تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 85 از 469 اولاول ... 357581828384858687888995135185 ... آخرآخر
نمايش نتايج 841 به 850 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #841
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Man Hunter
    سلام...يه چيز بگم بخندين.

    چند وقت پيش تو ايران تو يه ترافيك اساس گير كرده بوديم.من با دوستم تو ماشين بوديم.اينم عشق كمك به ملت شهيد پرور يه لحظه ازش دور نميشه!.
    خلاصه پياده شد و گفت:من برم راه رو باز كنم!!!!!!(حال كنين اعتماد به نفس رو).
    خلاصه ولي اين كار رو كرد.ما ماشينمون يه سمند نقره اي هست.توي تهران هم تا دلتون بخواد....سمند نقره اي هست ديگه.!!!!دقيقا‘‘ ماشين جلويي من..يه سمند نقره اي بود.
    آقا ديدم يهو اين رفيقم بدو بدو داره مياد سمت ماشين.ولي......ديدم در ماشين جلويي رو باز كرد..بدون اينكه دست چپش رو نگاه كنه....زد پس سر يارو.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    در عرض كمتر از 3 ثانيه...ديدم كف زمني افتاده.!!!يارو چنان لگدي بهش زد كه از در پرت شد بيرون!!!
    اومد تو ماشين خودمون...من از خنده مرده بودم.(حالا ملت دارن پشت من بوق ميزنن...بنده هم به(×××)حساب نميكنم!.گفتم اميد پس چي شد؟چي مگه گفتي؟
    (اينو بگم...ما تو جمع دوستامون..هيش كدوم آبجي نداريم!).
    گفت هيچي بابا...فكر كردم توي آبجي(××××)هستي ديگه..پريدم تو ماشين و زدم پس سر يارو گفتم را بيافت آبجي(××××).يارو هم با يه لگد ازم پذيرايي كرد و گفت آبجي(××××) خودتي و باباي آبجي(××××).!!!!!!!!!!!!!
    حسابي يارو اين رفيق منو شست.!!!!!!خلاصه تا الان هم بهشم ميخنديم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!
    خوش باشين.

    يا حق


    خيلي باحال بود كلي خنديدم
    ولي ديدن چنين صحنه هايي از نزديك 1 چيز ديگه است

  2. #842
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط x-boy
    سوتي بد!

    رفته بودم پايين مايينا واسه كاراي دانشگاهو شيشه ميشه!
    بعدبا استادمم حرفم شده بود اصلا يه جورايي آشفته بودم و نبودم تو دنيا اصلا!
    بعد ديدم يه جا كنار خيابون كلي آدم واستادن....منتظر تاكسي....رفتم واستادم اونجا از يه زنه پرسيدم ببخشيد اينجا واسه كجا ميخوايد سوار شيد زنه نيگا كرد گفت نميدونم
    منم وا
    رفتم از يه دختر ديگه هم پرسيدم اونم همينو گفت!
    تعجب كرده بودم..واستاده بودم هي ببينم كجا ميرن
    چراغ قرمز شد.... همشون رفتن اونور خيابون
    به جون خودم همينجوري ميتوني بري معافي بگيريا.....يه نوار مغزي بگير بعدش همه چيز حل.....(شوخي).

    ولي باحال بود سوتيت....يعني اينقدر حالت وخيم بود كه............؟

    يا حق

  3. #843
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sina818's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    346

    پيش فرض

    یه بار یکی از دوستای بابام زنگ زد خونمون من برداشتم بعد یارو بهم گفت آقا سینا خیلی مخلسیم
    منم گفتم بله بله
    یارو شاکی شد گفت آخه جواب مخلسیم بلست؟
    کلی هم بارم کرد منم مظلووووم هیچی نگفتم

  4. #844
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    به به ميبينم كه به جز آقايون خانم ها هم سوتي ميدن

  5. #845
    در آغاز فعالیت somagh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    پست ها
    3

    پيش فرض

    یه بار سوار ماشین بودم خودم تنها بودم داشتیم میرفتیم که یکی از عقب زد پشت ماشین ما، ما هم اومدیم پایین شروع کردیم با یارو کل کل کردن یه دفه به یارو گفتم مرد حسابی زدی جلوبندی عقب ماشینو اوردی پایین میگی هیچی نشده همونجا خندم گرفته بود نمی دونستم چی بگم

  6. #846
    آخر فروم باز R@R#M@N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    قومس ( سمنان )
    پست ها
    8,163

    پيش فرض

    آخر سر تنها بودي يا دسته جمعي

  7. #847
    داره خودمونی میشه maryam1987's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    121

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    به به ميبينم كه به جز آقايون خانم ها هم سوتي ميدن
    سوتي كه خانمو آقا نداره همه سوتي ميدن

    -----------------------------------------------

    سال اول دبيرستان بودم عربي داشتيم قبل از اون دبيرمون يه امتحان گرفته بود كه مثل هميشه همه نمره ها درخشان...
    دبيره داشت هارت و هورت ميكرد كه اين نمره هارو تو كارنامتون تاثير ميدم.همه بچه ها ناراحت هيچكي هيچي نميگفت آخه صدمين امتحان بود كه ميگرفت بلكه يكي دو نمره به نمره هاي درخشانمون اضافه بشه.تو همين سكوت من يه دفه پوشودم گفتم:
    خانم اگه نمره پاياني خوب بشه تخفيف ميديد...
    اون وقت ديدم همه زدن زير خنده .دبيرمون هم گفت چه قدر تخفيف ميخواي 1500 تومان خوبه .منم تازه فهميدم كه بچه ها دارن به چي ميخندن.

  8. #848
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    يه سوتي دادم...الاغ.بگم كف ميكنين.!!!

    امروز رفته بودم بانك(حالا شروع ميشه...بچه مايه,بچه اعيون...بابا مايه دار و.....تو رو خدا گير ندين!!!).
    يارو به من گفت برو بشين و منتظر باش تا همكارو بياد و كمكت كنه.
    منم رفتم و نشستم.توي بانك.....قهوه مجاني ميدن.عجب قهوه اي هم هست.واقعا‘‘ معركه هست.!حالا,كار ندارم.
    آقا...ما از اين دستگاه يه قهوه گرفتيم...دنبال شكر و شير و اينا ميگشتم.
    پيداشون كردم.توي كشوي زبر ميزي بودن كه دستگاه قهوه ساز روش بود.
    اين كشو...جلوش شيشه بود.من دست كردم,قاشق رو برداشتم.شير رو هم برداشتم...مونده بود شكر.
    اين شير....ته اين كشو بود كه جلوش شيشيه بود.(حالا از اينجا به بعد....معركه هست.گوش كنين!!!).
    من ديدم هرچي اين انگشتم رو دراز ميكنم...نميشه.با قاشق ميزدم زير اين بسته هاي شكر....بازم نميشد.
    اصلا‘‘ بي خيال شكر شدم.داشتم همينجوري زير لب فحش ميدادم كه نامردها يه چيزي هم كه گذاشتن واسه ملت مجاني...ماليت ميگيرن روش.
    يهو ديدم يكي يهم گفت...آقا اگه دقت كني...اين كشو هست و اگه او دستگيره رو بكشي ...كشو مياد بيرون و تا دلت ميخواد ميتوني شير و شكر برداري(اينا رو به انگليسي بهم گفت).
    اينو كه گفت...انگار توي بانك بمب منفجر مرده باشي...از اون در بون بانك...تا رييس بانك به من با تمتم وحود ميخنديدن......منم گريه ام گرفته بود...!!!!!
    خودم اينقدر خنديدم....كه نگو.يه 5 دقيقه كار بانك مختل شد.تا وقتي كه كارم توي بانك تموم بشه....همه ميومدن بهم چايي و قهوه ميدادن......!!!!!!
    وقتي هم كه داشتم ميرفتم....دمدر...دربونشون گفت صبر كن...ديدم يه ليوان قهوه آورد...
    منم ديگه ديدم ضايه هست بي جنبه بازي در بيارم....گفتم ممنون...اينقدر قهوه و چايي بهم دادن كه الان هست كه خودم رو خيس كنم.!!!!!!!!!!بازم ملت زدن زير خنده.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    شما هم كاشكي بخندين.الا تنها كسي كه به من نخنديده....حافظ بدبخت هست.!!!!!
    خوش باشين..

    يا حق...
    شهريار

  9. #849
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط maryam1987
    سوتي كه خانمو آقا نداره همه سوتي ميدن
    .
    كاشكي همه دخترها و خانومها...اينقدر شهامت و جسارت(از نوع خوبش ) رو داشتن.
    من..به عنوان يكي از اعضاي فعال اين تاپيك....به نوبه خودم و ساير دوستان...به شما به عنوان اولين خانوم با دل و جرات تبريك ميگم.
    اميد است....بيشتر سوتي بدين و صد البته باحالتر.!!!!!!!!!

    خوش باشين.

    يا حق

  10. #850
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    باسه چند سال پيش:
    همسايه جديدمون براي اولين باراومده بود خونه امون.
    توي آشپزخونه يك دونه از اين تصفيه كننده هاي آب گذاشتيم كه از بالا توش آب ميريزي و
    آب تصفيه شده توي مخزن پايينش جمع ميشه .
    اين خانومه يك مدت به اين نگاه كرد بعدش گفت :
    ببخشيد ميشه بگين اين ساعت آبي تون چي جوري كار ميكنه !!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •