سريال يوسف پيامبر (ع)

[Mahdi/s]

اونجا كه كاهنان معبد رفته بودن گندم بگيرن بهشون ندادن ...........برگشتن...........اون گندشون گفت شما دست از پا دراز تر برگشتيد ضرب المثل اون موقع بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[Kaptian Black]

دیگه دارن زیادی کشش میدن .. نصف فیلم تو راه رفتن تلف میشه نصفش هم تو گریه کردن زالیخا جون ...

[Saw V]

دیگه دارن زیادی کشش میدن .. نصف فیلم تو راه رفتن تلف میشه نصفش هم تو گریه کردن زالیخا جون ...

حرف دوستمون تاييد ميشه همه قسمت ها كه شد گريه زليخا و آه ناله
ولي خوبي كه اين سريال داره اينه كه كارگردانش اجازه نداده كه وسط سريال پيام بازرگاني پخش بشه

[اماستیاف]

اینقدر این دیالوگ رو شنیدم حالم بد شد :
"زلیخا : چشمام دیگه سو نداره...
اطرافیان : از بس گریه کردید سرورم "

میگم این زلیخا چشماش نمیبینه .چرا دو نفر زیر بغلش رو میگیرن ؟؟؟

==========
این یوزارسیف که از کنار مردم رد میشه چه شعارهایی میدن ؟
من "الله اکبر" و "لا اله الا الله" میشونم.(این سوتی نبود .سواله )

[sepid12ir]

من دومین قسمتی بود که نشستم دیدم...
شاید اصلا برداشتم نسبت به دوستانی که فیلم را از اول دنبال کردن درست نباشه...
ولی به نظرم ما اینطوری بار اومدیم که از هر چیزی ایراد بگیریم...
هیچ کاری بی عیب و نقص نیست، مطمئنا سریال یوسف هم همینطور .
نه من ، نه شما و نه هیچ کس دیگه واقعا خبر نداره که این روایت ها کاملا درسته یا نه...
از طرفی، چرا وقتی شما از چیزی خوشتون نمیاد دنبالش میکنید؟...من شخصا به همچین روایاتی علاقه ای نداشتم و دنبالش نکردم، این دو قسمت هم اتفاقی بود که اتفاقا خیلی هم بدم نیومد...
ولی نمیدونم چرا ما همیشه کار افراد را زیر سوال میبریم، خوبه که برا افراد و کارهاشون ارزش قائل بشیم و حداقل جنبه ی مثبت کار را هم تا حدی در نظر بگیریم...
از طرفی فکر میکنم که اگر واقعا ارزش کار پایین بود این همه بیننده نداشت و مثل خیلی از سریالهای در حال پخش تلویزیون کم بیننده باقی میموند...

[Mahdi/s]

خوبه که برا افراد و کارهاشون ارزش قائل بشیم و حداقل جنبه ی مثبت کار را هم تا حدی در نظر بگیریم...

اين حرف شما درسته..........من هم نظرم تو 10-20 قسمت اول همين بود........اما الان ديگه خيلي دارن ميكشنش......تو هر قسمت2-3تا سوتي هست............اين كه داره تموم ميشه.............ببينيم مختار نامه چي هست كه اين همه تعريفشو ميكنند.........و ميگن تركونده

[Behsood]

سلام

بازی آقای زمانی به نظرم هر چی میگذره بهتر میشه. (نقش حضرت یوسف)
منتها این نباید در جریان همچین پروژه ی سنگینی شکل میگرفت اینجا جای تمرین و پروش بازیگر نیست ...

بازی خانوم ریاحی بسیار عالیه اما متاسفانه تا حدودی زیادی تئاتری (هجوگونه) به نظر میرسه که مطمئنا اینطور ازشون خواسته شده...

من نمیدونم چه قانون نانوشته ای هست که میگه مردم اون زمان به زبان فارسی اصیل و کتابی صحبت میکردند!!!
همین امر باعث افتضاح در آمدن بسیاری از دیالوگ های خودمانی در سریال شده.

ماشاء الله آقای سلحشور دیگر این حد به خودش اجازه میده که دست به تحریف در داستان های دینی به این شکل بزنه!
آقا ازدواج یوزارسیف چه صیغه ای بود دیگه؟ (ایشون در جواب این سوال گفته من داستان حضرت یوسف رو به روایت خودم ساختنم!!!)

یکی نیست بگوید رود نیل اون جوی آب نیست که شما در سریال تان نشان میدهید!
رود نیل در آن زمان آن چنان وسعتی داشته که به اون "دریای نیل" میگفتند.

شما یه مقایسه ی کوتاه انجام بدهید!
بازیگران جانبی سریال "بی گناهان" رو با این سریال!
انصافا اینها را مجبور به دلقک بازی کرده اند!!!
مثال : کاهنین معبد که در جایی که کشاورزان را گول میزندند دقیقا مثل شخصیت های کارتونی شیطانی در افکار انسانها که به صورت شاخ دار و یک نیزه ی با سه تیغه و یک دم طویل! نشان داده میشند بودند که مدام میگفتند :
تو نباید این کارو بکنی ...


(من خودم یاد شخصیت آقای شفیعی جم در شب های برره افتادم!!)

در آخر دیگه نمیدونم چی بگم!
بیایید بروید ایده های قرآنی و خوب بدهید سیما فیلم بلکه آبرویشان را بخرید!!

[Sha7ab]

من نمیدونم چه قانون نانوشته ای هست که میگه مردم اون زمان به زبان فارسی اصیل و کتابی صحبت میکردند!!!

این الان چندین ساله که برای منم سواله ... خیلی مسخرس واقعا ، که بگیم مردم زمان قدیم به فارسی کتابی صحبت میکردن.
حالا اگه فارسسی روان حرف بزنن چی میشه؟!!!

[4039]

سلام

آقا همه چی به کنار همه چی قابل قبول !
یکی به من بگه چرا اون سیلو هایی که کاهنان (خنگول) معبد ساختن درب اش پایین قرار داره؟

اینها چطوری ذخیره میکردند؟
درب رو باز میکردند تند و تند می ریختند سریع در رو می بستند؟

آقا 10 دقیقه دارم مثل همین شکلکه میخندم

خیلی با مزه تعریف کردی

واقعا چرا درش از پایین بود ؟ من که خیلی تیز بین هستم به این توجه نکرده بودم

احتیاجی به تیز بینی خاصی نیست .به نظر شما راهی غیر از این وجود داره که گندم از بالا داخل سیلو ریخته بشه .خب اینام از بالا ریختن دیگه .

[mahsa1469]

دیدین چی شد 1 سال از قحطی گذشت و حضرت یعقوب تازه یه کم چشماش تا می بینه......
والا من شنیده بودم همون سالای اول از بس بر پیراهن خونی یوسف گریه می کنه که کور می شه و در آخر هم با پیراهن یوسف بینا می شه .....اینا دارن تاریخ رو عوض می کنن که........