deer عزیز ، شاگرد دون خوان 10 سال طول کشید تا تونست چیزی رو که شما میگی دیشب در خواب دیدی ببینه.
این نیرو از مادر هم به انسان نزدیک تره .... منتظره تا تو بخوای که ظهور کنه . با تمام وجودش منتظره.
پس ادامه بده.
تا بعد....
deer عزیز ، شاگرد دون خوان 10 سال طول کشید تا تونست چیزی رو که شما میگی دیشب در خواب دیدی ببینه.
این نیرو از مادر هم به انسان نزدیک تره .... منتظره تا تو بخوای که ظهور کنه . با تمام وجودش منتظره.
پس ادامه بده.
تا بعد....
سلام mehd20_esf
مطالب شما جالب بود یک سوالی داشتم حتما باید در نیم ساعت این کار انجام داد اگر بیشتر بشه اشکال داره یا نه چون نمی تونم همش نگاه به ساعت بکنم نظرتون چیه
از اعتماد به نفسی که به من دادین متشکرم تلاش خودمو می کنم ببینم چی می شهنوشته شده توسط nightmare
نه عزيزم من تقريبي گفتم هيچ عيبي نداره مثلا ده دقيقه اضافه بشه به هيچوجه هم به خودت فشار نيارنوشته شده توسط deer
هيجان زياد و تمركز شديد هم مانعه بايد هيچ هول و ولايي نداشته باشي فكر كنم منظور نايت مار هم همين بود كه من درست متوجه نشده بودم
هيجنين انتظار نداشته باش يه شبه ياحتي يكي دوهفته به هدف برسي
اول پشتكار
دوم پشتكار
سوم اميد
اگه بخوام مثال بزنم هوشياري تو خواب در ابتدا مثل راه رفتن روي بند يا عبور از لبه يه پرتگاهه هر لحطه ممكنه به بيداري سقوط كنيم هر چه مهارت بيشتر بشه اين بند ضخيمتر ميشه
موفق!
راستي من ازيكي از دوستان كه در اين رابطه تجربه داره سوال كردم و گفت كاري كه من انجام ميدم برونفكني نيمه أگاهانه است چون از لحظه به خواب رفتن شروع ميشه و صعود و برگشت روح رو احساس ميكنم كه با تسلط بيشتر كاملا أگاهانه ميشه و توهمات هم از بين ميره ولي هوشياري در خواب اواسط خوابه و توهم محضه
!عليرضا هم كه خبري ازش نيست فكر كنم داره حال اساسي از خودش در بكنه
نايت مار جان ميشه يكم درمورد دون خوان توضيح بدي يا يه سايتي كتابي چيزي معرفي كني
اسمشو خيلي شنيدم دوس دارم يكم راجع بهش تحقيق كنم
مرسي
سلام دوست من .نايت مار جان ميشه يكم درمورد دون خوان توضيح بدي يا يه سايتي كتابي چيزي معرفي كني
اسمشو خيلي شنيدم دوس دارم يكم راجع بهش تحقيق كنم
مرسي
و اما دون خوان ، جادوگر سرخپوست ( لقبی که دون خوان به خودش میداد و از خودم نگفتم). کتاب های کارلوس کاستاندا رو بخون. سایتی رو ندیدم که در موردشون حرفی زده باشه . کتاب هاش هم الان سخت پیدا میشه چون قدیمیه. ولی شاید اگه بری دنبالش چند تایی پبدا کنی.
تا بعد.......
سلام mehd20_esf
ديشب خيلي تلاش كردم ولي موقع خارج شدن روح خيلي ترسيدم به اندازه اي كه زربان قلبم رفت بالا و از بينيم خون زيادي امد هر چي هم خورده بود حدر رفت دليلش چيه
منظورتون از حال اساسي در بكنه چيه!!!!!!!!!!!!!!!نوشته شده توسط mehd20_esf
![]()
Last edited by deer; 08-09-2006 at 18:27.
چيكار كردي با خودت
گفتم كه فشار به خودت نيار
اگه به يه ادم عادي بگن بزرگان ما شب تا صبح بيدارن روزها هم دايما ذكر قلبي ميگن واسه همين ميتونن مثلا فلان معجزه رو بكنن و اون شخص بدون مقدمه بخواد همه كارهاي اونا رو تكرار كنه نه تنها اسيب ميبينه و شكست ميخوره بلكه از دين و خدا و حتي دنيا زده ميشه
ظرفيت يواش يواش بوجود مياد
هر موقع تپش قلب پيدا كردي تمرين رو متوقف كن و تلقينات برگشت رو انجام بده علتش هم فقط ترسه
اگه تمرينات اسيبي به بدنت ميزنه بطور كامل متوقف كن
لطفا سنت را هم بنويس
ظاهرا استعداد بالايي داري
مشكلي بود اينجا بگو يا ميل بزن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشي
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)