تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 15 اولاول ... 5678910111213 ... آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 145

نام تاپيک: حسين پناهي

  1. #81
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض

    و آنچه که من اولین بار برداشت کردم ، وقتی گوش کردم... یک آدم پریشون احوالی که پشیمان هست از اینکه دعوت نامه ی امدن به این دنیا را قبول کرد ...
    اره....اتفاقا....من بعد از اینکه نظرت رو خوندم.....رفتم چندبار دیگه گوش دادم.....صداش که خیلی غم داره.......اما تو قسمت اول شعرش..برداشت شما منطقی هست.......انگار داره از اون فرشته ی مهربون...میپرسه.....منو که داری میفرستی.....زمینم کجاست....وطنم کجاست....مادرم...و.....
    من اون قسمتی که میگه معنای این همه سکوت چیست هم.....تفسیر کردم..برای خودم.......مثل همون بچه ای میمونه که....تازه به دنیا اومده.....حرف هارو میشنوه....اما چیزی نمیتونه بگه.......غیر از گریه کردن.....کاری از دستش بر نمیاد........

  2. 2 کاربر از Mahdi/s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    سلام

    حرکت خوبیه استقبال می کنیم : دی
    فقط شما یه لطفی کن هر شعری رو که قرار میدی در کنار فایل صوتی متنش رو هم قرار بده
    تشکرات بسیار فراوان

    -

    وهم

    کهکشانها کو زمينم؟
    زمين کو وطنم؟
    وطن کو خانه ام؟
    خانه کو مادرم؟
    مادر کو کبوترانه ام؟
    معناي اين همه سکوت چيست؟
    من گم شده ام در تو يا تو گم شدي در من اي زمان؟!
    کاش هرگز آن روز از درخت انجير پائين نيامده بودم!!
    کاش!


    تا به حال این شعر رو نخونده بودم و و برای اولین بار با صدای خود مرحوم پناهی (همین الان) شنیدم و نمیدونم اگر خودم شعر رو خونده بودم انقدر به نظرم می اومد یا ساده از کنارش می گذشتم
    لحن خوندن و موزیک همراه یک حس غم و اندوه و تلاشی بیهوده برای رسیدن به چیزی رو بهم منتقل می کنه. و این پرسش های پی در پی از کهکشان و زمین و زمان، بیشتر این رو منتقل می کنه که شاعر داره حسرت خوبی های گذشته رو می خوره، زمینی که قبلا دوست داشته و شاید الان اون طوری نیست، مادری که قبلا داشته و الان دیگه نیست، حس ها و خاطرات کودکی که با بزرگ شدن دیگه وجود ندارن و شاعر در این توهمه که شاید در گذر زمان گم شده. که نمیدونه اون گم شده یا زمان! و فکر می کنه از اون درخت انجیره که پایین اومده این اتفاقا افتاده
    و کاشی که هیچ وقت ثمری نداره

    بیشتر حس یک حسرت همیشگی رو منتقل میکنه نسبت به خاطرات و اتفاقات و داشته های خوب گذشته (خصوصا کودکی) که دیگه الان وجود نداره. چیزی که هر کسی در یک برهه زمانی ممکنه دلش واسش تنگ بشه یا حسرت بخوره


    تفسیر که نه، حس و برداشتی بود که من از این شعر داشتم

  4. 6 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #83
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض

    سلام به همه ی دوستان...

    ابتدا تشکر بسیار زیاد از alone_boy جان که با این ایده یخوبش ما رو دور هم جمع کرد.
    همچنین از دوست و همکار عزیزم sepid12ir و karin خانم دوست داشتنی، ممنونم.

    تا حالا آهنگ های زیادی شنیدم و تو ذهن خودم تفسیر های گوناگونی ازشون داشتم ولی این بار اوله که میخوام اونارو یه جا بنویسم و با یه عده در میون بزارم.
    شاعر داره حسرت خوبی های گذشته رو می خوره، زمینی که قبلا دوست داشته و شاید الان اون طوری نیست، مادری که قبلا داشته و الان دیگه نیست
    منم همین نظر رو دارم و به نظرم با توجه عبارت " کاش هرگز آن روز از درخت انجير پائين نيامده بودم!! " شاعر خودش رو مقصر میدونه و داره حسرت گذشته رو میخورده. روزگار خوبی که اون رو با یه اشتباه از دست داده و الان چیزی جز پشیمونی براش باقی نمونده.
    شاعر یه تلمیح غیر مستقیمی داره به داستان حضرت آدم، که با یه اشتباه همه ی گذشته ی خوبش رو از دست داد.

    برداشتی بود، هر چند آزاد...

    با تشکر مهران...
    Last edited by Mehran; 07-10-2009 at 23:06.

  6. 5 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #84
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    44

    پيش فرض

    سلام
    اجازه...!!!
    منم نظرمو بگم؟
    با خانم karin نظرم یکی هست!دقیقا یکی هست ولی میخوام سعی کنم یه جوردیگه بگم البته ایشون سنگ تمام گذاشتن و بسیار زیبا بیان کردند! چیز زیادی برای من نذاشتن که بگم!
    با خانم sepid12ir و اقای aloneboy نظرم یکم متفاوت هست!
    احساس میکنم ایشون در مورد خاطرات خوب کودکی گفتن!
    بالا رفتن از درخت یکی از شیطنت های بچه گانه یا بازی بچه گانه هست! وقتی شاعر این جمله را به کار میبره فکر میکنم منظورش اینه که: ای کاش اون خاطرات دوران کودکی تموم نمیشد! به نظرم شاعر پایین اومدن از درخت انجیر را مظهر بزرگ شدن و تموم شدن عادت ها و بازی های بچه گانه و تمام شدن اون روزگار پاک و ساده میدونه و با گفتن این حرف میخواد بگه بگه ای کاش از درخت انجیر پایین نمیومدم تا دوران کودکی تموم نشه و اون دوران همچنان پابرجا میموند! (به نظر میرسه دقیقا مثل خانم karin گفتم )

  8. 6 کاربر از Isabella بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #85
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض

    ممنون از همه.......نمیخوام بین بحث هامون فاصله بیوفته....وهی بیام ازتون تشکر کنم....اما چون فعلا اول راه هستیم....من از همتون با برداشت هاتون تشکر کنم........
    فقط شما یه لطفی کن هر شعری رو که قرار میدی در کنار فایل صوتی متنش رو هم قرار بده
    چشم.....
    ولی این بار اوله که میخوام اونارو یه جا بنویسم و با یه عده در میون بزارم.
    لطف داری.....
    ====
    خیلی عالی شد.....اون درخت انجیره برای من مثل یه علامت سوال بود.....اما با کمک همتون میشه گفت یه دلیلی پیدا کردم....
    ه نظرم شاعر پایین اومدن از درخت انجیر را مظهر بزرگ شدن و تموم شدن عادت ها و بازی های بچه گانه و تمام شدن اون روزگار پاک و ساده میدونه و با گفتن این حرف میخواد بگه بگه ای کاش از درخت انجیر پایین نمیومدم تا دوران کودکی تموم نشه
    خیلی عالی بود......
    میشه اسمشو گذاشت ..............دوران کودکی گمشده در هیاهو....
    Last edited by Mahdi/s; 09-10-2009 at 16:22.

  10. این کاربر از Mahdi/s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #86
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض

    خوب فکر کنم دیگه کسی نظری نداشته باشه.....بهتر شعر جدی رو بزاریم.....اینم اضافه کنم....حتمالازم نیست منتظر من باشید که شعر جدید رو بزارم...هرکدوم از بچه ها که خواست میتونه.....شعر جدید بزاره..اگر چند روز از آخرین پست گذشت میتونه شعر بعدی رو بزاره.....

    بعدی.....
    پیست
    میزی برای کار
    کاری برای تخت
    تختی برای خواب
    خوابی برای جان
    جانی برای مرگ
    مرگی برای یاد
    یادی برای سنگ
    این بود زندگی؟
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    ===
    خوب بفرمایید.....
    هرکسی هم خواست میتونه برداشتش رو از شعر اول هم بگه.......

  12. 7 کاربر از Mahdi/s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #87
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض

    من خودم شبه ای برام نداشت....ولی اگر بخوام برداشتم رو بگم......
    میزی برای کار
    تلاش های روزمره رو میگه.......
    کاری برای تخت
    کار کردن...و پول درآوردن برای زندگی بهتر.........
    تختی برای خواب
    خوابی برای جان
    جانی برای مرگ
    اینا هم برای پیوستگی...و درارتباط بودن نسبت به همدیگر..........
    مرگی برای یاد
    من اینطوری برداشت کردم که..تا وقتی زنده هستیم هیچکس از کس دیگه خبری نداره...تا یکی میمیره ...میگم......ای وای....دیدی فلانی مرد..........
    یادی برای سنگ
    زمانی آدمها یادشون میوفته که باید به یاد هم دیگه باشن که دیگه خیلی دیر شده....یادی هست فقط برای سنگ قبر....
    این بود زندگی؟
    قصه ی تکرار.................امروز مثل دیروز.....دیروز مثل روز قبل..فردا مثل امروز.................
    Last edited by Mahdi/s; 17-10-2009 at 00:14.

  14. 5 کاربر از Mahdi/s بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #88
    حـــــرفـه ای sepid12ir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تورنتــو
    پست ها
    3,590

    پيش فرض

    تو این شعر مرحوم پناهی یک روند روتین زندگی را به نمایش کشیده ...
    برداشت شخصیم:
    حسرتی از پوچی و بی هدفی زندگی است... البته اون جمله ی آخر برا من چند وجهیه... وقتی میگه این بود زندگی با اون لحن خاص، هم به نظرم میرسه که

    از زندگی و بی هدف بودنش آزرده خاطره و

    از جهتی دیگه فکر میکنم دید شاعر نسبت به زندگی چیزی برخلاف آنچه هست که میبینه... دید وتصوری که شاعر از زندگی داره تا حدی متفاوت از واقعیت زندگی و آنچه که باهاش روبرو شده و بخاطر همین یک حس نا امیدی و غم را در این شعر میشه حس کرد...

    برداشتم کاملا شخصیه...

  16. 4 کاربر از sepid12ir بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #89
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض

    سلام.

    یه نکته ای راجع به آهنگ قبل یادم اومد که فکر میکنم گفتنش لازمه.
    پیرو نظر دوستان که نظرشون این بود، منظور از آهنگ وهم دوران کودکی حسین بوده
    یه آهنگ مرتبط دیگه در همون آلبوم سلام و خداحافظ وجود داره، به نام من مخوام برگردم به کودکي
    که فکر میکنم یه ارتباط معنایی مستقیمی با آهنگ وهم داشته باشه.
    forum.p30world.com/showpost.php?p=4348757&postcount=36

    با تشکر مهران...
    Last edited by Mehran; 27-10-2009 at 13:11.

  18. 3 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #90
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    سلام

    خب یک پوچی ای در این شعر حس می کنم که خوشم نمیاد! یعنی باهاش موافق نیستم
    شاعر چرخه روتین و عادی زندگی رو میگه اما این بود زندگی؟ آخرش یه کم کار رو خراب کرده
    من برداشتم اینه که منظور شاعر این بوده که زندگی یک چرخه ی تکراریه که در پایان هم به مرگ و قبر و اینا می رسه که حتا یادت هم واسه سنگه!
    ولی نوع بیانش برام جالبه، در عین کوتاهی و تعداد کم کلمات خیلی قشنگ مفهومش رسونده


  20. 4 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •