The Sims 2

[mahshid_music]

عزیزم اولا خوبیت داره تو غصه ی کسی رو نخور دوما من فکر می کنم اگر این بازی را انجام ندی بهتر چون فکر می کنم برات خوب نیست خوبیت نداره

چی خوبیت داره؟ این دزدی که شرکت های نرم افزاری می کنن؟ خراب کردنن کار دیگران؟
یارو جون کنده این طوری درستش کرده بعد اینا میاناصلاحش می کنن؟
من که از اولش کامل داشتم.شما چرا حالا می خوای سانسورشو برداری؟ این خوبیت نداره.

[toodi]

چی خوبیت داره؟ این دزدی که شرکت های نرم افزاری می کنن؟ خراب کردنن کار دیگران؟
یارو جون کنده این طوری درستش کرده بعد اینا میاناصلاحش می کنن؟
من که از اولش کامل داشتم.شما چرا حالا می خوای سانسورشو برداری؟ این خوبیت نداره.

ول کنین اینا رو خوب کی پچ لباس ایرانی داره بده؟؟؟

[FerineFast]

ول کنین اینا رو خوب که پچ لباس ایرانی داره بده؟؟؟

منظورت از که همون کیه ؟! (با لهجه حرف میزنی)

[toodi]

کسی این مرضیه رو ندیده اینقدر نیومده تاپیک رو هوا داره چرخ میزنه

[toodi]

منظورت از که همون کیه ؟! (با لهجه حرف میزنی)

هواسم نبود کی رو نوشتم که
آخه این چند روز دکمه های کیبورد رو اشتباه میزنم وگرنه من که لهجه ندارم
بیا الآن هم پست قبلیم رو ویرایش میکنم که درست بشه

[ali_metal_357]

بچه ها اینا رو ول کنین بیایدید هر کی یک خاطره ی جالب از بازی خودشو بنویسه برای همه خوبه هم اگر کاری رو توی بازی نمی دونن یاد می گیرن هم بازیشون بهتر می شه

[mahshid_music]

یه بار بین زن و شوهر تو بازی من دعوا شد ناجور.قبل از این که من اصلا بفهمم چی شد مرده رفت با زنه دعوا کرد(تقصیر من نبود تازه شروع کرده بودم بعضی گزینه های جدید رو نمی دونستم چی هستن.):43:
منم کلی خنده م گرفته بود دعواشون رو بدتر کردم.بعد زنه قهر کرد رفت(یعنی من این کارو کردم که ببینم چی می شه) مرده دیگه ته بدبختی بود نشسته بود گریه می کرد که یه آقا پیره از آسمون اومد دلداریش داد.اینم یه کم بهتر شد. این قدر خنده دار بود که من حالا هر وقت از بازی بایه simخسته می شم از این بلا ها سرش می یارم.

[ali_metal_357]

یه بار بین زن و شوهر تو بازی من دعوا شد ناجور.قبل از این که من اصلا بفهمم چی شد مرده رفت با زنه دعوا کرد(تقصیر من نبود تازه شروع کرده بودم بعضی گزینه های جدید رو نمی دونستم چی هستن.):43:
منم کلی خنده م گرفته بود دعواشون رو بدتر کردم.بعد زنه قهر کرد رفت(یعنی من این کارو کردم که ببینم چی می شه) مرده دیگه ته بدبختی بود نشسته بود گریه می کرد که یه آقا پیره از آسمون اومد دلداریش داد.اینم یه کم بهتر شد. این قدر خنده دار بود که من حالا هر وقت از بازی بایه simخسته می شم از این بلا ها سرش می یارم.

نکن این کارارو خوبیت نداره

[toodi]

یه بار بین زن و شوهر تو بازی من دعوا شد ناجور.قبل از این که من اصلا بفهمم چی شد مرده رفت با زنه دعوا کرد(تقصیر من نبود تازه شروع کرده بودم بعضی گزینه های جدید رو نمی دونستم چی هستن.):43:
منم کلی خنده م گرفته بود دعواشون رو بدتر کردم.بعد زنه قهر کرد رفت(یعنی من این کارو کردم که ببینم چی می شه) مرده دیگه ته بدبختی بود نشسته بود گریه می کرد که یه آقا پیره از آسمون اومد دلداریش داد.اینم یه کم بهتر شد. این قدر خنده دار بود که من حالا هر وقت از بازی بایه simخسته می شم از این بلا ها سرش می یارم.

اون مرد پیره دکتر خیالی سیمزت بیده کسه دیگه ای به جز اون فردی که مریضه نمیتونه اون رو ببینه

نکن این کارارو خوبیت نداره

ها ای راست میگویه!!

[toodi]

بچه ها اینا رو ول کنین بیایدید هر کی یک خاطره ی جالب از بازی خودشو بنویسه برای همه خوبه هم اگر کاری رو توی بازی نمی دونن یاد می گیرن هم بازیشون بهتر می شه

چی بگم چی نگم؟؟؟
آهان فهمیدم چی بگم:
یک روز من یک زن و شوهر رو دعوا دادم
بعد کمی که گر گرفت اختلاف هم بیشتر شد
بعد که دیگه اینقدر از هم متنفر بودن که من کلیک کردن رو مرده که زنه باهاش دعوا کنه
بعد دیدم یک گزینه جدید اومده
آقا کلیک کردیم دیدم مرده از خونه رفت بیرون منم دسترسی ندارم بهش
بعد رفتم توی تاریخچه زندگیه زنه دیدم که طلاق!!
طلاق گرفته بودن
آخر سر اومدم از اون خانواده بیرون و اون خانواده رو حذف کردم هم زنه هم مرده هم بچشون
این بهترین کاری بود که میتونستم برای هر3تاشون انجام بدم