شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت....
شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت....
مال کسی باش که حتی ساده ترین لباس تنت باشد !
تو را به همه دنیا نشان دهد و بگوید :
این همه دنیای من است . . .
مرد دلش بهانه می گیرد ...
کودکانه
حضور زنی را
که سالهاست وعده ی پر کردن خالی خانه
به گذر زمان
در دایره ی ساعتی خوابیده از انتظار
پیرش کرده
....
دلش چند صباحیست کودک شده
بهانه میگیرد
آغوش مست از احساس را
و میداند روزی از دلهره ی پایان بهارها
خواهد مرد
اما باز نگاهش امیدوار به آمدن زن
منتظر می ماند
وقتی دوباره ، اقاقی سر گذاشت
به روی شانه های سیمانی حیاط
هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبــــــم
خود خودت را
یادت را
اسمت را
اما…
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه
![]()
می توانم به عکست نگاه کنم
و ظرافت تنت را
در آغوش بگیرم
در کادرِ ساکت تصویرت
زیر بال و پَرم را میگیری
بالا میروی
بالا میبری
و پای نگرانیهایم را
از جاذبهی زمین جدا میکنی.
/سیدمحمد مرکبیان/
به چـشـمـهـایـت بگــو . . .
نـگـاهـم نـڪـنـنـد .
بـگـو وقـتـے خـیـره ات مـے شـوم
سرشـاטּ بـه ڪـار خـودشـاטּ بـاشـد . . . !
نـه ڪـه فـڪـر ڪـنـے خـجـالـت مـے ڪـشـم هـا . .
نـه !
حـواسـم نـیـسـت . . . عـاشـقـت مـی شـوم…!!!
يــــــادت هست ؟
وقتي با " او " ديـــــــدمت،
پرســــــيدم: چه چيــــزش از من بهتر بود؟
گفتي:
--- " او " دســـــت هايش را باز مي کند و مرا در آغــــــوش مي گيرد. اين يعــــني «حسِّ امنيت»
کاري که تو هيــــــچ گاه نکردي!
---يک طـــــرفه به قـــاضي رفتـــي عشــــق مــن...
و نفهــــــــميدي دســت هايم را روي ســــــرت گرفته بــــودم تا آوار مشـــــــکلات وجـــودت را له نکـــــــند!
اين يعــــني «محبت بي چشمداشت»
صدایم کن تا مرا در آغوش کشد زندگیهمانند پروانه ای سبک در آغوش گلبرگهاصدایم کن تا زیبا شود صدای زندگیهمانند خش خش برگ های پاییز بر سنگفرش خیالصدایم کن تا بند بند وجودم فدایت شودآنگونه که حرف نامم را آوا میکنیصدایم کن تا خشتی تازه نهم برین ویرانهصدایم کن تا از قفس پرواز کنم سوی آسمانصدایم کن...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)