به افتخاره اقا اماد (عماد؟) نمیدونم) یه کفه مرتب![]()
به افتخاره اقا اماد (عماد؟) نمیدونم) یه کفه مرتب![]()
سلام..
یه نفر اموزش کلو اینجا می خواست این اموزش اینگلیسیش هست...
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
به نظر من شخصیت اگه تخیلی و ذهنی باشه بهتره به دو دلیل :
1. اگه واقعی باشه ( حتماً مشهور باشه دیگه ؟؟) باید ازش رضایت نامه کتبی بگیرین که کلی دردسر داره ...
2. تو بازی شخصیت اول یه سری ایده آل داره ... این ایده آل ها باید با شخصیت اصلی همخوانی داشته باشه .
اما درمورد داستان ... من بالای 150 تا مرحله حساب کرده بودم ... این چیزی هم که بالا نوشتم فقط ایده داستانه نه خودش !!!
من نمی تونم تمام مراحل رو یه جا بذارم ... اما اگه قول بدین اسم منم تو اول بازی می نویسین ، هر هفته 7،8 تا مرحله رو همین جا می ذارم .
خیلی ممنون .
تاریخ اتمام ساخت بازی تعیین شده؟ فکر می کنید کی میاد بیرون؟
من می خواهم مرحله یک رو بنویسم : دی
داستان ار انجایی شروع میشه که جعفر تو زندان داره داستان به زندان افتادنش رو به یکی که اونجا باهاش آشنا شده تعریف می کنه ممد( همونی که داره می نوه) توسط جعفر بار ها آزمایش شده و مورد اطمینان جعفر هست خوب اینجا است که جعفر میره تو فکر که تعریف کنه و مر حله یک شروع می شود
یک مسابقه اتومبیل رانی تو اتوبان تهران - کرج هست با ماشین های ...................
که جعفر راننده یکی ار آنها است جعفر پولی نداره و فقر هستش و برای آدم های پولدار رانندگی میکنه
مسابقه شروه میشه تو اتوبان و باید لایی بکشه و ........ د.ربین ها می بینند و پلیس دنبالش می افته و...........
باید فرار کنه همین طوری که فرار می کنه بازی میره تو دمو که میخوره به ترافیک و پلیس میگیرتش( مجوز = قدرت پلیس )
بعد دوباره میره تو زندان ( در حال فکر بوده دیگه ) میبینه زندان بان صداش میزنه و میگه جعفر جعفری ساکت رو بردار بر میداره و.....
اون تو زندان در باره مرضی مادر و ...... با ممد صحبت کرده و..........
ممد جزو یگ گروه تبهکار حرفه ای است فرداش آزاد میشه و...................
مرحله 2
آدم هایی میان دنبال جعفر و جعفر وظیفه داره برای تامین پول برای درمان مادرش هر کاری بکنه
مرحله 2 سرقت از طلا فروشی تو بازار شلوغ تهران است
بیاییم از حوادث بازی بسازیم![]()
من گفتم حداقلش 50 مرحله هست...150 تا هم می تونیم درست کنیم...
ولی شما تا به حال هم چند تا داستان توسط چند نفر به ما دادان که ما بهترینش رو انتخاب می کنیم...
در مورد اسم ما و داستان من با گروه صحبت می کنم و خبرشو بهتون می دم..
سلام..
نه دوست عزیز تاریخ معینی که نمی شه گفت ..
ولی ایشالا تو این سه ماه تابستون بصورت کاملا فشرده و سریع کار رو جلو می بریم...
خوب مر حله 3 تو مر حله 3 وظیفه داره یک محموله ( مواد مخدر + مشروبات الکلی ) رو تو تهران جابه جا کنه و پلیس بهش مشکوک ک میشه میگه بزن بغل و............
باید فرار کنه و محموله سالم باشه![]()
داستان های اقای سونامی قشنگن ولی فک نکنم مجوز بگیرن
نکته 1: من البته داستان خودم رو گفتم بالای 150 ، نه در مورد بازی شما .
نکته 2: دوستان به سرعت شروع کردن ... عقب نمونیم .
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه مشکلش کجاست
---------- Post added at 05:18 PM ---------- Previous post was at 05:15 PM ----------
ادامه بدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نظری نمیدید که
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)