تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 857 از 934 اولاول ... 357757807847853854855856857858859860861867907 ... آخرآخر
نمايش نتايج 8,561 به 8,570 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #8561
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    می ترسم از دهان هایی که

    روایت های ِ عاشقانه شان
    شبیه رویاهای ِ من باشند.
    می ترسم مخاطب ِ شان تو باشی.
    می ترسم از مردهایی که
    چای را با تو می خواهند،
    خیابان را با تو می خواهند
    می ترسم دکمه های ِ پیراهن ِ تو را...
    می ترسم شال ِ موهای ِ تو را...
    حالا تو عین ِ خیالت هم نیست!
    نشسته ای گوشه ی ِ پنجره
    و موهایت را با حوصله صاف می کنی،
    نمی دانی حال ِ شهر
    حال ِ من
    حال ِ مردها
    پریشان می شود.

  2. 3 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #8562
    داره خودمونی میشه geojo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    129

    پيش فرض

    به چشمهایم هشدار داده ام ...که اگر این بار که تو را می بینند
    باز هم خیس شوند

    دیگر رویم را از تو برنخواهم گرداند
    که آبرویشان را بخرم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ..

  4. 3 کاربر از geojo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #8563
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی fati ghasemi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    زمین
    پست ها
    423

    پيش فرض

    شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه

    دیگه عادت شده با بغض واسۀ تو می نویسه

    کاش می فهمیدی که قلبم خونۀ آرزوهات بود

    یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود

    آسمون و ماه نُقْرَش با یه عالمه ستاره

    شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره

    رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود

    حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود

    سهم چشمای تو بودن توی دنیا هر چی داشتم

    واسۀ خاطر نازت جونمو گرو گذاشتم
    یه دروغ ساده اما قصۀ ما رو بهم زد

    سرنوشتمونو آخر با جدا شدن رقم زد

    تو پشیمون شدی و من حالا صندوقچۀ دردم

    سخته اما باورش کن من دیگه بر نمی گردم

    اما یادت باشه حرفا مث گوله های برفن

    خیلیا قربونی یای بی گناه دو تا حرفن

    تو ترانه های شرجیم می درخشی تو همیشه

    اما من هر کاری کردم که ببخشمت نمیشه

  6. 3 کاربر از fati ghasemi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #8564
    داره خودمونی میشه geojo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    129

    پيش فرض

    باز باران، با ترانه ميخورد بر بام خانه.

    خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل ديوانه ات کو؟

    روزهاي کودکي کو؟ فصل خوب سادگي کو؟

    يادت آيد روز باران؟ گردش يک روز ديرين؟

    پس چه شد ديگر، کجا رفت؟ خاطرات خوب و رنگين.

    در پس آن کوي بن بست… در دل تو، آرزو هاست.

    کودک خوشحال ديروز، غرق در غمهاي امروز.

    ياد باران رفته از ياد، آرزوها رفته بر باد.

    باز باران، باز باران

    ميخورد بر بام خانه

    بي ترانه بي بهانه

    شايدم، گم کرده خانه

  8. این کاربر از geojo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #8565
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی fati ghasemi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    زمین
    پست ها
    423

    پيش فرض

    تو رو کجا گمِت کردم بگو کجای این قصه
    که حتی جوهر شعرم همینو از تو می پرسه
    که چی شد اون همه رویا همون قصری که می ساختیم
    دارم حس می کنم شاید ، من و تو عشقو نشناختیم
    میون قلبای امروزی ما ، نمی دونم چرا نمیشه پل بست
    مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست
    به لطف و حرمت خاطره هامون نگو همیشه یاد من می مونی
    که نه من مثل اون روزای دورم نه تو دیگه برای من همونی
    بذار جز این سکوت سرد لبهات برام چیزی به یادگار نمونه
    بذار تا نقطه ی پایان این عشق مثه اشکی بشینه روی گونه
    تحمل می کنم غیبت ماهو ، می دونم نیمه ی همدیگه هستیم
    نشد پیدا بشیم تو متن قصه به رسم عاشقی دردو شکستیم
    میون قلبای امروزی ما نمی دونم چرا نمیشه پل بست
    مثه دو ماهی افتاده بر خاک به دور از چشم دریا رفتیم از دست
    Last edited by fati ghasemi; 05-08-2013 at 11:53.

  10. 4 کاربر از fati ghasemi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #8566
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ツツツ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    Թեհրանը
    پست ها
    341

    پيش فرض

    می دانی تمام این روزها دلم چه می خواهد؟؟!
    از این ساعتــ هایی که با ضربان دستــ کار می کند!!

    ولی نه!
    اگر داشتم به گمانم بودن هایمان مدام دچار وقفه می شد!
    آخر وقتی ندارمتــ
    دیگر نمی زند بانگــ هستی ام ...

  12. 5 کاربر از ツツツ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #8567
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض

    شب را دوست دارم .. !

    چرا که در تــ ــاریکی ..

    چهـره ها مشَـخص نیـست !!

    و هـــر لحظــﮧ ..

    این اُمیــد ...

    در درونــم ریشه مــی زند ..

    که آمَـــده ای ..

    ولــے مــ ن ندیده ام!


    » ناصر رعیت نواز



    با تشکر مهران...

  14. 6 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8568
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    این روزها؛
    فراموش کردن عادی شده است
    من این عادی‌ها را دوست ندارم
    دارم برای تو نامه می‌نویسم
    سلام.
    سلام علاقه‌یِ خوبم
    علاقه‌جان من، خوبی
    خوبی؟
    حالت برای من چگونه است؟
    این روزها فراموشی عادتی عادی شده است
    من این عادی‌ها را دوست ندارم.
    من عادت به دوست داشتن تو کرده‌ام
    و این عادت را از شانه‌های خسته‌ام شروع کرده‌ام،
    از شانه‌هایی که تو را گرفت بالا برد
    وَ آن‌قدر بزرگ کرد که مرا ندیدی
    از پاهای تاول زده شروع کرده‌ام
    از پاهایی که برای دیدنت هی راه رفت وُ رفت وُ رفت
    وَ هرچه آمد تو دور شدی
    من این عادت قشنگ را از قلب‌م شروع کرده‌ام،
    از قلبی که دل شد وُ
    عاشقِ تو شد
    این‌جا فراموشی عادتی عادی شده است

    من این عادی‌ها را دوست ندارم
    وَ برایِ تو نامه می‌نویسم
    سلام

  16. این کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #8569
    داره خودمونی میشه setareh ***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    22

    پيش فرض

    نمیخواهم ...

    خاطره فردایم شوی

    امروز من باش

    حتی لحظه ای ...

  18. 2 کاربر از setareh *** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #8570
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی fati ghasemi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    زمین
    پست ها
    423

    پيش فرض

    تورو آرزو نکردم ته تنهایی جاده
    آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
    تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
    خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
    توروتا یادمه از دور ازهمین پنجره دیدم
    بسکه فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم
    من گذشتم از تبی که تورو تو خونم ببینم
    راضیم به اینکه گاهی تورو میتونم ببینم
    نه امیدی به سفر نیست ازهمین فاصله برگرد
    خیلی از فاصله هارو با سفر نمیشه پر کرد
    عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی
    تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی
    توروآرزو نکردم ته تنهایی جاده
    آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده
    تورو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد
    خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد

  20. 3 کاربر از fati ghasemi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •