نکنـــد پــــرده چـون فـــرو افتـــد داستــــان داستـــــان زر بــاشد
زير اين نيم کاسـه هاي قشنگ نکنـــد کاســه اي دگـــر بـــاشد
مرتضی کیوان
نکنـــد پــــرده چـون فـــرو افتـــد داستــــان داستـــــان زر بــاشد
زير اين نيم کاسـه هاي قشنگ نکنـــد کاســه اي دگـــر بـــاشد
مرتضی کیوان
دوست در جلوه ولی عاشق کجاست؟***از شراب شب دوشینه خماری دارم
ساقیا بهر خدا خانه خمار کجاست***چند گویی که مگو سر غم عشق حیسن
خود من سوخه را طاقت گفتار کجاست؟؟؟
تو با این حسن نتوانی که روی از خلق در پوشی | که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی
Leyth عزیز ورود شمارو به تاپیک خوش امد میگویم سعی کنید حداقل 2بیت بنویسید
یا قدم در عشق تو . سخت استوارم نیست . هست ....یا به جز بیدادی تو کارزارم هست. نیست
یا به بیداد تو باتو کارزارم نیست ..هست .....یا سپید و روشن از تو .کاروبارم هست ..نیست
تشنه ی تیغ شهادت را مذاق دیگر است
ورنه آب زندگی در پرده ی تبخال اوست
باشد از سرگشتگی دور نشاطش برقرار
چون فلک ها مرکز پرگار هر کس خال او ست
صائب
تن آدمی شریفست به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
تب کرد اثر در گل عنــــبر بــــــارت***اینک خوی تب نشسته بر گلزارت
بیمار بس است نرگس خونخوارت***بیماری را چکار با گلنـــــــــــــــارت
تلخ شد عشرتم آن لعل شکربار کجاست؟
دلم از کار شد آن غمزه ی پر کار کجاست؟
مزرع خانه ی تسبیح بود یک کف دست
زهد را دستگه رشته ی زنار کجاست؟
تا درد رسید چشم خونخـــــوار ترا***خواهم که کشد جان من آزار ترا
یا رب که ز چشم زخم دوران هرگز***دردی نرســــــد نرگس بیمار ترا
اي کم شده وفاي تو اين نيز بگذرد***و ا فزون شده جفاي تو اين نيز بگذرد
زين بيش نيک بود به من بنده راي تو****گر بد شدست راي تو اين نيز بگذرد
سنایی غزنوی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)