مکتب باربیزون در امتداد مکتب رمانتی سیسم وپیش درآمدی بر مکتب رئالیسم است. اعضای این مکتب که تئودور روسو رهبر این گروه بود در اواخر دهه ۱۸۴۰ در دهکده باربیزون نزدیک جنگل فونتنبلو (محل سکونت روسو ) اقامت گزیدند و در آن جنگل مشغول به نقاشی شدند.
آنها پیش طرح خود را در طبیعت میزدند و داخل آتلیه کار را تمام میکردند.( بر خلاف امپرسیونیست ها )
کورو از نقاشانی بود که ارتباط نزدیکی با گروه باربیزون داشت. از اعضای گروه باربیزون می توان از ژان فرانسوا میله، ، شارل دوبینی ، نارسیس ویرژیل دیاز ،ژول دوپره ،امیل ژاک نام برد.
طبیعت دوستی این نقاشان نوعی طغیان بود برعلیه فعالیتهای شهری واگرچه همه آنان منظره نگار بودند اما هر یک شیوه و اسلوب شخصی خود را داشتند و نوع خاصی از چشم انداز طبیعی را برتر می شمردند. مثلا" دیاز به نقاشی از صحنه های توفانی با قلمزنی چالاک علاقه داشت و دوبینی مناظری که آبگیر و رودخانه ای در آن بود را انتخاب میکرد و ترجیح میداد در رودهای سن و ئوآز بر قایقی بنشیند و چشم اندازهای پیرامونش را نقاشی کند .
و میله (میّه ) با آنکه در دهکده باربیزون اقامت گزید و در واپسین دوره کارش منظره صرف نقاشی کرد چون خود دهقانزاده بود بیشتر تجلیل از روستائیان متواضع فرانسوی هدف او برای نقاشی در دوران زندگیش بودتا نفس منظره ( تابلوی دانه چینان اثر معروف اوست ) اما همه آنان طرفدار نقاشی در هوای باز بودند.
در اين شيوه - همانگونه که از نامش پيداست با نوعي واقع نمائي اغراق اميز روبرو هستيم. هنرمندان اين سبک مي کوشند تا در باز نمائي عيني موضوعات با دوربين عکاسي به رقابت بپردازند و از ان پيشي گيرند.
سبكي است كه در دهه 1880 در امريكا و با شروع به نقاشي مناظر جان گرفت . در اين سبك يك جو يا مه رنگي در نقاشي حكم فرمايي مي كند . اين مه معمولا به رنگ هاي ابي و خاكستري و قهوه اي است .
واژه باروک توسط مورخين هنربراي تبيين سبکهاي غالب هنري در سالهاي 1600 تا 1750 ميلادي مورد استفاده قرار گرفته است. معناي اصلي اين وازه غير عادي و معوج است که البته باروک ديگر به اين معنا به کار نمي رود.
هنر باروک هنري است که از يک سو با دين و متوليان کليسا مربوط مي شود و از سوي ديگر گرايش به تجمل گرائي و ماديات در ان ديده مي شود.
هنر باروک داراي ارزش فراواني بوده وداراي هنرمندان معروفي .چون: کارا واجو- روبنس- رامبراند- هالس- ولاسکز و ... بوده است
این سبک به شدت انسانگرا بوده و در نقاشیهای بسیاری از هنرمندان، باروک تصاویر انسانی محسوس است و در اکثر آثارشان، شمار فراوانی از تصاویر انسانی به چشم میخورد که شاید بتوان گفت، این ویژگی به یادگار مانده از عصر رنسانس است
از دیگر ویژگیهای هنری سبک باروک، میتوان توجه به نهادهای غیر دینی و دنیوی و حفظ تعادل و وحدتآفرینی میان عناصر گوناگون و متعدد را برشمرد؛ به گونهای که تعادل از طریق هماهنگی اجزا در تابعیت از کل حاصل میشود.
تولد مسیح
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)