به مراکز مدنظر و با معرفی قبلی و کسب اعتماد(فقط توزیع و جمع آوری آزمونها دو ماه به درازا کشید.) بین آزمودنی ها نیز بطور تصادفی پرسشنامه تحقیق توزیع گردید. نکته مهم الصاق تمبر و پرداخت هزینه پست درون شهری جهت ارسال و اعاده مجدد پرسشنامه ها بود. جالب اینکه تقریباً 56 نفر از 70 نفر مراجعه کننده به مراکز فوق آزمونها را به صندوق پستی تعیین شده پست نمودند. بجز شیوه معتبر و قدیمی بالا به روش جدیدی نیز اقدام گردید. با مراجعه به اتاقهای گفتگو(Chat Rooms) متغیرهای مطالعه مورد بررسی و سوال قرار گرفتند. هر چند تاکنون پژوهشی مستقل اعتبار و روایی این روش جدید را نسنجیده است؛ ولی مولفه مهم محرمانه ماندن بویژه در تحقیقات بررسی مسائل جنسی که ریشه در تابوی اجتماعی مسایل جنسی دارد؛ بسیار اثرگذار بوده است. اعتبار یافته های آزمون در شیوه سنتی قبلی با کمک آلفای کرونباخ 65/0 بدست آمد. سطح اطمینان آزمون نیز به علت وجود متغیرهای مداخله گر فراوان فرهنگی- فردی و اجتماعی تا سطح 90/0 در نظر گرفته شد.

    تعریف متغیرها و مفاهیم پژوهش
    کارکردمتغیر فرعی) نقش یک عضو یا عنصر در کلی ساخت یافته که در جهت اهداف یک ساختار قرار میگیرد و با کل مجموعه معنا می یابد.(بیرو، 1382:143)
    بدکارکرد: (متغیر فرعی) نقشی که در جهت اهداف یک ساختار نباشد.
    به کاردکرد: (متغیر فرعی) نقشی که در جهت اهداف ساختار قرار گیرد.
    آمیزش جنسی: (متغیر اصلی) به عمل و کنش جسمانی رابطه جنسی توجه داشته که به تعداد عمل مقاربت و بر احساس مثبت یا منفی برخاسته از آن بعد از آمیزش تاکید دارد.
    روابط زناشویی: (متغیر اصلی) در این بررسی رابطه به ترکیبی از ایفای نقشهای منِ والد، یالغ و کودک یک زوج در قالب پیوند ازدواج آنها اشاره دارد. بدین معنا که در پیوند همسری آنها، زن یا مرد نقش منِ والد یا بالغ را ایفا میکند یا نقش منِ کودکی را.
    سواد: در مفهوم برخورداری از آموزش رسمی در پنج سطح بیسواد و کم سواد؛ ابتدایی؛ راهنمایی؛ دبیرستان و دیپلم؛ دانشگاهی بکار رفته است.
    شغل: به معنای برخورداری و داشتن یکی از مولفه های زیر بمدت حداقل 6ماه پی در پی است: بیکار، مشاغل خدماتی، مشاغل صنعتی و مشاغل کشاورزی که برای هر کدام دو خصیصه دولتی و آزاد لحاظ گردید.
    طلاق: بدین معنا که در زمان انجام پژوهش از سوی دادگاه رسمی حکم قطعی طلاق و جدایی زن و شوهر صادر گردیده و رسماً پیوند زناشویی آنها خاتمه یافته است. به علت وجود 29 مورد طلاق قطعی در بین آزمودنی در مصاحبه مقدماتی و اولیه این متغیر در آزمون نهایی درج شد که به 31 مورد طلاق بالغ گردید.

    جامعه آماری و نمونه گیری
    حوزه جمعیت شناختی این بررسی به علت لزوم اجرای متنوع ابزار جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه، مصاحبه مستقیم، مشاهده غیرمستقیم و مکاتبه تا استفاده از اتاقهای چت روم و ایمیل، بسیار گسترده و متنوع بود. لذا تعیین جمعیت واقعی جامعه آماری مشکل بود. در این باره با روش نمونه گیری تصادفی و در دسترس اقدام گردید. با جمعاً 70 نفر که اکثراً خوزستانی هستند؛ مصاحبه و مکاتبه شد. مجموعاً نیز با 37 نفر در فضای مجازی اینترنت و اتاق گفتگو(Chat Rooms) مصاحبه و 76 ایمیل نیز شامل پرسشنامه و متن سوالات مصاحبه برای برخی از کاربران ارسال گردید.

    فرضیه های بررسی


    • بین کارکردهای آمیزش جنسی و رابطه همسری ارتباط معناداری وجود دارد.
    • نوع رابطه همسری در بدکارکرد آمیزش جنسی از نوع ارتباط منِ والد-کودک قطع کننده است.
    • نوع رابطه همسری در به کارکرد آمیزش جنسی از نوع ارتباط منِ والد-والدی تکمیل کننده است.
    • بین سواد و کارکرد آمیزش جنسی رابطه معناداری وجود ندارد.
    • بین سواد و نوع ارتباط همسری رابطه معناداری وجود دارد.
    • بین شغل و کارکرد آمیزش جنسی رابطه معناداری وجود ندارد.
    • بین شغل و نوع ارتباط همسری رابطه معناداری وجود دارد.
    • بین طلاق و بدکارکرد آمیزش جنسی رابطه معناداری وجود دارد.
    • بین سن و نوع ارتباط همسری رابطه معناداری وجود دارد.
    • بین سن و کارکرد آمیزش جنسی رابطه معناداری وجود دارد.

    یافته های پژوهش
    داده های توصیفی
    با مطالعه نمونه های آماری با سه ابزار مشاهده غیرمستقیم، مصاحبه غیرساخت یافته و آزمون محقق ساخته ابتدا یافته های توصیفی جدول یک بدست آمد:
    داده های جدول شماره یک باسوادی(اکثراً دانشگاهی) با شغل اکثریت خدماتی و همچنین متاهل بودن اعضای نمونه آماری را نشان می دهد. نکته قابل بررسی و مطالعه این است که تقریباً 20% از نمونه ها(بیشتر نمونه های اینترنتی) بطور غیررسمی و خودخواسته رابطه همسری زناشویی خود را با همسرشان قطع کرده بودند.

    آزمون همبستگی متغیرهای بررسی
    با استفاده از آماره های همبستگی پارامتریک و ناپارامتریک به مطالعه و آزمون معناداری داده ها و متغیرها پرداخته شد. که بیشترین ارتباط همبسته در جدول شماره دو آمده است:
    داده های جدول بالا نشان داد که بیشترین رابطه همبسته بین متغیرهای شغل و به کارکردآمیزش جنسی(63/0)، بدکارکردآمیزش جنسی و رابطه منِ والد- کودک(74/0)، طلاق و رابطه منِ والد- کودک(60/0) می باشد. جدول سوم رابطه همبستگی را بر اساس آماره اسپیرمن نشان می دهد.(30± ≤ rs رتبه ای اسپیرمن)
    در جدول سه روابط معنادار و همبسته(مثبت و منفی) بین متغیرهای بررسی بالاتر بود. بیشترین ارتباط معنادار بین متغیرهای سن و سواد(63/0-)، طلاق و رابطه همسری منِ والد-کودک(53/0)، سواد و به کارکرد آمیزش جنسی(78/0)، سواد و رابطه همسری منِ والد-والدی(81/0)، رابطه همسری منِ والد کودکی و بدکارکرد آمیزش جنسی(60/0)، به کارکرد آمیزش جنسی و رابطه همسری منِ والد-والدی(63/0)، سن و رابطه همسری منِ کودک کودکی(63/0-) وجود داشت. پس می توان به اهمیت و نقش مولفه های سواد، سن و طلاق در نوع ارتباط زناشویی و همسری و کارکردهای آمیزش جنسی در این ارتباط پی برده و تاکید نمود.

    آزمون معناداری فرضیه های پژوهش
    در سطح معناداری sig: 0.10 و با کمک آزمون آماری کای دو(x2) فرضیه های این مطالعه مورد آزمون قرار گرفتند که نتایج آن در جدول چهار آمده است:
    طبق داده های جدول چهار و آزمون کای دو فرضیه های 4، 5، 6 و 7 رد گردید که نشان دهنده بی ارتباط بودن متغیرهای شغل و سواد با نوع رابطه همسری است؛ اما ارتباط معنادار این دو متغیر با نوع کارکرد آمیزش جنسی در ارتباط همسری رد نگردید. در مجموع ارتباط معناداری بین متغیرهای سن، نوع کارکرد آمیزش جنسی و نوع ارتباط تبادلی همسری مشاهده شد که نشانگر اهمیت متغیر سن و به احتمال اثرگذاری آن در شکل گیری نوع ارتباط همسری در قالب منِ والد –والدی و همچنین بهره مندی از نوع آمیزش جنسی مناسب در تقویت این نوع ارتباط همسری است.
    به علت اسمی بودن برخی از متغیرهای بررسی در جهت اطمینان و اعتبار بیشتر در معناداری فرضیه های تحقیق از آماره ناپارامتریک فی(Ф) نیز در آزمون معناداری متغیرها استفاده شد.(سرمد و همکاران، 1383)
    بجز فرضیه های 4، 5، 9 و 10 که در مقیاس رتبه ای بودند؛ همسو با جدول چهار فرضیه های یک، دو، سه و هشت تائید ولی فرضیه هفت رد گردید.

    جمع بندی و نتیجه گیری
    از زمانی که در اوایل قرن بیستم زیگموند فروید نظریه روانکاوی با نگرش به سائقهای جنسی انسان را مطرح کرد؛ .دیدگاه او به بی منطقی عقلانی و آزمون ناپذیری محکوم شد. اما در نهایت توجه و تاکید بر سایقهای جنسی و نقش مهم آن در روابط بین افراد در جامعه از سوی اکثریت نظریه پردازان روانشناسی و علوم اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. در این بررسی نیز به کارکردهای مهم کنش جنسی در روابط زن و شوهری تاکید گردیده است.
    این مطالعه با هدف درک اهمیت آمیزش جنسی و تغییر کارکردی آن از صورت تقویت کننده پیوندهای همسری به عاملی تخریبی و تنبیهی و سنجش ارتباط معنادار آن با نوع روابط همسری در ساختار نظری اریک برن(روابط والد، بالغ و کودک) گام برداشته است. تابوی مسائل جنسی بویژه حریم نفوذناپذیر خانواده امکان پژوهشهای اجتماعی-روانشناختی را با سختی و موانع روبرو کرده است. اما با بروز شکست در روابط زناشویی افراد امکان مطالعه بهتر در این حوزه فراهم می گردد. این مطالعه با روشهای گوناگون و ابزارهای متفاوتی از مصاحبه غیرساختمند، مشاهده غیرمستقیم گفتارها، آزمون محقق ساخته از طریق پست الکترونیکی تا پست ساده و قدیمی از نمونه ها و آزمودنی ها جمع آوری گردید. داده های و یافته های بررسی جالب توجه بودند. نمونه های آماری درصد بیشتری تحصیلکرده، دارای مشاغل خدماتی و اکثراً در زمان پژوهش دارای ارتباط زناشویی و 87% آنها متاهل بودند. نکته قابل اشاره اذعان 20% از نمونه ها به عدم ارتباط زناشویی جنسی و قطع ارتباط همسری و در واقع طلاق غیررسمی بین آنها بود.

    بررسی ارتباط معنادار بین متغیرهای پژوهش نشان داد که سواد و به کارکرد آمیزش جنسی(63/0)، بدکارکرد آمیزش جنسی و رابطه همسری منِ والد و کودک(74/0)، طلاق و رابطه همسری منِ والد کودکی(60/0)، سواد و رابطه همسری منِ والد والدی(70/0) با استفاده از آماره همبستگی پیرسون بیشترین رابطه همبسته را با هم داشتند. همچنین با استفاده از آماره همبستگی رتبه ای اسپیرمن متغیرهای سواد و رابطه همسری منِ والد والدی تکمیل کننده(81/0)، سواد و به کارکرد آمیزش جنسی(78/0)، سن و سواد(63/0-)، سن و به کاردکرد آمیزش جنسی(51/0-)، به کارکرد آمیزش جنسی و رابطه همسری منِ والد والدی تکمیل کننده(63/0)، طلاق و رابطه همسری والد کودکی قطع کننده(53/0) با هم همبستگی بالایی داشتند. ارتباط معنادار این متغیرها و تایید معناداری ارتباط آنها همسویی بالایی با اهداف و فرضیه های بررسی داشت. ولی در مجموع نقش و اهمیت بالای سواد، رشد سنی و طلاق بصورت مثبت و منفی در تداوم و نوع ارتباط زناشویی و کارکرد آمیزش جنسی در استحکام این ارتباط کاملاً مشهود و قابل ملاحظه است.

    آزمون معناداری فرضیه های دهگانه بررسی با استفاده از آزمونهای کای دو و فی اهمیت بالای داشت. رد شدن ارتباط معنادار فرضیات 4، 5، 6 و 7 نشان دهنده این امر بود که متغیرهای شغل و سواد با نوع رابطه همسری ارتباط معناداری با کمک آزمون کای دو نداشته اند؛ اما متغیر سن(مقیاسی رتبه ای- فاصله ای) با هر دو متغیر اصلی پژوهش یعنی کارکرد آمیزش جنسی و نوع ارتباط همسری در قالب و نقش منِ والد، کودک و بالغ ارتباط معنادار و بالایی را نشان داد. این امر اهمیت تجربه در زندگی زناشویی و نقش اثرگذار آن را در جلوگیری از شکل گیری بدکارکرد آمیزش جنسی در روابط همسران گوشزد می کند. تجربه سنی و رشد آگاهی جنسیتی زمینه ساز بهره مندی مناسب از نوع آمیزش در تقویت ارتباط والد-والدی تکمیل کننده زنان و مردان خواهد بود.

    در جهت سنجش اعتبار و روایی پایاتر روابط بین متغیرها و فرضیات پژوهش و به علت اسمی بودن مقیاس برخی از متغیرها، از آزمون فی(ناپارامتریک) در آزمون فرضیه های 1، 2، 3، 6، 7 و 8 استفاده شد. آزمون فرضیات بررسی همسویی بالایی با نتایج آزمون قبلی یا آماره کای دو داشت. فرضیه های یک، دو، سه و هشت تائید ولی فرضیه هفت رد شد. فرضیه اخثیر فرض ارتباط معنادار بین شغل و نوع ارتباط همسری بود که تائید نگردید. اما در مجموع با کمک آماره های Ф و x2 و آزمونهای همبستگی اسپیرمن و پیرسون این بررسی به این نتایج منتهی شد که نوع و کیفیت کارکردهای آمیزش جنسی در نوع ارتباط منِ والد کودک همسران و تقویت و تداوم آن کاملاً موثر است. همچنین در حالت بدکارکرد آمیزش جنسی نوع ارتباط همسران در قالب آمارانه و قطع کننده والد کودکی بوده است. عامل و معلول بودن هر یک اهمیت چندانی ندارد؛ مهمتر از همه ارتباط چرخشی و تداوم دهنده این بدکارکرد و نوع ارتباط آن است.
    در سویه مقابل در حالتی که همسران به کیفیات ارتباط منِ والد والد تکمیل کننده بین هم اعتقاد و اذعان داشته اند؛ به این امر که آمیزش جنسی در تقویت این ارتباط نقش به کارکردی داشته تاکید نموده اند. طلاق را میتوان در واقع پایانی بر ارتباط همسری دانست. آن زمان که حتی کارکردهای آمیزش جنسی تحت تاثیر قرار گرفته یا موثر واقع می شوند. فرضیه هشتم بررسی به این ارتباط معنادار اشاره داشت. بدین معنا که آیا طلاق یا شکست در ارتباط همسری می تواند ناشی از بدکارکرد آمیزش جنسی همسران باشد؟
    در هر دو آزمون آماری (هر چند هر دو متغیر ناپارامتریک بوده اند.) این فرض ارتباط معنادار تائید گردید. میتوان این گونه فرض نمود که طلاق هم عامل و هم معلول بدکارکردیهای آمیزش جنسی همسران است. چون شکست در ارتباط زناشویی آنها حاصل یک تصمیم در لحظه ای خاص از زمان و آنی نیست؛ بلکه روندی طولانی است که چرخه نامناسب آن با کارکردهای آمیزش جنسی در یک پیوستار از روابط همسران شکل گرفته و تقویت میگردد.

    یافته ها و نتایج بررسی حاضر با همه سختی ها و با در نظر گرفتن خطای آماری و پژوهشی جالب توجه بود. هر چند به اهرمها و فاگتورهای تقویت کننده روابط زناشویی همسران پی برده شد؛ اما به نکات تاریک و منفی این پیوندها هم اشاره گردید. مهمترین راهکار در پیش رو برای همسران این است که این امکان را برای هم در تمام طول زندگی و لحظات پیوند زناشویی حتی در جسمانی ترین آن فراهم کنند تا ترسیمی از نوع ارتباط همسری خود صورت پذیرد و همواره در ارتباطِ در اصل دوسویه خود در نقشهای منِ والد و بالغ تکمیل کننده عمل نمایند. آموزشهای پیش از ازدواج بر دو گزینه و متغیر اصلی این بررسی یعنی نوع ارتباط همسری و ترسیم همیشگی و مداوم آن، کارکردها و کیفیت آمیزش جنسی آنها در تقویت یا تخریب آن تاکید نمایند. این پژوهش نشان داد که اگر چه برای فرزندار شدن زمان و سن اهمیت دارد(هر چند با علم پزشکی این مشکل نیز برای زنان و مردان میانسال حل شده است.)؛ ولی برای یک پیوند و ارتباط همسری پربار و زیبا، گذر زمان و کسب تجربه افزونتر در دنیای پیچیده و گوناگون ارتباطی انسانها یک گنجینه دست یافتنی است. پس می توان با اطمینان بالاتری گفت که با افزایش سن نمی توان لزوماً شاهد پیوند ازدواجی ناکارآمد و از ریخت افتاده بود.

  4. #84
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    خلاقیت در کودکان


    خلاقيت قابليتي است كه در همگان وجود دارد اما نيازمند پرورش و تقويت مي‌باشد تا به سر حدشكوفايي برسد. فرد خلاق كسي است كه از ذهني جستجوگر و آفريننده برخوردار باشد. خلاقيت عبارت است از « توانايي ديدن چيزها به شيوه هاي جدي، شكستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فكر كردن به شيوه اي متفاوت، ابداع چيزهای جديد، استفاده از چيز هاي نا مربوط و تبديل آن به شكل هاي جديد.» می توان نتیجه گرفت که خلاقیت برآیند فرآیندهای ذهنی و شخصیتی فرد بوده و به تولیدات و آثاری منجر می شود که نو و بدیع بوده، خاصیتی متکامل داشته و با واقعیتها، منطبق بوده و در غایت به سود جامعه بشری هستند.

    خانواده يكي از عوامل بسیار مهم در رشد و پرورش خلاقيت کودکان محسوب مي گردد که نقش مهمي در شكوفايي خلاقيت هاي كودكان دارد. از آنجا كه كودك حساسترين مراحل رشد خلاقيت را در محيط خانه سپري مي‌كند، محيط مناسب خانوادگي، شيوه و نگرش‌هاي صحيح فرزندپروري در رشد و شكوفايي خلاقيت سهم مهمي ايفا مي‌كند. « كليگان » ( 1971 ) معتقد است براي ظهور خلاقيت راههاي زيادي در شيوه‌هاي فرزندپروري وجود دارد كه مي‌تواند باعث ظهور يا محو خلاقيت شود. نحوه تربيت و استفاده از شيوه‌هاي دموكراتيك يا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شيوه ابراز محبت هر كدام به نوعي در پرورش يا سركوب خلاقيت کودکان مؤثر است. اساساً پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری می­کنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرند. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل به اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایت­ها و روش­های اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینه­های تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.

    در واقع والدين از طريق درگير شدن در فعاليتهاي خلاق كودك در رشد خلاقيت او سهيم هستند. خانواده ها باید فرصتهاي لازم را براي سؤال كردن، كنجكاوي و كشف محيط به كودكان بدهند و هرگز آنان را تنبيه و تهديد نكنند. زمينه رشد خلاقيت در خانه زماني فراهم مي شود كه به كودكانتان آزادي زيادي بدهيد و به آنها به عنوان يك فرد احترام بگذاريد، از نظر عاطفي در حد اعتدال به آنها نزديك شويد و بر روي ارزشهاي اخلاقي و نه قوانين خاص تأكيد نماييد. محیط خانه را به صورتي درآوريد كه در آن فعاليت، بازي و خنده به مقدار زيادی وجود داشته باشد. شما و كودكانتان سعي نمائيد كارها را به روش هاي جديد و جالب انجام دهيد. با تشويق و تأييد رفتار كودك و فراهم آوردن زمينه هاي مساعد و تدارك بازيهاي دلخواه او، قدرت تخيل و خلاقيت كودك را تقويت كنيد. خيالپردازيهاي كودكان را سرزنش نكنید زيرا خلاقيت او را محدود مي سازید.

    تحقيقات نشان مي دهد كه والدين كودكان خلاق در رفتار خود هماهنگي بيشتري نشان مي دهند، كودكان خود را آنگونه كه هستند قبول دارند و آنها را به كنجكاوي درباره اشياء و امور تشويق مي كنند و كودكان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد مي گذارند و كارها و برنامه هاي آنان را تحت نظر دارند و پي گيري مي كنند. شايسته است والدين تا آنجا كه امكان دارد كودكان خود را مستقل بار آورده و در ايجاد اعتماد به نفس، آنان را ياري كنند و دستاوردهاي آنان را با آغوش باز پذيرا شوند و هنگام شكست، به جاي سرزنش، راهنما و راهگشاي مشكلات كودكان خود باشند، تا كودكان بتوانند ضمن احساس ارزشمندي در انجام كارها، راه حل ها و عقايد غير معمول و دور از ذهن را نيز بيازمايند، چراكه چنين كارهايي پايه و مايه اصلي خلاقيت است.

    اغلب اوقات اگر كمي وقت و حوصله كنيم متوجه وجود خلاقيت در بچه ها مي شويم. بهترين زمان براي اطلاع از خلاقيت كودكان ، تماشاي آنها به هنگام بازي است. خلاقیت عامل مهم بازی است. كودك را در حالي كه آزادانه و فارغ البال با مواد و اسباب بازيهايش سرگرم بازي است تماشا كنيد. كودكان خلاق اغلب براي هر يك از وسايل بازي خود موارد استفاده متفاوتي پيدا مي كنند و قبل از اينكه از وسيله اي به سراغ وسيله ديگر بروند از آن به انواع مختلف استفاده مي نمايند. كودك خلاق اغلب از منابع خود به انواع و اشكال مختلف و گاه حيرت انگيز استفاده مي كند.ممكن است يك جعبه خالي براي كودك خلاق ارزشي به مراتب بيش از بهترين و پيچيده ترين اسباب بازيها داشته باشد. کودکان خلاق می توانند با توجه به موقعیت و مکان خاص بازی را تغییر دهند، بازیهای جدید ابداع کنند، مقررات خاصی وضع کنند، رهبری بازی را در دست گرفته و با سازمان بندی منسجم په به صورت فردی و چه به صورت گروهی بازی کنند. بازی این گونه افراد از تنوع و گوناگونی آکنده بوده و می توانند با توجه به علایق خود و بازی کنان هدفهای بازی را اعمال کنند. در مقابل کودکانی که از خلاقیت بی بهره بوده و یا خلاقیت کمی دارند در بازی ها نقش پیرو را به عهده گرفته، خود را ملزم به رعایت کامل مقررات بازی می دانند، تخطی از قوانین را جایز نشمرده و بازی را بیشتر به عنوان وظیفه و کار تلقی می کنند تا وسیله ای برای رشد، بنابراین سهم آنها از لذت بازی کمتر از کودکان خلاق است.

    ویژگیهای کودکان خلاق:

    1. كودكان خلاق اغلب با آب و تاب حرف مي زنند. ذكر جزييات يك ماجرا و به تفضيل سخن گفتن مي تواند نشانه قدرت خيال و تصور زياد باشد.
    2. دقت و توجه شدید در گوش دادن، مشاهده كردن يا انجام دادن كاري دارند.
    3. شور و نشاط و مشغوليتهاي شديد جسماني دارند.
    4. در صحبتهای خود از قیاس استفاده می کنند.
    5. عادت به وارسی منابع مختلف دارند.
    6. با دقت به اشیا و پیرامون خود می نگرند.
    7. اشتیاق به صحبت کردن درباره كشفيات با ديگران دارند.
    8. توانایی ابداع بازیهای جدید و تغییر در بازیها دارند.
    9. کنجکاوی زیادی برای سردرآوردن از امور دارند.
    10. در گفتار خود جسارت زیادی دارند.
    11. سئوالات عجیبی طرح می نمایند.

    انگيزه و خلاقيت كودک در محيط خانواده زماني از بين مي رود كه :

    1. تاكيد بيش از حد والدين بر هوش و حافظه كودک
    2. ايجاد رقابت ميان كودكان
    3. تاكيد افراطي بر جنسيت كودک]
    4. قرار دادن قوانين خشك و دست و پا گير در منزل
    5. عدم آشنايي والدين با مفهوم واقعي خلاقيت
    6. انتقاد مكرر از رفتارهاي كودک
    7. بيهوده شمردن تخيلات كودک
    8. عدم شناسايي علائق دروني كودک
    9. عدم وجود حس شوخ طبعي در محيط منزل
    10. تحميل نقش بزرگسال به كودک

    برای افزایش خلاقيت كودكان باید:

    1. هرگز کودک را تحقير نکنيم. کودکي که احساس حقارت کند هرگز دست به خلاقيّت نمي‌زند.
    2. محيطي مناسب براي انجام كارهاي خلاق آنها فراهم نماييد.
    3. امكانات و وسايلي در اختيار آنها قرار دهيد تا به كمك آنها خلاقيت هاي خود را ابراز نمايند. به عنوان مثال وسايل موسيقي، نقاشي و طراحي و ...
    4. كارهاي خلاق كودكان را تشويق كنيد و آنها را در معرض نمايش قرار داده و از ارزيابي بيش از حد آنان خودداري كنيد.
    5. به عنوان بزرگسال، خود به انجام كارهاي خلاق بپردازید و اجازه دهيد كودكان شما شاهد كارهاي خلاق تان باشند.
    6. به شيوه هاي آموزشي در خانواده خود توجه داشته باشيد.
    7. براي كارهاي خلاق ديگران ارزش قائل شويد.
    8. از تأكيد بر تصورات قالبي در خصوص جنسيت كودكان شديداً خودداري نماييد. ( به عنوان مثال دختر ماشين بازي نمي كند، پسر عروسك بازي نمي كند يا پسر گريه نمي كند.)
    9. امكان شركت در فعاليت ها و كلاسهاي ويژه را براي آنان فراهم نماييد.
    10. اگر مشكلات يا گرفتاريهاي در خانواده وجود دارد از آن مشكلات به شيوه مثبتي استفاده كنيد و با تشويق به كودك خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهيد.
    11. توجه داشته باشييد كه استعداد فقط سهم كوچكي از خلاقيت است و تمرين و نظم بخشيدن به آن از اهميت بيشتري بر خوردار است.
    12. اجازه بدهيد كودك خودش باشد حتي اگر رفتارهاي عجيب از او سر بزند و سعي كنيد در حضور جمع كودك خود را خلاق معرفي نكنيد؛ در غير اين صورت اطرافيان انتظارات بيش از حدي از كودك شما خواهند داشت.
    13. با كودك خود شوخ طبع و مهربان باشيد.

    منبع:
    1. برات، نگين. ( 1382، 29 مهر ). خلاقیت و یادگیری در کودکان. همشهری، ص 19.
    2. پیرخائفی، علیرضا. ( 138۲). خلاقیت و هوش ( مبانی نظری و پژوهشی ). تهران: انتشارات مهربرنا.
    3. سليماني، افشين. ( 1381 ). كلاس خلاقيت. تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
    4. گريوز، گارگيلو، اسلادر. ( 1379 ). خلاقیت (شناخت ويژگي هاي كودكان و برخورد مناسب با آنها )( ترجمه مهدی قراچه داغی ). تهران: پیک بهار.
    5. مهجور، رضاسیامک. ( 1383 ). روان شناسی بازی. تهران: انتشارات ساسان.

  5. #85
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    مقابله با استرس در محل كار و زندگی


    استرس، فی نفسه خطرناك نیست، هر كس در زندگی اهداف، فعالیت ها و فراز و نشیب هایی دارد. اما وقتی اینها از حد بگذرند، خطرآفرین می شوند. شما می توانید استرس غیرقابل كنترل را تشخیص دهید و از راه‌های رفع آن مطلع شوید.
    شناخت استرس
    استرس، نقطه شروع ابتلا به افسردگی است كه می تواند بر سلامت جسم و روح شما تأثیر بگذارد. از این رو شناخت عوامل استرس زا و آنچه را كه برای كاهش این عوامل می توانید انجام دهید، دارای اهمیت است.
    هرگونه واقعه ای نظیر مرگ عزیزی، طلاق، یا جدایی، بیرون رفتن فرزند از خانه درست مانند داشتن بیماری‌های طولانی مدت یا نقص عضو موجب استرس می شود. اما وقایعی هم نظیر ازدواج، خانه عوض كردن، پیداكردن شغل جدید و رفتن به تعطیلات تقریباً استرس زیادی ایجاد می كنند. نگرانی درباره سررسیدها، موفق نبودن در رقابت در انجام یك كار خاص نیز ممكن است موجب بروز علائم استرس، مثل كم طاقتی، تنش، احساس خستگی و اشكال در خوابیدن شوند.
    برخی از نشانه های استرس عبارتند از:
    ۱- بی حوصلگی شدید
    ۲- حساسیت شدید نسبت به انتقاد
    ۳- بروز اختلال در خواب
    ۴- علایم تنش نظیر جویدن ناخن
    ۵- افزایش مصرف سیگار و الكل
    ۶- سوء هاضمه
    ۷- نداشتن تمركز
    اقدام در كاستن استرس های زیان بار قبل از آن كه بر سلامت شما تأثیر بگذارند، بسیار مهم است. اگر احساس می‌كنید كه كارهایتان زیاد است و دارید كلافه می شوید، دست از كار بكشید و چند نفس آرام بكشید تا آرامش خود را بازیابید. به مدت یك روز از كارهای روزانه و امور خانه و خانوادگی و هرچه كه بر شما فشار وارد می كند، دست بكشید. این روز را فقط به انجام كارهایی اختصاص دهید كه موجب آرامش شما می شود و احساس خوبی را برایتان فراهم می آورد. این كار می تواند موجب كاهش خطری شود كه سلامت شما را تهدید می كند.
    رفع استرس
    معنی و مفهوم پوشیده استرس ، همان پیامی است كه به شما می گوید كه باید مواظب خود باشید و تا حد ممكن عوامل استرس زا را از زندگی خود دور كنید. برخی از راه های غلبه بر استرس به قرار زیر است:
    ۱- در یك زمان فقط یك كار را انجام دهید تا فشارهای وارد بر خود را كاهش دهید.
    ۲- پیشنهادهای دیگران در كمك به خود را بپذیرید.
    ۳- توانایی های خود را بشناسید و بیش از حد از خود انتظار نداشته باشید.
    ۴- با یك نفر صحبت كنید. كارهایی را انجام دهید كه برایتان لذت بخش و شادی آفرینند.
    ۵- نیروی خشم خود را خالی كنید، مثلاً با فریاد زدن، جیغ كشیدن یا مشت زدن بر بالش.
    ۶- از موقعیت های پر استرس دوری كنید.
    ۷-سعی كنید اوقات خود را با كسانی بگذرانید كه مصاحبت با آنها برایتان لذت بخش باشد و نه با كسانی كه انتقاد كننده و خرده گیرند.
    ۸- آرام نفس بكشید، به طوری كه قسمت پائینی شش های خود را به تحرك وادارید.
    ۹- تكنیك های آرامش بخش را به كار برید.
    ۱۰- یك واكنش نسبت به استرس، خشمگین شدن است. درباره نحوه غلبه بر خشم خود بیشتر بیاموزید.
    استرس در محیط كار
    استرسی كه در محیط كار به شما دست می دهد، دومین و بزرگترین مشكل شغلی است كه سلامت شما را تهدید می كند. در یك تحقیق انجام شده، نیم میلیون از افراد شاغل در انگلستان اظهار داشتند كه دچار مسایلی از قبیل اضطراب و افسردگی هستند. از آنجا كه هنوز هم بر چنین مسایلی برچسب مشكلات روحی- روانی می زنند، اغلب افراد شاغل از درخواست كمك از دیگران روی گردانند، زیرا غالباً آنها را افرادی ناتوان تلقی می كنند. در محیط كاری، موقعیت های زیادی هستند كه موجب استرس فرد می شوند، نظیر:
    ۱- خویشاوند بودن با برخی از همكاران
    ۲- حمایت نكردن مسئولین از كاركنان خود
    ۳- نبود مشاوره و ارتباطات
    ۴- دخالت های زیادی در مسایل شخصی، اجتماعی و زندگی خانوادگی
    ۵- حجم زیاد كارها یا بیش از اندازه كم بودن كار
    ۶- فشار بیش از حد ناشی از غیرواقعی بودن مهلت انجام كارها
    ۷- انجام كارهایی كه بسیار مشكل اند و یا لزوم چندانی به انجام آنها نیست
    ۸- نداشتن مهارت كافی در نحوه انجام كار
    ۹- شرایط نامطلوب كاری
    ۱۰- داشتن شغلی كه متناسب با شما نباشد
    ۱۱- نداشتن امنیت شغلی و ترس از بیكار شدن
    وقتی مردم در محیط كاری خود در فشار غیرقابل تحمل قرار گیرند، تمایل به سخت كار كردن در آنها ایجاد می شود تا بدین وسیله فاصله آنچه را كه به دست می آورند با آنچه كه تصور می كنند باید به دست بیاورند، كم كنند. آنان از استفاده اوقات استراحت كاری خود صرف نظر می كنند و در نتیجه از نیازهای شخصی خود غافل می‌شوند.
    روش های زیر می‌تواند در حل این مشكلات به شما كمك كند:
    ۱- با كسی كه امین شما است، چه در محیط كار و چه در بیرون از آن، درباره آنچه كه موجب استرس شما می شود صحبت كنید.
    ۲- نتایج مشاوره یا حمایت هایی را كه از شما می شود، به كار بندید.
    ۳- ساعات مقرر كاری را به كار پردازید و از اوقات استراحت و روزهای تعطیل كه حق شما است، استفاده كنید.
    ۴- اگر مشغله كاری شما زیاد است، یك روز یا تعطیلات پایان هفته را به استراحت بپردازید.
    ۵- برای پرهیز از گرفتاری های ساعات پر رفت و آمد یا برای این كه اوقات بیشتری را با خانواده و فرزندان خود باشید، از ساعات مناسب برای این كارها استفاده كنید.
    ۶- با ورزش و رژیم غذایی مناسب، از خود مراقبت كنید.
    ۷- تكنیك های آرامش بخش را به كار بندید.
    ۸- مصرف سیگار و سایر داروهای مخدر را ترك كنید.
    رفع استرس در محیط كار
    ۱- محیط كار خود را راحت و متناسب با نیازهایتان درست كنید.
    ۲- اعتماد به نفس خود را تقویت كنید. این كار به شما كمك خواهد كرد تا خود را از تقاضاهای غیرمعقولانه ای كه از شما می شود، حفظ كنید.
    ۳- درباره مشكلات كاری خود با سرپرست بخش یا رئیس خود صحبت كنید. اگر مشكلات شما حل نشد، با قسمت كارگزینی، نماینده صنفی خود یا دیگر مسئولینی كه به نوعی با مسایل كاركنان مربوطند، صحبت كنید.
    ۴- با همكاران خود محترمانه رفتار كنید، همان گونه كه انتظار دارید دیگران با شما رفتار كنند.
    ۵ - از سیاست های اداره خود درباره نحوه برخورد با ایجاد مزاحمت ، زورگویی و یا تبعیض، آگاهی داشته باشید. در این صورت خواهید دانست كه چگونه با رفتارهای غیرمعقولانه برخورد كنید و یا چه حمایتی از شما خواهد شد.

  6. #86
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    خشونت در جوانان


    ● بزهکاری دوران اولیه بلوغ ارزیابی نقش مشکلات دوران بچگی، محیط خانوادگی و فشار هم سن و سالان
    محقق: کریستوفر سالیوان
    تحقیق وی نشان می دهد که ارتباطی بین انواع گوناگون مشکلات عاطفی و رفتاری و بزهکاری وجود دارد. اما همچنان بعضی از جوانب این تحقیق روشن نیست. بخصوص مشکلات مربوط به مسائل عاطفی _ رفتاری و رفتار خلافکاری نیاز به زمان و عوامل حمایتی دارد. درمیان عوامل ذکر شده فشار هم سن و سالان قوی ترین عامل قابل استناد می تواند باشد. اما محیط خانوادگی می تواند نقش حمایت گری داشته باشد.
    در این تحقیق نقش مسائل عاطفی و رفتاری دوران بچگی بررسی شده تا بزهکاری در محیط خانواده و تاثیرات افراد هم سن شخص پیش بینی شود. در این مقاله از سوابق و تاریخچه جنائی، معیارهای سلامت عواطف استفاده شده و با استفاده از اطلاعات تحقیقات بلند مدت توانسته است به سوالات مربوط به جوانان، خانواده آنها و موانع مربوط به آنها پاسخ گو باشد.
    برای درک عواملی که منجر به بزهکاری می شوند، اطلاعات مربوط به حوادث پی درپی بنظر می رسد موثر باشد. مطالعه گروه کودکان بازداشتی یا آنهایی که از داروهای سلامت روان استفاده کرده اند، اهمیت درک مشکلات رفتاری و عاطفی را نشان می دهد. زمانی که نشانه های خاص رفتار بزهکاری در اوایل کودکی مشخص بشود، می توان خدمات لازم برای مداخلات جهت کاهش احتمال اعمال بزهکاری را صورت داد. این مطالعات، اطلاعات سودمندی را برای روشهای پیشگیرانه فراهم می آورد. تئوری ضد اجتماعی ذاتی (ICAP) Farrington و تئوری پیشرفت اجتماعی ( (SDM Hawkin در تشخیص عوامل خطر آفرین و حفاظتی مهم هستند.
    تئوری Farrington برای رفتارهای ذاتی بزهکاری و کارهای شبیه به رفتارهای جنسی بی قاعده قابل کاربرد است. وی همچنین برای توضیح تئوری خود، رفتارهایی چون خشم، نافرمانی وتحریک پذیری را اندازه گیری می نماید. از نظر وی تحریک پذیری مربوط به ضد اجتماعی بودن ذاتی فرد است و عنصر اصلی مشکلات عاطفی و رفتاری شخص بشمار می آید.
    Farrington (۲۰۰۵) اظهار می دارد که ارتباط مثبت و اجتماعی شدن باعث کاهش ضد اجتماعی بودن طولانی مدت می گردد. مدل SDM پیشرفت اجتماعی نیز در پی توضیحی برای مشکلات رفتاری مانند بزهکاری و استفاده از مواد مخدر است. چهار چوب پیشرفت اجتماعی و یا عرف های گوناگون و مشخص در مراحل خاصی از دوران زندگی شکل می گیرد و این نشانگر جدا شدن راه های مجزایی به سمت اجتماعی شدن و ضد اجتماعی شدن شخص است. زمانی که رشته های مودت و دوستی از سوی قیم و سرپرست بچه به اندازه کافی شکل بگیرد و یا زمانی که این روابط به شکل حسنه و قوی و منسجم صورت پذیرد، خطر همراه شدن با عوامل و رفتارهای بزهکاری خطر آفرین کم تر می شود و زمانی که شخص با فامیل یا دوستان هم سن ضد اجتماع خود بیشتر ارتباط و انسجام یابد، شکل گمراهی و کجروی را در پیش می گیرد.
    بسیاری از افراد در مدل SDM، حالات منفی، افسردگی زود رس و رفتارهای (aggressive) پرخاشگری پیدا می کنند. بیش فعالی از مشکلات رفتاری _ عاطفی این اشخاص به شمار می آید. شواهد تجربی نشاگر این است که مشکلات رفتاری _ عاطفی اولیه به روی مراحل پیشرفتی بعدی کودکان اثر می گذارد. مطالعات چندی حاکی از این مطلب است که مشکلات سلامت رفتاری و عاطفی باعث بزهکاری و استفاده از مواد مخدر در زندگی این کودکان خواهد بود. اختلالات بیش فعالی، عدم توجه کافی، اختلالات اساسی افسردگی، اختلالات نافرمانی نیز از دیگر عوارض مشکلات عاطفی کودکان است.
    ● تاثیر خانواده و رفتار بزهکاری
    خانواده جوانان نیز نقش مهمی را در رفتار خلاف کاری آنها بازی می کند. عدم پرورش و تربیت مناسب بچه ها منجر به رفتارهای ضد اجتماعی آنها می شود. عدم نظارت والدین، عدم دخالت والدین، طرد بچه ها از سوی والدین از موارد قابل پیش بینی خلاف کاری جوانان هستند. تعلیم و تربیت و نظارت ضعیف والدین نیز از عوامل پیشرفت رفتارهای ضد اجتماعی در نوجوانان می باشند. سرپرستی ناهماهنگ، سهل انگاری والدین از عواملی به حساب می آیند که در استفاده جوانان از مواد مخدر در اوایل نوجوانی موثرند. سطح خلاف کاری در خانواده های بالا تر است که کشمکش های فامیلی زیادی را تجربه نموده اند.
    جوانانی که از سطح حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند (مثل کسانی که در انجام تکالیف به آنها کمک و یا با آنها صحبت می شود) در بین آنها سازگاری و انعطاف پذیری بیشتری دیده می شود. بخصوص در بین افرادی که از نظارت مستقیم خانواده بهرمند هستند، احتمال کمتری برای استفاده ازمواد مخدر وجود دارد
    ● تاثیر جوانان هم سن و سال و رفتارهای خلاف کاری
    در سن جوانی، طبعا جوانان بیشتر اوقات خود را بیرون از خانه با افرادی به جز اعضای خانواده خود سپری می کنند. بر همین اساس بعضی از مطالعات انجام شده در مورد تاثیر رابطه بین دیگر اشخاص هم سن و سال جوانان بزهکاری آنها می باشد و می تواند از دلایل استفاده از مواد مخدر باشد. این مطالعات به شکل طولانی مدت بوده و نمونه هایی از آنها را در زیر می توان ذکر نمود.
    در تحقیق نمونه از ۱۲۶۸۶ افراد ۱۴ تا ۲۱ سال که در سال ۱۹۷۹ برای اولین بار مصاحبه بعمل آمده است. در سال ۱۹۸۶ از ۵۴۱۸ نفر ۲۱ تا ۲۸ ساله استفاده شده و از مادرها و بچه ها مصاحبه شده است، در این تحقیق بچه ها بین ۴ تا ۶ ساله بودند. سپس در مورد این گروه درسالهای ۱۹۹۴- ۱۹۹۲تحقیقات دنبال شد. در آغاز سال ۱۹۸۸ برای جوانان ۱۰ تا ۱۴ ساله پرسش نامه ای حاوی موضوعات مناسب سن آنها فراهم آورده شد. این پرسش نامه شامل سوالاتی مربوط به استفاده از مواد مخدر، بزهکاری و روابط آنها با افراد هم سن و سالشان بود.
    از مادران خواسته شد تا اطلاعاتی در مورد سلامتی، تحصیل، مشکلات رفتاری و پیشرفت اجتماعی نوجوانان خود فراهم آورند. در گزارشات خود کودکان مطالبی همچون: سرقت از فروشگاه ها، صدمه زدن به اشخاص تا حدی که فرد مصدوم احتیاج به پزشک پیدا کرده، یا گریختن از مدرسه را ذکر کردند. پرسشنامه شامل سوالات دیگری مانند استفاده از مواد مخدری مثل ماری جوانا، الکل بود. جواب این سوالات به شکل بله و خیر صورت می گرفت.
    حالات این نوجوانان به شش دسته متفاوت تقسیم شده است:
    الف) نوجوانانی که ضداجتماعی هستند (نسبت به دیگران با خشونت برخورد میکنند)
    ب) نوجوانانی که دچار اضطراب هستند. ( دارای تغییر حالات ناگهانی می شوند)
    ج) نوجوانانی که وابسته هستند.( به بزرگترها و والدین خود وابستگی شدید دارند)
    د) افرادی که کله شق هستند. ( دوست دارند مدام بحث و جدل کنند)
    چ) افرادی که بیش فعال هستند.( بسرعت گیج می شوند و پر جست وخیز می باشند)
    خ) نوجوانانی که دارای تضاد هستند.( بچه های دیگر به او علاقه ندارند)
    ● نتایج تحقیق
    نوجوانان مذکر در صد بزهکاری بالاتری داشته اند که بین سنین ۹ تا ۱۲ سالگی متغییر بوده است. گروه های نژادی خاصی نسبت به سفید پوستان میزان بزهکاری بیشتری را نشان داده اند. در محیط های خانواده هایی که رفتار مثبتی نسبت به بچه ها نشان داده اند کاهش بزهکاری دیده شده است. تاثیر و نفوذ کودکان هم سن و سال افراد نوجوان نیز بر رفتار های خلاف کاری آنها مشهود بوده و قوی تری ارتباط را با رفتار های بزهکاری آنها دارد. مشکلات عاطفی _ رفتاری تاثیر بسزایی در بزهکاری اوایل دوران بلوغ افراد دارد. بنابراین اگر بخواهیم بچه ها اجتماعی پرورش یابند، نبایستی این نوع مشکلات را نادیده بگیریم.
    حمایت خانواده تاثیر بسزایی بر کاهش بزهکاری در این مرحله دارد. اهمیت خانواده در حل مشکلات همه جانبه جوانان مشهود است. خانواده هایی که در این دوران در معرض خطر بالایی هستند، بایستی از مسائلی که ممکن است بچه ها با آن مواجه می شوند، درک کاملی داشته باشند. برای این خانواده ها باید شناخت و آموزش لازم فراهم آورده شود و به این نوع مشکلات پاسخی فوری بدهند. خانواده ها باید در مراحل اولیه پیشرفت مشکل رفتاری از راه حل های عملی آگاه بوده و از بین آنها راه مناسبی را انتخاب نمایند. جوانانی که دچار این مشکلات هستند معمولا در خانواده هایی هستند که مشکلات انضباطی یا مالی دارند. بایستی مراقب بود که نوجوان، دوستان خلاف کاری را انتخاب نکند و بدون دلیل و یا درحد افراطی تحت تاثیر آنها قرار نگیرد.

  7. #87
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    تفاوت زندگی مشترک بادوستی های عاشقانه


    بسیاری از جوانان تصور می کنند:که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است.و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می باشد. دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت.دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است.اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست .برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می دهد.زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می کند.
    در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می آوردی و احساس می کردی که گذشته و حالت از خودت می باشد.وآزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی.همه چیز را عاشقانه می نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می شوی شرایط کاملا تغییر می کند.اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است.در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.
    دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است.در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی.اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می کنی.اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می گیرند.ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می دهند.اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است.بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می دهد.و این مسئله خود باعث می شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند.اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می شود.که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می پذیرد.
    بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند.یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند. یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می کردند عشق آنها همیشه پر رنگ و ثابت بود.در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را درمهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند.او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم .من کانون عشق و عاطفه هستم .من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی. همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می پروراندیم.محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم.
    زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات و ظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند .بلکه این کار نیاز به پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است.چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می کنند چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد.در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می کنند.
    در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می سازند.در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است.و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم.

  8. #88
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    جوانان و ضرورت پرهیز از سهل انگاری و بی خیالی


    بدون شک شرایط خاص جوانان ایجاب می کند که روی کارها و انتخاب ها و تصمیمات خود خوب فکر کنند، از سر تساهل با مسایل برخورد نکنند و از این مطلب که همواره در زندگی در معرض تهدیدها و آسیب هایی هستند که سرمایه آنان را به باد می دهد، غافل نباشند. زیرا اگر غافل و بی خیال و یا خیلی خوش خیال باشند، آسیب ها آنها را احاطه خواهند کرد. در عرصه اجتماعی و زندگی، بیشترین موفقیت بزرگان و دانشمندان در گرو شناخت آفت ها ومحل آسیب ها بوده که توانسته اند راه مقابله با سختی ها و دشواری ها را به دست آورند و همواره در آزمایش های سخت زندگی، سربلند و پیروز گردند. بنابراین بهتر است جوان در زندگی هوشیار باشد و قدر عافیت و سلامت را بداند. اگر بخواهیم فکر، ذهن و تخیل ما به دنبال گناه نرود و آلوده به ویروس گناه نشود، باید خودمان را کنترل کنیم و با احتیاط در زندگی قدم برداریم و مواظب آفت هایی که همواره ما را تهدید می کنند باشیم و آنها را بشناسیم.
    ● شناخت محیط زندگی
    دنیا عرصه آزمایش است و برای رشد و کمال انسان، آفریده شده است. انسان نیز باید خودش را آماده کند تا در زندگی و در مقابله با آفت ها پیروز شود. ما در محیطی پر از آفات زندگی می کنیم و دور تا دور ما پر از مواد آسیب زا است. عاقلانه است که ما پدیده ای را به عنوان دشمن، باور کنیم. باور کنیم که در معرض حمله دشمن هستیم. با آن که بدبینی هم به اندازه خوش خیالی بد است، اما باید دانست کسانی هستند که دایم برای ما نقشه طراحی می کنند و همیشه بیدارند. ما بی خیال نباشیم و احتیاط را از دست ندهیم. بی احتیاطی ما سبب نمی شود که دشمن، دست از سر ما بردارد. ما دشمن های دیدنی و نادیدنی متعددی داریم، جدید و قدیم، درونی و بیرونی و … که همه همواره آماده هستند که به هر شکل ممکن به ما صدمه بزنند: دشمنان خاک و استقلال ما، دشمنان دین ما، دشمنان آبادانی و رفاه و پیشرفت ما و ….
    از بیرون و شیطان و نفس وسوسه گر و بدخواه( سپاهی از جهل، خشونت، بی نظمی، زیاده خواهی، دروغ، تنبلی، نفاق، بی بند و باری، خودخواهی و …) از درون!
    ● زندگی، میدان مین
    باید مواظب بود و با احتیاط گام برداشت. ما از زمانی که خودمان را می شناسیم، به این نکته باید توجه داشته باشیم که پیرامون ما مین گذاری شده، دور و بر ما، بالا و پایین ما و خلاصه همه اطراف، پر از مین است. مین های کوچک و بزرگ و تله های ریز و درشت و سنگین و سبک، عبور از این میدان مین، آداب و مقررات خاص خودش را دارد. باید آداب و مقررات عبور از مسیر میدان مین را یاد بگیریم. هر کس احتیاط نکند، با مین های کوچک و بزرگ، روبه رو می شود که زیر پایش منفجر می شوند و در هر لحظه از زمان، به بخشی از وجود او آسیب می زنند و آن را از بین می برند. گاهی چشم او را، گاهی گوش او را، گاهی دست و پای او را و گاهی شرافت و آبرو و اعتماد به نفس و قدرت ابتکار یا توانایی و استعداد دیگری از او را از بین می برند. با این همه نباید فراموش کنیم که انسان در میان چنین فضای وهم آلود و توطئه آمیزی تنها و بی سلاح رها نشده است. استعدادهایی که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده، توانایی های جسمی و روحی، قوه عقل و تفکر، راهنمایی های انبیا و پیشوایان معصوم عواطف انسانی، پیوندهای معنوی و ارتباطات اجتماعی و … در مجموع شبکه قدرتمندی از پشتیبانی و هدایت را در اطراف انسان شکل داده اند که او را به فرمان خداوند ( و البته در مسیر خواست الهی) آگاهی می بخشند، آموزش می دهند، مسلح می سازند و از معرکه ها سالم و سربلند به در می برند.
    ● آگاهی و تفکر
    به مقررات و علایم، خوب توجه کنیم تا جان سالم از این دنیا به در ببریم. آن جایی که آگاهی نداریم، نباید حرکت کنیم! سعی کنیم آگاهانه حرکت کنیم. تعقل و تفکر کنیم که خود را با حدس و گمان و احتمالات، به آب و آتش نزنیم! بدترین دشمن ما، نفس بدخواه و وسوسه گر ماست. همان که در قرآن به عنوان نفس فرمان دهنده به بدی ها از آن یاد شده است. نفس بدخواه تو همواره، خواسته هایی دارد که باید به او بگویی: نه ،نه! از ناحیه او دایم در خطر هستی! او خواسته هایی دارد و همیشه به خاطر خواسته هایش به ما فشار می آورد و دایم ما را تحت منگنه قرار می دهد. فلان چیز را بگو، فلان چیز را بخور، فلان کار را انجام بده، به نفع توست! فلان فیلم را ببین، فلان سی دی را تهیه کن، فلان حرف را بزن و … و دایم ما را به اشباع و ارضای خواسته های نفسانی دل فرا می خواند، از هر طریق و به هر شکلی که شده، تا آنجا که در خوردن و خوابیدن، لباس پوشیدن و حرف زدن و نگاه کردن، دل بستن و مهر ورزیدن و … هر کاری که می خواهیم بکنیم و هر تصمیمی که می خواهیم بگیریم، دخالت کرده، اوضاع را آشفته می کند. این که گفته می شود دایم به خدا پناه ببرید و به یاد خدا باشید، برای همین است شیطان، یعنی بزرگ ترین دشمن درونی ما نیز تنها از طریق همین نفس بدخواه می تواند بر عقل و جان ما چیره شود و حواس ما را پرت کند تا به نحوی ما را به دام بیندازد و از راه مستقیم به در کند. بنابراین، زمینه خطر و آسیب را باید شناسایی کنیم تا خودمان را کنترل کنیم و آسیب نبینیم! شناخت، خیلی مهم است، چرا که مسیر ما به دست افراد خودی مین گذاری شده که راه را خوب می شناسند. باید با انواع و اقسام مین های داخلی آشنا شویم تا بتوانیم آنها را خنثی کنیم. باید با احتیاط و دقت با کسانی که کار آزموده تر و باتجربه ترند، حرکت کنیم و از تجربیات آنها استفاده نماییم و بعد، قدم برداریم. باید بدانیم که کجاها پا بگذاریم و کجا نگذاریم و از راه های مشکوک نرویم. با کسانی که به آنها اطمینان نداریم حرکت نکنیم و از غذاها و یا چیزهایی که ناپاک و یا آلوده است، استفاده نکنیم. با آگاهی و دقت نظر حرکت کنیم.
    ▪ خلاصه این که به جوانان توصیه می شود:
    ۱) آفت های اصلی این روزگار را بشناسید، به خصوص آنهایی را که بیشتر معترض جوان و جوانی می شوند و فهرستی از آنها را به دست آورید و ابزار مقابله با آنها را بشناسید.
    ۲) پس از شناخت، ساز و کارهایی برای پیشگیری و راه های مقابله با آنها را پیدا کنید.
    ۳) اگر علایمی از عوامل آسیب زا را مشاهده کردید و یا به آن آفت ها مبتلا شدید هرچه سریع تر برای درمان آن اقدام کنید تا زود درمان شود، چرا که در جوانی آفت ها آسان تر زدوده می شوند تا در کهنسالی.
    ۴) راه های موفقیت و تقویت عناصر مثبت در زندگی و در خودمان را بشناسیم و در مسیر سعادت و پیروزی، استوار گام برداریم و هیچ گاه موانع و مشکلات طبیعی زندگی را به حساب دشمنی کسی یا تقدیر نگذاریم.

  9. #89
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    تهیشدگی اوقات فراغت


    «زمان فراغت و فضای فراغت بهطور خودکار و منفک در جامعه وجود خارجی ندارند. برعکس، زمان فراغت و مکان فراغت همواره توسط اعمال و کنشهای مردم در حال ساختهشدن و بازسازی است. بهعلاوه، این اعمال معمولا شامل درگیریهایی بنیادی بر سر معانی و موارد استفاده زمان و مکان فراغت میشوند. فعالیت فراغتی و تفریحی، فعالیتی سرشار از ارزش و معنا است. درگیریها و تنشهایی که مناسبات واقعی فراغت مردم به همراه دارد معمولا درمیان شعارهای جذاب و فریبنده برنامهریزان فراغت و مدیرانی که سخن از «جامعه فراغتی» و سیاست «تفریح برای همه» میگویند، گم میشود.» کریس روژک ۱) در تعریف رایج، اوقات فراغت به وقتهای آزادی (در برابر وقتهای کار) گفته میشود که فرد در آن به «میل» خود رفتار کرده و بابت انجام آن «دستمزد» دریافت نمیکند. پس به نظر میرسد، اوقات فراغت از دو ویژگی محوری برخوردار است؛ یکی میل و دیگری بیدستمزدی.
    به گفته «ویلیامز» بهرهگیری از واژه اوقات فراغت در معنای متأخرش، مصادف است با ظهور دنیای صنعتی و اگر بپذیریم که «زمان» در دنیای صنعتی به اشغال کار در میآید و زندگی نه بر محوریت خانواده، دین، زمین و... که بر محوریت «کار» بنیان گذاشته میشود، اوقات فراغت نیز به عنوان تکهای از این جهان صنعتی شده، در درون پارادایم «کار» قابل ارزیابی و سنجش است. اساسا، اوقات فراغت، زمانی است برای استراحت و تجدید قوا تا شخص بتواند بهتر، کاملتر و بادقتتر در درون نظام اشتغال و دستمزد، کار کند یا به تعبیر «چارلی چاپلین» در فیلم عصر جدید، «له» شود. امکان اوقات فراغت در دنیای صنعتی، امکان تجدید نیرو جهت تولید هر چه افزونتر است و تا میزانی که این تولید مازاد اهمیت دارد، اوقات فراغت نیز مهم و غیرقابل انکار است. در این معنا، اوقات فراغت، سیاستی هوشمندانه و فریبکارانه از سوی نظم تکنولوژیک جدید برای کار و تولید هر چه بیشتر بوده است. اما با نگاهی دیگر، فراغت و صنعت «سرگرمی» همانگونه که «ریچارد دایر» میگوید، با فراهم ساختن امکان فرار از واقعیت موجود و دوری از پیچیدگیهای نظم ساختاری سرمایهدارانه، توانسته وجوه کارناوالی (شادانگیز) از دسترفته را تا حدودی احیا کند. به بیان دیگر، سرگرمی که در اوقات فراغت مصرف میشود، مصرفی است در جهت برآورده ساختن برخی از نیازهای واقعی مخاطبان که همانا برخورداری از فضاها یا زمانهایی فارغ از فضا و زمان هژمونیک است. چه تعبیر بدبینانه آدورنویی و چه تعبیر خوشبینانه مطالعات فرهنگی را در مواجهه با اوقات فراغت و سرگرمی بپذیریم؛ به نظر میرسد بر این مسئله توافق داریم که اوقات فراغت، موقعیتی است در کنار «کار» و در مواجهه با نظم حاکم بر نظام صنعتی.
    ۲) آدورنو در جایی از مقاله خود درباره «اوقات فراغت» مینویسد: «حتی آنجا که سیطره این جادو (نقش فرد در جامعه) کاهش مییابد و مردم، خود حداقل تصور میکنند که بر اساس اراده آزاد خود عمل میکنند، خود این اراده توسط همان نیروهایی شکل میگیرد که مردم درصددند در ساعات بیکاری از دست آنها فرار کنند.» رمزگشایی از اوقات فراغت نشان میدهد که همواره وقتهای به ظاهر آزاد به نقیض خود تبدیل میشوند. هژمونی فراگیر «کار» و لزوم گرفتن هر چه افزونتر «دستمزد» تصمیمگیری در چگونگی گذران وقت آزاد را از دست فرد (سوژه مدرن) رها ساخته و او را هر چه بیشتر برای گذران اوقات فراغت بیاختیار میکند. در اینجاست که اوقات فراغت به ضد خود تبدیل میشود. یعنی زمانی که قرار بود صرف «میل سوژه» و خواستهای فرد شود، از او جدا شده و تبدیل به بخشی از اوقات مسلط یعنی اوقات کار میشود. فرد، اوقات فراغت دارد تا بهتر کار کند. هر چه بتوان اوقات فراغت را با «میل» یا خواست سوژه پر کرد، به همان میزان میتوان مقاومتی در برابر هژمونی کار یا سیطره حاکم صورتبندی نمود. (۱)
    شاید بتوان اینگونه باز گفت که در درون موقعیت «اوقات فراغت» نیز همچون موقعیتهای دیگر، نزاع سختی مابین قدرت، هژمونی یا ساختار با سوژه میل یا رهایی وجود دارد که مناسبات آن را به عنوان امری واقعی، ساختهاند. واقعیت موجود ما را به این نکته میرساند که در درون اوقات فراغت، وجوهی از هژمونی و ضدهژمونی یا قدرت و مقاومت وجود دارد که باید آنها را بهگونهای انضمامی شناخت.
    ۳) شیوه گذران اوقات فراغت، بیشک امروزه تبدیل به یکی از مهمترین وجوه «تمایز» شده است. به این معنا که نوع «سرگرمی»ها نوع «سرمایه فرهنگی» و «سرمایه اقتصادی» افراد و خانوادهها را مشخص کرده و میزان «منزلت اجتماعی» آنها را تعیین میکند و میان آنها تمایز میگذارد. به تعبیر «پیر بوردیو» شما با نوع ورزش، نوع پوشش، نوع موسیقی و نوع فیلمی که میپسندید، میتوانید خود را از بقیه (دیگری) «متمایز» ساخته و طبقه خود را تعیین کنید. در این وضعیت، داشتن اوقات فراغت به نوعی «اجبار» تبدیل شده (در برابر اختیار و میل) که میدان فرهنگی شما را میسازد. شما در صورت نداشتن اوقات فراغت شایسته و سرگرمیهای پرطمطراق، به عنوان یک سرمایه نمادین، طبقه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نازلی پیدا میکنید.
    بوردیو میگوید، سرمایه نمادین متراکم، امکان دسترسی به فرهنگ و استفاده عملی از آن را فراهم میکند. طبقه مسلط به دلیل برخورداری از امکان بیشتر بازدید موزهها، کتابخانهها و تئاترها و انجام مسافرتها و خرید کتاب و بهطور کلی دستیابی به سرمایههای فرهنگی، از جایگاه برتری برخوردار است. در واقع، از نظر او، ثروتهای فرهنگی که به صورت نابرابر پخش میشوند، لزوما انعکاسی از نابرابری اقتصادی نیستند بلکه میتوانند انعکاس استراتژی تشخص و تمایز، یعنی مبارزه طبقاتی در یک فرهنگ باشند. این مبارزه طبقاتی بیش از هر جای دیگر در زندگی روزمره خود را نشان میدهد. به همین سبب است که کنشگران اجتماعی به وسیله نوع مصرف کالای فرهنگی، خود را طبقهبندی میکنند و از طریق «تمایز» سعی میکنند جایگاه خود را حفظ کنند.
    شیوه گذران اوقات فراغت یا انتخاب نوع سرگرمی به عنوان یک کالای فرهنگی، سرمایه فرهنگیـ اجتماعی فرد را ساخته و امکان سلطه را فراهم میسازد. بچهها در ایران تا مدرسهشان تمام میشود و از ماراتن مهلک امتحانات جان سالم به در میبرند (ماراتنی برساخته که خود، حاصل نزاع خونین میان خانوادهها ـ و نه بچهها ـ برای بالا بردن سرمایه فرهنگی و منزلت اجتماعی، جهت تمایز هر چه بیشتر است) به درون چاه تمایز بخش دیگری برای پدر و مادرشان میافتند که همانا داشتن اوقات فراغت منظم و علمی است که حتی از دوران کارشان (تحصیل و مدرسه رفتن) دقیقتر و رسمیتر عمل میکند.
    بیشک عینیترین نتیجه اوقات فراغت انقیادگر کودکان طبقه متوسط، این است که میل آنان را در درون نظام کار و سازوکار نمایش منزلتهای اجتماعی احمقانه، خرد میکند و نابود میسازد. بچهها در درون بنگاههای گذران اوقات فراغت، در واقع، به ابزار منزلت اجتماعی و سرمایه فرهنگی والدین خود تبدیل شده و سلطه را هر چه بیشتر و دو سویه ـ هم از سوی نظام مدرسه و هم از سوی ایدئولوژی افزایش منزلت اجتماعی والدین ـ بر دوش میکشند.
    ۴) به غیر از مسئله گذران اوقات فراغت کودکان طبقه متوسط ایران، اساسا «اوقات فراغت» در جامعه ما وضعیت جالب توجهی یافته است. بر اساس یافتهها، مهمترین سرگرمی در زمانهای آزاد، تماشا کردن تلویزیون است. (۲) تلویزیون در واقع به تنها پلی از میان پلهای موجود (تماشای فیلم، کتاب خواندن، آموزش هنر و...) برای گذران اوقات فراغت تبدیل شده است. عمومیت تماشای تلویزیون در همه کشورها رایج است با این تفاوت که در ایران پر کردن اوقات فراغت توسط تلویزیون ـ در چند دهه اخیر ـ با اختلافی فاحش، بسیار بیشتر از دیگر گزینههاست. به عبارتی دیگر زمانهای آزاد در میان طبقه متوسط شهرنشین در ایران بیش از هر جای دیگری، خالی از سرمایههای هنری و فرهنگی و محدود به تماشای تلویزیون است.
    در گذشته، زمانهای فراغت بهگونهای سنتی سپری میشد؛ دید و بازدید از اقوام، شبنشینیها و... اما امروزه به سبب جهانیشدن و رشد فرهنگ صنعتی از سرمایههای سنتی خالی شده و نیز با عدمبرخورداری از سرمایههای فرهنگی مدرن (همچون موسیقی، فیلم، تئاتر و...) در واقع تهی شده است.
    سوال این است که چرا تا این میزان زمانهای فارغ از کار، برای طبقه متوسط، بدون دستمایه فرهنگی سپری میشود و تماما در انحصار تلویزیون است؟ به نظر میرسد به سبب چسبیدگی مفهوم اوقات فراغت با مفهوم کار، میباید برای پاسخ به مسئله فوق به اوقات کار در ایران توجه کرد.
    اوقات کار در ایران به سبب حاکمیت نظام کارمندی، یعنی نظامی با یک کارفرمای بزرگ به نام دولت که افراد در آن نفع شخصی ملموسی ندارند ـ یعنی تنها مزدبگیرند ـ نظامی است سراسر انباشته از فراغت. به این معنا که با وجود ساختار و فرم مدرن، بوروکراتیک و صنعتی «کار» در ایران، محتوای زمانهای کاری؛ بر اساس منطق «بطالتگذرانی» و «از زیر کار در رفتن» میگذرد. به تعبیر دیگر، گفتمان مسلط بر اوقات کار در جامعه ما «فراغت» و نظم مدرن تا حدود زیادی، نظمی فرمال و صوری است. به سبب همین موضوع، هژمونی یا قدرت «نفس آهنین»ای بر ما مسلط نیست که بخواهد در برابر آن مقاومتی صورتبندی شود. مقاومت در جایی صورت میگیرد که قدرتی وجود داشته باشد. اگر مقاومتی در حوزه اوقات فراغت دیده نمیشود (همان وجود سرگرمیهای فرهنگی) باید علت را در فقدان قدرت بوروکراتیک کارگشا و مدرن در «اوقات کار» جستوجو کرد.
    به واقع، در ایران بخش قابل توجهی از «اوقات کار» به «اوقات فراغت» تبدیل شده و به همین سبب، اوقات فراغت، در جلوی تلویزیون نابود و پوچ شده است. فرد، مقدار زیادی از اوقات فراغت خود را در زمان کار گذرانده و خیره به صفحه تلویزیون تنها، وقت میگذراند، نه اوقات فراغت.

  10. #90
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    مانکن شدن به قیمت مرگ


    الآن چه تنتان است؟ ممکن است این جمله شبیه حرفهای مرد منحرفی باشد که پشت تلفن به کسی بگوید اما به آن فکر کنید؛ الآن چه به تن دارید؟ الآن من یک تاپ هوگو باس پوشیدهام، با شلوار جین دُلچی-گابانا، کمربند گوچی و کفشهای کانورس. اگر کمهوش نباشید، تا به حال فهمیدهاید این مقاله درباره چیست. در یک کلام، مُد. طراحان مُد لباسهای مرا طراحی کردهاند و خودِ مُد بر شیوه لباس پوشیدنِ من اثر گذاشته است. همه اینها خیلی هم عالی است؛ من از طرفداران پر و پا قرص لباسهای طراحان مُد هستم و اما نمیخواهم درباره لباسها با شما حرف بزنم.
    میخواهم از این وسواس دربارهی وزن حرف بزنم که با مُد همراه است، این نیاز دایمی به لاغر بودن. میخواهم دربارهاین به شما اطلاعاتی بدهم.
    این ممکن است لزوماً تقصیر طراحانِ مُد نباشد، اگر چه درباره این بحث زیاد است. این مسأله را بیشتر رسانهها درست کردهاند. در این روزگار، یک ایدئولوژی داریم که میگوید لاغر و استخوانی بودن ---- است و این را به ما حقنه کردهاند. هر جا که نگاه میکنم، زنهای لاغر و استخوانی را دور و برم میبینم. از وقتی که با رفقایم میروم آکسفورد استریت برای خرید تا وقتی که تلویزیون تماشا میکنم.
    میدانم که دخترهای زیادی که در سن و سالِ من هستند، میخواهند آن چیزی باشند که در خیابان یا تلویزیون میبینند؛ اینها از شکلشان بدشان میآید، از باسنهاشان و از انحناهای تنشان. من دخترهای پنجسالهای را دیدهام که اسیر این ذهنیت هستند.
    مُد و تصویر آن در رسانهها میتواند چنان تأثیر پر زوری بر مردم داشته باشد که آنها را وادار میکند خودشان را کاملاً تغییر بدهند. تغییر کردن طبیعی است اما وقتی اینقدر زیر نفوذ و تأثیر شدید بیرونی باشد که دگرسانی کاملی پیدا کنی و تبدیل به آدمی کاملاً متفاوت شوی، نگران کننده میشود.
    این روزها مردم میخواهند به هر شکل ممکن لاغر بشوند. مردم میروند زیر تیغ جراحی تا اندازه شکمشان را کوچک کنند؛ به این میگویند بایپسِ معدهای. آن وقت رژیمهای غذایی افراطی میگیرند. رژیم اتکینز از آن رژیمهایی بود که مردم کربوهیدراتها را کاملاً کنار میگذاشتند. دهها رژیم گیاهی داریم که مردم فقط با خوردن سبزیجات زندگی میکنند، رژیم سوپ را هم داریم که در آن چیزی جز سوپ نمیخوری.
    من خودم شخصاً یکی را میشناسم که آنقدر به وزن بدناش و جرمِ آن وسواس داشت که یکی از این رژیمهای متداول سوپ را اختیار کرد. دو روز این کار را کرد و روز سوم از حال رفت و بلافاصله بردندش بیمارستان تا به هوش بیاید. شانس آورد که جان سالم به در برد، اما این کاری است که مردم میکنند. به خودشان گرسنگی میدهند.
    به جایی میرسند که بدنشان دیگر هیچ چربیای ندارد و از ماهیچههاشان تغذیه میکند و این همانجاست که شدیداً خطرناک میشود. قلب یک ماهیچه است، و چون بدن هیچ ماهیچهی خاصی را برای تغذیه انتخاب نمیکند، ممکن است از قلب تغذیه کند تا جایی که منجر به مرگ شود!
    این نوک کوهِ یخ است، خطرهایی که این کار برای سلامتِ آدم دارد بالاتر از فهم ماست. مردمی که این رژیمهای فشرده را اختیار میکنند و زیر تیغ میروند از خطرهای آن برای سلامتیشان آگاهاند. کسانی که بیاشتهایی روانی دارند فشار بسیار زیادی روی بدنشان میآورند.
    اما قبل از اینکه به اینها بپردازیم، چند نفر از شما واقعاً میدانید بیاشتهایی روانی چیست و چطور روی بدنهای ما اثر میگذارد؟ بگذارید نگاهی بکنیم:
    «بیاشتهایی روانیِِ» تشخیصی روانپزشکانه است که اختلالی در خوردن را توصیف میکند که مشخصههای آن وزن پایین بدن و اعوجاج شکلِ تن است، با هراس وسواسگونه از افزایش وزن. افرادی که دچار کماشتهایی روانی هستند اغلب وزن بدنشان را با گرسنگی کشیدن اختیاری، پاکسازی، استفراغ، ورزش اضافی، یا روشهای کنترل وزن مثل قرصهای رژیمی یا داروهای مُدِر کنترل میکنند. این بیماری عمدتاً در دختران نوجوان غربی مشاهده میشود و در میان شرایط روانی، یکی از بالاترین میزانهای مرگ و میر را دارد که تقریباً ۱۰ درصد از مردمی که این وضعیت در آنها تشخیص داده میشوند نهایتاً به علت عوامل مرتبط میمیرند. بیاشتهایی روانی وضعیتی پیچیده است و مؤلفههای روانی، عصبی-زیستی و جامعهشناختی را در بر دارد.
    بیاشتهایی روانی وضعیتی است که تهدید جانی دارد و میتواند فشار جدی روی بسیاری از اندامهای بدن و منابع فیزیولوژیکِ آن وارد کند. بیاشتهایی روانی فشار خاصی روی ساختار و کارکردِ قلب و سیستم قلب و عروق میگذارد و از همان ابتدا باعث نبض ضعیف (bradycardia) و دراز شدن بازه QT میشود. افرادی که بیاشتهایی روانی دارند به طور معمول تعادل الکترولیتی آشفتهای دارند و به ویژه میزات فسفاتشان پایین است که با نارسایی قلبی، ضعف عضلات، اختلال سیستم ایمنی، و مرگ نابهنگام مربوط است.
    کسانی که پیش از بلوغ دچار بیاشتهایی روانی میشوند ممکن است روند رشدشان با اختلال مواجه شود و سطح پایینی از هورمونهای لازم را داشته باشند (از جمله هورمونهای جنسی را) و سطح کورتیزولشان به طور مزمن افزایش پیدا کند.
    در ۳۸ تا ۵۰ در صد موارد نیز ممکن است به خاطر بیاشتهایی روانی، پوکی استخوان نیز رخ بدهد، زیرا تغذیه بد منجر به رشدِ پریشان ساختارهای لازم برای استخوان و چگالی آلی استخوان پایین میشود. این وضعیت به همه افراد به یک شیوه صدمه نمیزند. تغییراتی در ساختار و کارکردِ مغز نشانههای اولیه این وضعیت هستند. گمان میرود که بزرگ شدن بطنِ مغز به این گرسنگی کشیدن مربوط است و وقتی که وزن عادی بر میگردد به طور جزیی این روند معکوس میشود.
    بیاشتهایی روانی همچنین با کاهش جریان خون در نرمههای گیجگاهی مرتبط است، اگر چه از آنجایی که این یافته ارتباط مستقیمی با وزن فعلی ندارد ممکن است که یک خصوصیت ریسک باشد تا عارضه گرسنگی کشیدن.»
    حالا همه ما میدانیم بیاشتهایی روانی چیست و این چیزی است که خیلی از مردم خود را دچار آن میکند فقط برای اینکه شبیه چیزی باشند که در تلویزیون میبینند.
    حالا که به بیاشتهایی روانی پرداختیم، بگذارید به همراه آن یعنی بیماری «جوع» نیز بپردازیم که با بیاشتهایی روانی همراه است. «جوع» اساساً بالا آوردن بعد از هر غذاست، با امید پرهیز از افزایش وزن. این را پاکسازی هم مینامند که معمولاً به صورت استفراغ است اما میتواند به صورت استفاده افراطی از مسهلها، تنقیه و سایر داروها نیز باشند.
    من شخصاً افراد زیادی را میشناسم که این وضعیت را دارند. اصلاً انگار برایشان مهم هم نیست که این مشکلی جدی است. عدهای هم واقعاً از آن لذت میبرند، بعضیها هم نه. بعضیها از آن نفرت دارند و این کار را میکنند که در مدرسه کسی به خاطر اندکی اضافه وزن سر به سرشان نگذارد یا برای اینکه در جمع گوسفندانی که از این جریان تبعیت میکنند، پذیرفته شوند. حالا بیایید به پیامدهای «جوع» نگاه کنیم .
    این بلایی است که این همه مردم سر خود میآورند. اگر چند تا را نام ببریم: ناباروری، پوکی استخوان، سرطان و نارسایی قلبی. «جوع» معمولاً شانه به شانه بیاشتهایی روانی میآید. در نتیجه با فشار شدیدی که این دو وضعیت روی اندامهای درونی و بدنتان میآورد، معجزهای است که افراد دچار این عارضه زنده میمانند.
    در پایان، امیدوارم باعث افزایش آگاهی شما درباره این موضوعات شده باشد و امیدوارم که وقتی این مقاله را تمام میکنید به فکر فرو بروید. این مشکلی بسیاری جدی است که دختران زیادی در جهان غرب به آن مبتلا هستند. یک چیز را به عهدهتشخیص شما خوانندگان میگذارم. به نظر شما تقصیر کیست؟ تقصیر صنعتِ مُد است؟ تقصیر رسانههاست؟ یا خودِ مردمی که دچارِ اینها هستند؟ شما بگویید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •