تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 85 از 131 اولاول ... 357581828384858687888995 ... آخرآخر
نمايش نتايج 841 به 850 از 1301

نام تاپيک: معرفي كتاب هايي كه خوانده ايم

  1. #841
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مسیح باز مصلوب


    نیکوس کازانتزاکیس
    محمد قاضی




    در دهکده ای یونانی رسم بر این است که تعزیه ای در باب ماجرای حضرت عیسی و مریم و حواریون ان حضرت اجرا می کنند . از سال قبل نفرات نمایش انتخاب می شوند و از آنها خواسته می شود تا کردار و رفتار خود را هم جهت با نقش خود تنظیم نمایند .
    در سال مورد بحث نیز 4 نفر از مردان ده به عنوان عیسی و سه حواری محبوبش انتخاب شده اند . این 3 تن حقیقتا در نقش خود فرو می روند و راه حق را به زندگی عادی ترجیح می دهند . زندگی آنها دگرگون می شود و شاهد رفتار مردم عصر جدید و به خصوص کشیشان در برابر این دینداران واقعی می باشیم .
    این کتاب دید تمسخر آمیزی نسبت به کلیسا داره و به همین جهت در سال 1954 جز کتب ممنوعه اعلام می شه و شهرت زیادی کسب می کنه
    البرت شوایتزر بعد از خواندن این کتاب گفته که در همه عمرم کتابی چنین تکان¬دهنده مطالعه نکرده بودم.
    جالبه بدونید کینهای که بسیاری از مسیحیان از این نویسنده و آثارش به دل داشتند، سر انجام باعث شد تا در هنگام مرگش در سال 1957 هیچ کدام از کلیساهای یونان او را نپذیرند و ناچار جسد او را به مورگ سپردند تا در کنار اجساد مجهول¬الهویه نگهداری شود.


    واقعا کتاب پرجسارتی بود و خیلی خوب بعضی از اقشار جامعه را نشونه می گرفت اما من کلا باهاش مشکل داشتم . اصلا در کل به نظرم کازانتزاکیس به جز شخصیت اصلی داستانش بای هیچ موجود دیگری در داستان اندکی عقل و اخلاق قائل نیست و این حسابی ادم را اذیت می کنه . یعنی یکی دو تا شخصیت کار شده داره و بقیه شخصیت ها در حد افتضاحی کاملا خوب و بدن جوری که به طنز می زنه دیگه .
    کتاب زوربای یونانی که قبلا ازش خونده بودم یکی از بدترین کتاب هایی بود که تو عمرم خوندم این یکی هم دوست نداشتم اما حداقل از اون یکی بهتر بود .

  2. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #842
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گدا



    نجیب محفوظ
    محمد دهقانی




    کتاب در مورد روشنفکران جهان سوم است که در جوانی پرشور و ارمانخواه هستند . در میان سالی نومید و محافظه کار می شوند ئ در پیری دچار عذاب وجدان شده و به عرفان روی می اورند .
    شخصیت اصلی داستان نیز وکیلی موفق به نام عثمان است که جوانی خود را برای شعر و سوسیالیست صرف کرده است اما با گذر ایام ارمان های خود را فراموش کرده و اکنون در ناخودآگاه خود به دنبال گمشده ای می گردد از یک سو به ارمان های جوانیش با تمسخر نگاه می کند و از سوی دیگر نیز از وضعیت فعلی اش دلزده است . این عذاب وجدان او را از همسر محبوبش زینب و دخترانش بثینه و جمیله و پسرش سمیر و حتی دو دوست صمیمی اش مصطفی و عثمان دور کرده و به نوعی انحطاط اخلاقی می کشاند .
    کتاب به این سوال منتهی می شه : اگر واقعا مرا می خواستی چرا ترکم کردی؟

    نجیب محفوظ یک نویسنده مصری و برنده جایزه نوبل سال 1988 هست .



    موضوعش خیلی قشنگه و خیلی هم پخته روی شخصیت ها و چهارچوب داستانش کار کرده . فقط نمی دونم مثل همون سریالهاشون هست که طراحی صحنه هاشون از تئاتر فاصله گرفته اما هنوز خامه و به صحنه های فیلم نزدیک نشده ها ، دقیقا همون حالتی یک جوری سبک نوشتنش خام بود فضا پردازی نداشت .
    اما حتما توصیه می کنم بخونیدش حداقل موضوع و روند خیلی قشنگی داره

  4. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #843
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    12

    از آسمون بارون میاد لی لیا
    حسین فرهنگی

    خووووب... کتاب 16 تا داستان داره..ووووووو به نظرم ارزش یه بار خوندن رو داشت!!
    البته نمی تونم قول بدم که هر 16 تا داستان کتاب با نام های بعضا یک مدلی اش- مثلا "بوی گندت فراموشم نمیشه زن !" یا "مرد خم شد و پای خود را می بوسید"- به دل کسی بشینه!
    ولی خب در کل گاهی نویسنده زیادی فلسفی نوشته ! وقتِ خوندنِ داستان همه چیز بر وفق مراد هس ولی ته اش...آدم مات می مونه ! یکیش داستان دوم کتاب هس که از قضا عنوانش هم طبقه ی دوم می باشد!
    داستان سوم و چهارم -"این خانه سیاه و سفید است" و "شترهای عزیز"- به نظرم معرکه بود !
    شترهای عزیز درباره ی سربازیه که از سر دلتنگی برای مادرش هوسِ فرار از پادگان به سرش میوفته و میره پی مادرش! مادر کجاست؟ الله اعلم! انگاری بابای سرباز وقت 2 سالگی این پسر مادرش رو از خونه بیرون کرده و بعد سرباز از مادرش خبر نداشته ولی تنها نشان باقی مانده یک دائی پلیس هست ...
    داستان دیگه " شرم گل بهی" هم داستان خوبی بود حکایتش هم در مورد این دختر پسرایی هست که تازه با هم آشنا شدن بعد میخوان طرفشونو محک بزنن! البته با سرانجامی مضحک و تلخ
    ....
    اون اول کتاب هم برای مقدمه و این حرفا نویسنده حرفی از تولستوی اورده که گفته " میان آدمها چیزی نیست جز دیوارهایی که ساخته اند" و ادامه داده تقدیم به کسانی که می توانند دیوارها رو فرو بریزند
    بعد از اینکه کتاب رو خوندم حسِ من این بود که در بیشتر داستانهای این کتاب شخصیتهای اصلی انسان هایی بودند که می شد اونا رو دیوار فرض کرد!انوقت بود که جای خالی این آدمای دیوار شکن خیلی بزرگ شد...کاش...!!

  6. 5 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #844
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دروزاه های بهشت



    خولیو کوتازار
    بهمن شاکری




    کتاب مجموعه ای از داستان های کوتاه کوتازار هست . به نظرم بد نبود بعضی داستان ها مثل دیوارنگاره یا خانه اجدادی قشنگ بودند یا شب رو به آسمان ( که توی مجموعه داستان های امریکای لاتین هم هست ) اما در کل اونقدرها هم جذاب نبود . توضیح دیگه ای به نظرم نمی رسه جز اینکه چیزی که اذیتم می کرد این بود که خیلی جاها هی اصرار داشت براتون توضیح بده چی شده یا منظور چی بوده به نظرم این کار واسه رمانه نه داستان کوتاه
    نمی دونم ز کتاب داستان های قر و قاطی این نویسنده خیلی خوشم اومده بود اما توی دو تا کتاب بعدی نتونستم باهاش ارتباطی برقرار کنم . البته هنوز ناامید نشدم


    یک چیز جالب دیگه کوتاسار یک جمله معروف داره ظاهرا بدین شرح : «نويسنده آن قدر، بايد بد بنويسد كه بدتر از آن در تصور نيايد.» البته تفسیرش را نمی دونم


    یک جمله قشنگ هم از فوئنتس در مورد کورتاسار :
    کورتاسار از چیزی فراتر از فکر نو یا تجربه ای تازه سخن می گفت: از طبیعت سراپا شاد و تازه ی هر لحظه، از تن، خاطره، تخیل مردان و زنان

  8. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #845
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    فانتاموس علیه خون آشام های چند ملیتی



    خولیو کورتاثار
    کاوه میرعباسی




    یک کتاب خیلی کوچیک که به کمک تصویر و داستان های موازی پیش می ره . در حقیقت تلفيقي از رمان و کميک استريپ
    فانتوماس شخصیتی شبیه بتمن و زور و قهرمان کمیک استریپ هایی بوده که توسط سووستر و الن خلق شده
    شخصیت اصلی داستان کورتاسار است که حین خواندن یک داستان کمیک استریپ در مورد فانتاموس در یک مجله ( که تصاویر این داستان در کتاب هم هست ) متوجه می شه وارد یک قضیه سیاسی شده – دخالت امریکا در امور کشورهای در حال توسعه به خصوص امریکای لاتین و ایجاد انقلاب و تحولات صنعتی در این کشورها در زمان نیاز
    در این رمان به صورت مرموزی همه کتاب خانه های دنیا از بین می روند و نویسندگان تهدید به مرگ می شوند. کورتاسار در اين کتاب پديده جهاني شدن را نيز پيش بيني کرده است.

    من تا حالا کمیک استریپ را به صورت یک چیز جدی مطالعه نکرده بودم بنابراین تلفیقی که اینجا ازش دیدم برام واقعا جالب بود . شصیت فانتاموس هم خیلی بامزه است مثل بتمن قهرمانه اما در عین حال خنگ بازی های قشنگی هم داره

    برداشت من از کتاب این بود که خیلی روی پدیده جهانی شدن تاکید داره و مسائل سیاسی اما مطالب را که نگاه می کنم اصولا چهارچوب اصلی داستان را قضیه همون کتابها و از بین رفتن فرهنگ می دونند ......

  10. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #846
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    گزارشی به فرهنگستان
    و
    هنرمند گرسنگی


    از فرانتس کافکا

    چند تا رمان بلند تو این چند روزه خوندم ولی این دو داستان کوتاه خیلی بهم چسبید

    مخصوصا هنرمند گرسنگی که واقعا یه داستان گیرا و جذاب و در عین حال معنا گرا داره
    ........
    گزارشی به فرهنگستان داستان یه میمونه که تبدیل به انسان میشه ... نه به وسیله اتفاقی خارق العاده بلکه تنها با میل شخصی ... بعد از اینکه یاد میگیره به زبون انسان ها صحبت کنه در جمع فرهنگستان گزارشی از این روند ارائه میده

    هنرمرد گرسنگی اما داستان مردیه که میتونه مدتها بدن غذا زندگی کنه ... او به همراه مدیرش نوعی سیرک تک نفره راه انداخته و سرتاسر کشور برنامه هایی اجرا میکنه تا .....

    خوب جالب خواندنی هستند .... مخصوصا داستان دوم رو پیشنهاد میکنم که حتما بخونین ... یه شخصیت پردازی زیبا داره به اضافه ی روایتی یک دست و روان

  12. 4 کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #847
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض نامه به کودکی که هرگز زاده نشد

    نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
    اوریانا فالاچی
    یغما گلرویی

    داستان از زبان مادریست که دنیا رو برای بچه ای که در راه داره به تصویر میکشه..
    میشه داستانو به سه قسمت تقسیم کرد:
    بخش اول مادر یه دنیای کثیف به نمایش میذاره و از اجبار به زندگی میگه
    با این حال تاکید میکنه که درد کشیدن بهتر از هرگز نبودنه..
    بخش دوم با خاطرات مادر ادامه پیدا میکنه .. و مادر میفهمه که دنیا اونقدرا هم بد نیست ..
    در بخش سوم شروع میکنه به پس گرفتن حرفاش .. از خوبی های دنیا میگه ..
    ترجمه داستان اصلا به من نچسبید .. 10 صفحه ی اول که به سختی گذشت ..
    جمله ها به طرز فجیعی عامیانه ترجمه شده بودند .. اما خب .. عادت میکنیم دیگه : دی
    اما موضوع داستان واقعا خوب بود .. حقیقتای تلخیو گوش زد کرد..

  14. 5 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #848
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    یادداشت های روزهای تنهایی
    گابریل گارسیا مارکز
    محمدرضا راه ور

    در مورد کتاب فقط میتونم بگم
    نویسنده ها از نردیک دوست داشتنی ترند ..
    خیلی ازش خوشم اومد

    کتاب از بیش ار 10 بخش تشکیل میشه ..شبیه داستان بود ..
    نویسنده از خودش میگه وموضوع رو تعمیم میده ..
    از مشکلات .. از اجبارها .. از ترس ها .. از علاقه ها .. از نویسندگی .. از همه چی گفته
    از چند بخش کتاب واقعا لذت بردم...

    من دیگر : گابریل با تعجب از مصاحبه های جعلی که ازش چاب میشه میگه ..

    "چندین بار روزنامه هایی را خوانده ام و دیده ام که در آن مصاحبه ام را چاپ کردم!. مصاحبه هایی که هیچگاه در آن شرکت نداشته ام !. اما نمی توانستم منکر آنها باشم!.چرا که سطر به سطر افکار مرا منعکس کرده اند!."

    بسیار خوب ، حالا در مورد ادبیات صحبت کنیم و رمان چگونه نوشته می شود: از ادبیات و از تجربیات نویسندگی
    بی جی یه بوسه به من بده: میشه گفت از عشق گفته .. : دی
    ترس از هواپیما و آسانسور هم جالب بود .


    نمی تونم توصیش کنم ... شاید خوشتون نیاد ..

  16. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #849
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    مائده های زمینی
    آندره ژید
    مهستی بحرینی

    کتاب در مقدمه این گونه معرفی می شود:

    " مائده های زمینی اگر کتاب یک بیمار نباشد، دست کم متاب بیماری است رو به بهبود شقا یافته...
    و آنگاه که کتابم را خواندی ، به دور افکنش و بیرون رو. دلم میخواهد که این کتاب ، شوق خروج تو را بر انگیزد. کتابم را با خود مبر . اگر من جای منالک بودم ، دست راستت را ، بی آن که دست چپت با خبر شود. به دست می گرفتم تا راهنمایی ات کنم و بی درنگ ، به محض دور شدن از شهر ، دستی را که می فشردم رها می کردم. و به تو می گفتم : فراموشم کن.
    کاش کتابم به تو بیاموزد بیشتر از این کتاب به خودت بپردازی ... و سپس بیشتر از خود به دیگر چیزها "

    من فقط کتاب اول و دومو خوندم که فوق العاده بود ... بقیش اصلا بهم نساخت..
    Last edited by amir 69; 25-02-2009 at 14:15. دليل: بهم ریخت خب ..!!

  18. 5 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #850
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    امتحان نهایی



    خولیو کورتاسار
    مصطفی مفیدی




    خوان و کلارا زن و شوهر جوانی هستند که فردا امتحان نهایی دارند . آنها برای رهایی از استرس قبل از امتحان تصمیم می گیرند تا شب را همراه با 3 تن از دوستان خود ، اندره و استلا و وقایع نگار در بوئنس آیرس بگردند . خلاصه هر 5 نفر ادم های روشنفکر و اهل ادبیاتی هستند که تمام مدت با یکدیگر بحث و گفت و گو می کنند و یک فضای خیلی مالیخولیایی و کابوس واری داره
    بد نبود من زیاد باهاش رابطه برقرار نکردم یعنی در واقع چون اصل کتاب روی محور ادبیاته به این صورت پیش می ره که دائما اشارات متعدد به ادیبان امریکای لاتین یا اسپانیول زبان دارند . پر از نقل قول های ادبی از بزران معروف خودشون که خوب برای ما شاید نتونه چندان جذاب باشه . قشنگی کار برای کسی هست که کاملا اون نویسنده ها و اثارشون را بشناسه و الان متوجه شه چه به جا از نقل قول های انها استفاده شده و یگه اینکه خیلی سبک شاعرانه و قافیه دار کتاب براش مهم بوده مثلا جایی حتی بدون معنی فقط واسه نظم دار کردن سعی کرده کلمات هم اهنگ به کار ببره حالا خوب مترجم هر چه قدر هم سعی کنه همچین چیزی سخته برگردوندنش به یک زبان دیگه
    بد نبود یک حس های قشنگی هم داشت اما کلا به نظرم رسید هر چی سعی راجع به کورتاسار خوانی کردم بسه قرار نیست به نتیجه خاصی برسم

  20. 4 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •