تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 897 از 2734 اولاول ... 39779784788789389489589689789889990090190794799713971897 ... آخرآخر
نمايش نتايج 8,961 به 8,970 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #8961
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مرو اي دوست مرو اي دوست. به گل روي تو.
    مرو از دست من اي يار که منم زنده به بوي تو

    وقتي،
    عقيده عقده خوانده مي شود
    و نور چراغ در آب، مهتاب
    تلقي
    و متانت زمين
    زير برف يخ مي زند
    نان از يتيم خانه مي دزديم
    و مي فهميم
    دزد اشتباه چاپي
    درد است

    دیدی گفتم مبتونی!

  2. #8962
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تمام روز گريستيم‏
    بر سنگ فرش قلب‏هامان‏
    با قطره‏هاى باران‏
    بر سنگ فرش شهر
    بيهوده نامتغير
    شب‏
    خونين در رسيد
    از درز شكاف غروب‏
    و از ميان دو دست شكسته ماه‏
    با اشك كهربائى خويش‏
    گريست‏
    بر سنگ فرش قلب‏هامان‏
    با قطره‏هاى باران‏
    بر سنگ فرش شهر
    بيهوده نامتغير

  3. #8963
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    رنگي كنار شب
    بي حرف مرده است
    مرغي سياه آمده از راههاي دور
    مي خواند از بلنداي بام شب شكست
    سر مست فتح آمده از راه
    اين مرغ غم پرست
    در اين شكست رنگ
    از هم گسسته رشته هر رنگ
    تنها صداي مرغك بي باك
    گوش سكوت ساده مي آرايد

  4. #8964
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در عبور نرم رود
    قيل و قال خنده‏مان‏
    سنگريزه‏هاى عمق آب بود
    با نواى آب نغمه مى‏سرود
    ناگهان به گل نشست‏
    در رگم دقيقه‏هاى ديرياب‏
    عشق و درد و اضطراب‏
    خنده از لبم پريد
    سنگريزه‏ها شكست‏
    رود همچنان روان‏
    رود سنگدل، زمان‏

  5. #8965
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    نگار دل ربا دل باز دادش
    ز گيسو عود براتش نهادش
    چو ديد ان سرو سيمين راكه چون باد
    برفت از دست و در پاي گل افتاد
    ز خاكش بر گرفت و در وي اويخت
    چو شير و انگبين با او در اميخت
    شرابي دادش از لب تا بنوشد
    ز" شعر" مشك ريزش حله پوشد

    فعلا...

  6. #8966
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دل ز من تو برده‏اى بيدلى نشانه‏ام‏
    با تو بودن آرزو زندگى بهانه‏ام‏
    سوى من چو ديده‏اى با نگاه آشنا
    در ميانِ همرهان كرده‏اى نشانه‏ام‏
    روشناسِ انجمن از ترانه منى‏
    اى شكفته همچو گل از دلِ ترانه‏ام‏

  7. #8967
    آخر فروم باز Hazy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    پست ها
    1,737

    پيش فرض

    آبجي فرانك باختيد كه(دقت كنيد فقط با فرانك خانومم)
    مبتلا گشتم در این بند و بلا
    کوشش آن حق گزاران یاد باد
    گر چه صد رود است در چشمم مدام
    زنده رود باغ کاران یاد باد

  8. #8968
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در طول قرنها
    فریاد دردنک اسیران خسته جان
    بر میشد از زمین
    شاید که از دریچه زرین آفتاب
    یا از میان غرفه سیمین ماهتاب
    اید بروی سری
    اما
    هرگز نشد گشوده از این آسمان دری
    در پیش چشم خسته زندانیان خاک
    غیر از غبار آبی این آسمان نبود
    در پشت این غبار
    جز ظلمت و سکوت فضا و زمان نبود
    زندان زندگانی اسنان دری نداشت
    هر در که ره به سوی خدا داشت بسته بود
    تنها دری که راه به دهلیز مرگ داشت
    همواره باز بود


    تا همین جاشا که نرسیدین شما اخه

  9. #8969
    پروفشنال Mostafa_Amol's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    آمل
    پست ها
    593

    پيش فرض

    در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم .........سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

  10. #8970
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    روزی که تو بیایی و بیایی
    و زیبایی از رنگ بهشت زیباتر باشد
    و روزی که واژه ها در دل نقش ببندند
    نه در محبس فکر
    روزی که
    گنجشکها در سرمای سخت زمستان
    سینه گرم شکارچی را مهمان باشند
    و تو
    نقشهای باورت را
    در دل همه دنیا و جهان منعکس بینی
    روزی که واژه های فرد
    در هیچ لغت نامه ای نباشد
    و پیشگوها از کسادی بازار
    شغل دیگر برگزینند
    آن روز را سلام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •