تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 88 از 469 اولاول ... 387884858687888990919298138188 ... آخرآخر
نمايش نتايج 871 به 880 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #871
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط peperoni
    ممنون از همه به خاطر این سوتی های زیبا
    هوای من رو داشته باشین من پسر دایی ووک من هستم
    اين نامردي به خدا........من امروز صبح ساعت 4 خواستم بهت خوش آمد بگم...نشد.آخه من به رامبد ارادت خاصي دارم.
    ايشاا...كلي با هم حال ميكنين.فقط اميدوارم كارت مثل همون درست باشه.
    خوش باشي...كم كم اسمت رو هم بگو.به قول شهاب...هوات رو داريم....حالا اگه فضا بري كه ديگه بهتر...!!!!
    از طرف من به رامبد سلام برسون.

    يا حق

  2. #872
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    ایران سیتی
    پست ها
    235

    پيش فرض

    سال دوم راهنمايي بوديم يه معلم داشتيم قدش كوتاه بود .يه روز امتحان داشتيم تو سالن مدرسه.من هم بعد اين كه برگه ام رو تحويل دادم رفتم سمت كلاسمون..اينو هم بگم كه كلاس ما كوچك بود.در رو كه باز كردم ديدم بچه هاي كلاس اروم سر جاشون نشستن.در رو بستم بعد گفتم به به اقايون ساكت سر جاشون نشستن.خبريه؟؟؟.بعد اصلا به بچه ها نيگا نكردم رفتم سمت ميزمعلم و پشتش نشستم.بعد شروع كردم به چرت و پرت گويي بعد چند لحظه ديدم هيچكي صداش در نمي ياد.فهميدم خبريه بلند شدم به بچه ها نيگا كردم ديدم يكي از بچه ها با چشمش گوشه كلاس رو نشون مي ده قشنگ كه زوم كردم فهميدم بعععلههه گاومون زاييد اخه همون معلم قد كوتاه اونجا نشسته بود.

  3. #873
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط sina818
    چند سال پیش یه روز روی تختم نشته بودم میخواستم یکی از اعضای بدنم رو که اسمش رو نمیشه اینجا گفت اندازه بگیرم خلاصه درش آورده بودم و خدکشم هم دستم بود که یکدفعه دیدم یکی داره در اتاقم رو باز میکنه فوری خدکش رو انداختم و شلوارم رو کشیدم بالا ولی دروست و حسابی نشد بعد در که درست باز شد دیدم مامانمه یادم نیست چی میگفت ولی چشمش یه بار رفت پایین و اومد بالا بعد که رفت بیرون نگا کردم دیدم سرش بیرونه خلاصه کلی سه شد.
    یه جریان دیگه هم تقریبا مثل این ولی خیلی خفنتر واسم پیش اومده که بعدا میگم
    فعلا خوش باشید
    دوست عزيز دو تا ديگه از اين سوتيها تعريف كني اين تاپيك به لقا الله ميپيونده

    حداقل يه طوري تعريف كن تابلو نشه !

  4. #874
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط shahabmusic
    ورودتو تبريك ميگم در ضمن زمينتم داريم تا برسه هوا !!! همشهري
    عزيز تو بچه كرمانشاهي ؟

  5. #875
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sina818's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    346

    پيش فرض

    واسه چی من که حرف بدی نزدم
    ولی چشم دیگه از این جور چیزا نمیزنم

  6. #876
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط sina818
    واسه چی من که حرف بدی نزدم
    ولی چشم دیگه از این جور چیزا نمیزنم
    نه دوست عزيز شما خيلي هم سوتي باحالي تعريف كردي!
    چشمت بي بلا

  7. #877
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    دوست عزيزمون soooooooooooot مدت زياديه كه غيبت داره

    كجاييييي بياد ديگه نوبت تو تعريف كني

  8. #878
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    منتظر سووتي هاي من باشي و اپديت شدم اومدم... گير ندين چرا امدم چون زرودي بايد برم . يه كار ناتموم داشتم ... اوكي

  9. #879
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض

    با سلام به تمام برو بچ آقا من براريه اولين بار که دارم تو اين تاپيک پست
    ميدم پس اگه جريانه سوتيم مسخره بود به بزرگی خودتون ببخشيد خوب بريم سر اصل حرف
    من يه موتور 250 کاوازوکی داشتم که هميه زندگيم بودم البته اينجا هم بگم که مجوز
    اين موتور رو نداشتم و فقط شبا و ساعت هايه خلوت ميومدم بيرون که يه موقع
    کلانتری نگيرتم چون اگه يه موقع با اون موتور منو مگرفتند به جرم دزدی يا
    بر هم زدن امنيت ميرفتم جايی که فقط توش آب خونک ميدن بخوريد
    بريم سر اصل مطلب يه روز که داشتم تو محلمون با موتورم ميرفتم
    يکی از بچه محلامونو ديدم بعد از چرتو پرت گويی طرف گير داد که
    آره جون بابات جونه ننت به من موتور سواری ياد بده من گفتم بابا منوچ
    گير نده اين موتور خطری با اين که موتور سواری ياد نميدن تو برو من يه روز
    ديگه از يکی يه موتور معمولی ميگيرم ميآم يادت ميدم آقا اين پسر باز گير داد گفت
    نه تو مرام نداره خيلی بی معرفتی و از اين جور حرفا ديگه دست گذاشته بود رو نقطه
    حساس ما من گفت باشه خفشو بيا سوار شو بعد بردمش يه خيابون خلوت نزديکايه
    خيابون خوش اونجا موتورو دادم دستش گفتم اين ترمز اين کلاژ و...... همه چی
    چند دفع باسش توضيح دادم اونم مثله خينگا فقط سر تکون داد بعد گفت مهدی
    بزار حالا سوار شم منم بعد کلی التماس که جون مادرت يه موقع نزنی دنده 2 يا 3
    آخه شتابش يه دفعه ميکشه بالا طرف قبول کرد منچ سوار شد ما بدبختم
    ترکش آقا 2 تا خيابون رد نکرده بودم که آقا خينکه زد دنده 2 و سرعتش رسيد به
    80 تا يه دفعه مرديکه حول کرد گفتا مهدی ترمزش کدومه من گفتم بی پدرو مادر
    راست راست که منوچ حول کردو عوض ترمز کلاژو گرفت آقا اونايی که موتور سوار باشن
    ميدونند اين موقع چه اتفاقی ميوفته ویه دفعه موتور با 90تا سرعت بلند شد و
    خورد به يه ماشين و من تو اين هين صدايه خورد شدن استخون پامو شنيدم بعد
    که خورديم زمين وای ديدم استخون رونه پام 180 درجه چرخيده و نوکه پام
    امده با سمته شکمم آقا ما که اين صحنه رو ديديم گفتيم منوچ ريده شد تو پام
    از سربازی معاف شدم و کلی چرتو پرت ديگه اون رفيقمونم هيچيش نشد
    فقط از دين پايه من مثله سگ حول کرده بودم من داشتم از درد ميمردم
    بعد هيچی ديگه يه 100 نفر دور ما جمع شده بودن و ميگفتن اين پا ديگه پا
    نميشه يه دفعه رفيق ما هم قاطی کردو فهشو کشيد به مردم و زنگ زد
    امبولانس اما چه امبولانسی که بعد از 40 دقيقه رسيد و ما رو بردن بيمارستان
    و اونجا بعد از 3 روز عملمون کردن و يه پلاتين از دمه لگنم تا دمه ساقه پام
    گذاشتن و بعد از يک هفته هم مرخصم کردن و تا همين يه 2 ماه پيش با آعصا
    راه ميرفتم يعنی به مدت 7 ماه خونه نشين بودم موتورمم که داغون شد
    و ديگه قسم خوردم که اگه داشتم ميمردم نه به کسی موتور سواری ياد بدم
    نه سوار موتور شم
    آقا ببخشيد اگه خيلی طولانی شد

  10. #880
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    دركت ميكنم منم مثل تو شدم ولي من زانوم شكست حدود 6 ماه ميرفتم فيزيوتراپي ولي باسه من موتور بالا نيومد طرف كوبوند به پيكان

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •