تو با عیش و طرب خوش باش ، من با ناله و زاری
مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم
تو با عیش و طرب خوش باش ، من با ناله و زاری
مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم
مرا چون روزگار بد ز وصل تو جدا افکند
بماندم عاجز و مضطر، شبت خوش باد من رفتم
بماندم واله و حیران میان خاک و خون غلتان
دو لب خشک و دو دیده تر ، شبت خوش باد من رفتم
ما را که درد عشق و بلای خمار هست
یا وصل دوست یا می صافی دوا کند
جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
عیسی دمی کجاست که احیای ما کند
سلام . شب بخیر
در بازار بورس قلب تو
چند سهم باید خرید
تا ضربان به ظاهر منظمش
حتی ذره ای از سرمایه عشقم نسبت به تو را به باد فنا ندهد
سلام
شب به خیر
در آسمان ستاره از شرم بيكسي
خود را به دار گردن مهتاب ميكشيد
ياد وصال باطل از شهرگ خيال
با سوزن فراق من زرداب ميكشيد
رستم كه كشت خون خود تا زندگي كند
بار نگاه حيرت سهراب ميكشيد
من گريه ميسرودم و شب خنده ميدرود
من آه ميكشيدم و شب خواب ميكشيد
دندان کینه جوی خدایانست
چشمان وحشیانه ی اخترها
خندد چو دست مرگ فروپیچد
طومار عمر بهمن و آذرها
از ما که گذشت ، مست ، چشمان تو بود
عاشق کش و غم پرست ، چشمان تو بود
دستی که شراب داد ما را عمری
حاشا که نبود دست ، چشمان تو بود ...
دو صد دانه در این محفل سخن گفت
سخن نازکتر از برگ سمن گفت
ولی با من بگو ان دیده ور کیست
که خاری دید و احوال چمن گفت
توانگرا دل درویش خود بدست اور
که مخزن زرو گنج و هنر نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
ديوانه دل يار که ياد دگری کرد
از چاله بيامد به چاهش نظری کرد
گفتند که زود آی دلبر نگران است
آمد بر ما ليک ولی رو دگری کرد
دوباره شاد لذت نبرد تن به تن تو و
دوباره شرمسار ارتکاب این گناه من
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
امضا تو عوض کن تقلب کردم![]()
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)