توی ده شلمرود
فلفلی مرغش تک بود
یه ده بود و یه فلفلییه مرغ زرد و کاکلی
(زنده یاد منوچهر احترامی)
ته که خورشید اوج و دلربایی
چنین بیرحم و سنگین دل چرایی
به اول آنهمه مهر و محبت
به آخر راه و رسم بی وفایی
باباطاهر
توی ده شلمرود
فلفلی مرغش تک بود
یه ده بود و یه فلفلییه مرغ زرد و کاکلی
(زنده یاد منوچهر احترامی)
ته که خورشید اوج و دلربایی
چنین بیرحم و سنگین دل چرایی
به اول آنهمه مهر و محبت
به آخر راه و رسم بی وفایی
باباطاهر
Last edited by foboki; 04-09-2009 at 17:11.
یاد باد آن که سر کــوی توام منـــــــــزل بود***دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک***بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بـــــــود
حافظ
دهقان به سحرگاهان کز خانه بيايد
نه هيچ بيارامد و نه هيچ بپايد
نزديک رز آيد، در رز را بگشايد
تا دختر رز را چه به کارست و چه بايد
يک دختر دوشيزه بدو رخ نمايد
الا همه آبستن و الا همه بيمار
منوچهری
رنجبر بودن، ولی در کشتزار خویشتن
وقت حاصل خرمن خود را بدامان داشتن
روز را با کشت و زرع و شخم آوردن بشب
شامگاهان در تنور خویشتن نان داشتن
پروین اعتصامی
نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد***ای بســـــا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شــدی***شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
حافظ
Last edited by ask_bl; 04-09-2009 at 15:32.
دنیا که از او دل اسیران ریش است
پامال غمش، توانگر و درویش است
نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ
نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است
شیخ بهائی
تيره زلفا بادهي روشن کجاست
دير وصلا رطل مرد افکن کجاست؟
جرعه زراب است بر خاکش مريز
خاک مرد آتشين جوشن کجاست؟
خاقانی
تا پا کشند بیجگران از طریق عشق
از کعبه غیر خار معیلان پدید نیست
بند خاموشی از دهن من گرفته اند
در عالمی که هیچ زبان دان پدید نیست
صائب تبریزی
Last edited by t.s.m.t; 04-09-2009 at 15:53.
تجلی گه خود کرد خدا دیـــــده ما را***در این دیده در آیید و ببینیــــد خدا را
خدا در دل سودا زدگان است بجویید***مجوییــــــد زمین را و مپویید سما را
نمیدونم از کیه
از آن، زمانه بما ایستادگی آموخت
که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست
یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه
ز خوب و ز شب چه منظور، هر که را نظریست
پروین اعتصامی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)