همه افراد ممكن است در مقطعي از زندگي خود گاهي دچار فراموشي شوند يا احساس كنند كه كاملا گيج شدهاند و قادر نيستند از ذهن خود بدرستي استفاده كنند. مثلا شماره تلفن دوست نزديكشان را فراموش ميكنند يا تاريخ تولد همسرشان را از ياد ميبرند يا حتي ممكن است نام خيابان محل سكونت خود را نيز فراموش كنند. همه اين موارد را تحت عنوان فراموشي ذكر ميكنيم.

هرچند كه در واقع همه اين فراموشيها منشأ يكساني ندارند. در علم پزشكي فراموشي به مواردي اطلاق ميشود كه فرد با وجود داشتن انگيزه و ميل به يادگيري و نيز داشتن تمركز، قادر به حفظ مطالب و يادآوري آنها نباشد. البته توجه به اين نكته ضروري است كه مقداري اختلال در يادآوري مطالب گذشته به طور طبيعي در همه انسانها وجود دارد. در فراموشي مرحله اول حافظه يعني درك سالم است و مراحل دوم و سوم يعني حفظ و يادآوري دچار مشكل است.
ما گاهي موضوعي را به خاطر نميآوريم، چون هنگام روي دادن آن توجه و تمركز لازم را نداشتهايم. اين حالت را بهتر است حواسپرتي بناميم كه به طور طبيعي در افراد سالم ديده ميشود. گاهي نيز فرد، مطلبي را به طور سطحي و بدون توجه به روابط بين اجزاي آن به خاطر سپرده كه در واقع همان يادگيري طوطيوار است. در اين حالت يادآوري مشكل است، اما در صورتي كه به فرد يادآوري شود مطلب به خاطر آورده ميشود. برخي فراموشيها در افراد سالم جنبه فعال دارد يعني دستگاه عصبي، انرژي صرف ميكند تا موضوعي كه جنبه ناخوشايند دارد به ذهن فرد نرسد تا او از اضطراب در امان بماند. اين امر ناشي از تمايل ناخودآگاه فرد براي فراموش كردن موضوعي است كه در واقع نميخواهد انجام دهد. براي نمونه فراموش كردن تاريخ امتحاني كه براي آن آمادگي ندارد. گاهي اوقات فراموشي يا گيجي كه عارض ميشود، ناشي از مشغوليتهاي ذهني فراوان است. بديهي است كه در اين موارد جاي نگراني وجود ندارد.
در حقيقت آنچه فراموشي را به صورت يك بيماري مطرح ميكند كاهش توانايي فكري به طور ناگهاني يا به مدت زياد است. اگر فراموشي در فرد، ظرف چند روز يا چند ماه باعث شود كه در زندگي طبيعي فرد اختلالي ايجاد شود، بايد به دنبال يك بيماري زمينهاي كه عامل ايجاد اين مشكل بوده است، بگرديم.
عوامل فراموشي
كارآيي و دقت حافظه بستگي به اوضاع و شرايطي دارد كه از آن استفاده ميكنيم، اما عواملي وجود دارند كه مانع انجام اولين مرحله حافظه كه بسيار مهم است بشود و شامل عوامل زير هستند:
اطلاعات اضافي:
اگر در يك زمان با اطلاعات بسيار زيادي مواجه شويد، ممكن است بعدا يادآوري بيشتر آنها مشكل باشد. مثلا افرادي كه خيلي گرفتار هستند اغلب مطالب را بسادگي فراموش ميكنند، چرا كه آنها مطالب زيادي در ذهنشان دارند.
اضافه بار اطلاعات:
ملاقات افراد جديد، شنيدن اسامي آنها و گوش دادن به صحبتهايشان بيش از حدي است كه در ذهن جا بگيرد و باعث شود مطالب كمتري به ياد آورده شود.
حالت ذهن:
تقريبا به دلايل مشابهي، افرادي كه مضطرب يا افسرده هستند اغلب احساس ميكنند كه عملكرد حافظه آنها دچار نقصان شده است و آنها به واسطه افكار و احساسات دروني خود دچار حواسپرتي شده و آنقدر گرفتار آنها ميشوند كه توجه كافي به اطلاعات جديد نميكنند.
بيماري:
بيماريهاي جسمي نيز مخصوصا در افراد مسن ميتواند اثر زيانباري بر عملكرد رواني شخص داشته باشد. مثلا افرادي كه دچار بيماري مزمني از قبيل بيماري قلبي يا ديابت هستند ممكن است دريابند كه تفكر و حافظه آنها مانند قبل نيست.
بالا رفتن سن:
همگام با پير شدن، همه قسمتهاي بدن دچار تغيير ميشوند. بعضي از اين تغييرات خيلي زود در زندگي پديدار ميشوند. در افراد مختلف اين كه كدام اندام زودتر دچار پيري ميشود متفاوت است، اما همانطوري كه پير ميشويم متوجه ميشويم كه حفظ رشتههاي طولاني اعداد مانند شماره تلفن در ذهنتان به طور فزايندهاي مشكل است.
اين عوامل موجب ميشود قدرتحافظهكمشود
تلقينات مكرر و نابجا:
بايد تصديق كرد يكي از علل مهم آسيب ديدن نيروي حافظه، فشارهاي متعددي است كه از همه طرف به دارندگان حافظه بينقص و خوب وارد ميآيد. جاي تعجب نيست كه اكثر حافظهها در همان سالهاي اوليه زندگي لطمه فراوان ميبينند.
سوء تغذيه و رژيمهاي سخت:
در اين واقعيت نبايد ترديد داشت كه بيشتر بيماريهاي جسمي و رواني از تعادل نداشتن تغذيه سرچشمه ميگيرد. فراموشكاري يكي از علائم بدي و كمي تغذيه است بخصوص غذاهايي كه فاقد ويتامينB12 باشند.
زندگي و كار يكنواخت:
شخصي كه كار يكنواخت و تكراري انجام ميدهد كه احتياجي به نيروي فكر و هوش ندارد، كمكم قوه فكر و هوش او از كار ميافتد.
به كار نينداختن نيروي حافظه:
هرگاه آدمي استعدادهاي خويش را به كار نگيرد و از نيروي حافظهاش استفاده نكند كمكم قواي فكري و روحياش به تحليل ميرود.
عدم ذوق و علاقه نسبت به امر فراموش شده:
فراموشي با نوع علاقه فرد نسبت به آنچه كه بايد آموخته شود رابطه مستقيم دارد. مثلا فردي كه نام كسي، كتابي يا محلي را فراموش ميكند قطعا به نحوي نسبت به آن موضوع بيعلاقه است يا عوامل ديگر از قبيل علاقه شديد به موضوع ديگري موجب آن ميشود كه شخص تحت تاثير آن عوامل، آن موضوع را فراموش ميكند.
خستگيهاي جسمي و روحي:
خستگيهاي ناشي از بيماري، عضلاني، عصبي، خستگي ناشي از بيعلاقه بودن نسبت به انجام كار و ناشي از سوء مديريتها و ديگر خستگيها باعث ميشود كه توانايي حافظه آدمي كم شود.
بيخوابي:
بيخوابيهاي طولاني اغلب سبب اختلال در اعمال مغزي و فعاليتهاي رفتاري سلسله اعصاب ميشود.
سر و صداي زياد:
سر و صداي زياد علاوه بر توليد خستگي در بدن، روان را هم خسته ميكند و خطرات عمده آن عبارت است از ضايعات قلبي، بيخوابي و اختلال در هوش و حافظه.
هيجانات روحي:
شوك و هيجانات عادي و غيرعادي سبب فرسودگي مغز و خستگي روح و ناتواني قلب خواهد شد. ممكن است هيجان شديدي كه پس از يادگيري به شخص دست ميدهد در حفظ آنچه ياد گرفته است، ايجاد اختلال كند.
ضايعات مغزي:
غالبا اتفاق ميافتد كه وقتي ضربهاي به سر وارد ميشود، يادآوري اموري كه بلافاصله قبل يا بعد از تجربه ناگوار روي داده است، براي فرد مشكل ميشود.
سركوبي يا انزجار:
اصولا انسان تمايل دارد چيزهايي را كه برايش ناخوشايند است و موجبات نگراني، اضطراب و پريشان خاطري او ميشود، سركوب و فراموش كند.
مراقب استرسها باشيد!
متخصصان ميگويند هورمونهايي كه بر اثر استرسهاي طولانيمدت و مزمن توليد ميشوند اثرات ناخوشايندي روي مغز دارند. اين تنها به اين دليل نيست كه استرس ميتواند انسان را ناآرام، مضطرب، افسرده يا خسته كند، بلكه تحقيقات اخير نشان داده كه فشارهاي عصبي پيدرپي سبب تغيير در ساختار و عملكرد سلولهاي مغز و باعث ايجاد آسيبهاي مغزي ميشود.
نكته: خوردن اسيدهاي چرب در غذاهاي آماده مانند مارگارين، پيراشكي و سيبزميني سرخكرده سبب ايجاد آسيب در رگهاي خونيشده كه اين مساله براي مغز مهم است
البته استرس كوتاهمدت براي عملكرد مغز ميتواند مفيد واقع شود به عنوان مثال استرس قبل از امتحان با ترشح آدرنالين سبب افزايش حافظه ميشود ولي استرسهاي طولانيمدت و نامناسب كه به واسطه حوادث روزانه به وجود ميآيند مثل مشكلات كاري، ترافيك سنگين و نگرانيهاي اقتصادي ميتوانند عملكرد مغز را كاهش داده و با ايجاد اختلال در ارتباطات مهم نوروني و كوچك شدن هيپوكامپ كه همان مركز حافظه است، سبب فراموشي شود.
تغذيه سالم
با مطالعه روي تغذيه، مشخص ميشود كه تغذيه نادرست، در واقع شرايط را براي از بين بردن مغز فراهم ميكند. ما از چربيهاي مضر استفاده ميكنيم كه خود باعث از بين رفتن عملكرد سلولهاي مغزي و شايد هم در نهايت مرگ نورونها شود. ما قند زياد مصرف ميكنيم، يعني بيشتر از حدي كه براي تغذيه سلولهاي مغزي لازم باشد. گلوكز زيادي وارد بدن خود ميكنيم كه آن هم وارد مغز شده و با راديكالهاي آزاد براي سوزاندن سلولهاي مغزي و مرگ آنها به طور جدي وارد عمل ميشود. ما كالري زياد مصرف ميكنيم و تحرك بسيار كمي داريم كه باعث ايجاد چاقي و عملكرد نادرست سلولهاي مغزي ميشود و در نهايت فعاليت و حركاتي كه به مغز انرژي ميبخشند را از خود دور كردهايم. در ذيل به پارهاي از اقداماتي كه لازم است تا با رعايت آنها عملكرد و سلامت مغز را حفظ و آن را توانمند سازيم، اشاره ميكنيم.
مولتيويتامين مصرف كنيد
مصرف متعادل ويتامينهاي مختلف و مواد معدني، بيمه خوبي براي مغز است. اين مواد ميتوانند عملكرد هوشي را حفظ كرده آن را بهبود بخشند و سبب پيشرفتهاي احساسي در تمام سنين شوند. تركيب ويتامينها و مواد معدني موجود در فرمول مولتيويتامينها به حفظ عملكرد هوشي مطلوب و شاد كردن روحيه انسان به طور همزمان كمك ميكند.
مولتيويتامين براي افراد پير كه نياز به مواد غذايي بيشتري براي كمك به مغز خود دارند نيز ضروري است. خصوصا ويتامينهاي گروه B كه در محافظت مغز از پيري و زوال عقل و افسردگي نقش مهمي دارند.
به طور كلي، هرچه ميزان ويتامين C و ويتامينهاي مختلف گروه B در خون افزايش يابد به همان ميزان نسبت نمرات عملكرد ذهني فرد نيز افزايش مييابد.
روغن ماهي بخوريد
بيشترين چربي مورد نياز مغز امگا 3 است كه در روغن ماهي وجود دارد. امگا 3 يك ماده بتدريج تكامل يافته است كه مغز انسان را شكل بخشيده و بدون وجود آن سلولهاي مغزي توانايي عملكرد مطلوب را نخواهند داشت.
همچنين چربي امگا 3 به مغز دستور ميدهد كه احساس سلامتي و شادابي كند، از ايجاد افسردگي شديد (ماژور) پيشگيري كرده و حتي آن را تسكين ميدهد. پس براي شاد نگه داشتن مغز، در هفته چند بار ماهي پرچرب بخوريد. راه ديگر آن مصرف قرصهاي مكمل روغن ماهي بخصوص نوع DHA ميباشد كه بسيار مفيد است.
از مصرف چربيهاي مضر بپرهيزيد
خطرناكترين چربي براي سلولهاي مغز، چربي حيواني اشباعشده است كه در غذاهاي آماده بيرون مانند همبرگر و بستني فراوان يافت ميشود. خوردن اسيدهاي چرب در غذاهاي آماده مانند مارگارين، پيراشكي و سيبزميني سرخكرده سبب ايجاد آسيب در رگهاي خونيشده كه اين مساله براي مغز مهم است.
مراقب قند از جمله قند خون باشيد
مصرف زياد قند و برخي از كربوهيدراتهاي خاص در هيچ سني براي مغز مناسب نيست. مصرف زياد قند سبب ايجاد مقاومت انسولين ميشود كه منجر به افزايش گلوكز خون و در نتيجه آسيبهاي دائمي به سلولهاي مغزي ميگردد. از آنجايي كه عمده انرژي مغز از كربوهيدراتها تامين ميشود، براي افزايش حافظه، يادگيري و ديگر عملكردهاي قوه شناختي، وجود قند به ميزان مناسب براي مغز در هر لحظه ضروري است.
كالري را محدود و وزن را كم كنيد
چاقي براي مغز ضرر داشته و ميتواند سبب ايجاد مقاومت انسولين، فشارخون بالا و احتمالا ديابت شود كه منجر به اختلال حافظه، پيري زودرس و آسيبهايي به سلولهاي مغزي ميشود. راه بسيار مطمئن براي كُند كردن روند پيري و نجات مغز و ديگر اندامها از آسيب راديكالهاي آزاد، همانا كم كردن مصرف كالري است.