تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 21 اولاول ... 567891011121319 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 209

نام تاپيک: ترجمه اشعار متال

  1. #81
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2007
    پست ها
    141

    پيش فرض

    doomhammer65ir این ترجمه ای کخ گذاشتی ماله Tool هست درسته ؟
    tool ? نه بابا مال DEATH هستش .

  2. #82
    آخر فروم باز Metalzadeh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    سرزمین هرگزها
    پست ها
    2,525

    پيش فرض Shining - Claws to Perdition

    A suicidal haze, unreal like a torturous dream
    old stinging mental wounds, still raw and fucking bleeding
    drowning in the womb of misery, the mother of depression
    the slaughter of all hope, the grim death of compassion
    sell your soul to evil, sell your soul to death
    ... suicide, suicide, suicide, suicide, suicide, suicide, suicide...
    a dead empty stare into the ruins of my world
    a world i have already left, so many years ago

    مهی جنون انگیز , غیر واقعی مثل یک رویای زجر آور
    یک زخم روحی قدیمی دردناک , تازه مانده و لعنتی خونریزی دارد
    در بطن فلاکت و بدبختی غرق می شوم , مادر افسردگی و پریشانی
    کشتار تمام امیدها , پایان وحشتناک رحم و شفقت
    روحت را به شیطان بفروش , روحت را به مرگ بفروش
    ... خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی , خودکشی ...
    نگاهی پوچ و مرده به دنیای نابود شده ی من
    دنیایی که من از دستش دادم , سالها پیش

  3. #83
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض

    Dyers Eve


    Dear Mother
    Dear Father
    What Is this Hell You Have Put Me Through
    Believer
    Deceiver
    Day in Day out Live My Life Through You
    Pushed onto Me What's Wrong or Right
    Hidden from this Thing That They Call Life

    Dear Mother
    Dear Father
    Every Thought I'd Think You'd Disapprove
    Curator
    Dictator
    Always Censoring My Every Move
    Children Are Seen But Are Not Heard
    Tear out Everything Inspired
    Innocence
    Torn from Me Without Your Shelter
    Barred Reality
    I'm Living Blindly

    Dear Mother
    Dear Father
    Time Has Frozen Still What's Left to Be
    Hear Nothing
    Say Nothing
    Cannot Face the Fact I Think for Me
    No Guarantee,it's Life as Is
    But Damn You for Not Giving Me My Chance

    Dear Mother
    Dear Father
    You've Clipped My Wings Before I Learned to Fly
    Unspoiled
    Unspoken
    I've Outgrown That Fucking Lullaby
    Same Thing I've Always Heard from You
    Do as I Say Not as I Do

    Dear Mother
    Dear Father
    Hidden in Your World You've Made for Me
    I'm Seething
    I'm Bleeding
    Ripping Wounds in Me That Never Heal
    Undying Spite I Feel for You
    Living out this Hell You Always Knew.



    شامگاه میرندگان



    پدر و مادر عزیز ,
    این چه جهنمی است که مرا به کامش انداخته اید؟
    باور مند , فریبنده
    روزها می آیند و می روند, زیستن من برای شما ,
    درست و غلط به خوردم داده شده
    نهان از دیدگانم , پدیده ای که زندگی اش می نامند

    پدر و مادر عزیز,
    هر اندیشه ای که تصور می کردم , رد کردید
    قیم , دیکتاتور ;
    همواره حرکاتم را سانسور می کرد
    کدوکان دیده می شوند ولی شنیده نمی شوند
    از هم دریدن هر الهامی
    زمان یخ زده و ایستاده دیگر برای بودن چه مانده ؟
    چیزی نشنو و هیچ نگو
    یارای تقابل با حقیقت تفکر برای خود را ندارم
    تضمینی وجود ندارد زندگی همان است که هست
    ولی لعنت به شما که به من بختی ندادید


    پدر و مادر عزیز,
    بالهای مرا بریدید پیش از آنکه پرئاز را بیاموزم
    دست نخورده به زمان نیامده
    دیگر آن لالایی لعنتی را پشت سر گذاشتم
    همان حرف های همیشگی را از شما شنیدم
    " آن کن که می گویم نه آنچه خود می کنم"


    پدر و مادر عزیز,
    نهان در دنیای شما , دنیایی که برایم ساخته اید;
    می جوشم و خون می ریزم
    در من زخم ها سر باز می زنند و هرگز بهبود نمی یابند
    نفرت نا میرایی که حس می کنم برایتان
    نقل مکان از این جهنمی که همیشه می دانسته اید

  4. #84
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض

    The Frayed Ends Of Sanity


    Never Hunger
    Never Prosper
    I Have Fallen Prey to Failure
    Struggle Within
    Triggered Again
    Now the Candle Burns at Both Ends
    Twisting under Schizophrenia
    Falling Deep into Dementia

    Old Habits Reappear
    Fighting the Fear of Fear
    Growing Conspiracy
    Everyone's after Me
    Frayed Ends of Sanity
    Hear Them Calling
    Hear Them Calling Me

    Birth of Terror
    Death of Much More
    I'm the Slave of Fear,my Captor
    Never Warnings
    Spreading its Wings
    As I Wait for the Horror She Brings
    Loss of Interest,question,wonder
    Waves of Fear They Pull Me under

    Old Habits Reappear
    Fighting the Fear of Fear
    Growing Conspiracy
    Everyone's after Me
    Frayed Ends of Sanity
    Hear Them Calling
    Hear Them Calling Me

    Into Ruin
    I Am Sinking
    Hostage of this Nameless Feeling
    Hell Is Set Free
    Flooded I'll Be
    Feel the Undertow Inside Me
    Height,hell,time,haste,terror,tension
    Life,death,want,waste,mass Depression

    Old Habits Reappear
    Fighting the Fear of Fear
    Growing Conspiracy
    Myself Is after Me
    Frayed Ends of Sanity
    Hear Them Calling
    Frayed Ends of Sanity
    Hear Them Calling
    Hear Them Calling Me

    پایانه های فرسوده شعور



    پایانه های فرسوده شعور

    طمع , هرگز!
    توفیق , هرگز!
    افتاده ام به دام شکست
    جنگ درون دوباره آغاز شده
    اینک شمع از هر دو طرف می سوزد
    پیچ و تاپ خوردن در دستان اسکیزوفرنی
    فرو افتادن به ژرفنای زوال عقل ;
    عادات قدیمی دوباره پدیدار می شوند
    جنگیدن با ترس ِ از ترس
    توطئه ای در حال رشد
    همه در تعقیب من اند
    پایانه های فرسوده شعور
    می شنوم که فرا می خوانند
    می شنوم که مرا فرا می خوانند

    تولد وحشت
    مرگ بسیاری دیگر
    من برده هراسم , اسیر کننده من ;
    بدون اخطار ,
    بالهایش را می گشاید
    من نشسته در انتظار ترس و حشتی که با خود می آورد
    فقدان تمایلات , سوالات تعجات
    امواج ترس مرا به پایین می کشند

    عادات قدیمی دوباره پدیدار می شوند
    جنگیدن با ترس ِ از ترس
    توطئه ای در حال رشد
    خود در تعقیب خودم
    پایانه های فرسوده شعور
    می شنوم که فرا می خوانند
    می شنوم که مرا فرا می خوانند

    درون نابودی
    در حال غرق شدنم
    گروگان ,این حس بی نام
    جهنم آزاد بر سر من خواهد ریخت
    درونم موج باز گشتن را حس می کنم
    بلندا ,جهنم , زمان , شتاب , وحشت , تنش
    زندگی , مرگ , خواست , تضییع , افسردگی فراگیر
    Last edited by Doyenfery; 19-05-2007 at 08:41.

  5. #85
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2007
    پست ها
    141

    پيش فرض

    Doyenfony اينايي كه گذاشتي مال كيه ؟

  6. #86
    آخر فروم باز Metalzadeh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    سرزمین هرگزها
    پست ها
    2,525

    پيش فرض Dimmu Borgir - Blessings Upon the Throne of Tyranny

    Infected by invalid behaviour
    While capturing the stench of divine putrefaction
    Confess to slavery for the world saviour
    Give praise and inhale the corruption

    [chorus:]
    The Enfeebled provides the fool
    The Disabled provides the tool
    The Apathetic demands the affection
    To those suffering from their own satisfaction

    Devour in self-deceit, conjure the righteous plague
    Testify today?s contradiction, glorify tomorrows deed
    Inconceivable moral priest, hide in preferable dress
    Invite to another pleasure feast, the concealment of joyful laughter

    The decrepit innocence of your correctness and well-chosen
    Elicits the source of the need for immediate forgiveness
    Submit to no grace but the spiteful of your disease
    Apply to join the unlimited disgrace and a settlement in the skies
    And turn the confusion among your children into self-stimulation
    The incarnation of your prostitution, the true Evil in disguise

    With the ignorance from your cross as the witness
    The truth of your tragedy make you justice
    In your mirror the high spirit of kindness
    Looks like malice

    Condemnation of life by the living dead
    What a premature judgement, contradiction to the core
    How unfortunate I am, cursed to spend time on a battle already won
    The shame that will be guarding your grave says it all
    Retreat to the crypt and make it worthwhile
    Recall my sins furthermore but still be watching yours with a smile

    ای الوده به عادت های بی ارزش
    زمانی که بوی گند فساد رهبانیت همه جا را گرفته است
    به بندگی نجات دهنده جهان اقرار کن
    او را ستایش کن و باز هم فساد و تباهی را استشمام کن

    تهیه کننده , ضعیف و ابله است
    اون فقط یک وسیلس
    اون یک شادمانیه بی روح می خواهد
    که همین شادمانی ظاهری دلیل زجر کشید نش شده

    با غرور زیاد به خود(فریب خودش و دیگران)
    نشان پارسایی را به زخ می کشد
    به روزهای تصاد و تکذیب (فیامت) شهادت میدهد
    تحسین می کند اعمال فرداها را (اینده نیامده را)
    از کشیش های شرافتمند غیر قابل باور
    پنهان شده در لباس روحانیت(لباس پاکی)
    دعوت کننده به سفره های دلپذیر (بهشت) با پنهان کاری
    و قهقه های مستانه و لذت جویانه خود (ریا و فریب)

    پاکدامنی تو در پیری ناشی از شایستگی ها و انتخاب درست
    بیانگر نیاز تو به بخشش سریع است
    با رد رحمت خدا تسلیم دعا های بد خواهانه ی خود می شوی
    و انگاه تقاضای پیوستن به بی مهری بیکران خدا و اسمان ها را داری
    و اشفتگی . سرگردانی خود را بین فرزندانت پخش می کنی
    که اوج حلول ابتذال در وجود توست
    صیطان واقعی تغییر لباس داده

    با بی خبری از اصالت خود بعنوان یک شاهد
    حقیقت پایه های داوری تو را می سوزاند
    در ایینه وجودت (وجدانت) روح بلند مهربانی
    شبیه بد ذاتی جلوه گر می شود

    لعنت بر زندگی با مردگان (انسان های زاهد نمایی در عشق بهشت و ان دنیا)
    چه داوری شتاب زده و ناقصی در تظاد و تکذیب همه چیز (کل دنیا)
    چه بدبختی هستم من
    محکوم شده به گذران زندگی در نبردی که برنده بازنده (من) قبلا تعیین شده
    لعنت بر انکه از قبرهای شما نگهبانی می کند
    و با صوراصرافیل مرده ها را از قبر ها بیرون می کشد
    و با یاداوری کردارهای گذشته اشان
    شما ها را با یک پوزخند بازخواست می کند

  7. #87
    آخر فروم باز Metalzadeh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    سرزمین هرگزها
    پست ها
    2,525

    پيش فرض Dimmu Borgir - Master of Disharmony

    Master of disharmony
    Welcome my tainted soul
    Take me from the hordes of the living
    Into the blessed darkness
    Master of disorder
    Take my impure flesh
    Lead me unto the path of temptation

    Save me from cowardness

    Master of sin
    Take my cursed heart
    Bring me where I can find salvation
    For I am the damned

    Master of death
    Take my pitiful life
    I am enslaved
    I shall never forget the pain

    Master of sin
    Take my cursed heart
    Bring me where I can find salvation
    For I am the damned

    Master of death
    Take my pitiful life
    I am enslaved
    I shall never forget the pain

    سلطان تفرقه
    خوشامد بگو روح فاسد مرا
    مرا دور کن از دسته زندگان
    درون تاریکی مقدس شده ات
    سلطان اشفتگی
    جسم نا پاک مرا بگیر
    راهنمایی کن مرا بسوی جاده ی وسوسه

    مرا از ادم های بزدل حفظ کن

    سلطان گناه
    بگیر قلب ملعونم را
    مرا به جایی ببر که رستگاری را پیدا کنم
    چون من دوزخی هستم

    سلطان مرگ
    بگیر زندگی رقت انگیزم را
    من برده ای بیش نیستم
    هرگز نباید درد را فراموش کنم

  8. #88
    آخر فروم باز Doyenfery's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,890

    پيش فرض

    Eye Of The Beholder




    Do You See What I See?
    Truth Is an Offense
    You Silence for Your Confidence
    Do You Hear What I Hear?
    Doors Are Slamming Shut
    Limit Your Imagination, Keep You Where They must
    Do You Feel What I Feel?
    Bittering Distress
    Who Decides What You Express
    Do You Take What I Take?
    Endurance Is the Word
    Moving Back Instead of Forward Seems to Me Absurd

    Doesn't Matter What You See
    Or into it What You Read
    You Can Do it Your Own Way
    If It's Done Just How I Say

    Independence Limited
    Freedom of Choice
    Choice Is Made for You My Friend
    Freedom of Speech
    Speech Is Words That They Will Bend
    Freedom with Their Exception

    Do You Fear What I Fear?
    Living Properly
    Truths to You Are Lies to Me
    Do You Choose What I Choose?
    More Alternatives
    Energy Derives from Both the plus and Negative
    Do You Need What I Need?
    Boundaries Overthrown
    Look Inside to Each His Own
    Do You Trust What I Trust?
    Me, Myself and I
    Penetrate the Smoke Screen I See Through the Selfish Lie

    Doesn't Matter What You See
    Or into it What You Read
    You Can Do it Your Own Way
    If It's Done Just How I Say

    Independence Limited
    Freedom of Choice
    Choice Is Made for You My Friend
    Freedom of Speech
    Speech Is Words That They Will Bend
    Freedom with Their Exception

    Do You Know What I Know?
    Your Money And Your Wealth
    Your Silence Just to Hear Your Self
    Do You Want What I Want?
    Desire Not a Thing
    I Hunger after Independence Lengthen Freedom's Ring

    Doesn't Matter What You See
    Or into it What You Read
    You Can Do it Your Own Way
    If It's Done Just How I Say

    Independence Limited
    Freedom of Choice
    Choice Is Made for You My Friend
    Freedom of Speech
    Speech Is Words That They Will Bend
    Freedom no longer frees you

    Doesn't Matter What You See
    Or into it What You Read
    You Can Do it Your Own Way
    If It's Done Just How I Say

    چشمان نظاره گر



    می بینی آنچه را که می بینم ؟
    حقیقت جرم است
    از روی اعتماد سکوت می کنی
    می شنوی آنچه را که من می شنوم ؟
    درها کوبیده و بسته می شوند
    تخیلات را محدود می کنند و نگاهت می دارند آنجا که باید
    حس می کنی آنچه را که من حس می کنم
    اندوه تلخ
    که تصمیم می گیرد که تو چه بگویی
    می پذیری آنچه را که من می پذیرم ؟
    حرف آخر تحمل کردن است
    پسرفت به جای پیشرفت , پوچ می انگارد .

    مهم نیست چه می بینی ,
    یا از درونش چه می خوانی
    می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
    البته اگر چنان است که می گویم

    استقلال محدود است
    آزادی انتخاب برایت انتخاب شده دوست من
    آزادی بیان کلماتی است که بخوردت می دهند
    آزادی با استثنائات آنها

    می هراسی از آنچه می هراسم ؟
    زندگی معقول
    حقایق از دید تو , دروغ اند از دید من
    بر می گزینی آنچه را که من بر می گزینم ؟
    انتخاب های بیشتر
    انرژی از هر دو قطب مثبت و منفی سر چشمه می گیرد
    نیاز مند آنی که من بدان محتاجم ؟
    مرز ها بر چیده شده اند
    به درون نگریستن , هر کس به خویشتن خویش
    اعتماد داری به آنچه من اعتماد دارم ؟
    مرا , خودم, , و من
    من با نفوذ در دود استتار دروغ خود خواهانه را می بینم

    مهم نیست چه می بینی ,
    یا از درونش چه می خوانی
    می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
    البته اگر چنان است که می گویم

    استقلال محدود است
    آزادی انتخاب برایت انتخاب شده دوست من
    آزادی بیان کلماتی است که بخوردت می دهند
    آزادی با استثنائات آنها

    می دانی آنچه را که من می دانم ؟
    پول هایت و ثروتت
    سکوت می کنی که صدای خود را بشنوی
    می خواهی آنچه را که من می خواهم ؟
    هیچ چیز نخواه
    من تشنه استقلالم و گسترش حلقه آزادی

    مهم نیست چه می بینی ,
    یا از درونش چه می خوانی
    می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
    البته اگر چنان است که می گویم

    استقلال محدود است
    آزادی انتخاب برایت انتخاب شده دوست من
    آزادی بیان کلماتی است که بخوردت می دهند
    آزادی با استثنائات آنها

    مهم نیست چه می بینی ,
    یا از درونش چه می خوانی
    می توانی به دلخواه خود رفتار کنی
    البته اگر چنان است که می گویم



    Doyenfony اينايي كه گذاشتي مال كيه ؟
    هردوی اون دوتا و این یکی از آلبوم "عدالت برای همه" متالیکاست [1988]

  9. #89
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    اهواز
    پست ها
    919

    پيش فرض

    کسی نمی تونه پی دی اف ترجمه ها رو بزاره؟

  10. #90
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    2,532

    پيش فرض

    Band Name : Crematory
    Album : Act Seven
    Track : MoonLight
    Year : 1999

    --------------------------

    آبشارهایی در غروب آفتاب - زمان رسیدن است
    بستر آسمان خونین است
    ماه نمایان شده و می درخشد
    بادهای تند ، سرودی ساکت را در گوشم می خوانند
    تاریکی مرا همچون پرده ای از ابریشم فراگرفته
    نشانه های سرما ، از نفسم نمایان است

    چشمانت را ببند – ذهنت را ببند ( تمرکز کن )
    و در زیر نور ماه برقص
    چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
    و در زیر نور ماه برقص

    ترسم مرا آنچنان به نرمی و لطیف با خود می برد که انگار بر روی ابرهایم.

    عطر دلنشینی با باد شب می آید
    بر روی بینی من مینشیند
    از دوردست مرا فرا میخوانند
    زوزه های یک حیوان
    سایه های درختان ، موزون حرکت می کنند
    شب تا به حال روز را خاکستری ندیده
    نور ماه دستانم را نوازش می کند
    چشمانم در نوای شب بسته هستند

    چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
    و در زیر نور ماه برقص
    چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
    و در زیر نور ماه برقص

    شب تا به حال روز را خاکستری ندیده
    جسم من در افسانه های پریان شناور است

    چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
    و در زیر نور ماه برقص
    چشمانت را ببند – ذهنت را ببند
    و در زیر نور ماه برقص

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •