اون موقع خدمت خیلی سخت بود.من هم ناوی بودم.روزی 9 ساعت پست سرپا داشتم.همون پیچی که میره به سمت رفتر سیاری.دژبان با باتوم بودم.خدا ازشون نگذره.خیلی اذیتمون کردن میلاد جان.جلوی اسلحه خونه دژبانی هم یه یادگاری نوشتم.اگر میرفتی اونجا میدیدی.داستان هم زیاد دارم.مخصوصا برجک شماره 13 سیرجان با اون شیشه های شکسته.هر کی میرفت محال بود که تب و لرز نگیره.اون دودو چی چی کردن های قطار بابری ساعت 3 نصفه شب.آی روزگار.
اهان.جمعه ها طبق قانون جدید جزو مرخصی حساب نمیشه.اره میشه 16 تا.