و عشق تنها عشق تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس
و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان پرنده شدن
و عشق تنها عشق تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس
و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان پرنده شدن
گاهی دلم می خواهد
وحشــیانه غرورت را
پاره کنم!
قلب ترا
در مشتم بگیرم
و بفـشارم
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی!
خیلی دوستت دارم خب !!
Last edited by raha bash; 07-07-2013 at 23:11.
و اینک برایت مینویسم و برای آخرین بار هم مینویسم...با قلمی از خاکستر وجودم و کاغذی از خاکستر عشق سوخته ام...رنگ نوشته هایم همرنگ خون چکیده از قلبم و نور اتاقم برخاسته از شعلۀ آتش درونم...نوشته هایم حکایت میکند از:ماندن و انتظار من ، رفتن و بی وفایی تو...بی قراری من ، بی خیالی تو...سرگردانی من ، راحتی تو...فریاد من ، سکوت تو...التماس من ، دلسنگی تو...گریه من ، خنده تو...حسرت من ، شادی تو...مرگ من ، زندگی تو...و...
دلی کنار پنجر ه نشسته زار می زند
وخواب دیده ام شبی مرا کنار می زند
غروب ها که می شود خیال چشمهای تو
تو را دو باره در دل شکسته جار می زند
یکی نگاه می کند یکی گناه می کند
یکی سکوت می کند یکی هوار می زند
وعشق دردمشترک میان ماست با همه
کسی که شعرگفته یا کسی که تار می زند
درست مثل بازی گذشته های شاعری
که جای سنگ وگل به دوستش انار می زند
خدا کند به وعده اش وفاکند که گفته بود
شبی مرا به جرم عشق خویش دار می زند
چهار خال
حاکم تویی ...
از خشت اول دل حکم کرده بودی ...
سیاهبرگهایت را بریدم ...
حکم لازم !
دلهایت را بریز ...
بهمن زدوار
آدمی را دیدهام
که با سایهاش درد و دل میکرد
چه رنجی میکشد او
وقتی هوای لعنتی ابریست!
جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوب تر باد
همای زلف شاهین شهپرت را
دل شاهان عالم زیر پر باد
دلی کو عاشق رویت نباشد
همیشه غرقه در خون جگر باد
حافظ
صداي تو رگ تنهايم را ميزندبا خيال تنت تن به ملافهها ميدهم خالي تر از بوي تو مست ميشومبه پاي برگشتنت ميافتماين جاده برنميگردد نميآيد نميرسدساعتها بدون تو پلك ميزنندبه شكل انتظار دوستت دارمو اين تنها آدرسياست كه از تو دارم...
یک جفت چشم سیاه
یک جفت چشم آسمانی
یک جفت چشم سبز
یک جفت چشم عسلي
خیلی ها برای اینها شعر مینویسند،
اما تو،
صاحب آن چشم های قهوه ای ساده هستی؛
که شعرت را
تنها من میدانم...
گیرم که بــاران هم آمد…
همه چیز را هم شست…هـــوا هم عالی شد…
فایده اش برای مـن چیست؟
هوای دل من بی تو پس است...نه مژده ای...نه مسیحا نفسی...و نه آمدنی!
این شد که به فــال بی اعتقادم ! ❤❤❤
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)