تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 13 اولاول ... 5678910111213 آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 127

نام تاپيک: موسیقی سنتی

  1. #81
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تنبور ساز عشق (به ياد مرحوم استاد سيد خليل عالی نژاد)

    يكي از ويژگيهايي كه انسان شرقي را از سايرين تا حدودي جدا مي كند عشق به طبيعي زيستن است كه ريشه در نسلهاي كهن دارد، او به دنبال معنويت است و ذاتاً صداي مبدأ هستي را مي جويد. صداي موسيقي درون را كه بر روح و جان انسان مراقبه گر جاري است- صدايي كه با تمام قدرت و محدوده اي تخيل ناپذير انسان را به وجود و جوهره تماميت هستي سوق مي دهد- ياد بابا غلام همت آبادي به خير كه مي گويد: كوك ساز بايد طوري باشد كه دل نوازنده اش را بلرزاند و كوك زماني اين چنين مي شود كه با ساز دل هم كوك باشد.
    حال ما با اين دل بي قرار چه كنيم؟ تا به دروني ترين نقطه صدا، هنگام خلقت برسيم؟ براي رسيدن به اين كوك تحقيقاتي انجام داده ام كه شرح آن در ذيل آمده است، غرض از نگاشتن اين مقاله يك كنجكاوي است براي ارضاي حس شنيداري آنچه كه در گذشته بوده و مسلماً ذائقه و سليقه هنري در هر دوراني دستخوش تغييراتي است و ساز و صدادهي آن نيز از اين امر مستثني نيست. ولي امروز آن قدر سرخوش از شنيدن نواها و نغمه ها هستيم كه بخش عمده و مهمي را كه در موسيقي ما به فراموشي سپرده شده ناديده گرفته ايم و آن چگونگي صدادهي سازهاست.
    در واقع با ورود به دنياي جديد قسمت عمده اي از فرهنگهاي اصيل سرزمينمان رو به نابودي است، در اين ميان نگاهي داريم به سازهاي موسيقي ايران و نوع صدادهي (سنوريته) كه در قديم داشته اند و مقايسه آنها با صدادهي امروزشان عامل مهمي كه بعد از كاسه طنيني ساز در صدادهي آن تأثير به سزايي دارد. تار يا سيم به قول قدما «وتر» مي باشد كه بررسي نوع جنس آن ، چه در قديم و چه در دنياي امروز از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و هست. حتي از يك نظر اهميت نوع جنس وترها براي ساز مهمتر از كاسه طنيني ساز مي باشد، چه آنكه با نگاهي كوتاه مي توان به اين مهم پي برد و دريافت كه اين نوع و جنس سيمها (وترها) بوده كه باعث تغيير كاسه طنيني برخي از سازها شده. در گذشته سازها ، نسبت به وضعيت امروزي حجم كوچكتري داشته اند و هر چه به عقب بر مي گرديم حجم كاسه ساز كوچكتر و عمق آن كم تر مي شود. تا جايي كه بعضي از سازها را (تار) در دوره هايي روي سينه مي نواختند و يا حتي از روي نگاره هاي سنگي متعلق به ۲۵۰۰ قـ. م. مي توان دريافت كه تنبور را نيز بر روي سينه مي نواختند، (شايد به دليل آنكه كوچك بوده و روي پا ايستايي خوبي نداشته است). بعد از طي اين دوره ها در عصر حاضر شاهد اين نكته هستيم كه بيشتر سازها (تار- سه تار- تنبور) وقتي بعضي از سازهاي كماني مانند كمانچه هاي كاسه اي پشت بسته از لحاظ حجم و اندازه و كاسه بسيار بزرگتر و عميق تر شده اند در صورتي كه اين اتفاق در عود و بربط يا رباب رخ نداده و يا شايد به ميزان خيلي كم حادث شده باشد.
    مهمترين عامل اين تغيير در تار- سه تار- تنبور- كمانچه روي كار آمدن سيم هاي فلزي است. سيمهايي كه نه از نظر كيفي و نه از لحاظ كمي فاقد صدادهي استاندارد و مطلوب ايراني هستند.
    با از بين رفتن نسبي سنت ساخت تارهاي ابريشمي و زهي(روي سازهاي آن دوره كه طنيني نسبتاً بم را ايجاد مي كرده) سيم هاي فلزي روي كار آمدند. سيم هايي كه از لحاظ كيفي به هيچ وجه براي مصرف موسيقي طراحي نشده اند ، سيم هايي كاملاً غيرطبيعي ، خشك و فاقد استانداردهاي مشخص از لحاظ كمي و كيفي بخصوص براي سازهاي ايراني. (در واقع اين سيمها براي مصارف صنعتي تهيه مي شوند).
    به هر حال بعد از روي كار آمدن اين نوع سيمها، نوازندگاني كه تهيه تارهاي ابريشمي و زهي برايشان قدري دشوار بود طبق معمول بدون هيچ گونه مطالعه و ارزيابي شروع به بستن سيمهاي فلزي روي ساز نمودند كه البته با اشكالات فراواني مواجه شدند.
    شايد يكي از مشكلات بسيار مهم اين سيمها بر روي سازهاي كم حجم و كوچك آن دوره (آخرين دوره تاريخي مورد نظر است) صدادهي نامطلوب و زنگ بسيار زياد آنها بود كه با توجه به شرايط اقليمي ايران و با نگاهي به تاريخ موسيقي اين مرز و بوم به هيچ وجه رضايت بخش موسيقيدانان و حتي مردم عادي نبود.
    بر فرض مثال مي توان از زبان مردم عامي متذكر شد كه هرگاه صداي مطلوب و باب دلشان را مي شنوند بي اختيار جمله (چه صداي گرمي) را به زبان مي آورند.
    در اين سرزمين صداي گرم مطلوب و باب طبع مردم است البته اين ادعا ريشه در قرون گذشته و ناخودآگاه جمعي دارد. ما مي دانيم كه بيش از هفتاد درصد ايران عزيزمان را مناطق خشك و كويري و نيمه كويري پوشانده است و اين شرايط تأثير بسزايي در لهجه و صداي ساز مي گذارد و اگر چنانچه قبول كنيم انسان شرقي، ذاتاً (با توجه به شرايط اقليمي و ريشه برخورد با موسيقي در شرق) انسان درون گراست، مي پذيريم كه توليد صدايي دروني توسط نوازندگان و خنياگران گذشته امري كاملاً طبيعي بوده و اين مائيم كه پا به پاي اين عصر بي گفتگو بخشي از يادگار گذشتگان را فراموش كرده ايم.
    تحفه نوگرايي (بدون آموزش صحيح) زخمي هم بر صداي سازهاي ايراني زد كه يحيي و هم نسلانش التيام بخش اين زخم بودند. تا قبل از دوره يحيي تمام تارهايي كه تا امروز حفظ شده اند و بيشتر آنها از ساخته هاي استاد فرج الله مي باشد، همگي سازهاي كوچك و كم حجم هستند. استاد يحيي اولين سازنده اي بود كه با توجه به همان الگو (دهنه نقاره و كاسه) ضمن تغييراتي از حيث زيباشناختي (كه با معماري ايراني و حتي خط نستعليق و نقاشي مينياتور ايراني بي ارتباط نيست)عمق كاسه ساز تار را بيشتر كرد.
    شايد يكي از دليلهاي مهمي كه در مورد تغيير فيزيكي كاسه اين ساز در تاريخ موسيقي ايران ناگفته ماند و كمتر توجهي نسبت به آن شد همين مسئله از بين رفتن تارهاي زهي و ابريشمي و صدادهي نامطلوب سيم هاي فلزي روي كاسه هاي كم حجم بوده باشد و يا در تنبور كه مكرراً هم در مسائل موسيقيدانان برجسته اي چون فارابي، صفي الدين، عبدالقادر مراغه اي و ابن سينا آمده وترهاي سازها از روده تابيده شده و استفاده مي شده يا از نوعي تار ابريشم.
    استاد نريمان نيز اقدام به ساخت تنبور تركي مي كند كه بسيار كاسه عميق و حجيمي دارد. (البته نسبت به تنبورهاي قديم، امروزه تنبورهايي درست مي كنند كه از تنبور نريمان بزرگتر است)
    وقتي تنبورهاي قديمي تر را كه مربوط به دوره هاي قاجار يا قبل تر از آن است مورد بررسي قرار مي دهيم به وضعيتي نظير تار برمي خوريم با كاسه هاي كشيده و كم حجم.
    تنبور بر دو نوع است كاسه اي و تركه اي (چمني) كه از تنبورهاي كاسه اي مي توان به تنبور چنگيز گهواره و تركه اي به تنبور استاد ابراهيم كاوه اشاره كرد كه همگي بسيار كم حجم و كشيده هستند.
    نگارنده كه خود سالها پيرامون موسيقي و چگونگي صدادهي اين ساز در گذشته تحقيقات فراواني كرده و به نقاط و مراكز مختلف تنبور نوازي سفر كرده ام در يكي از سفرها به جيحون آباد صحنه ، با تنبوري مواجه شدم كه با وجود داشتن كاسه اي كوچك صداي بمي را ايجاد مي كرد، وقتي بيشتر دقت كردم، متوجه شدم كه به جاي سيم فلزي روي آن تنبور زده تابيده شده بسته اند. اين تنبور به تكيه آقا سيد نصر الدين جيحون آبادي تعلق داشت و از قرار معلوم ساز دست خود سيد بوده.
    اين ساز صدايي شبيه به ساز رباب داشت و حزن بسيار زيبا و دل انگيزي از صداي آن توليد مي شد كه اين مدتها در ذهنم جلوه گر بود.
    تا اينكه چند روز قبل از بزرگداشت استاد سيد امرالله شاه ابراهيمي با يكي از هنرجويان (آقاي رضا ايزدي) مشغول پرده بندي سازها بوديم كه به طور غريبي ياد خاطره ساز مزبور و صداي سحركننده آن سراسر وجودم را فرا گرفت و به اين فكر افتادم زه پرده اي را كه براي دستان بندي به كار مي رود به جاي سيم به كار ببرم و اين كار را روي يكي از تنبورهاي معمولي (امروزي استاد اسدالله امتحان كردم كه صدايي كم ، ولي باب طبع توليد كرد.
    بعد از آن با استاد محمد رضا درويشي تماس گرفتم و به شرح ماجرا پرداختم با همان تنبور مذكور براي ايشان قطعاتي اجرا مي كردم ، ايشان ضمن تشويق اينجانب متذكر شدند كه كوك را كمي پائين تر بياورم و در ضمن روي ساز كوچك امتحان كنم بهتر است و دليلش را هم طراحي سازهاي بزرگ و كاسه هاي طنيني براي طنين بيشتر ذكر كردند و فرمودند كه ممكن است تارهاي زهي روي آن گونه سازها خوب جواب ندهد، بعد از تماس تلفني ساز كوچكي از استاد اسدالله را كه در منزل داشتم، زه كشي كردم.
    صداي تنبور كوچك به مراتب عالي تر و خوب تر بود با توجه به اينكه زه هاي مربوطه براي بستن دستانها و پرده ساخته شده بودند، نه براي وتر. به هر ترتيب بعد از دو روز نوازندگي با اين ساز با آقاي درويشي تماس گرفتم، ايشان از ساز زهي پرسيدند و بنده هم عرض كردم كه خيلي خوب شده كمي هم براي ايشان نواختم. ايشان پيشنهاد كردند كه در برنامه بزرگداشت آقاي شاه ابراهيمي از اين تنبور استفاده كنم و تأكيد ايشان بر اين بود كه: بگذاريد مردم قدري صداهاي طبيعي را بشنوند ، اتفاقاً اينجانب در مراسم مذكور از ساز زهي استفاده كردم كه قضاوت در مورد صداي آن را به جمعي كه در سالن حضور داشتند مي سپارم.
    اما حسي كه اينجانب به عنوان نوازنده در حين اجرا با آن ساز داشتم اين بود كه اين صدا ، صدايي معمولي نبود. صدايي بود از جنس بغض خنياگراني كه نواي سازشان براي امروز غريب است و شايد تكرار صداي گمشده هزاره ها بود كه در دل كوچك تنبور و زيردستان من از جدايي ها شكايت مي كرد، جدايي از اصل اصلي كه خود نوترين است زيرا كامل است و به زم دنياي مدرن هيچ گاه تغيير هويت نمي دهد به دليل ساده طبيعي بودن و باز به دليل طبيعي ساده بودن .

    استاد سيد خليل عالی نژاد

    (مطلب فوق بر گرفته از وبلاگ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ميباشد.)

  2. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #82
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض فرمهاي موسيقي سنتي ايران

    درآمد - فرود - رنگ - چهارمضراب
    درآمد :

    مقام اصلی موجود در یک دستگاه که سایر مقامات زیرمجموعه آن دستگاه ، حول محور آن گردش نموده و پس از فراز و نشیب های مکرر به آن رجوع می نمایند.

    به عبارتی ساده تر :

    1- مقدمه و برداشت و ابتدای سخن در یک مجلس برای جلب توجه حاضراندر مجلس.

    2- مدخل آواز- مقدمه در سازو آوازها - ابتدای آواز (منظور از درآمد شروع ارائه دستگاه یا آوازیست. بهتر است بدانیم که در ردیف موسیقی در ابتدای هر دستگاهی که می گویند : درآمد اول ، درآمد دوم یا سوم و.. ممکن است برای اجرای دستگاه یا آوازی ، یکی از آن درآمدها خوانده شود. لازم است یادآوری کنم که همه دستگاهها و آوازها و حتی اکثر گوشه ها دارای درآمد هستند.).


    فرود یا فروز در مقابل اوج یا فراز:

    جابجایی هرپدیده فیزیکی از یک سطح بالا به سطح پایین را فرود گویند.

    به عبارتی : مایل شدن هر پدیده ای از مدارج و سطوح بالا به درجات پایین را فرود گویند و قاعدتا" به مایل شدن هر پدیده را بطرف زمین و تکیه گاه اولیه اش فرود آن پدیده گویند، خواه آن پدیده از اجسام باشد ویا هر چیز دیگر.

    تعریف موسیقایی فرود :

    تغییر فرکانس صدا از سطوح بالا بطرف پایین در چهارچوب قوانین آواز را فرود گویند. بعضی از اساتید از جمله ابوالحسن خان اقبال آذر ( آوازخوان مکتب تبریز ) کلمه فرود را فروز نیز گفته اند که اگر کلمه فروز را به معنی پایین آمدن و فرود بدانیم ، نقطه مخالف آن فراز به معنی اوج و بلندی خواهد بود.

    در ردیف موسیقی ایران انواع و اقسام فرودها را داریم که هریک به طریقه های خاص و متفاوت اجرا میشوند. زیبایی و پختگی فرودها بستگی به درصد مهارت و تخصص و تسلط آوازخوان دارد.

    نکته مهم : در امر آوازخوانی اگر خواننده فرود را ناقص بگذارد میتوان گفت که حق آواز را ادا نکرده است و آواز را نیمه تمام و ناقص گذاشته است.

    رنگ (Reng ) :

    اصولا" در بافت ردیف موسیقی سنتی ایران وجود رنگ مکمل زیبایی های کلّــی نهفته در زنجیره ردیف است ، به بیان ساده : رنگ تزئینی نهایی است برای نشان دادن خاتمه نوازندگی.

    علت اساسی قرارگرفتن رنگ در خاتمه ردیف دستگاههای موسیقی ، ایجاد تحرک ، نشاط و وجد است در شنونده ؛ چرا که بافت مقاطعی از ردیف موسیقی چه بسا یرای شنونده ( بخصوص شنونده هایی که بی اطلاع از علم موسیقی هستند ) کسل کننده و خمودگی آور باشد.

    همه طبقات مردم اعم از خواص ( آنهایی که از علم موسیقی و مسائل فنی آن تا حدودی اطلاع دارند ) و عوام ( آنهایی که موسیقی را صرفا" بخاطر لذت شنیداری خواهانند ) رنگ را دوست داشته و این قسمت از موسیقی ردیفی را بیشتر می پسندند.

    رنگها در زنجیره ردیف انواع و اقسام دارند که معروفترین آنها عبارتند از :

    1- رنگ دلگشا ( در دستگاه سه گاه )

    2- رنگ اصول ( در دستگاه شور )

    3- رنگ کور اوغلی ( در دستگاه ماهور )

    4 - رنگ فرح ( در دستگاه همایون )

    5 - رنگ فرح انگیز ( در آواز بیات اصفهان )

    6 - رنگ تاجری ( در آواز بیات ترک )

    7 - رنگ لزگی ( در دستگاه چهارگاه )

    8 - رنگ نستاری ( در دستگاه نوا )

    و ...

    که بر اساس رنگ های ثبت شده مذکور , نوازندگان به خلق ملودیهای نو مبادرت می ورزند.


    چهار مضراب :

    قطعه ایست که صرفا" برای نوازندگی ساخته و پرداخته میشود و غالبا" نوازنده آنرا به تنهایی اجرا می نماید.

    چهارمضراب اصولا" برای ایجاد تنوع و تحول روحی وخارج شدن از یکنواختی و خمودگی در طول اجرای زنجیره ردیف اجرا میشود. در قدیم نوازندگان آنرا قبل از درآمد دستگاه یا آواز نیز می نواختند ، برای مثال : ردیف آوازی زنده یاد استاد مرتضی نی داوود که غالبا" در شروع هر یک از دستگاهها یک چهارمضراب نیز موجود است.

    در پنجاه سال اخیر چهارمضرابهایی با ساختارهای جدید بوسیله نوازندگاه و هنرمندان ساخته شده است ، برای مثال اساتیدی همچون : علینقی خان وزیری، مرتضی نی داوود ، رضا و مرتضی محجوبی ، ابوالحسن خان صبا ، فرامرز پایور ، جلیل شهناز ، فرهنگ شریف ، پرویز یاحقی ، حبیب ا... بدیعی ، اسدا... ملک و... چهار مضرابهای زیبا و جاودانه ای را بوجود آورده اند.

    چهارمضرابها از لحاظ ساختاری بر دو نوع کوتاه و بلند می باشند :

    1 - چهارمضرابهایی که در بین اجرای ردیف آوازی بصورت مقطعی اجرا می شود مانند : چهارمضراب بیات راجه ، چهارمضراب عشاق ،چهارمضراب عراق و...که غالبا" زیاد بسط و گسترش ندارد و زود خاتمه می یابد.

    2 - چهارمضرابهایی که در آغاز ردیف و یا قطعه آوازی باشد که در اینصورت چهارمضراب طولانی شده و در طول چهارمضراب به هریک از گوشه های دستگاه موسیقی ویا آواز اشاراتی میشود.

    ضربهای معمول و مرسوم در ساختار چهارمضرابها ، ریتمهایی از قبیل : 8/6 , 4/3 ,8/3 , 16/6 و... می باشند.

    وجه تسمیه چهارمضراب :

    اصطلاح چهارمضراب از روی نوعی آهنگ ضربی که نوازندگان قدیم موسیقی با ساز تار می نواخته اند بوجود آمده است.

    این نوع ضربیها ابتدا با چهارنواخت(مضراب)شروع می شده است که نواخت اول و دوم به سیمهای سفید تار و نواخت سوم به سیمهای زرد و نواخت چهارم به سیمهای چهارم (سیمهایی که به واخوان معروفند ) تار اصابت می کرده است و به عنوان پایه ملودی محسوب می شده است.بهترین نمونه آن چهارمضراب بیات اصفهان است که در ردیف اول ویولون زنده یاد استاد ابوالحسن صبا موجود است.

    چهارمضراب معمولا" با یک پایه شروع می شود بدین ترتیب که یک یا دو میزان وزن مخصوصی برای قطعه در نظر گرفته میشود و کلیه جملات بعدی به این پایه اولیه منتهی میگردند.

    در فرم چهارمضراب ممکن است ملودی آن، بسط همان پایه اولیه باشد یا ملودی متنوع دیگری متناسب با پایه اصلی که با مهارت به پایه اول متصل میشود ، در نظر گرفته شود.

    بدون شک کلیه جملات چهارمضراب بایستی نشانگر گوشه های ردیف موسیقی ایران باشند و البته رعایت تکنیک صحیح ساز در هنگام نوازندگی از نکات مهم در ساختمان یک چهارمضراب است (مقدمه سی قطعه چهارمضراب برای سنتور ـ فرامرز پایور ).

    ناگفته نماند که فرم چهارمضراب از قدیم تاکنون دستخوش تحولات و تغییراتی شده است ولی آنچه مسلم است اساس و بنیان و دستمایه ، همان مطالب قدیم بوده و هست.

  4. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #83
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض دستگاههاي موسيقي

    دستگاههاي موسيقي
    دستگاه :

    دستگاه از بهم پيوستن چند مقام شكل مي گيرد و از اين چند مقام، مقامي به عنوان مقام اصلي ، نقش شروع ، خاتمه و همچنين رابطه ميان مقامها را به عهده دارد.

    به عبارتي ساده تر : به مجموع اجزاي يك آهنگ در يك گام يا يك مقام ، با حفظ فواصل مخصوص آن ، دستگاه گفته ميشود.

    همانگونه كه از ظاهر واژه دستگاه پيداست، اين كلمه از دو جزء « دست » و « گاه » تركيب شده است. از آنجائيكه در موسيقي هاي ملل مختلف بخصوص موسيقي ايراني دست ( در مضراب زني و آرشه كشي ) و انگشتان ( در گرفتن پرده ها بر روي ساز ) موارد استعمال فراوان دارد و نيز مفهوم « گاه » واژه هايي همچون : لحظه ، دم ، وقت ، محل ، وهله ، مرحله ، نوبت ، موقع معين و...را در ذهن تداعي مي نمايد ، نتيجتا" كلمه « دستگاه » به سادگي مي تواند به مفهوم محل قرارگرفتن دست نوازنده روي دسته ساز باشد.

    چنانكه در موسيقي غربي ، براي پيانو و هارپ ( همان چنگ ايراني كه غربي ها به اشتباه و از روي عناد وغرض ورزي اين ساز را از آن خودشان ميدانند در حاليكه اين ساز منسوب به ايرانيان بوده و بس) دست راست و دست چپ هريك نقش جداگانه و مهمي را ايفا مي كنند و در ويولون ، تار، بربط و ... نقش دست راست با دست چپ متفاوت است. در سازهاي بادي نيز عملكرد انگشتان دست نوازنده درخور اهميت فوق العاده است.

    در موسيقي قديم ايران عمل انگشتان دست از اينها نيز بيشتر است بطوريكه نام انگشتان دست را عينا" به صداهاي موسيقي نسبت داده اند ( نت هاي موسيقي را با نام انگشتان دست شناسايي كرده اند). براي مثال : در كتب قدما ، سيم دست باز را « مطلق » و محل قرارگرفتن انگشت دوم - سوم - چهارم و پنجم را بر روي دسته ساز بترتيب با نامهاي « سبابه - وسطي - بنصر و خنصر » نامگذاري كرده اند.

    مشتقات دستگاهها ( آوازها ) :

    كلمه آواز هم به معني بانگ و لحن است و هم به نوعي از موسيقي اطلاق مي شود كه وزني آزاد داشته باشد( در قديم به آن نواخت گفته ميشد).

    به بياني ساده تر : منظور از آواز در حقيقت همان آوازيست كه بر طبق رديف ثبت شده موسيقي سنتي ايران خوانده مي شود.

  6. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #84
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض گوشـــه يا تيــكه

    گوشه يا تيكه :

    گوشه ، قطعه و قسمتي است از مجموع ملوديها كه با روندي خاص و خصوصيات منحصر به خود ، تشكيل زنجيره رديف را داده اند.

    تعريف ديگر : آهنگي كه در فاصله يك دانگ ( چهار نت ) ادا شود و گستره آن از چند نت تجاوز نكند. جابجايي اين چند نت با كشش هاي زماني مختلف ، ملودي آن گوشه را تشكيل مي دهد. فراموش نكنيم كه هر گوشه داراي دو نت شاهد و ايست مخصوص به خود خواهد بود.

    گوشه بر اساس روند ملودي ممكن است كوتاه يا بلند باشد.بسياري از آنها به لحاظ اينكه تمايل به وصل شدن به گوشه بعدي را دارند ، در گام و دستگاه مربوط به خودشان فرودي ندارند مانند : حزين در گوشه عراق - گوشه عشاق - گوشه بيات راجه - گوشه هاي محيّــر و نهيب در عراق- گوشه دلكش - گوشه شكسته و ...

    فرود گوشه در واقع بايستي همان مراجعه به نت شروع گام يا دستگاه در بر گيرنده آن گوشه باشد که اکثر گوشه ها دارای این خاصیت می باشند.

    ساختار گوشه :

    ساختار هر گوشه بر اساس چهار ركن اساسي « درآمد - شعر - تحرير و فرود » بنا ميشود. بعضي اوقات و در برخي موارد ، اين قانون بهم مي خورد بدينصورت كه ممكن است گوشه با شعر شروع شود و با تحرير خاتمه يابد و يا بصورت چند درآمد در آغاز هر دستگاه يا آواز خودنمايي كند. جمله بندي گوشه ( درآمد - شعر - تحرير و فرود ) قول زنده ياد استاد دوامي است كه توسط استاد مجيد كياني نوازنده سنتور و زنده ياد استاد محمود كريمي رديف خوان روايت شده است.

    گوشه به تنهايي شخصيت ملودي داشته و در صورت خوانده و نواخته شدن آن ، ضمن استقلال ملودي ، ميتواند با حالات نهفته در ساختار خود ، در شخص شنونده مؤثر عمل نمايد. گوشه ها در اوزان و بحور عروضي مختلف طراحي شده اند و هركدام با توجه به ساختار و محتواي ملودي خويش ، حالاتي را در شنونده القا مي كنند.

    با توجه به شرايط روحي و حالات دروني انسان ، در مي يابيم كه همان حالتهاي « غم - شادي - اميد - يأس - تحرك - انديشه - پند و اندرز - روحيه ستيزه جويي - آرامش و...» محور اصلي و اساسي فكر سازندگان اين ملودي ها ( گوشه ها ) بوده است. سازندگاني كه از همان نسلهاي گذشته بودند و سينه به سينه اين ملودي ها را حفظ كرده و به ما سپرده اند تا در برهه هاي مختلف ، آويزه گوشمان كنيم تا شادي بخش زندگيمان بوده ويا تسكيني بر دردها و آلام درونيمان گردد.

    هر گوشه نام منحصر به فرد خود را دارد كه اين نام بنا به شناخت و ساختار ملودي آن گوشه به آن اطلاق شده است. علت نامگذاري بسياري از گوشه ها بر ما واضح است ولي تعدادي از آنها هنوز مبهم مانده و در هيچ رساله اي مطلبي درباره وجه تسميه آنها به ثبت نرسيده است.

    علت نامگذاري اسامي گوشه هاي رديف موسيقي سنتي ايران :

    1 - مأخوذ از محلهاي گوناگون سرزمين كهن ايران : زابل - عراق - خاوران - آذربايجاني - بختياري - گيلكي - شوشتري و...

    2- گرفته شده از نامهاي بزرگان موسيقي و اهل هنر : محمدصادقخاني و مهدي ضرّابي ( در آواز بيات ترك ) ، مرادخاني ( در دستگاه ماهور ) ، ني داوود ( در دستگاه همايون ) ، جوادخاني ( نوعي تحرير در گوشه رضوي دستگاه شور ) ،حسن موسي ( در آواز ابوعطا ) و...

    3 - توصيف طبيعت و جلوه هاي آفرينش : سپهر - بحر نور - چكاوك - سارنج - نوروز عرب و عجم و...

    4- حكايت كننده مسائل عاطفي و احساسي : حزين - مويه - راز و نياز - سوز و گداز - كرشمه - جامه دران و...

    5 - داستانهاي ادبي و عاشقانه : خسرو و شيرين - ليلي و مجنون

    6 - صداهاي گرفته شده از پيرامون : زنگ شتر - زنگوله - ناقوس - قطار و...


    نكته : هنگام اجراي ساز ويا آواز ، بسياري از گوشه ها به علت تشابه ملوديك ، اشتباها" در يكديگر تداخل مي نمايند و فقط خواننده خوب و مسلط و رديف دان است كه ميتواند تشابهات ملوديك را از هم تفكيك سازد براي مثال : «گوشه هاي سلمك ( در دستگاه شور ) و دلكش ( در دستگاه ماهور ) »، «گوشه هاي حجاز ( در آواز ابوعطا ) و حسيني ( در دستگاه شور ) و نهُفت ( در دستگاه نوا ) »، « گوشه هاي حصار ( در دستگاه هاي ماهور و چهارگاه ) و نيشابورك ( در دستگاههاي ماهور و نوا ) و روح افزا ( در دستگاه راست پنجگاه ) »، « گوشه هاي داد ( در دستگاه ماهور و آوازهاي بيات ترك و افشاري ) و بيات راجه ( در دستگاههاي نوا و همايون و آواز بيات اصفهان ) » ، « گوشه هاي بيات عجم و پنجگاه ( در دستگاه راست پنجگاه ) و دستگاه نوا » ، و ... كه تشابهات ملوديك دارند و بايستي با يك حالت بسيار ظريف و حركتي تند و سريع و يا كششهاي ويژه باشد و فقط نوازنده و خواننده ماهر و مجرّب كه ساليان درازي زحمت كشيده ، مي تواند دقيقا" تفاوتهاي گوشه ها را با يكديگر در صداي ساز و يا آواز خويش جلوه گر سازد.

    نکته : اگر اجراي گوشه توسط استادي ماهر و مسلط انجام شود ( چه ساز و چه آواز ) ميتواند در مدت زماني طولاني ، فضاي موسيقي دستگاهي را از آن خود كند و به تنهايي گرمابخش مجلس باشد درست همانند سخنراني كه در مورد موضوعي سخن مي گويد و بحث هاي وي ، زماني تداوم مي يابد وقابل استفاده خواهد بود كه شخص سخنران آگاه و مطلع بدان مقوله باشد و از تكرار مكررات پرهيز نمايد. و يك خواننده خوب نيز ميتواند يك يا چند گوشه را همانند تيتر يك موضوع انتخاب نموده و زماني را گرداگرد آن گوشه ، نغمه و ملودي تحويل دهد كه برخي از اساتيد قديم موسيقي بر اين عقيده بوده اند.

    گوشه ها معمولا" از لحاظ مقايسه تئوري - علمي بر دو قسم هستند :

    1 - گوشه هايي كه داراي فواصل مشابه با دستگاه ويا مقام مخصوص خود هستند مانند : گوشه حجاز در آواز ابوعطا ، گوشه داد در دستگاه ماهور ، مثنوي خوانيها در تمام آوازها.

    2 - گوشه هايي كه به علت پيدا كردن يك يا دو علامت عَـرَضي ( كـُـرُن - سـُري - بـمـُل - ديـز - بكار ) با دستگاه اصلي تفاوت پيدا مي كنند مانند : گوشه سلمك در دستگاه شور ، گوشه هاي دلكش و راك در دستگاه ماهور ، گوشه حصار در دستگاه چهارگاه.

    تعداد گوشه ها :

    تعداد گوشه ها در اجراهاي مختلف و مكتب هاي مختلف متفاوت است :

    1 -در رديف ميرزا عبدالله ( كه بنياد كليه رديف هاي بعد از خود مي باشد ) به روايت زنده ياد نورعلي خان برومند حدودا" 300 گوشه روايت شده است.

    2 - در رديف موسي معروفي كه مجموعهاي از چند رديف ميرزا عبدالله ، آقا حسينقلي و اضافات خود موسي معروفي بوده ، تعداد گوشه ها را 471 عدد ذكر نموده اند. در ضمن به خيل زنجيره اين گوشه هاي ثبت و ضبط شده ، يك سري گوشه هاي ثبت و ضبط نشده ( موجود در رديف شيوه اصفهان ) نيز اضافه مي گردد.

  8. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #85
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض مراحل بوجود آمدن آواز

    مراحل بوجود آمدن آواز :


    1- ونگ (veng) : پيش درآمد زمزمه را گويند. صداي توليد شده از تارهاي صوتي تا هنگامي كه دهان بسته است تمايل به حفره هاي بيني دارد و در آنجا متمركز مي شود (صوت ايجاد شده از راه بيني شنيده مي شود) و الزاما" كلامي نيز بدنبال ندارد.

    موارد استفاده : آواز خوان براي شروع آواز و تسلط و يادآوري ملودي مورد نظر از اين مرحله تصميم گيري مي نمايد.

    2- قنه : ونگ با دهان بازرا گويند. در اين مرحله ، ونگ با كلام همراه است و سخن و گفتار در بسياري از موارد مفهوم نيست.

    موارد استفاده : در بين افرادي كه تعليمات صحيح آواز را نياموخته اند و بصورت علاقه و تمايل شخصي و تقليد از ديگران به آواز مي پردازند، ديده مي شود.خوانندگان مسلط و ماهر از اينگونه تغنّي بسيار كم استفاده مي كنند.

    3- زمزمه : آهسته چيزي را خواندن- در اين مرحله ، دهان باز شده ولبها بصورت نيمه محسوس حركاتي را به خود اختصاص مي دهند و اين حركات به منظور اداي كلام و گفتار مي باشد ( كلامي نه چندان معلوم و قابل شنيدن براي شنونده).

    موارد استفاده : ميان اكثر طبقات مردم بخصوص هنگام كار، بطور طبيعي ديده و شنيده مي شود.

    4- ترنّم : فركانس صدا از مرحله زمزمه فراتر رفته ، لبها براي اداي كامل لحن ، حركات صحيح نموده و كلام بطور واضح شنيده مي شود و كاملا"مفهوم است. در واقع آواز وارد مرحله اصلي خود مي شود(شـــــروع آواز)

    5- بانگ : فرياد و خروش از سر شادي يا غم را گويند. در اين مرحله ، خوانندگان تمايل بيشتري به اجراي مانورهاي تكنيكي و تحريري از خود نشان مي دهند - اجراي اين مرحله ، مستلزم داشتن صدايي توانا و داراي گستره غني مي باشد-

    در اين قسمت ، بهتر است آواز خوان حجم صدا را كم كند و اين كار با كم كردن فشاري كه هواي داخل ريه ها را بيرون مي دهد امكانپذير است در غير اينصورت صدايي گوشخراش حاصل شده ( بخصوص در محيط بسته ) و براي شنونده مطبوع نخواهد بود.

    6- عربده ( نعـــره ) : بانگ و فرياد خيلي قوي را گويند چنانچه بيشتر از آن فركانس براي حنجره ي آوازخوان امكان نداشته باشد. دراين مرحله به علت وارد شدن فشار زياد به حنجره و ماكزيمم فركانس توليدي از حنجره ، صدا بطور نسبي لطافت خود را از دست مي دهد و براي آسيب نرسيدن به تارهاي صوتي، بهتر است اشاره اي به اين قسمت شده و سپس فرود انجام پذيرد.

    علت وجود چنين حالتي(عربده) در رديف موسيقي : 1-الهام از طبيعت(خروش رودخانه ها ، غرّش حيوانات وحشي،صداي رعد و ..) - 2- در مواقع يورش و حملات ناگهاني براي دفاع و مبارزه به جهت كاستن و تضعيف روحيه دشمنان ، احتياج به صوتي با فركانس بالا بوده تا توأما" با حربه هاي ديگر بتواند بر حسّ غلبه خويشتن افزوده و بر دشمن فائق آيد .چنانچه قديما" درنبردهاي ملّـــي با دشمنان و منازعات تن به تن ، رجز مي خواندند كه بدينصورت انجام مي گرفته است.


    --------------------------------------------------------------------------------

    اصول صحيــــح آواز خواني
    آنچه كه آواز خوان بايستي بداند وعمل كند :

    1-آشنا بودن با ادبيات فارسي و مأنوس بودن با شعر وجستجو در زمينه شناخت شعر ومفاهيم آن

    ۲-بخاطرسپردن اشعارخوب فراوان و ترك استفاده ازدست نوشته، ديوان و.. به هنگام آواز خواني

    3-مناسب خواني ( در نظرگرفتن زمان، مكان وجوّ حاكم در جامعه)

    4-بيان صحيح شعروتكلم واضح كلمات و جملات و درك مفهوم شعر انتخاب شده

    5-انتخاب شعر مناسب از لحاظ عروضي و بافت دروني شعر، براي آواز مورد نظر

    6-بكارگيري تحريرها در جاي مناسب خود (تحريرها وكشش ها در وسط كلمه يا وسط جمله نباشد بطوريكه كلمه ويا جمله به دو پاره شود ومفهوم شعراز دست برود.)

    7-پرهيز از شتاب كردن در تحويل شعر به هنگام آواز خواني

    8-آشنا بودن با ضرب واصول ريتم و اجرا نمودن قسمتي از آواز بصورت ضربي، صرف خارج شدن از حالت يكنواختي و كسل كننده

    9-احترام لازم نسبت به خواننده هاي ديگر حاضر در مجلس (اعمّ از پيشكسوت وآماتور، خصوصا" اگر ضعيف باشند).

    10-مراقبت از فيزيك حنجره ، موقع خواندن - پرهيز از باز كردن زياد دهان و تغييرات نا خوشايند در چهره (تنها چاره اينكار، تمرين درمقابل آينه مي باشد).

    11-آشنايي با حالات موسيقي هاي محلّي و بيان اشعار محلّي با لهجه محلّي

    12-آشنايي با تئوري موسيقي واصطلاحاتي كه در فرهنگ هاي موسيقي دنيا رايج است.

    13-داشتن شناخت از نوع (جنس) و وسعت (حدود) صداي خود (بدينصورت كه آواز خوان بداند كه از چه مايه اي آواز را شروع كرده و در كجا ختم نمايد).

    14-فيگور دهان به منظور بهتر شدن طنين صدا (1- استفاده و بكارگيري از لبها -2- انداختن صدا به سقف دهان)

    15-طرز نشستن در موقع آوازخواني : بايستي نشستن به گونه اي باشد كه هيچگونه فشاربه اعضاء داخلي بدن بخصوص شكم وارد نشود و دم و بازدم بخوبي صورت پذيرد.بهترين حالت، نشستن روي صندلي است و در صورت نبودن صندلي ، به حالت چهارزانو بنشينند.

    16-پرهيز از عادات ناپسندي كه تأثيرمنفي بر روي شنونده مي گذارد( از قبيل:1- تكان دادن يكي از اعضاي بدن -بويژه سر- 2- بستن چشمها - 3- در مايه هاي زياد قيافه عبوس و نازيبا گرفتن - 4- بازي با تكمه لباس، كليد، تسبيح و... - 5- با دست در گوش را گرفتن - 6- در محل اسكان خويش جابجا شدن )

    (مطالب چند تاپيك اخير برگرفته از وبلاگ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ميباشد.)

  10. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #86
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض تحرير:

    گرداندن و غلت دادن صدا در گلو (حنجره) را تحرير گويند. به عبارت ديگر تحرير صوتي آهنگين را گويند كه از عبور هوا و ارتعاش تارهاي صوتي بوجود مي آيد وآوازخوان بدون تلفظ حرف و كلام ، نغماتي را در حركتي از حركات الفبا ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي) مي خواند.ويا اگر ساده تر بگوييم تحرير همانست كه عوام (افرادي كه از اصول و قوانين موسيقي بي اطلاعند)به آن چهچهه ويا زنگوله مي گويند. جالب اينكه اين افراد، توانايي و تسلط آوازخوان را با تحرير محك مي زنند و هرچه مدت زمان اجراي تحرير بيشتر باشد خواننده را استادتر و مسلط تر مي دانند، آنهم تحريرهايي كه از تكرار يك نت با نت بالايي يا پاييني اش بوجود مي آيد و از لحاظ تكنيكي، فاقد ارزش است( در آوازهاي اواخر گلپايگاني اينگونه تحريرها بيشتر به چشم مي خورد.) براي اثبات اين گفته شما آواز بلبل را بشنويد، هيچگاه درتحريرهايش حالت يكنواختي وجود ندارد.آوازي كه هزاردستان سر ميدهد از تحريرهاي متنوع تشكيل يافته بدينصورت كه در يك تحرير نزديك به ده حالت مختلف را ميتوان مشاهده كرد.خوانندگان قديم سعي مي نمودندبه تحرير امكان بيشتر دهند .به همين جهت بلبل را سرمشق خود قرارداده وتنوع تحرير را از اين پرنده خوش آهنگ آموخته اند . پس بايستي قبول كنيم كه تحرير هر چقدر متنوع و داراي حالت مختلف باشد به زيبايي و قدرت آن افزوده خواهد شد.

    تحرير از مختصات آواز ايراني است و براي تزئين اشعاري كه يك آوازخوان مي خواند بكار ميرود وهمان نقش تذهيب حواشي يك اثر خوشنويسي را دارد. قوام موسيقي شرقي ، خصوصا موسيقي سنتي ايراني بستگي به انواع تحريرها دارد كه در ذيل به آنها اشاره مي كنيم. موسيقي بدون تحرير ، آسان پسندي وعاميانه كردن آن است .تفاوت اساسي موسيقي اصيل با موسيقي ساده وسبك مبتذل ، درداشتن تحريرهاي طبيعي وموهبتي خوش انسان است كه براي فراگيري دقيق آن بايد سال ها زانوي شاگردي وتلمّذ زمين زد .

    البته آوازخوانهايي هم بودند كه در آوازشان از تحرير به مراتب كمتر استفاده كرده و بيشتردر آوازشان تحريرهاي دهني بكار برده اند و بخوبي از عهده ي اجراي رموز و عمليات آواز برآمده اند. اين شيوه ي آوازخواني در تعزيه خواني كاربرد فراوان دارد و بسيار هم مورد پسند است.( براي مثال آوازهاي سيد جواد ذبيحي را بشنويد).

    انواع تحرير:

    1- چكّشي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش ( براي مثال در تحرير گوشه ي زابل مشاهده مي شود) يا با نتهاي ديگر ( در تحرير نوروز در گوشه هاي راك به چشم مي خورد) بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان اين تكرارها وجود دارد. اين تحرير همانطور كه از نامش پيداست همانند چكشي عمل مي كند كه بر چيزي كوبيده شود. بسياري از آوازخوانان تحرير چكشي را اجرا كرده اند ولي اين تحريررا بايستي از اقبال آذر و سيد احمد خان شنيد.

    2- بلبلي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش يا با نتهاي ديگر بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان تكراراين نتها بسياركم است. بعبارتي تحرير بلبلي همان اجراي سرعتي تحرير چكشي است.اقبال آذر- طاهرزاده و رضا قلي ظلـّي از اين تحرير بيشتر وبهتر استفاده كرده اند.

    3- زير و رو : همانطوري كه از اسمش پيداست اين تحرير از تكرار نت اصلي با نت بالايي و يا نت پاييني خود بوجود مي آيد.صداهاي با دانگ و گستره ي بالا با اجراي اين نوع تحرير مناسبت بيشتري دارند. در آوازهاي طاهرزاده اين تحرير بيشتر به چشم مي خورد.

    تحريرهاي« يكي دوتا، يكي سه تا و دوتاسه تا » همگي از نوع تحرير زير و رو هستند.

    4-قُنـّه : تحريرهايي كه از بيني خارج مي شود و شفافيت صدا بوسيله ي بيني، خفه يا كدر مي شود. براي مثال تحريري كه بر روي حرف « اي » شكل مي گيرد از نوع تحرير قنـّه مي باشد كه اجراي اين تحرير كمي مشكلتراست و تمرين بيشتري را مي طلبد.

    5-آكساندار ( آكسان به معني سكوت ) : تحريري كه داراي سكوت مي باشد. نمونه اي بارز از اين تحرير در كاست « نوا - اجراي استاد شجريان» - گوشه ي نغمه- قبل از شروع بيت « گفتي زخاك بيشترند اهل عشق من / از خاك بيشتر نه كه از خاك كمتريم » اجرا شده است.

    6- ضربي : تحريري است كه نسبتا" به ساير تحريرها برتري دارد و داراي نظم و ترتيب خاص خود را دارد و آن ترتيب خاص، همان دارا بودن ضرب با متري مشخص ( غير آزاد ) مي باشد. اين نوع تحرير به علت مشكل بودن، ميان آوازخوانان چندان مرسوم نيست و شرايطي خاص براي اجراي اين تحرير وجود دارد : 1- آشنايي كامل با اصول و قوانين ضرب -2- حنجره ي آوازخوان قدرت اجراي همه ي تحريرها را داشته باشد. -3- آشنايي آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربي كه توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا مي شود. -4- تمرينات مداوم و تعليم گرفتن از استاد آواز با صلاحيت و آشنا با اصول آواز .

    براي مثال در تصنيف خزان عشق ( اجراي بديع زاده) در بيت«تا كي بي تو بود/ از غم خون دل من»كه با اجراي اين تحرير بصورت « تاهاها كه هِه هِي بي هي هي تو بود/اَ هَه هَز غَه هَه هَم خو هو هون دل من» خوانده شده است. در كارهاي اخير شهرام ناظري هم تحريرهاي ضربي به چشم مي خورد.

    7- فلكي: در ساختار اين تحرير آوازخوان سعي دارد چرخشهاي ويژه اي را در پرده هاي مختلف با حالات مختلف، در تحرير و صداي خويش نمايان كند بدينصورت كه گردشها و روند ملوديك آن شبيه چرخ دوّاري است كه در گرداگرد آن، دنده هايي تعبيه شده و در هنگام گردش هر كدام از اين دنده ها سبب تحريك نقطه اي شده و شكل تحرير را تنوع ببخشد.اين نوع تحرير در آوازهاي سبك اصفهان بيشتر به چشم مي خورد.

    تحرير فلكي را كُركُري(مرغي است با آواز خاص خود كه به مرغ مينا نيز شهرت دارد) و شاورك نيز مي گويند.

    8- مقطـّع : تحريرهايي كوتاه و بريده بريده كه غالبا" صداهايي با گستره ي كم ( معروف به دو دانگ ) با اين نوع تحرير مناسبت دارند. عارف قزويني در اجراي اين تحرير مهارت داشته است.

    9- هلهله : در ميان زنجيره ي تحريرهاي متنوع و با رجوع به شيوه ي كار آوازخوانان قديمي( اقبال آذر، سيد احمد خان، قلي خان شاهي، علي خان نائب السلطنه و...) نوعي تحرير به چشم مي خورد كه براي ساختار آن از ادوات تحرير نا مفهوم استفاده شده است، مانند : هاراداي، هارالالا، هله له له، دادادادا، هِرله لِي و... كه در اجراي اينگونه تحريرها، آوازخوان بيشتر تحت تأثير احساسات و روحيه ي دروني خويش قرار گرفته و سعي بر آن دارد كه تحريري را شكل دهد بدون اينكه به مفهوم كلمه بكار برده شده توجه داشته باشد.

    10- خورده تحرير : به تحريرهاي تزئيني كه در آخر كلمات و جملات موسيقي براي اتمام ملودي بكار ميرود، گفته مي شود. اين نوع تحرير را تمام آوازخوانان كم و بيش در آوازهاي خود بكار برده اند.

    ادوات تحرير:

    1- حروف شش گانه مُصوّت ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي)كه توسط آوازخوان در ابتداي شروع هر تحرير ادا مي شود و تحرير بر اساس اين حركات به روند خود ادامه مي دهد، بعنوان مثال تحريرهاي: آهاهاها..، اُهُـ هُـ هُـ.. و...

    2- كلماتي از قبيل: اي، امان، حبيب من، محبوب من، اميدمن، جانم و...كه آوازخوان با سليقه و مناسبتهاي ملوديك به شعر اضافه مي نمايد.لازم به ذكر است كه براي زيبايي هرچه بيشتر آواز، بهتر است از اين كلمات استفاده نشود ويا بسيار كم استفاده شود.از جمله كساني كه مخالف افزونهاي شعري بود ميتوان به استاد محمود كريمي اشاره كرد ولي در آوازهاي اكثر آوازخوانان اين كلمات به وفور ديده مي شود.

    نظريه هايي در رابطه با استفاده از كلمات فوق به هنگام اجراي تحرير:

    - احساسي شدن آواز و درآمدن آواز از حالت خشكي

    - در اكثر مواقع، حالت ملودي و نغمه با تمام شدن شعر به پايان نمي رسد و آوازخوان الزاما" به طرزي استادانه و بنا به سليقه ي خود، با يكي از افزونهاي شعري، ملودي خود را به پايان مي رساند.

  12. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #87
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض موسیقی ایران

    موسیقی ایران، شامل دستگاه‌ها، نغمه‌ها، و آوازها، از صدها سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دل‌نشین‌تر، ساده‌تر و قابل‌فهم تر بوده‌ است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشته‌اند، از موسیقی‌دان‌ها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان می‌توان به "باربد" و "نکیسا" اشاره کرد.

    ردیف
    ردیف یک مجموعه‌ کامل از روش‌ها و قوانینی ‌است که موسیقی در آن قالب اجرا می‌شود، یک ردیف شامل چندین دستگاه می‌شود، کامل‌ترین ردیفی که در اختیار است و در یک‌صد سال اخیر مورد استفاده قرار گرفته است، ردیفی است که میرزا عبدالله به نظم درآورده است و شامل هفت دستگاه می‌شود.

    دستگاه
    هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیی از پرده‌های مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال می‌‌دهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شده است و معمولا" بدین شیوه ارایه می‌شود که از درآمد دستگاه آغاز می‌کنند، به گوشه اوج یا مخالف دستگاه در میانه ارایه کار می‌‌رسند، سپس با فرود به گوشه‌های پایانی و ارایه تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان می‌‌رسانند.هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارت‌اند از:

    دستگاه سه‌گاه
    دستگاه چهارگاه
    دستگاه همایون
    دستگاه ماهور
    دستگاه شور
    دستگاه نوا
    دستگاه راست‌پنج‌گاه

    موسیقی‌دانان

    نورعلی برومند
    محمدرضا لطفی
    حسین علیزاده
    پرويز مشكاتيان
    داريوش طلايي
    مجيد كياني
    محمد رضا شجريان
    آهنگ‌سازان
    درویش خان
    مرتضی نی‌داوود
    پرویز مشکاتیان
    محمدرضا لطفی
    کیهان کلهر
    علینقی وزیری
    فرهاد فخرالدینی
    فرامرز پایور
    فریدون شهبازیان
    حسین علیزاده
    مجید درخشانی
    حمید متبسم
    تهمورس پورناظری
    تصنیف سرایان
    عارف قزوینی
    سازها
    نی
    دف
    تار
    سه‌تار
    کمانچه
    قیچک
    تمبک
    چنگ
    رباب
    تنبور
    سنتور
    بربط (عود)

  14. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #88
    اگه نباشه جاش خالی می مونه valas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Iran
    پست ها
    470

    پيش فرض

    با سلام

    آقا من یه سری آهنگ از عبدالحسین مختاباد می خوام که اسماشو نمی دونم ولی یه تیکه هائیشو بلدم.

    کجا مطرح کنم که یکی برام لینکی چیزی بذاره یا راهنمایی کنه و مثلا اسم آهنگ ها رو در بیاره؟

    تو این تاپیک فقط مقاله می نویسن یا درخواست هم کسی هست که جواب بده؟

  16. #89
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط valas
    با سلام

    آقا من یه سری آهنگ از عبدالحسین مختاباد می خوام که اسماشو نمی دونم ولی یه تیکه هائیشو بلدم.

    کجا مطرح کنم که یکی برام لینکی چیزی بذاره یا راهنمایی کنه و مثلا اسم آهنگ ها رو در بیاره؟

    تو این تاپیک فقط مقاله می نویسن یا درخواست هم کسی هست که جواب بده؟
    سلام:
    دوست عزيز : شما براي دانلود آهنگ بايد به زير مجموعه درخواست موسيقي مراجعه كنيد. در آنجا ميتوانيد آهنگهاي دلخواه خود را سفارش دهيد.
    موفق باشيد.

  17. #90
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    امرو ميخواهم يه اثر جديدي را به شما معرفي كنم كه براي دوستداران موسيقي سنتي ارزشمند خواهد بود. نام اثر"فصل باران" است كه به اهنگسازي "مجيد درخشاني" و خونندگي "عليرضا قرباني" ميباشد. بعد از چند ماه بالاخره اثري به بازار آمد كه هم خوننده آن از نسل جديد ميباشد و هم ارزش هنري نسبتا بالايي دارد. باقي اثار اين چند ماهه فاقد يكي از اين دو خصيصه هستند.
    در مورد اين اثر سعي ميكنم كه توضيحات بيشتري بدهم.
    ...تا بعد

  18. این کاربر از sise بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •