تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیا تناسخ از نظر عقلانی قابل قبول است ؟ ( دلیل خود را بیان کنید )

راي دهنده
37. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله

    7 18.92%
  • خیر

    26 70.27%
  • نمیدانم

    4 10.81%
صفحه 9 از 16 اولاول ... 5678910111213 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 152

نام تاپيک: تناسخ چیست؟

  1. #81
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    تـــبـــر یــــز
    پست ها
    491

    پيش فرض

    جالب اینجا است که نه تنها ادعا میکنند روح وجود دارد ، بلکه برای آن وزن 21 گرمی هم در نظر گرفته اند که همین وزن جدیدن شده status فیسبـوک و جملات قصارشون...
    بنده کجا گفتم که روح وزن داره؟!!
    من از همون پست شماره 30 که شروع به بحث کردم از همونجا تأکید بر این داشتم که روح غیر مادّیه و با هیچ یک از مقیاس های مادّی از قبیل کیلو گرم و بایت و غیره قابل اندازه گیری نیست.


    * در اینجا از چیزی به اسم روح صحبت میشه که همونطور که قبلا هم در تاپیک توضیح داده شد، نه تعریف شده، نه کوچکترین دلیل یا مدرکی برای تایید وجودش هست و بطور همزمان دوستانی که ادعا دارند می دونند روح وجود داره، ادعا می کنند هیچ راهی برای تایید این ادعاشون وجود نداره (خودشون از کجا فهمیدند ما نمی دونیم).
    جواب شما:
    1- روح تعریف شده کاملاً هم اثبات شده است، و اگر شما نمیدانید، ندانستن شما دلیل بر نبودن چیزی نیست.
    2- ما ادّعا نمی کنیم که هیچ راهی برای تأیید این ادّعایمان وجود نداره، شما به خودتان زحمت بدید ما چندین پست و چندین استدلال محکم برای وجود روح مطرح کردیم، از نابغه دهر ابو علی سینا هم نقل قول کردیم.
    3- مشکل دوستانی که روح را انکار میکنند و از پذیرفتن براهینش امتناع میکنند اینه که:
    می بینند با پذیرفتن وجود روح تکالیف و مسؤولیّتهای زیادی بر دوششان میاد، و چون سر سپردن و انجام این تکالیف و مسؤولیّتها برایشان سخته به همین خاطر برای گریز از این سختی، از همان اوّل ریشه را میزنند، و زیر بارش نمیروند.
    باری، کسی که به وجود و بقای روح ایمان داره، به معاد هم ایمان خواهد داشت و ایمان به معاد بار سنگینی رو بر دوش انسان می نهد.

    باز این تاپیک باز شد بدبختی ما هم شروع شد! نشسته بودیم کارمون رو میکردیم ها.
    توی این بحبوحه مشکلات و اینا این تاپیک هم معضلی شد برای ما تا واسه اونایی که به خودشون زحمت نمیدن از منابع معتبر و اشخاص موثّق تحقیق کنند ما باید جواب اینها رو بدیم.
    بدبختی اینجاست که روی جواب هم هیچ تأمّلی نمیشه. بعد از اون همه قلم فرسایی باز چند صفحه بعد این جوابها به فراموشی سپرده میشه و باز روز از نو و روزی از نو و معلوم نیست این روند تا کجا ادامه خواهد داشت.
    ساکت هم نمیشه نشست چون انسان احساس مسؤولیّت میکنه، چو می بینی که نا بینا و چاه است × اگر خاموش بنشینی گناه است.


    - - - - - - - - - - - - - - - -
    راستی این مطلب رو هم توی انجمن دیدم بی زحمت این هم مطالعه کنید، البته خیلی زحمت میشه ها ببخشید=>> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by polestar98g; 16-07-2013 at 15:06.

  2. 4 کاربر از polestar98g بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    بنده کجا گفتم که روح وزن داره؟!!
    من از همون پست شماره 30 که شروع به بحث کردم از همونجا تأکید بر این داشتم که روح غیر مادّیه و با هیچ یک از مقیاس های مادّی از قبیل کیلو گرم و بایت و غیره قابل اندازه گیری نیست.



    جواب شما:
    1- روح تعریف شده کاملاً هم اثبات شده است، و اگر شما نمیدانید، ندانستن شما دلیل بر نبودن چیزی نیست.
    2- ما ادّعا نمی کنیم که هیچ راهی برای تأیید این ادّعایمان وجود نداره، شما به خودتان زحمت بدید ما چندین پست و چندین استدلال محکم برای وجود روح مطرح کردیم، از نابغه دهر ابو علی سینا هم نقل قول کردیم.
    3- مشکل دوستانی که روح را انکار میکنند و از پذیرفتن براهینش امتناع میکنند اینه که:
    می بینند با پذیرفتن وجود روح تکالیف و مسؤولیّتهای زیادی بر دوششان میاد، و چون سر سپردن و انجام این تکالیف و مسؤولیّتها برایشان سخته به همین خاطر برای گریز از این سختی، از همان اوّل ریشه را میزنند، و زیر بارش نمیروند.
    باری، کسی که به وجود و بقای روح ایمان داره، به معاد هم ایمان خواهد داشت و ایمان به معاد بار سنگینی رو بر دوش انسان می نهد.

    باز این تاپیک باز شد بدبختی ما هم شروع شد! نشسته بودیم کارمون رو میکردیم ها.
    توی این بحبوحه مشکلات و اینا این تاپیک هم معضلی شد برای ما تا واسه اونایی که به خودشون زحمت نمیدن از منابع معتبر و اشخاص موثّق تحقیق کنند ما باید جواب اینها رو بدیم.
    بدبختی اینجاست که روی جواب هم هیچ تأمّلی نمیشه. بعد از اون همه قلم فرسایی باز چند صفحه بعد این جوابها به فراموشی سپرده میشه و باز روز از نو و روزی از نو و معلوم نیست این روند تا کجا ادامه خواهد داشت.

    - - - - - - - - - - - - - - - -
    راستی این مطلب رو هم توی انجمن دیدم بی زحمت این هم مطالعه کنید، البته خیلی زحمت میشه ها ببخشید=>> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    1. پس لطفا تعریف دقیقی ارائه کنید (در پست های قبلی شما ندیدم چنین چیزی رو)٬ توضیح بدید شما از کجا به این تعریف رسیدید٬ و مدارک و شواهد وجودش رو به ما نشون بدید و اثباتش رو هم که قاعدتا باید در ژورنال های Peer-review شده دنیا چاپ شده باشه به ما نشون بدید تا بریم بخونیم. با عرض پوزش ولی ادعای خالی شما برای ما دلیل و مدرک به حساب نمیاد.

    2. من استدلال محکمی ندیدم٬ در اکثر توضیحات شما و سایرین هم مغلطه توسل به مرجعیت (مثل همین حالا که نام ابو علی سینا رو آوردید به جای اینکه ادعاتون رو اثبات کنید) و مغلطه توسل به جهل رو دیدیم٬ و همینطور ترویج قبول کردن خرافات و ادعاهای ضد علمی و پایین آوردن استاندارد قبول کردن ادعاها به عنوان واقعیت (پایین تر از چیزی که در علم داریم).

    3. من هیچ روال منطقی بین قبول کردن وجود روح و داشتن تکلیف و مسئولیت نمی بینم. به نظر میاد شما روح رو همراه با پذیرفتن ادعاهای یک ایدئولوژی خاص پذیرفته اید و این ها رو یکسان می دونید در حالی که اگه کسی اون ایدئولوژی رو قبول نداشته باشه نه دلیلی برای باور به روح داره و نه ارتباطی بین وجود داشتن روح و اون پکیج سایر باورهای همراهش که شما دارید٬ وجود داره.

      محتوای مخفی: خارج از بحث تاپیک 
    این فتوای جالب شما که در اون دلایل عدم اعتقاد به روح رو در مردم پیدا کردید و گفتید برای در رفتن از زیر بار مسئولیت هاست هم کاملا در تضاد با یافته های روانشناسی و جامعه شناسی دنیاست و در کشورهایی که این باورها کمتره٬ حقوق انسان ها خیلی بهتر رعایت میشه و آمار همه نوع جرم و جنایت هم کمتره و مردم اون کشورها بالاترین سطح رفاه و راحتی رو دارند و همینطور کشورشون کمترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی رو داره. خود باور داشتن به روح ارتباطی با این قضیه نداره ولی اون پکیجی که شما نیاز دارید تا بر اساس اون به روح باور داشته باشید تاثیرات مخرب کاملا شناخته شده ای روی رفتار انسان ها می گذاره.

    موضوع به تاپیک ربطی نداره ولی اگه تمایل داشتید خارج از این تاپیک می تونیم بحث رو ادامه بدیم.

    ساکت هم نمیشه نشست چون انسان احساس مسؤولیّت میکنه، چو می بینی که نا بینا و چاه است × اگر خاموش بنشینی گناه است.
    مسئله اینجاست. شما خودتون رو بینا می دونید و ما رو نابینا. فکر می کنید شما از چیزهایی اطلاع دارید که ما قادر به درکش نیستیم (مثل نابینایی که قادر به دیدن نیست)٬ و استدلالتون هم این هست که باید حرف شما رو قبول کنیم چون شما مدعی هستید بینا هستید و ما بینا نیستیم و ما راهی نداریم چیزی که شما می بینید رو تایید کنیم٬ فقط باید حرفتون رو باور کنیم٬ برمی گردیم به همون حرف قبلی من که شما نقل قول کردید:


    * در اینجا از چیزی به اسم روح صحبت میشه که همونطور که قبلا هم در تاپیک توضیح داده شد، نه تعریف شده، نه کوچکترین دلیل یا مدرکی برای تایید وجودش هست و بطور همزمان دوستانی که ادعا دارند می دونند روح وجود داره، ادعا می کنند هیچ راهی برای تایید این ادعاشون وجود نداره (خودشون از کجا فهمیدند ما نمی دونیم).

  4. 8 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #83
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    بنده کجا گفتم که روح وزن داره؟!!
    من از همون پست شماره 30 که شروع به بحث کردم از همونجا تأکید بر این داشتم که روح غیر مادّیه و با هیچ یک از مقیاس های مادّی از قبیل کیلو گرم و بایت و غیره قابل اندازه گیری نیست.



    جواب شما:
    1- روح تعریف شده کاملاً هم اثبات شده است، و اگر شما نمیدانید، ندانستن شما دلیل بر نبودن چیزی نیست.
    2- ما ادّعا نمی کنیم که هیچ راهی برای تأیید این ادّعایمان وجود نداره، شما به خودتان زحمت بدید ما چندین پست و چندین استدلال محکم برای وجود روح مطرح کردیم، از نابغه دهر ابو علی سینا هم نقل قول کردیم.
    3- مشکل دوستانی که روح را انکار میکنند و از پذیرفتن براهینش امتناع میکنند اینه که:
    می بینند با پذیرفتن وجود روح تکالیف و مسؤولیّتهای زیادی بر دوششان میاد، و چون سر سپردن و انجام این تکالیف و مسؤولیّتها برایشان سخته به همین خاطر برای گریز از این سختی، از همان اوّل ریشه را میزنند، و زیر بارش نمیروند.
    باری، کسی که به وجود و بقای روح ایمان داره، به معاد هم ایمان خواهد داشت و ایمان به معاد بار سنگینی رو بر دوش انسان می نهد.

    باز این تاپیک باز شد بدبختی ما هم شروع شد! نشسته بودیم کارمون رو میکردیم ها.
    توی این بحبوحه مشکلات و اینا این تاپیک هم معضلی شد برای ما تا واسه اونایی که به خودشون زحمت نمیدن از منابع معتبر و اشخاص موثّق تحقیق کنند ما باید جواب اینها رو بدیم.
    بدبختی اینجاست که روی جواب هم هیچ تأمّلی نمیشه. بعد از اون همه قلم فرسایی باز چند صفحه بعد این جوابها به فراموشی سپرده میشه و باز روز از نو و روزی از نو و معلوم نیست این روند تا کجا ادامه خواهد داشت.
    ساکت هم نمیشه نشست چون انسان احساس مسؤولیّت میکنه، چو می بینی که نا بینا و چاه است × اگر خاموش بنشینی گناه است.


    - - - - - - - - - - - - - - - -
    راستی این مطلب رو هم توی انجمن دیدم بی زحمت این هم مطالعه کنید، البته خیلی زحمت میشه ها ببخشید=>> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ببخشید والا بحثتون هیچ ربطی به موضع تاپیک نداره و کسی میاد درباره تناسخ نظر میده یعنی اول براش پیش شرط وجود روح رو در نظر گرفته حالا چه بهش اعتقاد داشته باشه چه نداشته باشه

    1-روح رو چه کسی و کجا اثبات کرده؟اثبات یعنی مدرک و دلیل علمی و حتی تجربی و فلسفی نه نظریه و تعوری بی پایه و سست......اگر واقعا موردی هست فقط لینک بدین بریم مطالعه کنیم هر چند میدونم نیست و نظریات بدون پایه منطقی و درت
    البته میدونم احتمالا عنوان میکنین علم به همه سوالات جواب نمیده و همه چیز رو نمیشه با منطق بهش رسید ولی اینم باید در نظر داشته باشین پس نباید عنوان کنین که اثبات شده هست چون اثبات و علم و منطق سر و کار داره

    2-من پست شما رو دیدم ولی چون ربطی به موضوع تاپیک نداشت جواب ندادم ولی حالا جواب میدم
    هر سلول در بدن داراي عمر خاصّ خود است، و حدّاکثر تا هفت سال؛
    يعني بعد از هفت سال، تمام سلولهاي بدن عوض شده​اند حتي سلولهاي مغزي و قلبي و غيره؛ يعني بدن کنوني کلّاً غير از بدن هفت سال پيش است؛
    ولي انسان در وجود خودش درک ميکند او همان انسان هفت سال قبل و 10 سال قبل و 20 سال قبل است و هميشه از خود به عنوان «من» ياد ميکند: من مي​نويسم، من حرف مي​زنم، من فکر مي​کنم،...
    و اين «من» همان «من» است که ده​ سال قبل هم بود.
    اين «من» همان گوهري است که روح مي​خوانيمش. و گاهي هم «نفْس» ناميده ميشود.
    و چون اين روح با تغيير سلولهاي مادّي، تغيير نکرده پس ميگوييم: روح مجرّد از مادّه است.
    روح از مجرّدات است و بعد از مرگ انسان هم باقي مي​ماند و در عالم برزخ به کالبد ديگري متناسب با کالبد آن جهان، به نام «قالب مثالي» منتقل مي​شود و سرانجام خداوند در روز قيامت به بدن خاکي برگردانده خواهد شد، وکان يوماً علي الکافرين عسيرا (آنروز بر کافران روز سختي خواهد بود)
    من هم یه مثال میزنم که خودم به عینه تجربه کردم
    یک ماشین که سال 1352 ساخته شده
    این ماشین بارها تصادف کرده و اجزای بدنش تعویض شدن
    این ماشین حداقل در سال 2بار موتورش تعمیر شده
    این ماشین در طول 35سالی که زنده! بود و فعالیت داشت بدون شک دقیقا مثل بدن یک انسان قطعاتش تعویض شد و حتی یک پیچ هم از روز تولیدش باهاش بعد از 35سال وجود نداشت
    ولی بعد از گذشت 35سال باز هم همون وزن رو داشت
    بازم با همون سرعت حرکت میکرد
    بازم همون مقدار بنزین مصرف میکرد
    بازم همون پیکان 52 بود که سال 52 تولید شده بود
    یعنی میشه برای این ماشین هم روح تصور کرد؟چون با وجود تغییر تمام اجزا بازم همون هویت روز اول رو داشت
    حتما میگین این یه ماشینه و احساست و شعور نداره ولی انسان داره ولی شما میتونین ثابت کنین که یه ماشین احساس نداره؟

    و یه سوال دیگه اینکه شام گفتین
    و اين «من» همان «من» است که ده​ سال قبل هم بود.
    این حرف صحت نداره چون خیلی از انسانها در طول عمر من وجودشون دچار تغییرات اساسی میشه و افکار و روحیات و دیدشون کاملا عوض میشه
    مثلا افرادی بسیار مذهبی به یکباره لامذهب میشن و برعکس
    این مطلب کاملا نظریه شما رو رد میکنه و یا میتوین بگین که روح هم دچار بازیافت! و تغییر میشه.....پس اونوقت با این حرف شما این استنباط میشه که روح هم مادی هست که دچار تغییر میشه

    نظریه نسبت داده شده به ابن سینا هم همون مطلب بالا هست ولی فقط با بیان شاعرانه

    3-حرفتون کاملا بی معنی و کاملا بدون پایه و اساس هست
    کسی که به وجود روح و زندگی پس از مرگ اعتقادی نداره دلیلی بر این نمیشه که از زیر بار مسئولیت درستکار بدون در بره بلکه حتی میشه برعکسش رو متصور بود
    اعتقاد به معاد هیچ ارتباطی به درستکاری و مسئولیت پذیری برای انسان مفیدی بودن نداره و همنیطور که میتونین ببینین خیلی از دانشمندان که در راه بهتر و راحتتر کردن زندگی انسانها فعالیت کردن اعتقادی به معاد و روح و امثالهم نداشتن
    از بزرگترین پزشکان میشه مثال زد تا منجم و فیسلسوف و ...
    ولی میشه خیلی از متعصبین مذهبی رو مثال زد که با باور به روز معاد بزرگترین جنایتها رو انجام دادن و توجهیشون هم این بوده کفار و مفسدین رو از بین بردن برای پاکسازی روز معاد

    پس این مغاطه و دروغ بزرگ رو از ذهنتون دور کنین که هر کسی به روح یا معاد و ... اعتقاد نداشت انسان جنایتکار و دزد و کثیفی هست

    باز این تاپیک باز شد بدبختی ما هم شروع شد! نشسته بودیم کارمون رو میکردیم ها.
    توی این بحبوحه مشکلات و اینا این تاپیک هم معضلی شد برای ما تا واسه اونایی که به خودشون زحمت نمیدن از منابع معتبر و اشخاص موثّق تحقیق کنند ما باید جواب اینها رو بدیم.
    بدبختی اینجاست که روی جواب هم هیچ تأمّلی نمیشه. بعد از اون همه قلم فرسایی باز چند صفحه بعد این جوابها به فراموشی سپرده میشه و باز روز از نو و روزی از نو و معلوم نیست این روند تا کجا ادامه خواهد داشت.
    ساکت هم نمیشه نشست چون انسان احساس مسؤولیّت میکنه، چو می بینی که نا بینا و چاه است × اگر خاموش بنشینی گناه است.
    اولا کسی شما رو اجبار نکرده جواب کسی رو بدین ولی وقتی احساس مسئولیت باعث همچین چیزی میشه دیگه عصبانیت و ناراحتی از اینکه باید جوابی بدین کار درستی نیست و اون مثلا احساس مسئولیتتون رو زیر سوال میبره چون در وجودتون از این کار راضی نیستین
    دوما کسی حتی به دید شما گمراه باشه اگر سوال نکنه بیاید ناراحت باشین نه کسی سوالی در ذهنش هست یا مطلب اشتباهیی در ذهنش وجود داره اونو بیان میکنه و شما این فرصت رو دارین که اونو اگاه کنین
    پس باید خوشحال هم باشید اگر واقعا احساس مسئولیت میکینن

    احتمال میدم مدیران یا پست منو پاک میکنن یا تاپیک رو قفل میکنن چون بحثهای ما ربطی به موضوعات تاپیک نداره
    ولی دقیقا منم بخاطر احساس مسئولیتم فقط جواب دادم و از اینکار ناراحتم نیستم

  6. 5 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #84
    کاربر فعال علوم انسانی mohammad varaste's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    کشور37 شهر 37 کوچه37 پلاک37
    پست ها
    1,535

    پيش فرض

    فکر نمیکنم این موضوع ربطی به یکتاپرستی و اتئیسم داشته باشه
    اولا اتئیسم که مشخصه که مسائل ماوارایی و فراطبیعی رو بهیچ وجه قبول نداره حتی وجود موجودی به اسم خدا
    ولی یکتاپرستی معنی داشتن خدای واحد و نه خدایان چندگانه
    که هم در بین ادیان یکتاپرست این اعتقاد وجود داره هم بین ادیان معتقاد به خدایان چندگانه

    البته باید این مسئله در نظر داشت که نوع اعتقاد به این موضوع در بین ادیان مختفل خیلی خیلی فرق داره و بهیچ وجه همشون مثل هم نیستین
    مثلا بعضیها اعتقاد دارن روح همیشه در حال گردش بین جسمها هست تا ابد
    بعضی اعتقاد دارن روح تا وقتی بین جسمها سفر میکنه به به اندازه کافی کار درست انجام بده بعد به بهشت میره
    بعضی معقتد تعداد خاصی گردش داره مثلا فقط 3بار
    بعضی حتی معتقدن که در جمس حیوانت هم حلول میکنن
    و ....
    ببین آتئیسم میگه کلا متافیزیک وجود نداره و 100درصد این موضوع رو رد میکنه اما کساییی رو میبینیم که آتئیست هستن اما به این قضیه اعتقاد دارن.
    کسایی که یکتاپرست هستن همینطور به طور قطع توی همه ادیان گفته شده روح یکبار زندگی میکنه و بعد به بهشت و جهنم میره. وباز هم کسایی هستن که یکتا پرست هستن اما به این قضیه اعتقاد دارن.

    (من فکر کنم شما فکر کردین من درباره وجود روح صحبت میکنم اما من درباره موضوع تاپیک یعنی تناسخ صحبت کردم)

  8. این کاربر از mohammad varaste بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #85
    کاربر فعال علوم انسانی mohammad varaste's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    کشور37 شهر 37 کوچه37 پلاک37
    پست ها
    1,535

    پيش فرض

    بعضی دوستان اصرار دارن از طریق اثبات ویا عدم اثبات وجود روح این موضوع رو اثبات یا رد کنن.

    به نظرم میشه این موضوع رو ازاونور در نظر گرفت یعنی بیایم ببینیم میشه تناسخ رو اثبات کرد یانه
    اگر شد که یعنی روح هم وجود داره
    اما اگه نشد هیچ دلیل محکمی برارد عدم وجود روح نیست.

  10. این کاربر از mohammad varaste بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #86
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    ببین آتئیسم میگه کلا متافیزیک وجود نداره و 100درصد این موضوع رو رد میکنه اما کساییی رو میبینیم که آتئیست هستن اما به این قضیه اعتقاد دارن.
    کسایی که یکتاپرست هستن همینطور به طور قطع توی همه ادیان گفته شده روح یکبار زندگی میکنه و بعد به بهشت و جهنم میره. وباز هم کسایی هستن که یکتا پرست هستن اما به این قضیه اعتقاد دارن.

    (من فکر کنم شما فکر کردین من درباره وجود روح صحبت میکنم اما من درباره موضوع تاپیک یعنی تناسخ صحبت کردم)
    اتفاقا هم منظور شما رو درست متوجه شدم و هم دقیقا درباره تناسخ صحبت کردم

    من خودم اعتقاداتم بسیار نزدیک به اتئیسم هست ولی دوست ندارم بگم اتئیست هست چون فکر میکنم اتئیست بودن هم تبدیل به یه نوع مذهب شده که افراد فقط دوست دارن خودشون رو بهش بچسبونن
    اتئیست هم تعریف داره و هم انواع مختلف که چون ربطی به موضوع تاپیک نداره بازش نمیکنم ولی چیزی رو 100درصد رد نمیکنن و دسته ندانمگرا هم وجود داره که نه رد میکنن و نه تایید
    ولی هرکسی برای خودش ممکنه یک اعتقاد خاص داشته باشه ویا جمعی از اعتقادات مختلف که شاید ازتباطی بهم نداشته باشه(البته بحث افرادی که دچار سردرگمی و تشدد ارا شدن جداست) ولی فکر میکنم این افرادی که شما میگین افرادی هستن که دچار تشدد فکری شدن
    ولی من تا حالا دسته و گروهی خاصی رو ندیدم که اتئیست باشن ولی به تناسخ هم اعتقاد داشته باشن اگر واقعا همچین گروهی وجود داره معرفی کینی تا بیشتر اشنا بشیم باهاشون

    فکر میکنم بحث یکتاپرستی رو با بحث ادیان ابراهیمی اشتباه گرفتین چون خیلی از ادیان یکتاپرست و تکخدایی داریم که به تناسخ اعتقاد دارن
    مثلا در همین شهر من ادیانی هست که هم به خدای واحد اعتقاد دارن و هم به تناسخ اعتقاد دارن و مثل بزرگش اینکه که سیاوش و ابراهیم و بابایادگار هر 3 یک روح میدونن در 3بدن در 3زمان مختلف که یه سرنوشت هم داشتن
    پس بحث ادیان ابراهیمی رو با بحث یکتاپرستی که میشه تکخدایی جدا کنین، ادیان یکخدایی خیلی زیادی وجود دارن
    Last edited by havzhini; 16-07-2013 at 17:44.

  12. این کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #87
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    ببین آتئیسم میگه کلا متافیزیک وجود نداره و 100درصد این موضوع رو رد میکنه اما کساییی رو میبینیم که آتئیست هستن اما به این قضیه اعتقاد دارن.
    اکثر دوستان اصلا نمیدونن متافیزیک چی هست و فقط از این و اون شنیدن و تا بحثی میشه میگن به متافیزیک اعتقاد داری ؟!
    اون متافیزیک مد نظر دوستان خداباور و دیندار بر این اساسه که طبق متافیزیک همه قوانین طبیعیت زیر پا گذاشته میشن و ما شاهد مواردی مثل خدا و معجزه و جن و پری و شیطان و از این دست موارد خواهیم بود.
    به طور حتم همچین چیزی هیچ وقت از طرف این افراد {آتئیسم} مورد قبول واقع نمیشه.

    اون خداناباوری که به متافیزیک در این نوع باور داره پس از قاعده های اصلی اطلاع نداره و فقط صرفا و اسما آتئیسم بحساب میاد.

    بعضی دوستان اصرار دارن از طریق اثبات ویا عدم اثبات وجود روح این موضوع رو اثبات یا رد کنن.

    به نظرم میشه این موضوع رو ازاونور در نظر گرفت یعنی بیایم ببینیم میشه تناسخ رو اثبات کرد یانه
    اگر شد که یعنی روح هم وجود داره
    اما اگه نشد هیچ دلیل محکمی برارد عدم وجود روح نیست.
    تناسخ به طور مستقیم داره از عامل روح برای زندگی دوباره استفاده میکنه . پس طبیعیه که بحث به این مورد کشیده بشه .
    برای اثبات تناسخ باید اجزای اون مورد بررسی قرار بگیره . روح یکی از همین موارده که وجودش از طرف علم کاملا رد میشه و وقتی علم همچین موردی رو تائید نمیکنه به طور حتم ایده ی تناسخ هم رد میشه .
    روح هم وضعیتش کاملا مشخصه . هر وقت دوستان یک منبع معتبر برای اثبات علمی روح معرفی کردن اون موقع میشه گفت دلیلی برای وجودش هست .
    فعلا که همه موارد عدم وجود روح رو تائید میکنه .

    مگر این که بخواین دست به دامن متافیزیک از نوع دینی بشین تا برای اثبات وجود روح تلاش کنین .

  14. 2 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #88
    پروفشنال javadlf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    507

    پيش فرض

    یکی از دوستان نکته خوبی گفت که برای هر بحثی یکسری پیش فرض هایی بین افرادی که بحث می کنند باید وجود داشته باشه. پیش فرض این بحث هم اینه که به روح اعتقاد داشته باشی وگرنه که دیگه اصلا بحثی بوجود نمیاد

    فکر نمیکنم این موضوع ربطی به یکتاپرستی و اتئیسم داشته باشه
    اولا اتئیسم که مشخصه که مسائل ماوارایی و فراطبیعی رو بهیچ وجه قبول نداره حتی وجود موجودی به اسم خدا
    ولی یکتاپرستی معنی داشتن خدای واحد و نه خدایان چندگانه
    که هم در بین ادیان یکتاپرست این اعتقاد وجود داره هم بین ادیان معتقاد به خدایان چندگانه

    البته باید این مسئله در نظر داشت که نوع اعتقاد به این موضوع در بین ادیان مختفل خیلی خیلی فرق داره و بهیچ وجه همشون مثل هم نیستین
    مثلا بعضیها اعتقاد دارن روح همیشه در حال گردش بین جسمها هست تا ابد
    بعضی اعتقاد دارن روح تا وقتی بین جسمها سفر میکنه به به اندازه کافی کار درست انجام بده بعد به بهشت میره
    بعضی معقتد تعداد خاصی گردش داره مثلا فقط 3بار
    بعضی حتی معتقدن که در جمس حیوانت هم حلول میکنن
    و ....
    خوب اینجوری که نمیشه. چون برای هر کدوم یکسری ایراداتی منطقی میشه آورد که برای یکی دیگه وجود نداره.
    Last edited by javadlf; 16-07-2013 at 17:51.

  16. این کاربر از javadlf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #89
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    تـــبـــر یــــز
    پست ها
    491

    پيش فرض

    ببخشید والا بحثتون هیچ ربطی به موضع تاپیک نداره و کسی میاد درباره تناسخ نظر میده یعنی اول براش پیش شرط وجود روح رو در نظر گرفته حالا چه بهش اعتقاد داشته باشه چه نداشته باشه
    بلی با این حرفتون کاملاً موافقم ولی متأسفانه از پست شماره 30 بحث منحرف شد به مسأله روح، ببین:
    1 - تناسخ نیاز به روح دارد.

    2 - روح وجود ندارد.

    1&2 >>

    - تناسخ وجود ندارد.
    1-روح رو چه کسی و کجا اثبات کرده؟اثبات یعنی مدرک و دلیل علمی و حتی تجربی و فلسفی نه نظریه و تعوری بی پایه و سست......اگر واقعا موردی هست فقط لینک بدین بریم مطالعه کنیم هر چند میدونم نیست و نظریات بدون پایه منطقی و درت
    البته میدونم احتمالا عنوان میکنین علم به همه سوالات جواب نمیده و همه چیز رو نمیشه با منطق بهش رسید ولی اینم باید در نظر داشته باشین پس نباید عنوان کنین که اثبات شده هست چون اثبات و علم و منطق سر و کار داره
    علم و منطق کاملاً موضوع روح رو اثبات کرده. و من مقداری از استدلالاتش رو در پستهای قبلی نوشتم. متأسفانه فرصت ندارم تکرار کنم، ضمن اینکه تکرار مکرّرات هم دلیلی نداره.

    2-من پست شما رو دیدم ولی چون ربطی به موضوع تاپیک نداشت جواب ندادم ولی حالا جواب میدم

    من هم یه مثال میزنم که خودم به عینه تجربه کردم
    یک ماشین که سال 1352 ساخته شده
    این ماشین بارها تصادف کرده و اجزای بدنش تعویض شدن
    این ماشین حداقل در سال 2بار موتورش تعمیر شده
    این ماشین در طول 35سالی که زنده! بود و فعالیت داشت بدون شک دقیقا مثل بدن یک انسان قطعاتش تعویض شد و حتی یک پیچ هم از روز تولیدش باهاش بعد از 35سال وجود نداشت
    ولی بعد از گذشت 35سال باز هم همون وزن رو داشت
    بازم با همون سرعت حرکت میکرد
    بازم همون مقدار بنزین مصرف میکرد
    بازم همون پیکان 52 بود که سال 52 تولید شده بود
    یعنی میشه برای این ماشین هم روح تصور کرد؟چون با وجود تغییر تمام اجزا بازم همون هویت روز اول رو داشت
    حتما میگین این یه ماشینه و احساست و شعور نداره ولی انسان داره ولی شما میتونین ثابت کنین که یه ماشین احساس نداره؟
    بی ربط بودن پست رو که عرض کردم استارترش من نبودم.
    و در مورد ماشین آیا شما شک دارید در این که ماشین موجود زنده نیست؟ و علم هم نداره و توانایی کسب و تحصیل علم رو هم نداره؟ ماشین نمیتونه حامل علم و دانش باشه و این روح هست که علم رو حمل میکنه و در پستهای قبلی این مفصّل شرح داده شد.



    این حرف صحت نداره چون خیلی از انسانها در طول عمر من وجودشون دچار تغییرات اساسی میشه و افکار و روحیات و دیدشون کاملا عوض میشه
    مثلا افرادی بسیار مذهبی به یکباره لامذهب میشن و برعکس
    این مطلب کاملا نظریه شما رو رد میکنه و یا میتوین بگین که روح هم دچار بازیافت! و تغییر میشه.....پس اونوقت با این حرف شما این استنباط میشه که روح هم مادی هست که دچار تغییر میشه
    افکار که دائماً تغییر میکنند شکی در این نیست، و اتّفاقا دلیل وجود روح هم همینه! چرا؟ چون اونی که ثابته این «من» هست، مثالی که زدید یعنی اونی که بی دین شده این شخص امروز هم میگه که: «من بودم که دیروز دین داشتم و امروز دین ندارم»؛
    بنا بر این، این «من» همیشه «من» هست، هزاران سال هم که بگذره و هزاران فکر هم تغییر بده میگه «من» بودم که تغییر عقیده دادم.
    قبلا در صفحات قبلی هم عرض شد که روح انسان به منزله یک ظرف برای دانش ها و اعتقادات و احساسات هست. این علوم و اعتقادات و احساسات که مظروف هستند ممکنه تغییر کنند.



    3-حرفتون کاملا بی معنی و کاملا بدون پایه و اساس هست
    کسی که به وجود روح و زندگی پس از مرگ اعتقادی نداره دلیلی بر این نمیشه که از زیر بار مسئولیت درستکار بدون در بره بلکه حتی میشه برعکسش رو متصور بود
    اعتقاد به معاد هیچ ارتباطی به درستکاری و مسئولیت پذیری برای انسان مفیدی بودن نداره و همنیطور که میتونین ببینین خیلی از دانشمندان که در راه بهتر و راحتتر کردن زندگی انسانها فعالیت کردن اعتقادی به معاد و روح و امثالهم نداشتن
    از بزرگترین پزشکان میشه مثال زد تا منجم و فیسلسوف و ...
    ولی میشه خیلی از متعصبین مذهبی رو مثال زد که با باور به روز معاد بزرگترین جنایتها رو انجام دادن و توجهیشون هم این بوده کفار و مفسدین رو از بین بردن برای پاکسازی روز معاد
    پس این مغاطه و دروغ بزرگ رو از ذهنتون دور کنین که هر کسی به روح یا معاد و ... اعتقاد نداشت انسان جنایتکار و دزد و کثیفی هست
    من حرفی از درستکار و جنایتکار بودن نزدم و نگفتم که هر کس اعتقاد به روح و معاد نداره لزوما فرد جنایتکار و دزد و کثیفی است!
    هر کس هر اعتقادی که داره فعّالیّتهایش هم بر پایه‌ی اون اعتقادش شکل میگیره و در این شکّی نیست.
    اعتقاد به روح و معاد هم استلزامات خاصّ خودش رو میطلبه.
    این ضرب المثل معروفه که یه معلّم به شاگرد کلاس اوّل، میخواست الفبا رو یاد بده، شروع کرد که بگو «الف» و شاگرد امتناع میکرد!
    دوستانش یواشکی بهش گفتند که گفتن «الف» که چیزی نیست بگو، جواب داد که بعد از گفتن «الف» دنبالش حروف دیگه را هم باید بگم!
    منظور من هم اینه که مسأله تنها در اعتقاد به روح و معاد و غیره ختم نمیشه بلکه اعتقاد به هر کدام از اینها کارهای خاص خودش رو میطلبه.
    الآن مثلاً کسی که به خدا اعتقاد نداره چی کار داره خودش رو زحمت بندازه نماز بخونه یا توی گرمای تابستان روزه بگیره؟!




    اولا کسی شما رو اجبار نکرده جواب کسی رو بدین ولی وقتی احساس مسئولیت باعث همچین چیزی میشه دیگه عصبانیت و ناراحتی از اینکه باید جوابی بدین کار درستی نیست و اون مثلا احساس مسئولیتتون رو زیر سوال میبره چون در وجودتون از این کار راضی نیستین
    دوما کسی حتی به دید شما گمراه باشه اگر سوال نکنه بیاید ناراحت باشین نه کسی سوالی در ذهنش هست یا مطلب اشتباهیی در ذهنش وجود داره اونو بیان میکنه و شما این فرصت رو دارین که اونو اگاه کنین
    پس باید خوشحال هم باشید اگر واقعا احساس مسئولیت میکینن
    ببینید ناراحتی من برای اینه که از طرفی انسان احساس وظیفه میکنه و از طرفی هم مطمئنّه که بحث به هیچ نتیجه ای نمیرسه! اینه وضع ما!
    و اساساً توی این انجمنها نمیشه به نتیجه ای رسید، و نتیجش فقط شبهه سازی و شبهه پراکنی است.
    استدلال هم که بکنی یه مارک میزنه میگه «مغالطه» در حالی که معنای درست مغالطه رو هم نمیدونه.
    اگه کسی واقعاً دنبال حقیقت باشه میره با اهل فنّش نظیر امثال علاّمه حسن زاده آملی و جوادی آملی و غیره که کم نیستند بحث میکنه، نمیگم از اینها تقلید کنه، با اینها بحث میکنه، نا با امثال من و شما.
    و کتاب هم فراوانه اگه کسی تحقیق کنه.
    ولی هدف در اینجا تحقیق مطلب نیست بلکه اینجا هدف هر کس به کرسی نشاندن مطلبیه که از قبل یاد گرفته و در صدد تغییرش هم نیست. همه بحثهای اینجا با این انگیزه است نه با انگیزه رسیدن به حقیقت.
    وگرنه اون استدلالاتی که بنده قبلا نوشته بودم کافیه. و این کتابهای معرفت شناسی که همه جا راحت پیدا میشه.



    1. پس لطفا تعریف دقیقی ارائه کنید (در پست های قبلی شما ندیدم چنین چیزی رو)٬ توضیح بدید شما از کجا به این تعریف رسیدید٬ و مدارک و شواهد وجودش رو به ما نشون بدید و اثباتش رو هم که قاعدتا باید در ژورنال های Peer-review شده دنیا چاپ شده باشه به ما نشون بدید تا بریم بخونیم. با عرض پوزش ولی ادعای خالی شما برای ما دلیل و مدرک به حساب نمیاد.

    2. من استدلال محکمی ندیدم٬ در اکثر توضیحات شما و سایرین هم مغلطه توسل به مرجعیت (مثل همین حالا که نام ابو علی سینا رو آوردید به جای اینکه ادعاتون رو اثبات کنید) و مغلطه توسل به جهل رو دیدیم٬ و همینطور ترویج قبول کردن خرافات و ادعاهای ضد علمی و پایین آوردن استاندارد قبول کردن ادعاها به عنوان واقعیت (پایین تر از چیزی که در علم داریم).
    تعریف منطقی سه قسم است: حد، رسم، و شرح اسم، و تعریف قبلی بنده منطبق با تعریف شرح اسمی بود.
    و شما اگر مطالب قبی بنده را مطالعه کرده بودید در می یافتید که روح همان ظرف گنجایش علم و دانش است که از سنخ مادّه نیست.
    چون مظروف یعنی علم و دانش از سنخ مادّه نیست باید ظرفش هم از سنخ دیگر باشد. و ما قضیّه «180 درجه بودن مجموع زوایای مثلث» را هم مثال زدیم که این صورت علمی در کجای بدن قرار گرفته است؟
    و قرار بود که برای این سؤال، پاسخ بدهید ولی هیچ پاسخی داده نشد و فقط ما را محکوم به مغلطه و مغالطه کردید!
    شما اگر مطالب قبلی را خوانده بودید این سؤال را در آخرین پستتان پاسخ میدادید. چون من روی این سؤال ایستادم و گفتم تا به این سؤال پاسخ ندهید در بحث شرکت نمیکنم.
    پس شما استدلالات گذشته را نخوانده اید و همانطور که عرض کردم و باز هم تأکید میکنم شما و برخی دیگر، هدفتان رسیدن به حقیقت نیست بلکه إعمال نظر شخصی خودتان است به هر بهایی که باشد.
    و منظور از توسّل به سخن ابن سینا نیز قبول بی چون و چرای سخن این بزرگوار نبود بلکه گشودن پنجره ای به حقیقت با کمک از گفته های اینها است نه تقلید از ایشان، چون این را همه قبول دارند که تقلید در اعتقادات، باطل است.
    بنا بر این، شمایید که مغلطه میکنید و استعانت از فکر نوابغ را محکوم میکنید! در حالی که این شیوه در تمامی علوم مرسوم هست. در هر علمی اگر کسی بخواهد متخصّص شود ابتدا گفته ها و یافته های دانشمندان پیشین را مطالعه میکند و پس از بررسی آنها اگر صاحبنظر باشد حرف جدیدی مییزند و در هیچ مجمع علمی، این شیوه را مغلطه و مغالطه نمیدانند. بلکه مغلطه عبارت است از سرکوب این شیوه که شما مرتکب شدید.

    بلی، و بر همین اساس، هر استدلالی که برای شما آورده شود بی فایده است. شما با مارک «مغلطه» و «مغالطه» و از این قبیل زیر بار آن نخواهید رفت؛
    ولی یک واقعه است که همه شبهات را برطرف خواهد کرد، همه چیز زیر و رو خواهد شد، یکی از ما و شما حق هستیم که آن روز مشخّص خواهد شد، ولی آن زمان خیلی دیر خواهد بود، و ناراحتی به این خاطر است.

    و امّا در مورد اون مطلب داخل اسپویلر: جوابش رو من در پاسخ به دوستمون havzhin عرض کردم و منظورم رو از ارتباط اعتقاد با عمل توضیح دادم،
    فقط این رو باید اضافه کنم که باوری که فرمودید اونها مسلّماً یک باور راسخ نیستند، بلکه غالباً گمان هستند نه اعتقاد جزمی. اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه همه خوبی ها است ولی اعتقاد، نه ظنّ و گمان.

    مخلص همگی. موفّق باشید.

  18. 2 کاربر از polestar98g بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #90
    ناظر انجمن موضوعات علمی و فنی-مهندسی M o h a m m @ d's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    همین دوروبر
    پست ها
    2,477

    پيش فرض

    میشه یکی که به تناسخ اعتقاد داره این برام اثبات کنه
    قبلانم یکی از دوستان بهش اشاره کرده
    اگه تناسخ وجود داره چرا جمعیت افزایش پیدا میکنه
    مثلا 4 نفر اولیه هستن(از نظر علمی خواستن عدد بیشتر کنید)(حالابماند روح این 4 از کجا اومده)
    یه نفرشون میمیره سه نفر دیگه متولد میشن
    مساله اینه که روح اون یه نفر تو هر سه نفر هست پس تناسخ چی میشه؟
    مگه نمیگید تناسخ از یه بدن به بدن دیگه میره پس چطور ممکنه همزمان در سه بدن باشه؟
    اگه اینطور باشه باید یه کششی بین این سه نفر باشه حداقل ضمیرناخوداگاشون باید یه چیزای از دو نفر دیگه تو ضمیر اون نفر دیگه باشه

  20. این کاربر از M o h a m m @ d بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •