تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 86 از 934 اولاول ... 367682838485868788899096136186586 ... آخرآخر
نمايش نتايج 851 به 860 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #851
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دریا تو شاهد آمدن و رفتنهای بسیار بودی در زمان
    بدیدی تو بسیار شاهکارهای آشکار و نهان
    بگزار بماند نهفته در میان قلبت
    که شاید باز آید آن شاهکارهای نهان

  2. #852
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بازم میام تو کوچتون
    باز رد میشم از جلوی در خونتون
    بازم میگم از دلتون
    از اون دل بی مهرتون
    بازم مبام به پیشتون
    دلم شده عاشقتون

  3. #853
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در اين خلوت سرا من هم به تنهايی لقب دارم
    پريشانی و شيدايی در اينجا هم شده کارم
    تو دنيای منی و من غزلهايم بنام تو
    ميان عمق رويايم شدم محبوب و رام تو
    صدايت می کنم هر شب ميان خواب و رويايم
    نمی دانی که هستم من ولی ديريست شيدايم
    ميان ظلمت شب ها غمم را با تو می گويم
    تو که تنها کسی هستی که جان را در تو می جويم
    نمی دانم چه خواهد شد اسيرم در دو راهی ها
    غرورم يکطرف ماند و دل ديوانه ام اينجا
    چه می شد بشکنم روزی غرور جنس سنگی را
    بگويم عاشقت هستم بمان با من تو ای زيبا

  4. #854
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    اگر دوستت دارم
    قيام عليه بندهاي ميان من و توست
    اگر دوستت دارم
    نمايشگر عشق خدايي میان من و توست
    اگر كلمه دوستت دارم
    تسكين دهنده قلب های من و توست
    اگر دوستت دارم
    پايان جدايي ها
    اگر دوستت دارم
    اشتياق راستين من و توست
    اگر دوستت دارم
    كليد زندان من و توست

    پس با تمام وجود فرياد ميزنم
    دوستت دارم

  5. #855
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    منم و خلوت شبهای بیقرار
    آرامشی دهد به دلم نغمه های تار

    تازنده ام بدان که نیازم به خواب نیست
    چون بعد از مردنم همه خواب است و انتظار....
    __________________

  6. #856
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    از اين همه احساس

    يک عالمه حسرت به من دادی

    و خود

    در بی نگاهی يک آينه

    پنهان شدی


    می دانی چرا

    قاصدک را دوست دارم؟

    چون نه از تو

    بلکه از اميد آمدنت

    خبر می آورد

  7. #857
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    دفترهایم را ورق می زنم
    کتاب می خوانم

    می روم و می آیم نام تو را می نویسم و می خوانم،
    تکرار می کنم، از بر می شوم
    راستی روزها را می شمرم تا دیدار...
    هر چند کوتاه
    من بر این راه می مانم شاید تنها اراده الهی بتواند مرا ازادامه راه بازدارد
    به هر حال تا آن روز من می مانم...

  8. #858
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    منظره ای دیدنیست
    بازگشتی به خویش باران را

    و چشمه را از خود پر شدنی
    که چشمه آغوش گشوده
    باران قطره قطره در آن می گریست

    هم بدانسان که چشمه بی باران
    من خود را باخته بود پیش از آن
    و تو مرا نمی شناخت
    که اینچنین تا خود مرا
    من تو را به خوش باخت

  9. #859
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من اگر تنهاي تنها

    باز مي گردم به خانه

    سايه هم حتي اگر بازم بخواند

    صد هزاران صد بهانه

    من ولي اميد دارم عشق برگردد به خانه

    عشق اگر باشد

    تو هستي باز مي گردي به خانه

    دل اگر صادق بماند

    عشق خواند صد ترانه

    پس تو راهر لحظه نجوا مي كنم

    عشق شبانه ......

  10. #860
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    باران برایت مجلس ترحیم می گیرد

    حال و هوای سینه ام را بیم می گیرد



    اینجا غروبی خسته و غمگین سراغت را

    از برگهای آخر تقویم می گیرد



    یک نیمه سیب سرخ گاهی در خیال خویش

    کام خودش را از لب آن نیم می گیرد





    عشق خداوند و تو در قلبم نمی گنجد

    روزی تعادل را از این اقلیم می گیرد



    تو آن بت سرخی که در این داستان آخر

    چشمت تبر از دست ابراهیم می گیرد


    روزی از این زندان خودم را می رهانم. حیف

    کبریٍِِ شعر من فقط تصمیم می گیرد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •