بد شانسی یعنی سر تست فیزیک از قابل حل بودن تست ها سر ذوق بیای و بخوای یک یه شکلات بخوری و چنان دندون دردی بگیری که بخوای چنان دادی بزنی که آروم بشی اما جلو خودت بگیری و چنان تو ذوقت بخوره که حالت از هرچی تست فیزیکه به هم بخوره
بد شانسی یعنی با گرفتگی کمر پاشی بری آزمون بدی و پشت سرت کولر باشه و چنان بادی به کمرت بخوره و کمرت بگیره که نتونی تکون بخوری
بدشانسی یعنی استاد زبان باشی و وقت کم بیاری و زبان رو 76 درصد بزنی
خوش شانسی یعنی دینی رو بالای 80 درصد بزنی!!!(اما چه فایده دینی رو همه بالا میزنن
)
بهانه گیری یعنی تنبلی ها تو طول سالت رو گردن شانس بندازی.(اما من تنبلی نکردم!!)
در یک کلمه:من بدشانسم
تمام...