مشاعره

[magmagf]

دیشب از خواب پریدم خوب شد ، آخه دیدم یکی
داره به ماشین تو ، هی گل میخک می زنه
تو که تنها نبودی ،‌یکی پیشت نشسته بود
بگذریم این دل من همیشه با شک می زنه

[sise]

همان سودایی و دیوانه می‌باش
چرا عاقل شدی هشیار گشتی

تفکر از برای برد باشد
تو سرتاسر همه ایثار گشتی

همان ترتیب مجنون را نگه دار
که از ترتیب‌ها بیزار گشتی

چو تو مستور و عاقل خواستی شد
چرا سرمست در بازار گشتی

نشستن گوشه ای سودت ندارد
چو با رندان این ره یار گشتی

به صحرا رو بدان صحرا که بودی
در این ویرانه‌ها بسیار گشتی

خراباتی است در همسایه تو
که از بوهای می خمار گشتی

[magmagf]

يك روز دري به تخته مي خورد!
باد قاصدكي مي آورد،
كه عطر ِ آفتاب و آرزوهاي مرا مي دهد!
اين خط ! اين نشان!
يك روز همه دهاتي مي شويم،
سقفهاي سيمان و سنگ را رها مي كنيم
و كنار ِ سادگي چادر مي زنيم!
اين خط ّ اين نشانّ

[sise]

نشود فاش كسي آنچه ميان من و تست
تا اشارات نظر نامه‌رسان من و تست

گوش كن با لب خاموش سخن مي‌گويم
پاسخم گو به نگاهي كه زبان من و تست

روزگاري شد و كس مرد ره عشق نديد
حاليا چشم جهاني نگران من و تست

گرچه در خلوت راز دل ما كس نرسيد
همه جا زمزمه‌ي عشق نهان من و تست

[magmagf]

تو که رفتی پريشان شد خيالم
همه گفتند که من ديوانه حالم
نميداند که اين ديوانه در فکرِ شفا نيست
که هر چه باشد اما بی وفا نيست

[sise]

توقعي از تو ندارم
اگر دوست نداري
در همان دامنه دور ِ دريا بمان
هر جور تو راحتي! بي بي باران
همين سوسوي تو
از آنسوي پرده دوري
براي روشن كردن ِ اتاق تنهائيم كافي ست
من كه اينجا كاري نمي كنم
فقط, گهگاه
گمان آمدن ِ تو را در دفترم ثبت مي كنم
همين !

[magmagf]

نگارا چشم تو ختم زمان است
که روح زندگی در آن نهان است
هر آنکس با نگاهت آشنا گشت
یقین تا روز محشر درامان است

[sise]

تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه عودم روز و شب

ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این مهارم روز وشب

[magmagf]

به دنبال دلي ميگردم
اسمان تاريک است
چشمانم مهرباني نمي بيند
اي کاش کبوتر ميشدم
پر مي کشيدم
مي رفتم....

[raheman]

می تونی تو چار دیوار ِ غربت ِ دنیا بری
می تونی هر جا بمونی ، می تونی هرجا بری
امّا هرگـــز نمی تونی غمُ تنها بذاری
تو مســــافری نمی شه غربتُ جا بذاری