به روی چشم. البته شعرش تکراری نبود پستها همزمان شده بود.
دو چشم عاشقم را دوخته بر آسمان
من امشب انتظار بودنت را مي كشم
كاش من عطر قدومت را ميان اين نسيم مملو از گريه
ميان ابر هاي مملو از فرياد رعد و برق يا باران
كاش من عطر قدومت را دوباره مي چشيدم
به روی چشم. البته شعرش تکراری نبود پستها همزمان شده بود.
دو چشم عاشقم را دوخته بر آسمان
من امشب انتظار بودنت را مي كشم
كاش من عطر قدومت را ميان اين نسيم مملو از گريه
ميان ابر هاي مملو از فرياد رعد و برق يا باران
كاش من عطر قدومت را دوباره مي چشيدم
مادر منم كه بر سر آرامگاه تو
باز آمدم كه شرح غمت باز گويم
باز آمدم كه با سر مژگان اشكبار
خاك مزار پاك تو را شستشو كنم
چشمتون بی بلا
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
عجب گر در چمن برپای خیزی
که سرو راست پیشت خم نباشد
لطف کن شعرو با م شروع کن.(چجوری با ت شروع کردی ؟!!)
مبادا در جهان دلتنگ رویی
که رویت بیند و خرم نباشد
من اول روز دانستم که این عهد
که با من میکنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری
پری را با بنی آدم نباشد
اشتپ شد عزیز![]()
در دل خود دارم
حس زیبای طراوت،شادی
حس عشقی زیبا
که تو باران تو به من می دادی
قصه کوته کردم
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد
شب به خیر همگی
داد میزنم این عشق که دارم ای دوست
رفتی و جدا شده روح ز تن , جز این پوست
درد دل میکنم از دوری تو با هر دوست
دوست ندارم که نباشی , بگویم عشق اوست
ای یار کجایی که تمام بدنم تاول زد
این پرده مخفی شب و روزم شب زد
دم که می زد ز نیستان می زد
ناله می کرد گره رازی داشت
شاخه در شاخه هم آغوش نسیم
چون شباویز شب آوازی داشت
غصه با جام جهان بین می گفت
قصه با مست سراندازی داشت
شب بخیر magmagf
تو چشاي من نگاه کـن من که از تو سير نمي شم
قول بده پيشم مي موني من که با تو پير نمي شم
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)