برای همینه که من از باخت تیم ملی ناراحت که نمیشم
هیچی
خوشال هم میشم
بله
خير
برای همینه که من از باخت تیم ملی ناراحت که نمیشم
هیچی
خوشال هم میشم
دمت گرم دوست عزیز قشنگ حرف دل منو زدی![]()
تهران امروز: علي كفاشيان چند دقيقه پس از استعفاي واعظ آشتياني و ساير اعضاي هياتمديره استقلال، ژستي پيروزمندانه گرفت و به خبرنگاران گفت:« يك ماه قبل از سعيدلو خواسته بودم كه واعظ را بركناركند، او در جهت پيشرفت باشگاه استقلال قدم برنميداشت.»
همين يك جمله براي آگاهي از مختصات روحي رئيس فدراسيون فوتبال كافي است. فردي در ظاهر خونگرم و با روابط عمومي قوي كه در مواجهه با هرانتقادي ميخندد اما در پس این خنده ها است كه اقدامات اصلي انجام می گیرند و سرنوشت محتوم منتقدان رقم ميخورد. واعظ آشتیانی منتقد جدي فدراسيون فوتبال بود و همواره در برابر اتفاقات شائبه برانگیز این فدراسیون واكنش نشان ميداد.
آنچه به هيچ عنوان به مذاق كفاشيان خوش نميآمد. او رفت و كفاشيان حالا در ظاهر يكي از منتقدان اصلي خود را از ميدان به در کرده اما ظرف سوءعملكرد فدراسيون تحت هدايتش در ماههاي اخير سرريز شده و حتي هربيننده عادي هم میتواند با مراجعه به آرشيو ذهنی خود ليستي بلندبالا را از خلافهاي حقوقي، گافهاي متوالي و اقدامات غيرقانوني كفاشيان و يارانش رديف كند.
این سياهه تنها به صورت تيتروار و بهبهانه يادآوري بلایايي كه در چندماه اخير بر سر فوتبال ايران نازل شده منتشر ميشود و در آینده با توجه به توقفي كه در بازيهاي ليگ به وجود آمده جزئيتر به تكتك آنها پرداخته خواهد شد.
1 - قرارداد علي دايي
ميگويند دايي درخواست گرفتن پولي را از صندوق بيتالمال دارد كه برايش كار نكرده؛ توجيه جالبي است براي بسته شدن پرونده قرارداد سنگيني كه زيرآن مهر و امضاي مسئولان فدراسيون فوتبال وجود دارد. دادگاه در اين باره تصميم ميگيرد و قانون فوتبال در همهجاي دنيا ميگويد كه مربي اخراجي بايد تا آخرين ريال قراردادش را دريافت كند. صحبت از مبلغ یکمیلیارد و 584 میلیون تومان است. مبلغي كه حتي اگر 10 برابر اين هم بود، به واسطه همان مهر و امضا بايد پرداخت ميشد. اصرار آقايان براي پلیسی جلوهدادن ماجرا تلاشی است در راستای پاک کردن صورت مسئله.
2 - آييننامه انضباطي
چند ماه قبل بود كه بلافاصله پس از انتشار مفاد آييننامه جديد انضباطي، چند حقوقدان برجسته و حتي رئيس سابق كميتهانضباطي از وجود اشكالات و تخلفات بسيار در آن خبردادند اما تنها اقدام فدراسيون فوتبال حمله به صلاحيت آن افراد و فرار از پاسخگويي بود. ماهها گذشته و هنوز هيچیک از فدراسيون نشین ها پاسخي قانعكننده براي دفاع از 102 ايراد استخراج شده ارائه نكرده اند.
3 - تغيير يك روزه قوانين
مجلس شوراي اسلامي براي تصويب يك ماده واحده ساده سلسله مراتب طولانياي را طي ميكند. آن ماده ابتدا در كميسيون مربوطه به بحث گذاشته ميشود و پس از ساعتها مذاكره به تصويب ابتدايي ميرسد. بعد از آن ماده مورد نظر در صحن علني مجلس ارائه ميشود. بيش از 200 نماينده براي دومين بار روي آن بحث ميكنند و درنهايت با رايگيري به تصويب ميرسد. در مرحله پاياني ماده تصويب شده به شوراي نگهبان ارجاع داده ميشود و 6 حقوقدان در كنار 6 فقيه درباره آن تصميمگيري ميكنند تا درنهايت درصورت تصويب، به صورت قانون دربيايد.
دوستان فدراسيوننشين اما توانايي اين را دارند كه در كمتر از يك روز، در يك جمع چندنفره و كاملا خودماني قوانين مورد علاقهشان را تصويب كنند. درنظرگرفتن مبلغي به عنوان سقف قرارداد، ليگبرتري دانستن بازيكنان تيمهاي سقوط كرده (كه باعث شده در حال حاضر قانونا 21 تيم با بازيكنان ليگبرتري وجود داشته باشند!) و ساير قوانين و مقررات كه نياز به ساعتها بحث كارشناسي و حقوقي دارند، از جمله شاهكارهاي مصوب همكاران علي كفاشيان است.
4 - بخشش بازيكن دوپينگي
صحبت از محروميت مادامالعمر يك بازيكن دوپينگي بود كه دكترهاشميان اعلام كرد از آنجا که افسر كميته دوپينگ هم انسان است و انسان جايزالخطاست، اين افسر جايزالخطا در هنگام نمونهگيري اشتباهاتي داشته و بازيكن مربوطه به اشتباه دوپينگي معرفي شده است. جامعه فوتبال به اين پاسخ فقط خنديد چون اخبار دقيقي از حقيقت ماجرا در دست بود.
5 - ماجراي آقاي ايجنت
در مورد اين موضوع هم بحث زياد است. فعلا شرايط همانگونه است كه بايد باشد. سكوت خبري و آرامش براي فراموشي كامل اين موضوع.
6 - قصه تازه منشوريها
علي كفاشيان و مجتبي شريفي درمصاحبههاي خود رسما اعلام كردند در ليگ دهم مربي و بازيكن منشوري نخواهيم داشت اما از آنجا كه در فدراسيون سلسله مراتبي وجود ندارد رئيس سازمان ليگ ديروز اعلام كرد كه خير، اتفاقا منشوري وجود دارد اما كفاشيان و شريفي چون هنوز اسمي به آنها اعلام نكردهايم خبر ندارند! با اين حساب به نظر ميرسد به زودي اسامي تازهاي از جلسه محمدي و عليپور منتشر خواهد شد كه آغازگر جنجالهاي تازهتري در فوتبال ايران خواهد بود. مشكلاتي كه در همين ابتدا براي پرويز مظلومي ايجاد شده و او را از رسيدن به نيمكت پاس همدان و استقلالتهران دور كرده است از نخستين نشانههاست.
7 - اهداي سرپرستي تيمملي به برادرزن
شخصي به نام سيد مصطفي طباطبايي كه مسئول امورمالي فدراسيون فوتبال است، توسط علي كفاشيان، داماد محترمشان رسما به عنوان سرپرست تيمملي جوانان هم انتخاب شد! اين اتفاق درحالي ميافتد كه پيشكسوتان بسياري در فوتبال ایران خانه نشيناند اما براي نزديكان و بهخصوص برادرزن آقاي رئيس، جاهاي زيادي براي خدمت رساني وجود دارد. آقاي طباطبايي درمصاحبه خود از تجربه زيادي كه در همراهي تيمهاي ملي دارد گفته و درپايان هم يادآوري كرده كه سرپرستي تيمملي كاري ندارد و رسانهها نبايد اينقدر روي اين موضوع حساسيت نشان بدهند.
8 - جلوگيري از شكلگيري نهادهاي مدني
مدتهاست كه اتحاديه فوتبال، كانون مربيان فوتبال، كانون بازيكنان حرفهاي و همينطور كانون داوران فوتبال ايران به اشكال مختلف و به صورت رسمي درخواست عضويت در مجمع رسمي فدراسيون فوتبال را تسليم مسئولان كردهاند و انتظار دارند از سوي فدراسيون به رسميت شناخته شوند اما مقاومت عجيب فدراسيون فوتبال در مقابل اين درخواست باعث شده اين نهادها كه قانونا بايد توسط خود فدراسيون تشكيل شوند نه تنها پا نگيرند و به سمت قدرتمند شدن حركت نكنند كه به واسطه مشكلات قانوني و مالي تا آستانه نابودي هم پيش بروند. اين يك سؤال كليدي است كه بايد مسئولان فدراسيون فوتبال به آن پاسخ بدهند. چرا اجازه عضويت تشكلات كاملا قانوني كه مورد تاكيد AFC و FIFA هم هستند داده نمی شود؟
9 - آقایان پيشگو
علاوه بر موارد ذكرشده حضور يك پيشگوي قدرتمند در ساختمان فدراسيون فوتبال هم جالب به نظر ميرسد. همان پيشگويي كه چندهفته مانده به پايان رقابتهاي ليگ اسامي تيمهاي سقوط كننده به دسته پايينتر را اعلام كرد و اتفاقا همه آن اسامي درست از آب درآمدند!
10 - فرار از ساختمان گرانیتی
آخرين نكته به بحث تغيير ساختمان فدراسيون فوتبال مربوط می شود. ساختمان 6 طبقه و مجللي كه توسط محمد دادكان خريداري شد و نام او در راهروي ورودي جلب نظر می کند. اين به چشم آمدن چندان به مذاق مسئولان فدراسيون و همينطور سازمان تربيببدني خوش نيامده. آنها با خروج از اين ساختمان هم با تنها يادگاري به جامانده از دكتر دادكان خداحافظي ميكنند و هم با دوري از مركز شهر و پناه بردن به آكادمي فوتبال راهحل مناسبي براي فاصله گرفتن از خبرنگاران و پنهان كردن واقعيتهاي تلخ پیدا می کنند.[/CENTER]
دفعه اولش نبوده.قبلا هم تو لیگ برتر و جلوی چشم 100 هزار نفر از اینکارها کرده بود.
اگه كفاشيان گاف نده روزش شب نميشه.
تابناك نوشت: پس از پیگیریهای افکارعمومی و معدودی از رسانهها در چند سال پیرامون توسعه قماربازی به ویژه قماربازی آنلاین بر روی رقابتهای ورزشی که عمدتاً متمرکز بر مسابقات داخلی و خارجی فوتبال است، یک مقام آگاه مسئول ضمن اعلام شناسایی عوامل این جرایم، به دارندگان سایتهای شرط بندی فعال در داخل کشور هشدار داد، که در صورت عدم توقف این فعالیتها، مشمول برخوردهای در چهارچوب قانون خواهند شد و پیگیریهای قضایی برای برخورد با این دست فعالیتها که حتی بعضاً در کشورهای اروپایی نیز به واسطه عوارض اجتماعی و متضرر شدن شدید شرکت کنندگان، چندان مورد پذیرش نیست، انجام شده است.
سایتهای قماربازی فارسی زبان در سالهای اخیر با عدم برخورد سنگین فعالیتهایشان توسعه چشمگیری داشته و بر روی تمامی رقابتهای ورزشی و به طور خاص فوتبالی سایه افکندهاند که بعضاً عنوان میشود در این رویدادها نیز مفاسدی را به همراه داشته و زمینه ساز شبهه برانگیز شدن برخی نتایج گشته است اما علی رغم هشدارها، سازوکار جدی ویژه برخورد با این سایتها تعریف نشده بود و یا از این سازوکار بهره مناسب برده نمیشد که عمدتاً بیتفاوتی دستگاههای مسئول در قبال این اتفاقات تلقی میشد.
همین رویه باعث شده بود که این اشخاص بدون ترس نه تنها شماره حسابهای داخلی به نام اشخاص حقیقی را برای واریز مبالغ و دریافتها فرمها یا کوپنهای شرط بندی در این سایتهای قماربازی ورزشی درج شود، بلکه برخی از این قماربازیهای آنلاین حتی علاوه بر امکان قماربازی آنلاین بر روی لیگهای داخلی و خارجی، امکان قمار بر روی هر مسابقه فوتبال - حتی لیگ فوتبال رژیم غاصب اسرائیل- را فراهم آورده باشند که تشکیک در خصوص ارتباطات این اشخاص با خارج از کشور را نیز به همراه داشته است و دست آخر این عده با سوءاستفاده از فتاوای برخی مراجع اعظام و برداشت غلط از این فتاوا، قماربازی که با عنوان "پیش بینی نتایج فوتبال" انجام میشود و طبیعتاً قماربازی نیز جز این نیست(!) را شرعی اعلام کردند که دست این اشخاص پیرامون این سوءاستفاده رو شد.
در آستانه جام جهانی آفریقای جنوبی که بزرگ ترین بازار درآمدزایی نامشروع این قبیل سایتها محسوب میشود، مجدداً هشدارهایی در خصوص تبلیغات گسترده این سایتها از طریق پوشاک ورزشی و حتی با قرار دادن تبلیغات در بخشهایی از برخی سایتهای خبری - تحلیلی، عزم دستگاههای مسئول برای ریشه کن کردن این رویه، جدی تر شد و آغاز دور جدید برخورد با سایتهای شرطبندی و مروجان این فعالیتها اعلام رسمی شد و در همین رابطه یک مقام مسئول به خبرنگار تابناک اجتماعی تابناک گفت: متأسفانه با نزدیک شدن به مسابقات جام جهانی، شاهد رشد قارچگونه انواع و اقسام سایتهای شرطبندی هستیم که این اقدام مجرمانه قطعا از سوی مسئولان به شکل جدی مورد پیگرد قرار خواهد گرفت.
این مقام مسئول با اشاره به برخی پیشین صورت گرفته با برخوردهای با راهاندازان و اداره کنندگان سایتهای شرطبندی گفت: به رغم پیگردها و همچنین فیلترینگهایی که درباره سایتهای شرطبندی و فعالیتهای از این دست صورت گرفته، باز هم شاهدیم که این سایتها همچنان مشغول به انجام فعل حرام هستند. بنابراین، تدابیر و برنامههای لازم برای برخورد با این سایتها اندیشیده شده و در فهرستی که تهیه شده، علاوه بر برخورد قضایی و پیگیرد قانونی با تکتک این سایتها، دسترسی به آنها نیز مسدود و این پایگاههای قمارآنلاین به زودی فیلتر خواهند شد و سپس ضمن شناسایی عوامل چنین فعالیتهایی که برخی از ایشان به شکل علنی و با هویت اصلی فعالیت دارند، برخوردهای بعدی صورت خواهد پذیرفت.
گفتنی است؛ برخی سایتهای خبری - تحلیلی در بخش ورزشی یا بخش اصلی خود احتمالاً به واسطه ناآگاهی از صادق بودن فعل حرام قمار برای این دست فعالیتها، دست به درج آگهی و تبلیغ برخی از این سایتهای شرط بندی آنلاین "تحت عنوان پیش بینی آنلاین با پرداخت پول!" کردهاند که قطعاً برای عدم قرار گرفتن در میان سایتهایی که مشمول برخوردهای مذکور میشوند، میبایست در آستانه جام جهانی و پس از آن با دقت عمل خاصی به بررسی این قبیل آگهیها پرداخته و با عدم پذیرش تبلیغ این فعالیتهای خارج از چهارچوب اخلاق، شرع و قانون، عملاً در ساماندهی قماربازی آنلاین مشارکت نداشته باشند.
26اردیبهشت سال گذشته رییس جمهور محترم در نامه ای به رییس وقت سازمان تربیت بدنی دستور صریحی در خصوص واگذاری هر چه سریع تر سهام تیمهای استقلال و پیروزی به مردم صادر کرد ....
ولی با گذشت بیش از یک سال از این نامه هنوز اتفاق خاص و ویژه ای که حاکی از اهمیت بالای این دستور دارد حادث نشده است و به این ترتیب این سوال به وجود می آید که چه موانع جدی وجود دارد که باعث می شود روند رسیدگی به این دستور و نامه رییس جمهور با کندی پیش رود و دیگر اینکه تا چه زمانی باید شاهد باشیم که این دو تیم همچنان چشم امید به کمک های ناقص و مقطعی سازمان تربیت بدنی داشته باشند. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گل- بعد از ظهر سرد زمستانی سال 79 فرصت درهم شکستن آرزوهای او بود. مجاهد خذیروای به خوبی آن روز را در خاطر دارد. خیلی خوب به خاطر دارد که فردای آن روز، جلد تمام نشریات با عکس های شطرنجی او مزین شده بود.
خذیراوی خیلی زود بنای نابودی را گذاشت. او در سن 18 سالگی، در حالیکه به تازگی راهی استقلال شده بود و به عقیده کارشناسان می توانست بزرگترین ستاره فوتبال ایران باشد، اسیر حاشیه شد.
مجاهد در این گفت و گو تلاش می کند تمام حرف هایی را که تا به حال نزده، بگوید. بگوید که اگر او محروم شده باید نصفی از بازیکنان استقلال و پرسپولیس هم محروم می شدند. مجاهد اعتراف می کند تمام گناهش این بوده که به یک میهمانی رفته، جایی که تنها فوتبالیست حاضر در آن نبود.
*نزدیک به 11 سال از نخستین روزی که محروم شدی می گذرد. در این سال ها همواره حرف و حدیث های زیادی درباره تو و علت محرومیتت مطرح بود. دوست نداری تمام حقایق را در این باره بگویی؟
فکر می کنم باید از بازی تیم ملی و اسلواکی شروع کنم. یادم می آید بلاژویچ سرمربی تیم ملی ایران مرا برای این بازی دعوت کرد. قبل از این ماجرا من پاسپورتم را به باشگاه استقلال داده بود. طبق روال همیشگی باید آنها پاسپورت من را در اختیار فدراسیون فوتبال قرار می دانند تا برای بازی های خارجی همراه تیم ملی بروم.
در آن زمان علی خذیراوی پسر عموی من در تیم ملی جوانان بازی می کرد. بعد از آخرین تمرین در تهران بلاژویچ اعلام کرد که ساعت 2 صبح باید به فرودگاه برویم تا عازم اسلواکی شویم. من سر موقع خودم را به فرودگاه رساندم اما در کمال تعجب تنها بلیت داشتم.
یعنی پاسپورتم ناپدید شده بود. فکر می کنم همه چیز از آنجا شروع شد. بلاژویچ که فکر می کرد من پاسپورتم را به فدارسیون نداده ام سیلی محکمی به صورتم زد و گفت من دوستت دارم و می خواهم پیشرفت کنی. اما مقصر من نبودم. حتی علی دایی هم در آنجا حضور داشت و به سرمربی تیم ملی گفت مجاهد پسری نیست که از این کارها کند.
من گفتم قرار بوده استقلال پاسپورتم را به فدراسیون بدهد، اگر گم شده تقصیر من نیست. بلاژ خواست فردای آن روز به فدراسیون مراجعه کنم و پاسپورتتم را بگیرم تا بتوانم به تیم ملحق شوم. خلاصه من روز بعد به فدراسیون مراجعه کردم و موضوع را با مسئولین در میان گذاشتم. آنها همه جا را گشتند و پاسپورتم را پیدا نکردند. دست آخر می دانید کجا بود؟
در بین مدارک تیم ملی نوجوان، یعنی جایی که پسر عمویم بازی می کرد. این حرکت از پیش برنامه ریزی شده بود تا نگذارند کنار تیم ملی باشم. نمی خواستند در تیم ملی بازی کنم و از همان موقع برنامه ریزی کرده بودند تا بلایی سرم بیاورند. من هیچ کاری نکردم، هیچ اشتباهی مرتکب نشدم. تمام اینها یک توطئه بود که من را از فوتبال بیرون کنند و موفق شدند. مجاهد خذیراوی هیچ کاری نکرد، این مدیران استقلال و روسای فدراسیون بودند که اشتباه کردند و الان باید بیایند جواب بدهند.
*چرا در آن زمان حرف هایت را نزدی و تنها سکوت کردی تا مقصر اول و آخر باشی؟
من یک بازیکن بودم. نمی دانستم در استقلال و فدراسیون فوتبال چه می گذرد. از علی دایی بپرسید که من چطور آدمی بودم؛ یک پسر خجالتی که فقط به تمرین می رفتم و با کسی حرف نمی زدم. اگر همان موقع که محرومم کردند به تلویزیون می رفتم یا در روزنامه ها حقایق را می گفتم، الان چنین شرایطی نداشتم. دوست ندارم همه چیز را بگویم چون هیچ فایده ای ندارد.
اما وقتی با تیم ملی به ایرلند رفته بودیم یکی از بازیکنان که الان بهترین بازیکن تیم ملی است به من گفت: «مجاهد حواست باشد، دارند زیر پایت را خالی می کنند.» الان که فکر می کنم می بینم تمام آن حرف ها درست بود و اگر تجربه امروز را داشتم نمی گذاشتم اینطور نابودم کنند. نوجوان بودم و هیچوقت حدس نمی زدم چنین کاری با من کنند. فکر می کردم همه این حرف ها یک شوخی است اما خیلی زود اتفاقات تازه ای رخ داد و آن بلا را سر من آوردند.
*تو یکی از پدیده های فوتبال ایران بودی، چه دلیلی داشت این رفتار را کنند و یک سرمایه را از دست بدهند؟
سر من را بریدند. یک عده چشم نداشتند من را در تیم ملی ببینند. به همین خاطر علیه ام توطئه کردند. بلاژویج اعتماد زیادی به من داشت، همه بازیکنان تیم ملی شاهد بودند. او می گفت مجاهد تنها بازیکنی است که مثل برزیلی ها بازی می کند. یادم می آید عادل فردوسی پور در برنامه 90 از او پرسید که در مقدماتی جام جهانی از چه بازیکنانی استفاده می کنید که او جواب داد: «فقط این را بگویم که رحمان رضایی، مجاهد خذیراوی و علی دایی در ترکیب ثابت تیم من هستند.» دقیقا از همان زمان توطئه چینی علیه من شروع شد. وقتی هم که مصدوم شدم بلاهای مختلفی سرم آوردند و باعث شدند از فوتبال محروم شوم.
*بعد از محرومیت تو شایعات زیادی شکل گرفت. فکر می کنیم نیازی به شرح دادن آنها نیست و خودت به صورت کامل در جریان آنها باشی.
بله، نمی دانم باید از کجا شروع کنم. می گفتند پلیس مجاهد را دستگیر کرده ولی به خدا این حرف دروغ است. تنها اشتباهم این بود که به یک جشن تولد رفتم. من سن و سالی نداشتم و در یک خوابگاه تنها زندگی می کردم.
یادم می آید بعد از بازی استقلال و پرسپولیس که ما با گل علیرضا اکبرپور برنده شدیم، بازیکنان تیم من را به یک میهمانی دعوت کردند. هر کسی دیگری هم جای من بود می رفت چون از تنهایی خسته شده بودم.
در آن میهمانی اغلب بازیکنان استقلال و پرسپولیس حضور داشتند؛ این نبود که تنها من باشم. یکی از طرفداران دو تیم این جشن را گرفته بود و به دلیل ارتباط خوبی که با بازیکنان داشت، اغلب آنها آمده بودند. وقتی این جشن تمام شد اتفاقات عجیبی برایم رخ داد. چند روز بعد یک فرد ناشناس با من تماس گرفت و گفت 10 میلیون به ما بده تا نگذاریم نابود شوی. من اصلا نمی دانستم جریان چیست.
گفتم مگر از باشگاه استقلال چقدر پول می گیرم که 10 میلیون تومان به شما بدهم. فکر می کردم این تماس یک شوخی است ولی واقعا قصد داشتند از من اخاذی کنند. به فردی که تماس گرفته بود گفتم واهمه ای ندارم و هر کاری که دوست دارد می تواند بکند. چند روز بعد از این ماجرا دعوتنامه ای از باشگاه استقلال به دست من رسید. وقتی به آنجا رفتم فهمیدم تمام حرف های آن شخص ناشناس درست بوده چون من را از فوتبال محروم کرده بودند.
*یعنی تنها به دلیل حضور در یک جشن تولد؟ چه مدرکی از تو داشتند؟
یک نفر در مراسم از من فیلم گرفته بود. همین فیلم را به مسئولین رسانده بودند. تنها به خاطر حضور در این مراسم 5 سال از فوتبال محرومم کردند. حرف من این بود که چرا تنها مجاهد خذیراوی باید محروم شود. خیلی از بازیکنان استقلال و پرسپولیس در آن مجلس بودند ولی بدون اینکه محروم شوند به زندگی شان ادامه دادند.
به همین خاطر است که می گویم تمام اینها یک توطئه بود و تنها می خواستند مجاهد خذیراوی را نابود کنند. باشد، شما مرا نابود کردید اما فکر می کنید همه چیز تمام شده؟ نه، من یک روز حقم را از فوتبال ایران و این آدم ها می گیرم. اگر در دوران بازیگری به آن نرسیدم در دوران مربیگری می رسم. اگر من نتوانستم برادرم احمد که هست. اصلا اگر او هم نتوانست پسرم ماهان حق مرا از این فوتبال می گیرد. شما مجاهد را از بین بردید اما خذیراوی ها نمرده اند.
*بعد از محرومیت تو در تریبون های مختلف حرف هایی درباره ات زده شد. حتی می گفتند باید مجاهد خذیراوی کشته شود!
5 سال محرومم کردند اما ای کاش من را می کشتند تا این روزها را نبینم. خذیراوی بازیکنی بود که می توانست ستاره فوتبال ایران باشد ولی الان باید بنشیند جلوی تلویزیون و بازیکنانی را ببیند که کوچکند اما پول های قلمبه ای می گیرند. من به خاطر پول ناراحت نیستم؛ ناراحتم چون می توانستم بهترین باشم و نگذاشتند.
من الان هر چه بگویم آب رفته به جوی بازنمی گردد. بعدها یکی از مربیان معروف به من گفت، مجاهد این بازیکن و آن بازیکن در تیم ملی و استقلال زیر آب تو را می زدند. دوست ندارم اسمی از این آدم ها بیاورم اما امیدوارم در زندگی موفق نباشند. این واقعیت هایی بود که پنهان ماند و الان همه فکر می کنند مجاهد خذیراوی مشکلات اخلاقی داشت. اما به جان بچه هایم قسم می خورم واقعیت همانی بود که گفتم.
*خانواده ات باید بابت این ماجراها خیلی اذیت شده باشند.
من باید از تک تک اعضای خانواده ام تشکر کنم چون خیلی چیزها را تحمل کردند. باید به همان اندازه از همسرم و خانواده اش تشکر کنم. آنها به من اعتماد کردند و می دانستند تمام این اتفاقات برنامه ریزی شده بود.
*در زمان محرومیت تو مدیر عامل استقلال علی فتح الله زاده بود. آیا او از تو حمایتی نکرد؟
اگر حمایت می کرد حال و روز من این می شد؟ هیچکس پشت من نبود و کمرم شکست. قانون می گوید اگر شما فلان خطا را کرده باشید اینقدر زندان می افتید و اینقدر هم جریمه پرداخت می کنید. اگر من کاری کرده بودم پس چرا زندان نیفتادم؟ اصلا این موضوع به فوتبال چه ارتباطی داشت؟ برای چه مجاهد خذیراوی را 5 سال از فوتبال محروم کردید؟ درد من همین ها است. ای کاش واقعا کاری می کردم چون الان راحت تر بودم و اینقدر حسرت نمی خوردم.
*الان حسرت گذشته را نمی خوری؟ می توانستی یکی از بهتری بازیکنان ایران باشی....
حسرت خوردن فایده ای ندارد. هی چی بگویم چی شد و چی نشد، فایده ای ندارد. ولی اگر آن اتفاق برای من نمی افتاد و این مسایل پیش نمی آمد، امروز در یکی از بهترین تیم های اروپا بازی می کردم. همان موقع بارسلونا اسپانیا و نانت فرانسه به من پیشنهاد داده بودند. ولی محرومیت و مصدومیت پیاپی اجازه نداد به اروپا بروم. الان هم دیر نشده. من 29 سال دارم و اگر حمایت شود می توانم همان مجاهد خذیراوی سابق باشم.
*الان کسی از تو حمایت می کند؟
نه در گذشته از من حمایتی شده و نه الان.
*منظورت از گذشته، بعد از اتفاقی است که افتاد و مجبور شدی چند سال محروم شوی؟
بله، هیچکس از من حمایت نکرد. مجاهد خذیراوی یک بازیکن ملی بود. نه تنها باشگاهم بلکه تمام فوتبال باید من را حمایت می کرد. خذیراوی یک بازیکن ملی بود که برای تیم ملی زحمت کشید. بعد از آن اتفاق تلخ باید از من حمایت می شد و یک نفر می آمد دستم را می گرفت ولی هیچکس این کار را نکرد.
*کمی شفافتر در باره این موضوع حرف بزنیم. بعد از سال ها بهتر نیست کمی درباره حقایق حرف بزنی؟ این روزها اتفاقات مختلفی مانند همان اتفاقی که برای تو افتاد در فوتبال ایران رخ می دهد ولی هیچوقت کسی مانند تو محروم نمی شود...
این حرف کاملا درست است. من مظلوم واقع شدم. مجاهد خذیراوی یک آدم مظلوم بود که برای نابود کردنش هر کاری کردند. هر جا می روم این حرف را می زنند. من بازیکنی بودم که تکنیک داشتم و سرعتی بودم.
قصد ندارم از خودم تعریف کنم اما الان در فوتبال ایران یک نفر را می بینم مانند من فوتبال بازی می کند؛ خسرو حیدری بازیکن استقلال که تازه کند است و سرعت من را ندارد. کی بود اینها را درک کند؟ بعد از اتفاقی که در زندگی ام رخ داد آن حمایتی که باید از سوی باشگاه، فدراسیون فوتبال و اشخاص مختلف می شد، از من نشد. نگذاشتند که دوباره به فوتبال برگردم.
*خود تو مقصر اصلی بودی. شاید هر بازیکن دیگری هم جای تو بود، چنین رفتاری با او می شد.
من مقصر نیستم. من یک بچه 18 ساله بودم که از آبادان بلند شدم آمدم تهران. باید از من حمایت می کردند. من اصلا کمک نمی خواستم، ای کاش حداقل شرایطم را بدتر نمی کردند. خیلی حرفها دارم که بزنم.
مجاهد خذیروای مگر چه هیزم تری فروخته بود که باید اینطور با او برخورد می کردید. باید کاری می کردند که برگردم و دوباره بازی کنم. فوتبال در ذات من بود و هست. الان بچه هایی که هیچ چیز را نمی دانند می گویند تو فلان کار را کردی و باید برای همیشه محروم می شدی ولی اگر از من حمایت می شد الان همه چیز فرق می کرد. خذیروای می توانست بهترین بازیکن ایران شود.
*فکر می کنی چرا حمایت نشدی؟
نمی دانم. مانده ام چرا از من حمایت نکردند و نمی کنند. مجاهد یک آدم تنهاست که باید قربانی می شد. من مقصر نبودم به خدا.
*این اتفاقات هنوز در فوتبال ایران رخ می دهد اما هرگز برخوردی به آن شدتی که با تو شد، با کسی نمی شود.
شما همه چیز را می دانید. الان دوست دارم مردم حقیقت را بفهمند. باید یکی قربانی می شد که آن آدم من بودم. حالا ما کلی با هم بحث کنیم و بگوییم چرا اینطوری شد. شما هر روز مشابه اتفاقاتی که برای من افتاد در فوتبال ایران می بیند اما چرا کسی قربانی نمی شود؟ آنها می خواستند من را قربانی کنند که این کار را کردند.
*«آنها» چه کسانی هستند؟ چرا تمام حرفهایت را نمی زنی و به صورت شفاف همه چیز را نمی گویی؟
منظور من آدم خاصی نیست. من کل فوتبال را می گویم. تمام آدم های فوتبال من را نابود کردند. جوی درست کردند که خذیراوی دیگر برنگردد. هیچکدام از آدم های این فوتبال من را نخواستند. اگر کسی بود شاید می توانست جلوی نابودی من را بگیرد.
*ولی تو نگفتی که آیا شخصی به صورت مستقیم مقصر بوده یا نه؟
بله، این وسط آدمی بوده که مقصر صد در صد باشد.
*این آدم بازیکن بوده؟
بازیکن مقصر که زیاد بود! ولی بیشتر مدیران استقلال بودند که من را رها کردند و چشمشان را روی همه چیز بستند. مگر الان خیلی از بازیکنان این کارها را نمی کنند؟ حتی فیلمشان هم بیرون آمده. حالا که من دیگر نیستم پس چرا با کسی برخورد نمی کنند؟
به جرات می گویم خیلی از بازیکنان ایران کاری بدتر از کار من را انجام می دهند ولی کسی به آنها چیزی نمی گوید. آدمی که باید قربانی می شد، شد. دیگر کسی نباید قربانی شود. مگر برخی از بازیکنان را منشوری نکردند ولی آخرش چه شد؟ بدون اینکه به اندازه من محروم شوند، آزاد شدند و توانستند بازی کنند. چه کسی واقعا این بازیکنان را خراب کرد؟ هیچکس. همه تلاش کردند آنها دوباره برگردند و این اتفاق افتاد. ولی چرا کسی این کار را برای من نکرد؟
*یعنی فکر می کنی باید خیلی از بازیکنان ایران محروم شوند.
من فقط مثلا برایتان بزنم. با تیم ملی مقابل تایلند بازی داشتیم یک بازیکن ما کارهایی کرده بود که می خواستند بین دو نیمه او را شلاق بزنند! ولی همان مسئولین فدراسیون فوتبال رفتند از بازیکن حمایت کردند و نگذاشتند این اتفاق بیفتد.
یک چیزهایی هست که من اگر بخواهم بگویم خیلی ها باید بیایند جواب بدهند. کلی حرف دارم چون من را قربانی کردند تا به مردم بگویند ما حواسمان به بازیکنان فوتبال هست. الان چرا این کار را نمی کنید؟
من را از زندگی عقب انداختند، از فوتبالم. همه چیزم را گرفتند، فوتبال همه چیز من بود. خیلی دوست دارم امروز بیایند دست من را بگیرند و حمایت کنند. اما کسی نیست دنبال مجاهد خذیراوی بیاید و دستم را بگیرد. فوتبال در ذات من است.
به خدا من همان مجاهد قدیمی ام فقط باید حمایت شوم. اگر یک نیم فصل به من فرصت بدهند برمی گردم و همان بازیکن سابق می شوم. اینکه بروم تمرین و برگردم خانه هیچ فایده ای ندارد. من باید بازی کنم.
در این چند سال فهمیدم بعضی ها یا نمی خواهند من برگردم یا اینکه دستور دارند کاری کنند که برنگردم. شاید امیر قلعه نویی در استقلال و مجید جلالی در فولاد دوست داشتند به من فرصت بدهند اما کسانی جلوی آنها را گرفتند. نمی دانم حقیقت چیست.
*شاید حقیقت این است که بابت آن اشتباه باید قید فوتبالت را بزنی.
این برای من ناراحت کننده است. من تاوان اشتباهم را دادم. از نظر خانوادگی و فوتبالی اذیت شدم. اگر من بخواهم با شما درد دل کنم باید یک کتاب بنویسید. الان هر چی بگویم فایده ای ندارد. کیست که توجه کند. کیست که فردا بیاید دستم را بگیرد و بگوید برگرد به فوتبال.
*روزهای بعد از آن اتفاق را خوب یادت هست؟ می توانی بگویی چه شرایطی داشتی؟
خیلی سخت بود. اصلا نمی توانم فکر آن روزها را کنم. هر کس، هر حرفی دوست داشت به من می زد. انگار 100 سال برایم گذشت. اگر از شما زندگی و کارتان را بگیرند چه اتفاقی می افتاد؟ فوتبال همه چیز من بود، همه وجود من بود. از بچگی با فوتبال بزرگ شدم. شب ها توپ فوتبال بغل من بود، حتی همین الان. اما آنها آمدند فوتبال را از من گرفتند. نگذاشتند به رویاهایی که داشتم برسم.
می خواستم کارهای بزرگ کنم. بچه که بودم رویاهایی داشتم. شاید کمی به آرزوهایم رسیدم اما این تمام خواسته های مجاهد خذیراوی نبود. من را نابود کردند. دوست داشتم همان موقع زندگی ام تمام شود. ولی ایستادم و با همه چیز جنگیدم. الان مشکل چیست؟ چرا نمی خواهید مجاهد سرپا بایستد؟
*وقتی آن اتفاق افتاد تو مدتی محو شدی. در آن روزها چکار می کردی؟
من در اکباتان خانه داشتم و تنها راه درآمدم آرایشگاهی بود که در ولیعصر داشتم. اموراتم می گذشت و تا مدتی از تمرینات به دور بودم. وقتی محرومیتم تمام شد به استقلال برگشتتم و قرارداد بستم. بعد از آن به فولاد رفتم. واقعا از مسئولان این تیم ممنون هستم چون در استقلال شرایطی بحرانی داشتم. اگر فولاد نبود معلوم نبود چه بلایی سر من می آمد. مایلی کهن در این تیم به من فرصت داد و داشتم آمده می شدم که متاسفانه در بازی فولاد وپیکان دوباره مصدوم شدم. اگر آن موقع آسیب نمی دیدم شاید الان همان مجاهد آماده بودم.
وقتی آن اتفاق برای تو افتاد شایعات زیادی درباره ات وجود داشت. از زندان گرفته تا صادرات....!
تمام این شایعات دروغ بود. من زندان نرفتم. جوی درست کرده بودند که هر روزنامه ای درباره من یک چیز می نوشت.
*حتی حرف از شلاق خوردن تو بود...
نه، اصلا این چیزها نبود. من فقط محروم شدم، همین. آنها می خواستند من را نابود کنند که این کار را با موفقیت کردند. اینکه می گویند من شلاق خوردم، یا .... صادرات می کردم امارات، اصلا درست نبود. اگر می خواستم از این کارها کنم اصلا چرا وارد فوتبال شدم؟ چرا آمدم در یک شهر غریب؟ در همان آبادان می ماندم که راحت تر این کارها را انجام می دادم. من یک بچه کوچک بودم، اصلا می توانستم چنین کارهایی کنم؟
*بعد از آن ماجرا برخورد مردم با تو چگونه بود؟
خیلی از آنها من را درک می کردند. طرفداران همیشه به من لطف دارند و می گفتند حیف شد که این بلاها سرت آمد. من آدم ساکتی بودم و واقعا کاری به کسی نداشتم. حقم نبود این بلاها را سرم بیاورند. من قربانی این فوتبال شدم.
منبع: مجله همشهری سرنخ
الان کسی از تو حمایت می کند؟
نه در گذشته از من حمایتی شده و نه الان.
یکی مثل جان تری اُون همه...... بعد داره تو تیم ملیش بازی می کنه... یکی مثل این بنده خدا...
حالم از فوتبال ایرانمی خوره..!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)