تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 88 از 131 اولاول ... 387884858687888990919298 ... آخرآخر
نمايش نتايج 871 به 880 از 1301

نام تاپيک: معرفي كتاب هايي كه خوانده ايم

  1. #871
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    لائورادیاس



    کارلوس فوئنتس
    اسدا.... امرایی




    کتاب در حقیقت سرگذشت لائورادیاس زنی مکزیکی از زبان یکی از نوادگان اوست . لائورادیاس تنها نوه خانواده است که چند سالی دور از پدر در نزد خانواده مادری زندگی می کند و بعد از ان به شهری دیگر نزد پدر می روند مردان زیادی در زندگی او در غالب های گوناون وارد می شوند و لائورادیاس زنی بی پرواست عاشق یک انقلابی می شود با وجود 2 پسر از خانه می رود تا با معشوقه اش زندگی کند در شصت سالگی عکاسی معروف می شود و .....او کسیست که که فرصت ها را از دست نمی دهد و بنا بر متن کتاب در اینده و گذشته اسیر نیست بلکه از حال لذت می برد ..... در این میان با تاریخ مکزیک و جنگ های اسپانیا نیز اشنایی پیدا می شه ....... کلا کتاب خوبیه اما از اونجایی که من به هیچ عنوان و به هیچ دلیلی خیانت زن به شوهرش را قب,ل نمی کنم و تازه کوچک شمردن مرد به خاطر بخشش این خطای اون خیلی عصبیم می کرد کتاب رو اصلا نمی تونستم روش تمرکز کنم . توی کتاب لائورادیاس سمبل خوبیه و خوب چون من ازش متنفر بودم نشد زیاد هم با کتاب همخوان بشم شادی شما لذت بیشتری ببرید ازش




    فوئنتس کلا سر و کارش با سیاست زیاد بوده و اما توجه به سياست و بازتاباندن آن در كتاب ها و مقاله هاي متعددش براي او بي دردسر نيز نبوده است و اين امر به دليل مخالفت هاي او با سياست هاي جهاني آمريكا بويژه در منطقه آمريكاي لاتين چنان عميق شد كه سرانجام منجر به ممنوع الورود شدن او به آمريكا در سال هاي بين 1962 تا 1990 شد

  2. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #872
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    لیدی ال


    رومن گاری
    مهدی غبرایی




    موضوع اصلی کتاب رودررویی عشق و ایده آلهای عقیدتی آدمهاست .
    آنت دختر فقیر و زیبایی است که در محلات پایین پاریس تن به کارهای پست می دهد . روزی رنه لاوالس یکی از پااندازان مشهور پاریس به سراغ او می آید و او را پیش دوستانش می برد . دنی ارمان جوانی انارشیست است که می خواهد نظم جامعه را از بین ببرد تا جامعه ای جدید بسازد او تصمیم دارد از انت یک بانوی متشخص بسازد تا به مجامع ثروتمندان راه یابد و در دزدی کمک حال آنها باشد . انت عاشق ارمان می شود و به خاطر عشق او هر کار می کند ارمان نیز عاشق انت است اما عشق اصلی او انارشیسم است و ........
    در پشت کتاب نوشته :
    رومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از خیل جوانان اواخر قرن پر اشوب 19 بر گزیده است . که یکی ارمان سودای مبارزه سیاسی را در سر میپروراند و دیگری دیانا سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن میخواهد. پیداست که در کشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای دیگری میشود در این هنگامه ی پر غوغا پیوسته شکننده تر ، اسیب پذیر تر است.


    وقتی کتاب را با کتاب هایی مثل سگ سفید و خداحفظ گری کوپر مقایسه کنیم این کتاب به نظر خیلی سطحی و عامیانه می یاد ادم باورش نمی شه رومن گاری اون را نوشته اما با وجود همه سادگیش به نظر من دست رو موضوع خیلی قشنگی گذاشته و به شخصه خیلی خوشم اومد از کتاب . با همه عامی بودنش اما خیلی هم لطیف بود و برخوردها و واکنش های لیدی ا ل را واقعا دوست داشتم منم بودم همین کارها را می کرد

    این طور که خوندم توی نسخه اصلی و فرانسوی زبان کتاب اشاره شده که شخصیت دنی ارمان حقیقتا وجود خارجی داشته . یک فرد باهوش اما بسیار ساده از طرفداران انارشیسم . در مورد انارشیسم هم بهتره به این اشاره بشه که انارشیسم ها خواستار جامعه ای بدون ساختار طبقاتی و حکومتی هستند که البته طرفدار بی نظمی هم نیستند بلکه همکاری داوطلبانه را درست می دونند . انارشیسم ها ارزش زیادی برای ازادی فرد قائل می شوند و حتی دموکراسی را هم استبداد اکثریت اطلاق می کنند . معروفترین انارشیست دنیا هم که گمونم همون تولستوی باشه


    جالبه بدونید رشته دانشگاهی رومن گاری حقوق بوده و البته مدارک دانشگاهی زبان اسلاو را هم داشته و یک مدتی هم خلبان بوده و افتخارات زیادی در ارتش کسب کرده

  4. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #873
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تولیپ


    رومن گاری
    کاظم سادات اشکوری



    تولیپ دومین رمان رومن گاریست و درباره مردی به نام تولیپ ، یک مهاجر اروپایی در آمریکا می باشد . تولیپ که خود مردی فقیر و دارای مشکلات فراوان است تصمیم می گیرد در اعتراض به این دنیای بی عدالت و دارای تبیعض نژادی فراوان دست به اعتصاب غذا بزند . او کارهایی شبیه به مهاتما گاندی می کند و او را مهاتمای سفید می نامند .
    تولیپ شخصیت استواری ندارد یک جور سستی و پریشانی در حالاتش مشاهده می شه و یک جوریی انگار هم دقیقا نمی دونه چی می خواد تغییر حال می ده و ... عده ای دور و برش هستند که سعی می کنند او را در خط تعادل نگه دارند و عده ای از او برای سوء استفاده از احساسات مردم بهره می جویند .

    خیلی قشنگ بود که مبارزی را نشان می داد که اراداه بالایی هم نداشت و خودش هم نمی دونست دقیقا چی می خواد این به نظرم تصویر قشنگ و طنزی از بسیاری از مبارزان بود . سبک نوشتنش را هم دوست داشتم . یک جورایی ثابت نبود بین محیطها و فضاهای مختلف حرکت می کرد .
    اما واقعا رو اعصابم بود چون اون یکی کتاب رومن گاری "مردی با کبوتر" هم موضوعش شدیدا مشابه بود فردی که اعتراض می کرد و عده ای دورش بودند . اصلا خوشم نیومد از این قضیه واسه همینم کلا دید خوبی نسبت به کتاب نداشتم . بعد هم زیاد به نظرم جذاب ننوشته بود کتاب رو می شد بیشتر روی این قضیه کار کرد که چرا و چه انگیزه ای باعث پیوستن افراد مختلف به این جنبش می شد .

    طرح روی جلدش هم طرح زیبایی است و خیلی خوشحال شد که دیدم طراح ایرانی بوده


    رومن گاری یکی از جملات مشهورش را در همین کتاب مطرح کرده : " دنیای ما به ایمان نیاز دارد؛ بشر بدون اعتقاد نمی‌تواند زندگی كند" خوشم می یاد از این جمله
    همین طور اول کتاب یک نقل قول قشنگ از کافکا داره : " قدرت فریادها به حدی است که می تواند خشونت احکام صادر شده بر ضد انسان را در هم بشکند"

  6. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #874
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ميعاد در سپيده دم



    رومن گاري
    مهدي غبرائي



    كتاب در حقيقت زندگي نالمه رومن گاري از زبان خودش از زمان كودكي وي تا پايان جنگ جهاني مي باشد . كتاب به صورت مجمو عه اي از داستان كوتاه هاي پيوسته آورده شده و محوريت زيادي بر روي رابطه پرمهر و عاشقانه رومن گاري با مادرش دارد . او به ديد طنزي به وقايع نگاه مي كنه ، نكات فوق العاده جذابي را بازگو مي كنه و تاثير مادرش بر موفقت هاش را به تفصيل شرح مي ده .
    من خيلي خوشم اومد . كتاب فوق العاده اي بود خيلي روون و زيبا نوشته شده بود . حس طنزش و نكات اشاره شده بهش را دوست داشتم . واقعا كتاب قشنگي بود .
    در حقيقت زندگي فقيرانه و سختي داشته رومن در كنار مادري كه براي رستگاري فرزندي كه به نبوغش ايمان داشته حاضر بوده هر كاري بكنه .
    كاري كه مادرش در اخر داستان انجام مي داد واقعا شورانگيز بود اوج عشق و نبوغ مادري را نشان مي داد .
    چيزهاي باحالي مي گفت . مي گفت كه مادرم كه مي دونست با من اختلاف سني زيادي داره و به احتمال زياد توي جووني من مي ميره نبايد اونقدر به من محبت و توجه مي كرد چون جوري منو از عشق و توجه لبريز كرد كه باعث شد تا اخر عمر آرامش نداشته باشم چون هميشه دنبال همون قدر عشق و علاقه بودم و پيدا نمي شد . چيزي را بيشتر از يك بار نمي شه تجربه كرد .
    يك جايي هم عاشق يك دختري بود كه تعريف مي كرد عاشق صداش بودم لذت مي بردم از اينكه مدت ها و مدت ها ساكت باشم تا مدت ها و مدت ها حرف بزنه و بتونم صداشو لحنشو بشنوم . خيلي لذت بخشه عاشق كسي باشه كه صداشو دوست داري و عادت داره حرف بزنه .

    ژول داسن در سال 1970 از روی این رومان فیلم شیرینی با هنرمندی ملینا مرکوری در نقش مادر رومن گاری ساخته است .

  8. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #875
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    لیدی ال


    رومن گاری
    مهدی غبرایی




    موضوع اصلی کتاب رودررویی عشق و ایده آلهای عقیدتی آدمهاست .
    آنت دختر فقیر و زیبایی است که در محلات پایین پاریس تن به کارهای پست می دهد . روزی رنه لاوالس یکی از پااندازان مشهور پاریس به سراغ او می آید و او را پیش دوستانش می برد . دنی ارمان جوانی انارشیست است که می خواهد نظم جامعه را از بین ببرد تا جامعه ای جدید بسازد او تصمیم دارد از انت یک بانوی متشخص بسازد تا به مجامع ثروتمندان راه یابد و در دزدی کمک حال آنها باشد . انت عاشق ارمان می شود و به خاطر عشق او هر کار می کند ارمان نیز عاشق انت است اما عشق اصلی او انارشیسم است و ........
    در پشت کتاب نوشته :
    رومن گاری در رمان لیدی ال دو دلداده را از خیل جوانان اواخر قرن پر اشوب 19 بر گزیده است . که یکی ارمان سودای مبارزه سیاسی را در سر میپروراند و دیگری دیانا سودایی عشق است و معشوق را به تمامی برای عشق ورزیدن میخواهد. پیداست که در کشاکش عشق و مبارزه چه بسا یکی فدای دیگری میشود در این هنگامه ی پر غوغا پیوسته شکننده تر ، اسیب پذیر تر است.


    وقتی کتاب را با کتاب هایی مثل سگ سفید و خداحفظ گری کوپر مقایسه کنیم این کتاب به نظر خیلی سطحی و عامیانه می یاد ادم باورش نمی شه رومن گاری اون را نوشته اما با وجود همه سادگیش به نظر من دست رو موضوع خیلی قشنگی گذاشته و به شخصه خیلی خوشم اومد از کتاب . با همه عامی بودنش اما خیلی هم لطیف بود و برخوردها و واکنش های لیدی ا ل را واقعا دوست داشتم منم بودم همین کارها را می کرد
    ...
    چیزی که در مورد این کتاب من رو جذب کرد نوع خواص عشق لیدی ال به آرمان دنی بود....هرچند من همچین عشقی رو قبول ندارم و فکر نمی کنم کاری که لیدی ال کرد (منظور آخر داستانه!) واقعا به عاشق بودنش برگرده (بلکه به نظر من خود خواهی مطلق بود )اما به هر حال هرچی بود قشنگ بود ....به خصوص پایان کتاب که واقعا آدم رو شگفت زده می کرد ....شیوه روایت داستان هم خوب بود (داستان به صورت فلش بک روایت شده )....
    افرادی که داستان های عاشقانه دوست دارن می تونن این کتاب رو بخونن....

  10. 4 کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #876
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    چیزی که در مورد این کتاب من رو جذب کرد نوع خواص عشق لیدی ال به آرمان دنی بود....هرچند من همچین عشقی رو قبول ندارم و فکر نمی کنم کاری که لیدی ال کرد (منظور آخر داستانه!) واقعا به عاشق بودنش برگرده (بلکه به نظر من خود خواهی مطلق بود )اما به هر حال هرچی بود قشنگ بود ....به خصوص پایان کتاب که واقعا آدم رو شگفت زده می کرد ....شیوه روایت داستان هم خوب بود (داستان به صورت فلش بک روایت شده )....
    افرادی که داستان های عاشقانه دوست دارن می تونن این کتاب رو بخونن....

    به نظر من لیدی ال واقعا عاشق ارمان بود عشقش هم حقیقی بود چون به خاطر ارمان از همه چیزش گذشت اما ارمان فقط فکر می کرد عاشق لیدی ال هست به خاطرش نتونست از چیزهای دیگه بگذره

    اما اگه منظورت از خودخواهی اخرین کار لیدی ال هست خوب اره اون اصلا به نظرم قسمت فانتزی کار بود دیگه این قدر روان شناسانه نمی شه بهش نگاه کرد اون یک جورایی برای نقطه اوج داستان و از این حرفها بود
    به جز کار اخرش بقیه اش به نظر عشق حقیقی داشت لیدی ال چون به خاطر معشوقش از همه چیزش می گذشت و با همه وجودش دوسش داشت . به نظر ت جز قسمت اخر بقیه اش هم عشق حقیقی نبود؟

  12. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #877
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    به نظر من لیدی ال واقعا عاشق ارمان بود عشقش هم حقیقی بود چون به خاطر ارمان از همه چیزش گذشت اما ارمان فقط فکر می کرد عاشق لیدی ال هست به خاطرش نتونست از چیزهای دیگه بگذره

    اما اگه منظورت از خودخواهی اخرین کار لیدی ال هست خوب اره اون اصلا به نظرم قسمت فانتزی کار بود دیگه این قدر روان شناسانه نمی شه بهش نگاه کرد اون یک جورایی برای نقطه اوج داستان و از این حرفها بود
    به جز کار اخرش بقیه اش به نظر عشق حقیقی داشت لیدی ال چون به خاطر معشوقش از همه چیزش می گذشت و با همه وجودش دوسش داشت . به نظر ت جز قسمت اخر بقیه اش هم عشق حقیقی نبود؟
    بله من هم همه ی حرفت رو قبول دارم .به نظر من هم لیدی ال در تمام طول داستان (به جز آخرش : دی ) عاشق بود و به خاطر آرمان دنی هر کاری می کنه و به طور کلی زندگیش رو برای آرمان دنی می ذاره و حتی با اینکه شاید به اهداف آنارشیستی اون علاقه ی زیادی نداشته باشه اما چون ارمان دنی این طور می خواد در اون زمینه هم باهاش هم کاری می کنه....پس تا اینجا نتیجه می گیریم که لیدی ال عاشق حقیقیه اما آخر کتا یهو اون طوری می کنه....به نظر من خود رومن گاری هم این پایان بندی رو فقط به خاطر این نوشته که قشنگه و چیز نوییه وگرنه غیر از این هیچ توجیه دیگه ای نداره اما باید این نکته رو هم در نظر گرفت که صرف قشنگیه یه مطلب دلیل کافی برای مطرح کردنش نیست و همین ارزش یه اثر ادبی رو کم می کنه و باعث می شه قط به درد یه بار خوندن بخوره...

  14. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #878
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    اینحا همه ی آدم ها این جوری اند . .
    لوری مور و ..
    مژده دقیقی

    مجموعه 6 داستان ، داستان های این مجموعه همه در دهه 1990 منتشر شده اند و هر یک به مناسبتی جایزه ای ادبی بدست آورده اند.
    کتاب فوق العاده ایه... توصیه می کنم لذت خوندنشو از دست ندین!
    آسمان ِ سیاه ِ شب / جرمی کِین
    این داستان از مجموعه داستان های برنده ی جایزه ی ادبی ِ" یان سنت جیمز" در سال 1992 انتخاب شده است.
    داستان از زبان پدر پیری است که بعد مرگ مادر دیوانه شده است و بعد از چندین سال دخترش اورا به تیمارستان می سپارد..

    مردی با کت و شلوار مشکی / استیون کینگ
    برنده ی جایزه ی اول مسابقه ی اُ. هنری در سال 1996 که اولین بار در نشریه ی نیویورکر به چاپ رسید ..
    داستان درباره ی ملاقات نویسنده ، که اکنون سنین پیری را تجربه میکند، با شیطان است. مینویسد تا از احساسی که از کودکی او را آزار می دهد رهایی یابد..

    هلیم ِ جان سخت / وانگ مِنگ
    نخستین بار در سال 1989 در نشریه " نویسنده ی چینی " منتشر شد و در سال 1991جایزه ی ادبیِ صد گل را از آن خود ساخت.
    داستان خانواده ای سنتی چینی را به تصویر می کشد که دست خوش جنبش دموکراتیک می شود ...

    زندگی شهری / ماری گوردن
    داستان" زندگی شهری" برنده ی مقام اولِ جایزه ی اُ.هنری سال 1997، اولین بار در نشریه ی " پلاف شرز" منتشر شد.
    " زندگی شهری ، دریچه ای است به آلونکی نکبت بار در انتهای جاده ای خاکی و به سوی شخصیتی که دقیقا از چنین جایی گریخته است، یا گمان می کند گریخته است"

    خرابکار / ها جین
    اولین داستان از مجموعه داستان های کوتاه امریکایی سال 1997 است. که در همان سال برنده ی اول جایزه ی ادبی پن – همینگوی شد.
    آقای چو به همراه نو عروسش در رستوران ایستگاه منتظر قطار هستند.. با اعتراض به بی احتیاطی یک پلیس به جرم اغتشاش! دستگیر می شود و ...

    اینجا همه ی آدم ها این حوری اند / لوری مور
    مور با این داستان مقام اول مسابقه ی ادبی اُ.هنری را در 1998 به دست آورد.
    " آغاز ، پایان؛ انگار هیچکدام وجود ندارد..." داستان با این جمله شروع می شود.. وداستان خانواده ای را می خوانیم که در می یابند فرزند خردسالشان مبتلا به سرطان است...


  16. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #879
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تربیت اروپایی



    رومن گاری
    مهدی غبرائی




    داستان در زمان جنگ جهانی دوم و در لهستان جریان دارد . یانک تنها پسر زنده مانده دکتر تواردوفسکی است که دکتر او را د مخفی گاهی در جنگل پنهان می کند و به او می گوید هیچ گاه به ده بازنگرد و منتظر پایان جنگ باش و اگر خسته شدی به پاتیزان هایی که علیه آلمان می جنگند بپویند . یانک 14 ساله بعد از چند ماه وارد دسته پارتیزان ها می شود و داستان در مورد زندگی این پارتیزان ها در جنگل و مبارزاتشان علیه دولت اشغالگر المان وئ اتفاقاتی است که برای آنها می افتد ..... تاکید بیشتر و عمده کتاب روی مسائل احساسی است اتفاقات مختلفی که توی جنگ می افتند و ما را کاملا از نظر روانی و احساسی تحت تاثیر قرار می دهند .... کارهایی که نمی خوایهم اما ناخواسته یا به جبر شرایط انجام می دهیم ..... به نظر من اتفاقات فوق العاده قشنگی را برای کتابش دست چین کرده بود و واقعا با خوندن یک قسمت هاییش بغض گلوی ادم را فشار می داد ... اصلا نمی دونم چه طور تعریفش کنم جایی که مثلا یک لهستانی با یک المانی دوست بود ولی بدون هیچ دلیلی می کشتش چون المانی بود و بعد گریه می کرد ... دختری که عاشق پسری بود اما برای حرف کشیدن یک روز تمام به تن فروشی در ارتش المان می پرداخت و بعد گریه می کرد .......خیلی تاثیر برانگیز بود
    شاید لحن کتاب ساده باشه و شاید چهارچوبش هم خیلی قوی نباشه در حقیقت یک چهاچوبی انتخاب شده تا توی اون داستان و اپیزودهای مختلفی از وقایع درامتیک جنگ توش بیان بشه اما وقایع اتخاب شده حقیقتا قشنگ هستند و کنار هم خیلی خیلی تاثیر برانگیز جلوه های مختلف و پنهان جنگ را نشان می دهند . من که کتاب را دوست داشتم



    ربط اسم تاب هم اینه که اشاره می شه توی رمان اروپا بهترین دانشگاه و مراکز علمی دنیا را داره اما نتیجه این تعلیم و تربیت ، قتل و کشتار است .

    این کتاب اولین رمان رومن گاری بوده و جایزه انجمن منتقدان فرانسه را برای او به ارمغان اورده و همین طور جالبه بدونیم که گاری در طول زندگی پربار ادبیش 21 رومان با نام حقیقی ، یک رومان با نام مستعار فوسکو سینی بالدی وچهار رومان با نام مستعار امیل آژار نوشت .
    رومن گاری یک سال بعد از مر همسر دومش خودکشی می کنه و نامه ای با این محتوا به جای می گذارد : «کلی تفریح کردم، خداحافظ و متشکرم.»

  18. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #880
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    رختکن بزرگ


    رومن گاری
    اعظم نورائی



    داستان بعد از جنگ جهانی و در فرانسه جریان داره . لوک مارتین پسر 14 ساله ای است که پدرش در اخرین روزهای جنگ کشته شده و اکنون کسی را در این دنیا ندارد . دولت اینجور بچه ها را جمع می کنه و توی جایی مثل پرورشگاه بزرگ می کنه . در اولین روز ورود لوک به این پرورشگاه پیرمردی به نام وندرپوت او را از محیط جدید ترسانده و همراه خود می برد . وندرپوت در خانه ای همراه با دو بچه دیگر به نام لئون و ژوزت زندگی می کند و کار او فعالیت در بازار سیاه و قاچاق است و از بچه ها کمک می گیرد . داستان در مورد زندگی و رشد لوک مارتین نوجوان در چنین محیطی است .
    من به شخصه خیلی از کتابش خوشم اومد . یک جوری دنیای کودکانه شون ، ارزوهاشون خیلی لطیف و قشنگ بود . بچه هایی که دلخوشی خاصی نداشتن دائم فیلم می دیدن و خودشون را جای قهرمان های فیلم ها می ذاشتن ، لئون که خیلی زشت بود و معتقد بود یک مرد تنها در صورتی خوشبخته که عاشق دختری باشه که اون دختر هم عاشقشه و بهش وفاداره و با توجه به قیافه اش همه اش نگران این بود که اگه بزرگ بشه کسی رو پیدا می کنه یا نه .......اخر کتاب را هم خیلی قشنگ و تمیز جمع و جور کرده بود . می شد چهارچوبش قوی تر از اینی که هست باشه اما همینی هم که بود به نظرم من خیلی کتاب قشنگی بود و خیلی دوسش داشتم

    اسم کتاب هم از اینجا می یاد که لوک وقتی به جامعه نگاه می کنه با خودش می گه پدر تو می گفتی برای این مردم و جامعه برای انسان ها می جنگم اما من انسانی نمی بینم دنیا مثل یک رختکن بزرگه که لباسها دارن توش حرکت می کنند

  20. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •