تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 862 از 2734 اولاول ... 36276281285285885986086186286386486586687291296213621862 ... آخرآخر
نمايش نتايج 8,611 به 8,620 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #8611
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    با دلی پر از شوق پریدن
    مانده ام پشت درهای بسته
    این منم قایقی مانده در راه
    قایقی در تلاطم شکسته


    می یاد به خوابتون امشب

  2. #8612
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    هيچ‌گاه ويترينی نداشته‌ام٬
    تا دلم را در آن به نمايش بگذارم.
    در قامت يک فروشنده دوره‌گرد عاشق تو شدم.
    از اين روست که تمام خيابانهای شهر٬
    عشق مرا می‌شناسند

    تو را در ميان کوچه‌ها فرياد کردم.
    دستمال کثيفم به کنج خاطره‌ها خزيده٬
    و چرخ دستی‌ام٬
    - با نقشهايی از گل بابونه -
    تمام زندگيم بود

    تو را برای کودکان بی‌کس فرياد کردم.
    روزهای جمعه به جای يکشنبه‌ها٬
    و شبها به سمت بالای شهر

    شب و روز در تلاش بودم٬
    تا انگار عشقِ دربندمان را رها سازم.
    افسوس ... دو مامور ضبط کردند بساطم را
    با آخرين قسط چرخ دستی٬ تو هم رفتی ...

    ...

    حال٬ در قامت يک ديوانه دوستت می‌دارم
    و تمام ديوانه‌های شهر
    عشق مرا می‌شناسند ...


    اینو به "مولوی" بگین نه من!

  3. #8613
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دل بر امید مرگ چه می بندم
    دیگر مرا ز مرگ ، جدایی نیست
    مرگ است ، مرگ تیره ی جانسوز است
    این زندگی که می گذرد آرام
    این شام ها که می کشدم تا صبح
    وین بام ها که می کشدم تا شام


    مولوی که اگه دیدنی بوده تا حالا دیده

  4. #8614
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مکن از برم جدایی، مرو از کنارم امشب
    که نمی‌شکیبد از تو دل بی‌قرارم امشب

    ز طرب نماند باقی، که مرا تو هم وثاقی
    چو لب تو گشت ساقی نکند خمارم امشب

    چه زنی صلای رفتن؟چو نماند پای رفتن
    چه کنی هوای رفتن؟ که نمیگذارم امشب

    به رخم چو بر گشادی در وعدها که دادی
    نه شگفت اگر به شادی نفسی برآرم امشب

    چو شدم وصال روزی، به توقعم چه سوزی؟
    چه شود که بر فروزی دل سوکوارم امشب؟

    من زیاد خواب نمیبینم.

  5. #8615
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بلوغ آبی اندیشه بودی
    به نازک طبعی یک ریشه بودی
    نمی داند کسی در هیئت سنگ
    خیال نازک یک شیشه بودی

    چه قدر همه شعراتون شب داره پس
    گفتم لابد خیلی خواب های خوب می بینید با این همه علاقه

  6. #8616
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    یه دوره ایی از زندگی
    خاطرم نیست
    کودکی بود !
    نوجوانی بود !
    کارم شده بود راه رفتن
    و آرزو آفریدن ...
    آروزهای رنگی
    آرزوهای بلند
    آرزوهای کوتاه
    آرزوهای دو نفره ...
    آرزو ... آرزو ... آرزو ...

    وقتی تا این وقت شب بیداریم دیگه فرصت خواب دیدن هست؟

  7. #8617
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    واسه همینه که از بوق سگ تا دین روز
    این کله پوکو میگیرم بالا
    و از بی سیگاری میزنم زیر آواز
    و اینقدر میخونم
    تا این گلوی وا مونده وا بمونه....
    تا که شب بشه و بچپم تو یه چار دیواری حلبی
    که عمو بارون رو طاقش
    عشق سیاه خیالی منو ضرب گرفته


    اره گمونم دیگه وقت خوابه کم کم

  8. #8618
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    هشیار کسی باشد کز عشق بپرهیزد
    وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد

    آخر نه منم تنها در بادیه سودا
    عشق لب شیرینت صد شور برانگیزد.


    تازه کم کم؟ بذار اذونو بگن بعدا!

  9. #8619
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در سراي ما زمزمه اي ، در كوچه ما آوازي نيست.
    شب، گلدان پنجره ما را ربوده است.
    پرده ما ، در وحشت نوسان خشكيده است.
    اينجا، اي همه لب ها ! لبخندي ابهام جهان را پهنا مي دهد.
    پرتو فانوس ما ، در نيمه راه ، ميان ما و شب هستي مرده است.
    ستون هاي مهتابي ما را ، پيچك انديشه فرو بلعيده است.
    اينجا نقش گليمي ، و آنجا نرده اي ، ما را از آستانه ما بدر برده است
    .


    من امشب مثلا تصمیم داشتم زود بخوابم

    واقعا تا اذان بیدار می مونید؟

  10. #8620
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تا چاربند عقل را ویران کنی اینگونه شو
    دیوانه خود ، دیوانه دل ، دیوانه سر ، دیوانه جان

    ای حاصل ضرب جنون در جان جان جان من
    دیوانه در دیوانگی دیوانه در دیوانه جان

    هم عشق از آنسوی دگر سوی جنونت می کشد
    گیرم که عاقل هم شدی زین رهگذر دیوانه جان

    یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر
    در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان


    فکر کردین خیلی به اذان مونده؟ فکر میکنم اینجا گفته باشن
    من رفتم بخوابم. سحربخیر
    Last edited by sise; 25-05-2007 at 03:22.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •