ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
بيك زاده تغيير پست مى دهد
تيم فوتبال استقلال در ديدار مقابل مقاومت سپاسى موفق شد به يك پيروزى پرگل دست يابد. گفتنى است در اين ديدار ميثم منيعى موفق شد با ارائه يك بازى خوب ۳ پاس گل دهد، طبق شنيده هاى ما با توجه به بازى خوب منيعى در اين ديدار امير قلعه نويى سرمربى استقلال قصد دارد پست بازى هاشم بيك زاده را تغيير دهد و او را به جناح راست منتقل كند. شايان ذكر است بيك زاده در ديدار دربى يكى از ضعيف ترين بازيكنان داخل زمين بود به نحوى كه قلعه نويى در بين ۲ نيمه او را تعويض كرد.
منيعى: استقلال غير از خودش هيچ رقيبى ندارد!
استقلال در بازى نهم خود مقابل مقاومت سپاسى قرار گرفت و در نهايت با نتيجه ۵ بر ۲ به پيروزى رسيد. ميثم منيعى، هافبك استقلال كه در اكثر بازى هاى قبلى تيمش نيمكت نشين بود پس ا ز عملكرد نامطلوب بيك زاده در دربى با نظر امير قلعه نويى در اين بازى به ميدان رفت و عملكرد خوبى را از خود بر جاى گذاشت. در همين رابطه گفت وگويى را با وى انجام داديم كه متن كامل آن را در ذيل بخوانيد:
• از بازى استقلال مقابل مقاومت صحبت كنيد.
- بازى بسيار خوبى بود. همه بازيكنان تلاش كردند و در نهايت نتيجه اين زحمات را گرفتيم. خدا را شكر از موقعيت هايمان خوب استفاده كرديم و در بازى پرگل و تماشاگرپسند مقاومت را شكست داديم.
• در مورد عملكرد خودتان در اين مسابقه بگوييد.
- من حدود يك ماه است كه تمرينات فشرده اى را انجام مى دهم. در اين مدت به دنبال يك فرصت بودم تا خودم را به كادر فنى نشان دهم و خوشحالم كه قلعه نويى در اين مسابقه اين فرصت را به من داد و خدا را شكر مى كنم كه توانستم جواب اعتماد قلعه نويى را بدهم. نوع بازى من به گونه اى است كه به روى دروازه سانترهاى زيادى را انجام مى دهم. در اين بازى كادر فنى نيز اين موضوع را از من درخواست كرد و من هم به دستور آنها سانترهاى زيادى را به روى دروازه كردم.
• با اين شرايط چرا مقابل پرسپوليس بازى نكرديد؟
- اين موضوع نظر قلعه نويى بود. به هر حال او تصميم مى گيرد كه چه كسى در زمين باشد و چه كسى روى نيمكت بنشيند.
• پرسپوليس مقابل ابومسلم شكست خورد. بعد از اين بازى افسوس نخوريد كه نتوانستيد اين تيم را شكست دهيد؟
- به هر حال آن بازى تمام شده است و بايد آن را فراموش كنيم اما واقعاً حيف شد كه نتواستيم پرسپوليس را ببريم. در كل مطمئن هستم كه در آينده جبران خواهيم كرد.
• خيلى معتقدند كه استقلال بازى سخت خود را پشت سر گذاشته و در ادامه رقابت ها ديدارهاى آسانترى را پيش رو دارد. با اين عقيده موافق هستيد؟
- اين طور نيست. از لحاظ نام تيم ها و سابقه آنها شايد اين گفته درست باشد اما واقعيت اين است كه ليگ ما در اين فصل بسيار سخت شده است و به هيچ وجه نمى شود نتيجه را پيش بينى كرد. ما در تمام بازى ها انگيزه خاصى داريم و براى پيروزى تيم تلاش خواهيم كرد.
• آينده استقلال چگونه است؟
- مطمئن باشيد آينده روشنى پيش روى استقلال است. تيم روند رو به رشد بسيار خوبى را در پيش گرفته است و در آينده نيز اين روند را ادامه خواهيم داد تا به اميد خدا بتوانيم رتبه اى در خور نام استقلال كسب نماييم. استقلال تيم بسيار بزرگى است و اگر بازيكنان تلاششان را بيشتر كنند، به جز خودش هيچ رقيبى نخواهد داشت.
اگر چه استقلال هم اكنون ۴ بازيكن در اردوى تيم ملى دارد اما با توجه به آمادگى بالاى آرش برهانى تصور بر اين بود كه نام اين بازيكن هم در فهرست مدعوين گنجانده شود. حتى بازيكنان استقلال هم قبل از جدال با مقاومت سپاسى به آرش بابت حضور در تيم ملى تبريك مى گفتند اما در كمال تعجب چنين اتفاقى رخ نداد و برهانى از بازى با كره شمالى محروم شد. در همين رابطه مطلع شديم استقلالى ها نظرات مختلفى پيرامون عدم دعوت از آرش بيان مى كنند و هر كدام نظرى متفاوت دارند اما نكته قابل تأمل اينجاست كه طبق ادعاهاى مطروحه از سوى آنها، اغلب مسئولان و حتى مربيان تيم از كانال هاى غيررسمى (اما در عين حال موثق) شنيده بودند كه نام آرش در زمره مردان موردنظر دايى قرار دارد و در اين ميان شايعه شده كه به زعم آنها، برهانى حتى تا صبح روز سه شنبه هم مورد توجه بوده اما ناگهان همه چيز عوض شده است.پشت پرده دعوت نشدن برهانى
آرش تا صبح سه شنبه ملى پوش بود اما...
حتى براى سفرهاى تفريحى به خارج از كشور
استقلالى ها بدون اجازه امير حق خروج ندارند
امير قلعه نويى بر حفظ فرم بدن بازيكنان خود در سطحى كه از نظر خودش مطلوب تلقى مى شود تأكيد داشته و اعتقاد دارد براى نيل به اين هدف تمام آبى پوشان بايد به طور تمام وقت تحت نظارت وى باشند. روى همين اصل هرگز به بازيكنان اجازه نمى دهد بدون كسب اجازه از او دست به هر كارى كه دلشان مى خواهد بزنند زيرا چند روز غفلت مى تواند به قيمت از دست رفتن فرم مطلوب بدنى تمام شود. در همين مورد ظهر ديروز خبردار شديم تمام بازيكنان استقلال تا پايان فصل حق خروج از كشور بدون اجازه و هماهنگى با قلعه نويى را نداشته و حتى در روزهايى كه تمرينات تعطيل مى شود نيز براى سفر به آن سوى آب ها حتماً بايد رضايت قلعه نويى را جلب كنند در غير اين صورت جريمه سنگينى انتظارشان را مى كشد و حتى احتمال دارد از تيم اخراج موقت شوند.
نگاهى كوچك به نوع مديريت واعظى آشتيانى
خوش مصاحبه اما با سياست
«اميررضا واعظى آشتيانى» انسان خوش مصاحبه اى است و بدش نمى آيد در رسانه هاى مختلف نوشتارى، صوتى و تصويرى حضورى فعال داشته باشد. او زمانى كه رياست فدراسيون دوچرخه سوارى را در دست گرفت، هرازگاهى مصاحبه مى كرد اما كشش و جذابيت دوچرخه سوارى اين قدر نبود كه او را تبديل به چهره اى جذاب براى اهالى رسانه كند اما اين پتانسيل حالا و در باشگاه استقلال براى او وجود دارد. واعظى آشتيانى در همان چند روز اول مديريت در ۳ برنامه زنده تلويزيونى ،۹۰ ورزش و مردم و ورزش از نگاه ۲ شركت كرد ! مديرعامل جديد باشگاه استقلال، فردى نظم گرا نشان داده كه به ديسيپلين اعتقاد خاصى دارد و دوست دارد مجموعه تحت كنترلش بر اساس سياست ها و قوانين از پيش تعيين شده حركت كند و هر كس فقط در حيطه خود فعاليت داشته باشد نه بيشتر. واعظى آشتيانى در مصاحبه هاى مختلف خود نگفت قصد ايجاد تغييرات اساسى در ساختار باشگاه استقلال را دارد چرا كه اصولاً گفتن چنين جمله اى قبل از دربى باعث به حاشيه رفتن تيمش مى شود و بازتاب هاى نامناسبى براى او دارد. البته به محض اينكه تب و تاب اوليه دربى خوابيد، سياست هاى مديرعامل باشگاه استقلال كه با همراهى مشاوران كاربلدش تدوين شده بود، به صورت ناخواسته رسانه اى شد. تغيير سرپرست استقلال، اولين خواسته اى بود كه واعظى داشت زيرا معتقد است كسى بايد روى نيمكت اين تيم به عنوان سرپرست بنشيند كه پيشكسوت استقلال باشد. على نظرى جويبارى به دليل روابطى كه با امير قلعه نويى دارد، طى سال هاى اخير هميشه از حمايت او برخوردار بوده و هر زمان امير روى نيمكت بوده، هيچ كس به خود اجازه نمى داد فكر سرپرستى را هم بكند زيرا اين عنوان به كسى تعلق نداشت جز يار غار اميرخان! تشكيل كميته فنى اقدام ديگر مديرعامل استقلال است كه قصد دارد با جمع آورى تعدادى از قديمى هاى اين باشگاه، كميته فنى را راه اندازى كند كه كمك حال كادر فنى باشد. با توجه به شناختى كه از سرمربى استقلال داريم، مى دانيم كه او اعتقادى به كميته فنى و مديرفنى ندارد چرا كه دوست دارد تصميمات درون تيمى را به تنهايى بگيرد و اگر قصد داشت سايه مدير يا كميته فنى را بالاى سر خود داشته باشد، طى اين چند سال اقدام به تشكيل اين كميته مى كرد. تازه اين شروع اقدامات واعظى در باشگاه استقلال است كه كاملاً بى سر و صدا آغاز شده و نشان از سياست اين مدير دارد. مديرعامل خوش مصاحبه استقلال كه البته بايد ادبياتش در مورد روزنامه ها را اصلاح كند، با كمك و راهنمايى مشاوران خود قصد تغيير ساختار در اين باشگاه را دارد و مى خواهد شرايطى را حكمفرما كند كه ديگر يك نفر تصميم گيرنده همه امور باشگاه و انتخاب كننده مسئولان، كارمندان، معاونان، مشاوران و حاضران روى نيمكت نباشد و به قول معروف باشگاه به صورت سيستماتيك اداره شود. البته بعيد به نظر مى رسد كه تصميمات سخت و محكم آشتيانى در همين ابتداى ورود با مخالفت قلعه نويى رو برو شود زيرا سرمربى استقلال به خوبى مى داند كه واعظى آشتيانى، على فتح الله زاده نيست.
ليگ آسيا، فقط در آزادى
استقلالى ها: در تختى بازى نمى كنيم
استقلالى ها در حالى خودشان را براى حضور در ليگ قهرمانان آسيا آماده مى كنند كه پرسپوليس هم در اين پيكارها حضور دارد و سپاهان نيز همراه با صباباترى سوداى حضور در آن را در سر مى پروراند. در اين ميان تكليف صبا مشخص است. آنها مى توانند در ورزشگاه شهيد درخشان، شهيد دستگردى يا حتى استاديوم يادگار امام (ره) شهر قم از حريفان ميزبانى كنند اما در ارتباط با پرسپوليس و سپاهان اين طور نيست. پرسپوليس كه قطعاً بايد در آزادى از حريفان خود پذيرايى كند و سپاهان نيز در تلاش است تا فولادشهر را آماده ليگ قهرمانان نمايد اما به هر حال فدراسيون فوتبال براى احتياط ورزشگاه تختى تهران را هم به عنوان يكى از استاديوم هاى موردنظر جهت بازى هاى ليگ قهرمانان برگزيده است و شايعه شده كه در صورت ميزبانى همزمان استقلال و پرسپوليس، آبى ها بايد در شرق تهران بازى كنند. البته اين مسأله هنوز به صورت رسمى مشخص نشده اما يكى از مسئولان استقلال به خبرنگار ما گفت: حق مسلم ما است كه در آزادى ميزبان حريفان آسيايى باشيم. به همين خاطر تمام تلاش خودمان را مى كنيم تا در تختى بازى نكنيم و اميدواريم بازى هاى پرسپوليس با ما تداخل پيدا نكند تا مشكلات حاشيه اى در اين رابطه رخ ندهد.
چو عيبش بگفتى، حسنش نيز بگو
... و اينك آرشِ گلزن
از آرش برهانى زياد انتقاد كرده ايم. مهاجمى كه فصل گذشته ۸ گل در ليگ و ۲ ، ۳ گل در جام حذفى زد اما حداقل ۳۵ گل را هم نزد تا روزنامه ها چپ و راست از او انتقاد كنند. انتقاداتى كه اتفاقاً در ۹۰ درصد موارد منطقى هم بود. حتى برخى گفتند آرش از عوامل اصلى بركنارى حجازى و كريمى بود و سهم بسيارى در ناكامى هاى استقلال داشت اما انصافاً او امسال در اين ۴ هفته اخير نمايش خوبى داشته و در اين ۴ بازى ۵ گل هم براى تيمش به ثمر رساند تا حتى مدعى كسب عنوان آقاى گلى باشد. نكته اينجاست كه آرش علاوه بر زدن اين گل ها بازى هاى خوبى را هم به معرض نمايش گذاشته است. به طور مثال او در دربى ۶۵ ستاره استقلال بود و توانست بارها و بارها مدافعان پرسپوليس را آزار دهد. شايد اگر آرش كمى دقت داشت، مى توانست مرد ۲ گله دربى لقب بگيرد اما به هر حال همين كه گل نزنى چون او در ۴ بازى اخير گل زده و ۵ بار دروازه رقيبان را باز كرده، بايد گفت در نوع خودش جالب است و بى انصافى است اگر ما در مقطعى از او انتقاد كرديم، امروز از گل هاى آرش و بازى هاى خوبش يادى نكنيم. مهاجمى كه با وجود ترافيك شديد در خط حمله استقلال، درست مثل زمان حجازى و كريمى تبديل به نفر اول خط حمله استقلال شده است.
فرياد يك روانشناس عليه قلعه نويى
سلاخى علم
ما آن «رپر» غير مجاز ايرانى كه خوانده است: ما ... ما همه ديوانه ايم ...همه هممون و شما... به هيچ عنوان موافق نيستيم كه چنين حرفهاى ساده لوحانه اى را تنها مى شود در دربار سلاطين قاجارى پيدا كرد و ترديدى نيست كه اين نوع ديدگاه هاى واپس گرايانه به جاى مانده از روزگارى هستند كه طبقه خورده بورژواها به وجود آمدند و مى خواستند از طريق نقدهاى سطحى فاصله مكانى خودشان با روشنفكران از سويى فئودال ها از سوى ديگر تحت الشعاع قرار دهند. در اين گيرو دار متعلقات ذهنى ايرانى جماعت به پس مانده ها از فكر آن دوره اين طبقه را گويى پايانى نيست كه در هزاره سوم هنوز هم برخى زعماى ما مى انديشند كه مراجعت به پزشك و على الخصوص روانشناس و روانپزشك « مايه كسرشان » و نشانگر جنون و ديوانگى است! در آمريكا وقتى كه به علت بيمارى چند روزى را در خانه يا بيمارستان بسترى مى شود، پزشك معالجش موظف است تا در حين دوره درمان با يك روانپزشك حاذق همكارى كند و روانپزشك نيز ناگزير به گفت و گوى و روانكاوى است تا اثرات روحى و ذهنى ناشى از بيمارى و استراحت در منزل يا بيمارستان فرد مريض را دچار تبعات و عواقب بعدى نسازد. در فرهنگ اروپايى ها نيز تماس با پزشك و روانپزشك به صورت يك عادت «واجب» و مقبول پذيرفته شده و هر خانواده پزشك و روانپزشكى دارد كه اسرار بدنى و ذهنى اعضاى آن را مى دانند و به واسطه همين دانسته ها مانع از آن مى شوند تا حوادث و تلاطمات روزگار بتوانند تأثيرى حداكثرى را روى خانواده و اعضايش بگذارند. اينجا اما كسى كه زود عصبانى مى شود و پرخاشگر است و از تيك هاى عصبى مختلف رنج مى كشد هم خود را در شرايطى كه بايد به روانپزشك مراجعه كند نمى بيند و مثل بسيارى از سرماخوردگى ها كه با تجويز مشخصى درمان مى شوند(!) آن همه نشانه را به امان خدا رها مى سازد تا در يك نزاع خيابانى يا يك دعواى خانگى آن كارى را كه مى توانستند مانع از وقوعش شود انجام دهد. بنابراين ريشه اين حرف روانشناس استقلال كه گفته است: نمى توانم شاهد «سلاخى شدن» علم باشم به همين عقبه فرهنگى و توضيحاتى كه به اختصار نوشتيم مرتبط است.
***
دكتر منتظرى (روانشناس پسران آبى) مى گويد: استقلالى ها فقط بازيكنان شان را نزد من مى فرستند و اين در حالى است كه قرار بود مربيان نيز در جلسات خصوصى اين مراجعه را از دست ندهند. دكتر ادامه مى دهد: بعد وقتى بازيكن رفتار مربى اش را مى بيند و بى اعتمادى او نسبت به بنده را لمس مى كند طبيعى است كه به خواسته ها و توصيه هايم تن ندهد و كار خودش را بكند.
... با خواندن اين حرف ها از خودمان مى پرسيم: راستى چرا «قلعه نويى» خود را مبرا از چنين مراجعه اى مى داند؟ آيا او گرفتار اين تعبير غلط رسانه اى اش كه قلعه نويى را روانشناس فوتبال خوانده اند؟ ويا امير خيال مى كند كارهايى كه مى كند و حرف هايى كه مى زند آن قدر كامل است كه نياز او به مشاوره با روانشناس را مرتفع سازند؟ بله! شايد سرمربى استقلال بيش از روانشناس به يك دبير ادبيات احتياج داشته باشد تا غلط هايش را اصلاح كند اما پس از آن او و همكارانش بايد حتماً با روانشناس در ارتباط باشند تا صحنه هايى كه پس از دربى ۶۵ اتفاق افتادند تكرار نشوند. امثال دكتر منتظرى ها قادرند تا با انواع تمرينات و روش هايى كه براى ريلكسيشن وجود دارد بيمارى هاى پنهانى چون عامل ايجاد زودرنجى ها و پرخاشگرى را مهار كنند و باعث شوند تا ظرفيت هاى روانى و روحى بازيكنان افزايش يابد.
آنها همچنين مى توانند تابا استفاده از طب مكمل و مباحثى نظير انرژى درمانى، موسيقى درمانى، رنگ درمانى، هوميو پاتى و... شرايط ويژه و جديدى را در ورزشكاران به وجود آورند تا شخص با پى بردن به برخى قابليت هاى ذاتى اش مسير زندگى خود را تغيير دهد و نسبت به همه چى مِن جمله فوتبال كه شغل اصلى اش است ديدگاه مناسب تر و عميق ترى پيدا كند. بنابراين كاش در مقابل آبى ها با جريان روز علم ديگر اسمى از سلاخى نشنويم و بشنويم كه اين حركت مثبت در قالبى همه گير اجرا شده است؛ نه اينكه فقط گروهى موظف به برقرارى چنين ارتباطى باشند.
با قلعه نويى كه دنبال عذرخواهى بازيكنان است
كارى كن كه با «دلشان» برايت بازى كنند
امير قلعه نويى بعد از اتفاقاتى كه در دربى افتاد در يك جلسه تمرينى به برخى از رفتارهاى خود اعتراف كرد و پذيرفت كه اشتباه كرده است. همه مى دانند كه قلعه نويى مديريت خوبى دارد اما اينكه يك بازيكن از رفتارهاى امير بترسد و از او حساب ببرد تا اينكه بازيكنى با جان و دل براى او بازى كند خيلى تفاوت دارد. همه مى دانند كه ايرانى ها آدم هايى احساسى و در عين حال عاطفى هستند. ما معمولاً اگر تصميم بگيريم كارى را براى كسى انجام دهيم همه وجودمان را براى آن كار مى گذاريم و فوتبال هم به هر حال جزوى از زندگى است. يعنى يك بازيكن( تأكيد مى كنيم بازيكن ايرانى) اگر دلش با تيم و با شخص سرمربى و مديرعامل باشد همه كار مى كند اما واى به روزى كه فقط در ظاهر با مربى اش خوب باشد و يا دل به تمرين ندهد. مشكل ۹۰ درصد بازيكنان ايرانى اين است كه خوب تمرين نمى كنند و دل به تمرين نمى دهند. بزرگترين بازيكنان دنيا هم خود را بى نياز از تمرين نمى دانند. مايكل فلپس هم كه ركورددار كسب مدل طلا در تاريخ المپيك است روزى ۵ ، ۶ ساعت تمرين مى كرد و اين گونه نبود كه به خاطر مايكل فلپس بودنش چپ و راست طلا بگيرد. در همين ايران عابدزاده مثال خوبى است او در زمان بازيگرى روزى ۳ ۴، ساعت به طور اختصاصى تمرين مى كرد و حالا هم كه مربى دروازه بان ها شده همان جديت را در كارش ديده مى شود. بازيكنان امروزى هم بايد همين رفتار را سرلوحه كارهاى خود قرار دهند و... از بحث اصلى دور نشويم. رفتارى كه قلعه نويى در قبال برخى از بازيكنان استقلال داشت اصلاً منطقى نبود. او بايد به جاى آن حركات با بازيكنانش رفيق شود. در هر مجموعه اى وقتى رفاقت حاكم شود نيمى از مشكلات حل است. يعنى بازيكن جماعت به خاطر رفاقت هر كارى مى كند اما اگر قرار باشد به خاطر ترس از فلانى و يا به خاطر پايبندى به قراردادش بازى كند مسلماً بازدهى لازم را نخواهد داشت. على كريمى كه مى توان گفت ارزان ترين بازيكن فعلى پرسپوليس است (به خاطر شرايط جدايى اش از فوتبال قطر) چون مقابل استقلال انگيزه داشت ستاره ميدان شد اما همين كريمى مقابل پگاه يكى از بى كارترين بازيكنان ميدان بود و بازدهى چندانى نداشت. قلعه نويى هم براى اينكه ۲۵ بازيكن آماده و باانگيزه داشته باشد بايد بتواند اولاً با آنها رفيق شود و در ثانى به هر طريقى كه لازم است انگيزه هايشان را افزايش دهد. اين ديگر هنر خود اوست كه چنين كارى را انجام دهد و گرنه فرقى بين امير با يك مربى معمولى وجود نخواهد داشت.
•••
بعد از اتفاقات دربى، پيروز قربانى گفت قلعه نويى اشتباه كرد و نبايد جلوى جمع آن برخورد را با كوشكى مى كرد. اكبرى گفت كوشكى مقصر نيست بلكه خود قلعه نويى مقصر است. خود كوشكى هم در مصاحبه اى گفت شايد فوتبال را كنار بگذارم! خب اين بازيكنان چطور مى خواهند در آينده براى استقلال و براى قلعه نويى بازى كنند؟ آيا به زور عذرخواهى كردن از طريق فلان سايت خبرى همه مشكلات حل مى شود؟ آيا هر كسى به زور و يا به خاطر آينده شغلى اش از قلعه نويى عذرخواهى كند از اين به بعد تمام وجودش را براى استقلال مى گذارد؟ پيشنهاد ما اين است كه قلعه نويى در اين مورد با همان دكتر منتظرى (روانشناس استقلال) كه خيلى قبولش دارد مشورت كند.
اظهارات مديرعامل محترم استقلال در مورد رسانه هاى ورزشى در نوع خود جالب است. او در مورد برخورد قلعه نويى و كوشكى گفته: «رسانه ها نبايد به اين مسأله دامن مى زدند! آنها بايد دنبال ادبيات جديدى باشند و البته به دنبال مسائل كارشناسى. برخى از روزنامه ها دوست داشتند استقلال ببازد و هجمه اى از اخبار را عليه ما ايجاد كنند!» به نظر مى رسد آقاى واعظى آشتيانى مثل برخى ديگر از كاركنان و مربيان باشگاه استقلال انتظار دارد روزنامه ها طبق خط و مشى خودشان حركت كنند و هر آنچه كه دوست دارند را بنويسند. باز جاى شكرش باقى است كه مديرعامل استقلال صاحب روزنامه نيست و گرنه مى خواست هر ۱۲ صفحه روزنامه اش را با مطالب كارشناسى پر كند! ايشان حتماً مى داند كه يك روزنامه براى مردم چاپ مى شود و بايد مطابق با خواست مردم و البته با رعايت اصول ژورناليستى به چاپ برسد اگر قرار باشد روزنامه اى فقط با مطالب كارشناسى و به قول معروف مطالب سنگين چاپ شود كسى از آن استقبال نمى كند. به هر حال مردم دنبال آخرين خبرها، سوژه ها و گزارش هاى جذاب هستند و مطالب كليشه اى و صرفاً كارشناسى را زياد دوست ندارند. يك روزنامه نگار بايد دنبال سوژه هاى خاص باشد وقتى قلعه نويى و كوشكى جلوى ميليون ها بيننده تلويزيونى با هم درگير مى شوند طبعاً مديرعامل باشگاه نبايد انتظار داشته باشد كه روزنامه ها در اين مورد مطالب كارشناسى بنويسند. خود واعظى آشتيانى هم اگر روزنامه نگار بود (كه خوشبختانه نيست) طبعاً سعى مى كرد رضايت مخاطبان روزنامه اش را فراهم نمايد و اين امرى بديهى است. از همه اينها كه بگذريم بهتر است مديرعامل محترم استقلال به كار خودش بپردازد و اجازه بدهد كه روزنامه ها هم كار خودشان را انجام دهند او هنوز ثابت نكرده كه براى استقلال مديرعامل خوبى است و البته طبيعى است كه بايد به وى فرصت داد اما اينكه واعظى آشتيانى در همين بدو امر از روزنامه ها ايراد مى گيرد و حتى به آنها يادآورى مى كند كه چه مطالبى را چاپ كنند، در نوع خود عجيب است چون تا جايى كه ما مى دانيم آقاى واعظى آشتيانى سابقه اى در كار روزنامه نگارى هم ندارند كه بتوان به آن استناد كرد و گفت مى توانند در مباحث مربوطه اظهار نظر كنند.مگر ما به جاى شما مديريت مى كنيم؟
خوب شد واعظى آشتيانى روزنامه نگار نيست
•••
واعظى آشتيانى زياد اهل مصاحبه كردن نيست كه اين مسأله در نوع خودش خوب است! اما نكته اينجاست كه او هرگاه مصاحبه مى كند حرف هاى عجيبى مى زند. ما در تمام سال هاى اخير كمتر ديده بوديم كه يك مديرعامل در مورد اينكه روزنامه ها چه مطلبى را چاپ كنند اظهار نظرى داشته باشد اما مديرعامل استقلال در كمال تعجب از روزنامه ها انتظار دارد خبر درگيرى قلعه نويى و كوشكى را چاپ نكنند و يا به مطالب كارشناسى تر بپردازند. به نظر آقاى آشتيانى آيا ما كه روزنامه نگاريم بايد در كارهاى مديريتى ايشان دخالت كنيم كه مدير استقلال به روزنامه ها مى گويد چه كار كنيد؟
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
جواب بصورت نقل قول