تمامی پایان ها خود سرآغازی دیگر هستند . تنها مسئله این است که ما تا لحظه پایان این را نمی دانیم .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
تمامی پایان ها خود سرآغازی دیگر هستند . تنها مسئله این است که ما تا لحظه پایان این را نمی دانیم .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
هر کس در زندگی اش یک لحظه عشق حقیقی را می بیند و آن لحظه تا ابد مانند یک تصویر در ذهنش حک می شود .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
بهشت را می توان در نامتعارف ترین گوشه ها یافت .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
برخی مواقع وقتی که چیز باارزشی را فدا می کنی ، واقعاً از دستش نمی دهی ، بلکه آن را به شخص دیگری می سپاری.
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
تمام والدین به فرزندانشان لطمه می زنند . کاری نمی توان کرد .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
پسران ، پدرانشان را حتی با وجود سوء رفتار می ستایند .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
مردم می گویند عشق را پیدا می کنند ، گویی عشق شیئی است که پشت سنگی پنهان شده اما عشق شکل های گوناگونی به خود می گیرد و برای هیچ مرد و زنی هرگز یکسان نیست.
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
عشق از دست رفته هنوز هم عشق است . فقط شکلش عوض می شود ، همین . دیگر نمی توانی لبخند عشقت را ببینی یا برایش غذا ببری یا موهایش را نوازش کنی و یا با او برقصی . اما وقتی این حس ها ضعیف می شوند ، حس های دیگر قدرت می یابند . خاطرات . خاطرات شریکت می شوند . تو آن را غذا می دهی . بغلش می کنی . با ان می رقصی . زندگی باید به پایان برسد ولی عشق نه .
پنج نفری که در بهشت به ملاقات شما می آیند
حالم به هم مي خوره از اينكه توي زندگي همه يك كله گنده باشم .
فرانی و زویی
بادي از دخترك مي پرسد:
ـ « چند تا دوست پسر داري؟»
دخترك مي گويد: «دو تا.»
بادي مي گويد:« چقدر زياد! اسمشون چيه؟»
دخترك مي گويد: «بابي و دروتي»
فرانی و زویی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)