دلم نمیخواهد شب تمام شود .
حیف است این خلوت ساده بهم بریزد
دلم میخواهد من باشم و کاغذ و خود کار
که فقط نام تو را بنویسم .
چه کسی گفته صبح خوب است ؟
اگر شب نبود ستاره ها نمی خندیدن
و چشمان من هرگز ماه را نمی دید
اگر شب نبود یاد تو را کجا می بردم ؟
سخنی نگفتم ، تنها چهره ات را دیدم
آنجا نشسته بودی
نیمه ماه از میان آسمان آبی بیرون آمد
و نسیمی کوچک وزیدن گرفت
آبِ داخل چشمانت لرزید
حال تمام شهر میدانست برای من اشک می ریزی
وبا گریه میگوئي
عزیزم ازین پس ؛
خدا حافظت باد .