تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 84 از 129 اولاول ... 347480818283848586878894 ... آخرآخر
نمايش نتايج 831 به 840 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #831

    پيش فرض

    مصرف ماهی های چرب در کاهش افسردگی در پسران موثر است

    یک مطالعه که به تازگی در ژاپن انجام شده نشان می دهد مصرف زیاد ماهی پرچرب مانند “ساردین” و “سالمون” به پسران نوجوان کمک می کند کمتر احساس افسردگی کنند.
    این تاثیر در مورد نوجوانان دختر مشاهده نشد. اسیدهای چرب امگا ۳ از جمله “ایی.پی.ای”EPA و “دی.اچ.ای”DHA بیشتر در ماهی چرب یافت می شود.
    از آنجا که تصور می شود این مواد غذایی در عملکرد مغز نقش دارد، محققان بسیاری به فکر افتاده اند تا بررسی کنند که آیا مصرف زیاد این مواد خطر افسردگی را کاهش می دهد یا خیر.
    بنابراین محققان دانشگاه “توکیو” رژیم های غذایی و میزان افسردگی را در بیش از شش هزار و ۵۰۰ دانش آموز دبیرستانی ۱۲ تا ۱۵ ساله بررسی کردند.
    محققان در مجله “Pediatrics” نوشتند: در مجموع ۲۳ درصد از پسران و ۳۱ درصد از دختران علائم افسردگی از جمله احساس بی ارزشی، ناامیدی و اختلال خواب داشتند.
    محققان بر اساس پرسش نامه های مصرف غذا و ارزیابی عواملی از جمله سن و سطح تحصیلی والدین متوجه شدند، پسرانی که در رژیم غذایی خود بیشترین میزان مصرف ماهی را داشتند در مقابل آنهایی که ماهی را به کمترین میزان مصرف می کردند، ۲۷ درصد کمتر دچار افسردگی شدند.
    همچنینی این مطالعه نشان داد که در میان دختران، روغن ماهی هیچ تاثیری بر افسردگی نداشت.
    با وجود این محققان پذیرفته اند که توضیح علت تاثیر متفاوت روغن ماهی بر افسردگی در میان پسران و دختران دشوار است، اما به نکاتی مانند برخورداری از یک نقش ژنتیکی قویتر برای ابتلا به افسردگی در میان زنان در مقایسه با مردان اشاره کردند.
    این مطالعه در شماره سپتامبر ۲۰۱۰ مجله Pediatrics منتشر شده است.
    افسردگی به حس بویایی آسیب می رساند

    پژوهشگران آلمانی در بررسیهای خود کشف کردند که افسردگی موجب می شود که حس بویایی بیماران آسیب ببیند.
    دانشمندان مدرسه پژشکی دانشگاه درسدن در آلمان نشان دادند که بیماریهای روحی مثل افسردگی و اسکیزوفرنی می توانند توانایی درک بوها و رایحه ها را در بیماران تغییر دهند.
    این محققان به منظور دستیابی به این نتایج از ۲۱ بیمار مبتلا به افسردگی حاد و ۲۱ داوطلب سالم خواستند که گروهی از مواد معطر را بو کرده و رایحه آنها را تشخیص دهند.
    همزمان این دانشمندان با استفاده از رزونانس مغناطیسی، پیاز بویایی شرکت کنندگان در این تحقیق را مشاهده کردند. پیاز بویایی فضایی ویژه مسئول حس بویایی در مغز است.
    نتایج این بررسیها نشان داد که پیاز بویایی افراد افسرده ۱۵ درصد کوچکتر از پیاز بویایی افراد سالم است. به همین دلیل افراد سالم موفق شدند بوها را بسیار زودتر از بیماران درک کنند.
    به گفته این دانشمندان، حجم پیاز بویایی و افسردگی در فرایند شکل گیری نورونهای جدید (نوروژنزیز) همانند دو عنصر مرتبط به هم رفتار می کنند.
    بیماریهای روحی مکانیزم شکل گیری نورونهای جدید را به خصوص در بخش هیپوکامپ متوقف می کنند.
    از سویی دیگر اغلب در خون افراد افسرده سطح نوعی ماده شیمیایی که موجب توسعه فرایند نوروژنزیز می شود بسیار کاهش می یاید.
    نتایج این تحقیقات می تواند راه جدیدی را حتی برای درمان افسردگی ارائه کند.
    به طوریکه حجم پیاز بویایی می تواند به عنوان یک شاخص اندازه گیری میزان اثربخشی روشهای درمانی افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.

  2. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #832

    پيش فرض

    استرس شانس بارداری را در زنان کاهش می دهد

    استرس زیاد می تواند احتمال باردار شدن را در زنان کاهش دهد.
    پژوهشگران دانشگاه آکسفورد انگلیس و موسسه ملی سلامت آمریکا دریافته اند که سطح یک نشانگر هورمون استرس در خون موسوم به آلفا آمیلاز در زنانی که مشکل باردار شدن دارند بسیار بالاست.
    زنانی که میزان زیادی آلفا آمیلاز دارند ۱۲ درصد کمتر از دیگر زنان شانس باردار شدن دارند.
    سیسیلیا پایپر از دانشگاه آکسفورد گفت: این نخستین مطالعه ای است که نشان می دهد سنجش زیست شناختی استرس با شانس زنان برای بارداری در آن ماه، مرتبط است.
    وی افزود: زنانی که میزان نشانگر استرس در آنها بالاست، موفقیت بارداری در آنها کمتر است.
    این یافته ها موید این تفکر است که زوجین باید همانطور که برای بچه دار شدن تلاش می کنند آرامش خود را نیز حفظ کنند.
    تنبلی، بیماری است

    دو کارشناس برجسته بهداشت عمومی در انگلیس پیشنهاد داده اند که عدم تمایل به انجام فعالیت های بدنی یا به عبارتی «تنبلی» را باید بعنوان یک بیماری در نظر گرفت و در گروه بیماری ها طبقه بندی کرد.
    این دو کارشناس به نام های دکتر ریچارد ویلر و دکتر ایمانوئل استاماتاکیس ایده جدید را با این توجیه ارائه کرده اند که بین بی تحرکی و فقر بهداشتی و سلامتی رابطه بسیار قوی وجود دارد.
    این دو محقق با انتشار مطالعات خود در مجله انگلیسی «طب ورزش» توضیح دادند: با توجه به اهمیت ارتباط مرگ و میر با تحرک، ما پیشنهاد می کنیم که شاید عدم تحرک بدنی باید همچنین بعنوان یک بیماری به نوبه خود در نظر گرفته شود.
    دکتر ویلر متخصص دانشکده سلطنتی مراقبت بهداشتی و پزشک عمومی در این باره گفت: هم اکنون چاقی از سوی سازمان جهانی بهداشت در گروه بیماریها قرار گرفته است و یک بیماری تلقی می شود اما خود چاقی در واقع تا حدی نتیجه یک عامل ریشه ای تر است که آن انجام ندادن ورزش و تحرک کافی است.
    آخرین مطالعات در انگلیس نشان داده است که از هر ۲۰ نفر تنها یک نفر حداقل میزان توصیه شده برای ورزش کردن را انجام می دهد، اما هنوز هیچ برنامه هماهنگ و مشترکی برای مقابله با این مشکل وجود ندارد.
    استرسهای اجتماعی استخوانها را شکننده می کند

    دانشمندان آمریکایی در بررسیهای خود نشان دادند که محرک های استرس زای اجتماعی نه تنها موجب ناراحتی روحی مردم می شوند، بلکه می توانند استخوانها را ضعیف و شکننده کرده، موجب ورم مفاصل شده و صدماتی را به قلب وارد کنند.
    محققان دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس تاثیرات رفتارهای ناهنجار و استرس زا شامل محرومیتهای اجتماعی، عیب جویی و دشنام گویی را بر روی بدن انسان مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند که این رفتارهای نامناسب نه تنها موجب آزردگی و ناراحتی روح می شوند بلکه اثرات مخربی نیز بر روی بدن دارند.
    این محققان برای رسیدن به این نتایج برای گروهی متشکل از ۱۲۴ داوطلب یک سری تست را تجویز کردند و در آنها عمدا این گروه را مورد محرومیت و توهین قرار دادند.
    سپس این دانشمندان سطوح دو نشانگر زیستی ویژه مربوط به فرایند التهابی استخوانها و شریانی این داوطلبان را کنترل کردند و نشان دادند که این محرومیتها در توسعه بیماریهایی مثل ورم مفاصل و مشکلات قلبی عروقی نقش مهمی ایفا می کنند.
    جورج اسلاویچ، سرپرست این تیم تحقیقاتی توضیح داد: “کشف این مکانیزم روحی می تواند به درک بهتر مکانیزمهای بسیاری از بیماریها و ارائه درمانهای مناسب تر کمک کند.”
    براساس گزارش PhysOrg، به گفته این دانشمند، استرس ناشی از مصاحبه برای استخدام در یک شغل، شرکت در جلسات مهم و یا نگرانی پیش از انجام یک سخنرانی همگی از جمله محرکهای استرس زای اجتماعی هستند که می توانند سیستم ایمنی بدن را ضعیف کنند.
    ضعف سیستم ایمنی منجر به افزایش فعالیتهای التهابی بدن و بروز بسیاری از اختلالات به ویژه بیماریهای فوق می شود.

  4. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #833

    پيش فرض

    چگونگی بوجود آمدن هوش در مغز انسان

    دانشگاه آکسفورد با هزینه ای ۱۵ میلیون پوندی مرکز تحقیقاتی جدیدی را به نام “مرکز تحقیقات مدارهای عصبی و رفتاری” راه اندازی کرده است تا دانشمندان در این مرکز بتوانند پاسخی برای منشاء هوشمندی در مغز انسان بیابند.
    از نظر پروفسور “گرو میسنبک” مدیر مرکز تحقیقاتی جدید آکسفورد، درک چگونگی تعامل دسته ای از سلولهای عصبی برای ایجاد رفتارهای هوشمندانه یکی از بزرگترین مشکلات و ناشناخته ها در زیست شناسی محسوب می شود.
    اگر قادر به دیدن ارتباط نورونها باشیم متوجه ساختار و عملکرد مدارهای مغزی نیز خواهیم شد.
    همچنین اگر امکان کنترل خاموش و روشن شدن نورونها از راه دور وجود داشته باشد، می توان دریافت سیگنالهای نورونها چگونه حرکات، احساسات و خاطرات ما را تحت کنترل خود دارند.
    آخرین تکنیکهای ژنتیکی و تکنولوژی عکسبرداری در علم عصب شناختی در حال آغاز است تا امکان تحقیقات بیشتر را در این زمینه فراهم آورد و مرکز تحقیقاتی جدید آکسفورد نیز یکی از پیشتازان در این زمینه تحقیقاتی خواهد بود.
    در این مرکز در حدود ۶۰ محقق با پشتیبانی مالی مناسب به انجام تحقیقات عصب شناختی مشغول خواهند بود.
    بر اساس اطلاعیه ای که دانشگاه آکسفورد منتشر کرده، مطالعات این مرکز جدید بر روی جانورانی مانند مگس میوه، زبرافیش، موشها و تمامی مدلهای حیوانی جدیدی که با تندرستی و سلامت انسان در ارتباط باشند، متمرکز خواهد بود.
    مطالعات جدیدی که در این موسسه توسط “میسنبک” انجام می گیرد نشان دهنده نوع تحقیقاتی است که در این مرکز تحقیقاتی انجام خواهد شد وی در ارائه و استفاده از شیوه ای متحول کننده که می تواند با استفاده از تابشهای نور، سلولهای عصبی ویژه ای در مغز مگس میوه را به منظور فعال سازی نوعی کنترل از راه دور فعال کند، پیشقدم بوده است.
    در این شیوه برای ساخت گروه کوچکی از نورونهای حساس به نور از مهندسی ژنتیک استفاده شده است سپس پرتوهای لیزری اعصاب را تحریک می کنند تا سیگنالهای الکتریکی را از خود تابش دهند و رفتار متعاقب حشره می تواند عملکرد مدار مغزی کنترل از راه دور را تعیین کند.
    میسنبک” معتقد است بخش فوق العاده چنین شیوه ای این است که دانشمندان دیگر مانند گذشته تنها ناظرانی منفعل نیستند و حال می توانند به صورت مستقیم بر روی مدارهای عصبی تاثیر گذاشته و اطلاعات بیشتری به دست آورند.

  6. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #834

    پيش فرض

    کودکان نیز مستعد ابتلا به تنش و افسردگی هستند

    مدت ها تصور می شد که کودکان بهتر از بزرگسالان از حوادث تروما نجات می یابند و علت آن تا حدودی این بود که آنها کمتر رنج می کشند.
    محققان گمان می کردند، سن خیلی کم برای درک کامل ماهیت آنچه در اطراف کودکان اتفاق می افتد، باعث می شود که آنها با انعطاف پذیزی بسیار بیشتری واکنش نشان دهند.
    اما تحقیق جدید در مورد کودکان، چیز دیگری را نشان می دهد.
    کلود چمتاب” روان شناس کودک از دانشگاه “نیویورک” و نویسنده ارشد یکی از چند مقاله جدید در مورد کودکان و بلایا که در بخش ویژه ای در شماره ژوئیه و اوت نشریه Child Development منتشر شده است، نشان داد: شواهد فزاینده نشان می دهد اگر کودکان مستقیما در معرض حوادث قرار بگیرند، اتفاقاتی که در اطرافشان رخ می دهد را درک می کنند.
    این مطالعات جدید نشان می دهد کودکان و نوجوانان کم سن و سال نه تنها علائم تنش و افسردگی پس از تروما را نشان می دهند که شبیه تنش و افسردگی بزرگسالان است، بلکه واکنش قویتری نسبت به تروما را نشان می دهند.
    این مطالعات همچنین نشان می دهد، احتمال ابتلا به علایم اختلال استرس پس از تروما در کودکان کم سن و سال تر و دختران در مقایسه با کودکان بزرگتر و پسران بیشتر است.
    در دو مطالعه اول، محققان اثرات طولانی مدت حوادث را بر کودکان و والدین آنها تجزیه و تحلیل کردند.
    در یک تجزیه و تحلیل که به ریاست چمتاب انجام شد، محققان ۱۱۶ کودک پیش دبستانی و مادران آنها را که مستقیما در معرض حملات مرکز تجارت جهانی قرار گرفته بودند، بررسی و پیگیری کردند.
    محققان تقریبا سه سال بعد با مادران و آموزگاران این کودکان مصاحبه کردند.
    محققان متوجه شدند، در مقایسه با کودکانی که مادران آنها علائم اختلال استرس پس از سانحه یا افسردگی را گزارش نداده بودند، کودکانی که مادران آنها به این علائم مبتلا شده بودند، سه برابر بیشتر احتمال داشت که سه سال بعد از این حادثه دردناک واکنش عاطفی نشان دهند و هفت برابر بیشتر احتمال داشت که رفتار پرخاشگرانه از خود بروز دهند.
    در مقابل مطالعه دیگری بر روی بیش از ۴۰۰ کودک و نوجوان ۱۲ تا ۲۰ ساله و مادران نشان داد، کودکانی که مستقیما در معرض حملات تروریستی قرار گرفتند نسبت به کودکانی که مستقیما در معرض این حادثه قرار نداشتند، اندکی بیشتر احتمال داشت به اختلال استرس پس از تروما مبتلا شوند، اما احتمال ابتلای آنان به افسردگی بطور قابل توجهی بیشتر بود.
    این مطالعه همچنین نشان داد که به رغم مزیت سنی، مشکلات دختران در انطباق خود با شرایط پس از این حملات دو برابر پسران بود.

  8. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #835

    پيش فرض

    کابوس های خشن علامت آسیب مغزی در دهه های آینده عمر است

    اغلب افرادی که خواب های خشن می بینند و در طول خواب فریاد می زنند، مشت می زنند و خلاصه به تمام معنا دعوا می کنند، طی دهه های آینده عمر خود دچار آسیب های عصب شناختی مانند پاکینسون و دمانس می شوند
    خواب ها یا بهتر است بگویم رویاهای شبانه، هنوز یک معما هستند. این که چرا ما رویاهای گوناگون می بینیم و این رویاها از کجا می آیند، هنوز پاسخ روشن، علمی و قابل قبولی ندارد.
    با این حال، گاهی بعضی رویاها با علایم دیگری همراه می شوند و می توان از آن ها به عنوان نشانه استفاده کرد.
    برای نمونه، یکی از آخرین مطالعات در این زمینه نشان می دهد که خواب های خشن، پیشگویی کننده آسیب های مغزی در حدود ۵۰ سال بعد است.
    برخی افراد در طول مرحله رویا دیدن خواب که به عنوان خواب حرکات سریع چشم یا REM شناخته می شود، آشفتگی هایی را تجربه می کنند که به نام اختلال رفتار خواب REM خوانده شده است. این افراد تغییر ناگهانی در روند رویاهای خود را تجربه می کنند.
    رویاها بسیار خشن می شوند و در اغلب موارد فرد مجبور است با یک حمله کننده مبارزه کند.
    در افراد عادی، در طول مرحله خواب REM ، ماهیچه های اختیاری بدن به طور خودکار فلج می شوند، اما در این افراد، این فلج شدن اتفاق نمی افتد و در نتیجه فرد تمام رفتارهای درگیری درون خواب را واقعا با بدن خود انجام می دهد تا جایی که حتی ممکن است کسی که کنار او خوابیده را مجروح کند. این اختلال اغلب در آقایان دیده می شود.
    تا پیش از این برای این اختلال معنای خاصی مطرح نشده بود، اما حالا پزشکان به این نتیجه رسیده اند که ۸۰ تا ۱۰۰ درصد این افراد طی چند دهه آینده عمر خود دچار آسیب های عصب شناختی مانند بیماری پارکینسون و دمانس می شوند.
    در واقع این پزشکان معتقدند این رابطه به حدی زیاد است که می توان از این رویاها به عنوان نشانه ای برای آسیب مغزی در آینده استفاده کرد و قبل از این که مغز فرد رو به زوال برود، برای درمان وی چاره ای اندیشید
    کابوسها را می توان تغییر داد

    یک پزشک آمریکایی روش درمانی جدیدی را ابداع کرده است که می تواند خوابها را به جهتهای مثبت هدایت و کابوسها و جنبه های منفی خواب را حذف کند.
    یک معلم زن ۵۰ ساله آمریکایی به نام امیلی گورول برای دکتر “بری کراکوبنیانگذار کلینیک خواب “پی.تی. اس. دی” و متخصص در عرصه مطالعات کابوسها کابوس خود را بدین شرح تعریف کرد: “سوار بر ماشینم با سرعت بسیار زیادی در خیابانهای یک شهر بزرگ می راندم و یک چیز خوفناک با کره های چشم غول پیکر در تعقیبم بود.”
    این مختصص خواب به جای اینکه از این زن بخواهد که تلاش برای کابوس ندیدن کند ضمن اینکه از وی دعوت کرد که به خواب خود ادامه دهد گفت: “چند دقیقه تمرکز کنید، چشمان خود را ببندید و رویای خود را آنطور که می خواهید تغییر دهید.”
    به این ترتیب، خودروی سیاه به یک کادیلاک سفید تبدیل شد که با یک سرعت معمولی و بدون تعقیب کننده به راه خود ادامه می داد. کره های چشم نیز به حبابهای صابونی تبدیل شدند که در آسمان رها بودند.
    این تکنیک جدید “تسلط بر خواب” نام دارد که بخشی از “روش درمانی مرور تصویرسازی ذهنی”(IRT) است که ایده آن را این پزشک آمریکایی ارائه کرده است و می تواند برای درمان بیمارانی که از کابوس رنج می برند مورد استفاده قرار گیرد.
    از چند سال قبل، کابوسها به عنوان یک بیماری مورد توجه قرار گرفته اند و محققان انواع مختلفی از درمانهای شناختی را برای کاهش بسامد و شدت و یا حتی حذف کابوسها ارائه کرده اند.
    این درحالی است که به اعتقاد برخی از روانشناسان، حذف کابوسها به معنی از دست دادن فرصت دریافت یک معنی و مفهوم خاص است.” برای مثال در مورد امیلی گورول”، تبدیل کره های چشم به حبابهای صابون موجب شد که بیمار هرگز نفهمد که آن چشمها قصد بیان چه مطلبی را داشتند.
    به گفته دکتر کراکو بین ۴ تا ۸ درصد از بزرگسالان از کابوسهای سریالی که حداقل یکبار در هفته تکرار می شوند رنج می برند که این رقم می تواند در سربازان سابق و یا قربانیان خشونتهای جنسی به ۹۰ درصد برسد.
    این دانشمند معتقد است که در درمان “استرس پس از حادثه” نیاز است که کابوسهای بیمار نیز درمان شود.
    به طوری که این محقق از تکنیک IRT برای درمان سربازان و نظامیانی که در عراق و افغانستان خدمت می کردند استفاده می کند.
    این روانشناس در درمان این سربازان روشهای درمان رفتاری (مرور تصویر ذهنی) و درمان دارویی با استفاده از “پرازوسین” را در کاهش کابوسها باهم مقایسه کرد.
    نتایج اولیه این بررسیها که بر روی ۵۰ سرباز سابق انجام شده بود میزان اثربخشی هر دو درمان را نشان داد.
    نتایج بعدی این تحقیقات تائید کرد که از میزان کابوسهای حدود ۷۰ درصد از ۱۰۰بیمار تحت درمان پس از یک درمان دو تا چهار هفته ای با استفاده از تکنیک IRT تا حد چشمگیری کاسته شد.
    دایردر برت” روانشناس مدرسه پزشکی هاروارد مختصص در ارتباط میان تروما و رویاها در این خصوص اظهار داشت: “امروز می توان بر روی رویاها اثر گذاشت و حتی کابوسها را تغییر داد.”

  10. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #836

    پيش فرض

    بررسی تاثیر مثبت و منفی تلویزیون بر کودکان

    مقاله حاضر به قابلیت های تلویزیون و برنامه های کودکان و نوجوانان اشاره نموده، سپس برخی از تأثیرات مثبت و منفی تلویزیون بر کودکان و نوجوانان از جمله پرکردن اوقات فراغت، جامعه پذیری، یادگیری و خشونت را مورد بررسی قرار داده و در پایان، راه کارهایی برای به حداقل رساندن کارکردهای منفی آن ارایه نموده است.
    چکیده
    یکی از مسایلی که از دیرباز، توجه اندیشمندان حوزه های گوناگون علوم انسانی را به خود جلب کرده و موجب قلم فرسایی این اندیشمندان شده، مسیله رابطه تلویزیون با کودک و نوجوان است. مقاله حاضر ابتدا به قابلیت های تلویزیون و برنامه های کودکان و نوجوانان اشاره نموده، سپس برخی از تأثیرات مثبت و منفی تلویزیون بر کودکان و نوجوانان از جمله پرکردن اوقات فراغت، جامعه پذیری، یادگیری، اختلال در فعالیت های کودکان، و نیز تأثیر فیلم های مربوط به بزرگ سالان بر کودکان، و تأثیر آگهی های تلویزیونی و خشونت را مورد بررسی قرار داده و در پایان، راه کارهایی برای به حداقل رساندن کارکردهای منفی آن ارایه نموده است.
    مقدّمه
    روزها می گذرد و صنعت همچنان بر تعداد و تنوع تولیدات خود می افزاید و بدون وقفه، یکی یکی آنها را به دست انسان ها می سپارد و از دور، به نظاره عملکرد انسان ها با این تازه واردها می نشیند.
    تلویزیون پدیده ای است عجیب که چندی است وارد زندگی انسان ها شده و به گونه ای معجزه آسا تقریباً همه خانه ها را اشغال کرده است چنان که توجه بیشتر اندیشمندان را به خود معطوف داشته است. به همین دلیل، گروهی از پژوهشگران آن را وسیله ای برای نابودی جامعه انسانی می دانند. در مقابل، گروهی دیگر آن را وسیله ای برای سرعت بخشیدن و بالا بردن توانمندی بشر محسوب می دارند.
    در این مقاله، سعی شده است رابطه تلویزیون و کودک و برخی از جنبه های تأثیرگذار تلویزیون بر کودک مورد بررسی قرار گیرد و در پایان، اشاره ای کوتاه بر چشم انداز تلویزیون و کودک داشته باشد.
    پیش از ورود به اصل موضوع، لازم است به نکات ذیل توجه شود:
    وقتی درباره تأثیر تلویزیون بر کودک سخن می گوییم، در واقع نظری دو بعدی را بیان می کنیم به این معنا که مطلبی را درباره تلویزیون و مطلبی را درباره کودک بیان کرده ایم. بنابراین، لازم است هم قابلیت های کلی تلویزیون مورد نظر قرار گیرند و هم قابلیت های کلی کودک.
    قابلیت های تلویزیون
    کسی نمی تواند مدعی شود که تلویزیون برای کودکان صرفاً خوب یا بد است. برای برخی کودکان در برخی شرایط، برخی برنامه های تلویزیونی زیان بخش است، برای سایر کودکان در همان شرایط یا برای همان کودکان در شرایط دیگر، تلویزیون می تواند سودمند باشد. برای بیشتر کودکان در اغلب شرایط، بیشتر برنامه های تلویزیون خنثاست و زیان و یا سود خاصی ندارد زیرا تلویزیون هم مثل دیگر مصنوعات بشری کارکردهای سه گانه در دو بُعد آشکار و نهان دارد:
    کارکردهای مثبت (نهان و آشکار)
    کارکردهای منفی (نهان و آشکار)
    کارکردهای خنثا (نهان و آشکار).
    با توجه به این تقسیم بندی، تلویزیون نه صرفاً عاملی است که زندگی طبیعی انسان ها را به خطر اندازد و نه وسیله ای است مطلقاً برای پیشبرد اهداف بشر. در این زمینه، دیوید سالکید در گفتوگو با مجله لایف می گوید:
    من روشن فکری هستم که نگران تلویزیون است. برخی چیزهای خوب در آن است. این چیزهای خوب مثل جزایری مرجانی در اقیانوسی از زباله هستند… . تلویزیون مرا دیوانه کرده است چراکه واقعاً دوستش دارم، در حالی که چیز کثیفی است مثل زن بسیار زیبایی که نفرت انگیز به نظر می رسد. تنها ]راه [درست کردن آن (تلویزیون) تهذیب گروهی است که تلویزیون را اداره می کنند.۱

  12. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #837

    پيش فرض

    قدرت تلویزیون
    تلویزیون از یک سو، رسانه ای است که همه قوای ادراکی انسان (عقل، خیال و وهم) را تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو، یکی از ویژگی های متمایزکننده تلویزیون کیفیت و جذابیت آن است. این ویژگی، جزو جداناشدنی این رسانه است. تمرکز و توجه چشم و گوش را می طلبد، توجه را به حرکت در یک فضای کوچک معطوف می کند. این جعبه جادویی کنار میز غداخوری و یا هر جایی که مناسب تر تشخیص داده شود، قرار داده می شود. استفاده کننده از تلویزیون به بیرون رفتن از خانه و تهیه بلیط نیاز ندارد، بدون آنکه از صندلی خود بلند شود، می تواند با استودیو، صحنه های نمایش و دوربین های خبری در دور دست ها ارتباط دیداری و شنیداری برقرار کند.۲ همچنین تلویزیون تصاویری پویا به شکل نمادین، همراه با زبان و صدا و موسیقی منتقل می کند. از این رو، کلیه شرایط لازم برای توجه و جذب در این رسانه فراهم آمده است و این ویژگی تلویزیون را به قدرتمندترین رسانه جمعی از سایر رسانه ها متمایز می کند.
    بنابراین، از طریق تجربه کردن روش نمادینی که رسانه های گوناگون را از یکدیگر متمایز می کند، کودکان این امکان را به دست می آورند تا آن دسته از مهارت های لازم فکری را کسب کنند که موجب می شود با تأثیر بیشتری از طریق آن رسانه ها یاد بگیرند. یادگیری از طریق رسانه ها، بستگی به پرورش کافی رفتارهای مربوط به مهارت های کلی و نیز مهارت هایی دارد که برای استفاده از رسانه ای خاص به شکل ویژه موردنیاز است. از سوی دیگر، تلویزیون وسیله ای برای بمباران اطلاعات است، و همین دو علت تأثیرات تلویزیون بسیار عمیق و ماندگار است.۳
    قابلیت های کودک
    کودک به فرد دارای سنین بین ۵/۲ـ ۱۲ ساله گفته می شود. بنابراین، با توجه به این شرایط سنّی:
    ۱) کودک نسبت به تلویزیون، هم فعّال است و هم منفعل. کودک نسبت به تلویزیون این توانایی را دارد که گزینشی برخورد کند. البته هرقدر کودک بزرگ تر می شود این ویژگی بارزتر می گردد.۴
    ۲) ذهن انسان در دوران کودکی و نوجوانی کاملا تأثیرپذیر است و به راحتی شرطی می شود.
    ۳) اولین تجربه مستقیم کودک با تلویزیون، عموماً از دو سالگی شروع می شود ابتدا به صورت تقلیدی، بعد به صورت اختیاری و در نهایت، در سه سالگی انتخابگر می شود.
    ۴) سن ۵/۲ سالگی میانگین سن تماشای منظّم در کودکان است.
    ۵) در سن ۶ سالگی، کودک معمولا با تمامی رسانه های سمعی و بصری آشنا می شود و دل بستگی و ارجحیتی قوی در مورد برنامه های تلویزیونی در وی ایجاد می گردد.
    ۶) توجه کودک به صفحه تلویزیون نه پیوسته است و نه منفعل. میزان توجهی که کودکان حاضرند به هر برنامه مبذول دارند به طور مستقیم، بستگی دارد به اینکه سمعی ـ بصری بودن آن، معنای خاصی برایشان داشته باشد و یا زمان کافی در اختیار آنها قرار بگیرد تا معنا و مفهوم موردنظر را جذب کنند. از این نگاه، شکل برنامه ها اهمیت بسیاری دارد.۵
    ۷) برخی از عواملی که موجب می شوند توجه کودک دوباره به صفحه تلویزیون برگردد عبارتند از: الف. آشنایی قبلی با صداها یا موسیقی، در صورتی که آنچه اتفاق می افتد از نظر بصری نیز مورد علاقه واقع شود. ب. تغییر بلندی و کوتاهی صدا ۳٫ صدای بچه ها ۴٫ جلوه های ویژه صدا ۵٫ صداهای غیرعادی ۶٫ خنده ۷٫صدای زنانه ۸٫ موسیقی های گوناگون.۶
    با توجه به نکات مزبور، می توان گفت: مدت قریب ده سال از دوران ارزشمند عمر برای تماشای برنامه های تلویزیونی، آن هم با شگردهایی که صاحبان قدرت، میزان تأثیرگذاری بر کودک را به شدت افزایش می دهند، زمان بسیار زیادی است تا کودک طی این زمان، به آنچه آنها می خواهند، مبدّل گردد.

  14. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #838

    پيش فرض

    ایدیولوژی حاکم بر تلویزیون
    تلویزیون به عنوان وسیله ای برای شکل دادن افکار عمومی، با زیر پوشش قرار دادن معضلات اجتماعی و مسایل مربوط به سیاست داخلی و خارجی و همچنین با عرضه برنامه های تفریحی و نمایشی اش، نقش خود را می نمایاند، بدون توجه به نوع برنامه ای که از آن پخش می شود مجله های خبری، موسیقی ها، مسابقه های تلویزیونی، نمایش مجموعه ها و مانند آن.
    این وسیله ارتباطی در هر حال، ملزم به ارایه یک پیام ایدیولوژیک است. تعدّد و گوناگونی روش ها و فنونی که به وسیله برنامه سازان به کار گرفته می شود در واقع بیانگر مجموعه ای از اصول و گرایش های ایدیولوژیک حاکم بر تلویزیون و یا به تعبیر دیگر، مبیّن آن وظایف اصلی است که در زمینه ایدیولوژی از سوی طبقه حاکم بر تلویزیون تعیین می شود. این ایدیولوژی منعکس کننده وضع ملّی، فرهنگی و سیاسی خاص هر کشور است.۷
    برای مثال، ایدیولوژی حاکم بر تلویزیون های غرب، سرمایه داری است که آن را به عنوان یک نظام و روش زندگی ارج نهاده است و تمام فعالیت ها، نه تنها تلویزیون، بلکه تمام رسانه ها باید در این زمینه باشند. در تاریخ آمریکا، بارها مشاهده شده که کسانی که حتی کوچک ترین بی توجهی به این ایدیولوژی حاکم داشته اند دچار ورشکستگی شده اند. بنابراین، این یک قانون کلی است.
    در کشور ما نیز ایدیولوژی حاکم بر تلویزیون، باید از نظام حاکم ـ یعنی نظام جمهوری اسلامی ـ اتخاذ شده باشد و جهت گیری آن در راستای تقویت دین باشد. از این رو، متولّیان رسانه ها، بخصوص تلویزیون، باید تخصص، تعهد و تدیّن داشته باشند.
    چشم انداز
    اگر از تلویزیون به یک دانشگاه عمومی تعبیر شود که همه اقشار جامعه را از هر طیف سنّی که باشند زیر پوشش قرار می دهد، سخن گزافی نیست. از این رو، لازم است برای جهت دهی به برنامه های آن، هر چه بیشتر سرمایه گذاری شود.
    در نظام جمهوری اسلامی، به دلیل حاکم بودن احکام الهی بر این نظام، نباید تلویزیون به عنوان یک منبع درآمدزا محسوب شود. اگر چنین تفکری بر این رسانه مهم حاکم شود ـ هرچند برای جبران کمبود هزینه های لازم ـ بر کارکردهایی که انتظار می رود یک رسانه در نظام اسلامی داشته باشد، اثر منفی خواهد گذاشت.
    شاید یکی از آفت های مهمی که در کشور ما در کمین این رسانه نشسته، مبحث به وجود آمدن تلویزیون های خصوصی است. قدرت طلبی و سرمایه داری دو زنجیر بزرگی هستند که بسیاری از انسان های بزرگ و کوچک را به اسارت کشیده اند. بنابراین، احتمال اینکه برخی افراد سرمایه دار و قدرت طلب متولّی این امر شوند زیاد است و به فرض اینکه برخی از آنان از قدرت طلبی و سرمایه داری مبرّا باشند، در گوشه و کنار افرادی وجود دارند که جهت و سوی این رسانه قدرتمند را به جهت های مطلوب خود معطوف نمایند.
    بنابراین، به احتمال قوی، متولّیان این امر آگاهانه یا ناآگاهانه اسیر این زنجیرها می گردند. از این رو، به نظر می رسد این تفکر خطر بزرگی را به دنبال دارد که نباید از آن غافل ماند.
    اکنون با توجه به مقدّمات مذکور، از میان کارکردهای چندگانه، فقط برخی از کارکردهای مثبت و منفی که اهمیت بیشتری دارند، ذکر می شوند:
    کارکردهای مثبت تلویزیون
    ۱) پرکردن اوقات فراغت کودک
    انسان ها هر سنّی که داشته باشند یک فعالیت اصلی و محوری دارند که گذراندن زمان در آن سن، حول آن محور است. این فعالیت اصلی در طول زمان (به خاطر طبع خاص انسان) برای انسان ملال آور می گردد. این تنوّع اولا، باید غیر از آن فعالیت اصلی باشد و ثانیاً در زمانی خارج از زمان آن فعالیت باشد تا آسیبی به این فعالیت اصلی نرسد.
    کودک نیز از این امر مستثنا نیست. فعالیت اصلی کودک پیش از مدرسه بازی، و پس از مدرسه درس است. طبیعی است که کودک از بازی و درس خسته می شود و نیازمند یک فعالیت جانبی می گردد تا اوقات خالی از فعالیت اصلی را پر کند و خستگی های خود را برطرف کند. تلویزیون یکی از بهترین چیزهایی است که می تواند اوقات فراغت کودک را پر کند.۸
    تلویزیون می تواند ابزاری ارزشمند نه تنها برای مشغول کردن کودکان باشد، بلکه اگر به وسیله مدیریتی هدفمند با برنامه ریزی صحیح اداره شود، می تواند با کارکردهای پنهان زیادی که دربر دارد، به عنوان وسیله ای سازنده، به خوبی اوقات خالی آنان را پر کند. بسیاری از نظرسنجی ها نشان می دهد که وقت گذرانی یکی از مهم ترین دلایل تلویزیون تماشا کردن کودکان است.۹
    برخی از اندیشمندان با طرح پرسش های غیرمستقیم از کودکان و ربط دادن پاسخ آنها به رفتارشان، به این نتیجه رسیده اند که دلایل تماشای تلویزیون توسط کودکان، دست کم، به سه دسته بزرگ تقسیم می شوند. اولین دسته از این دلایل که حجمی چندین برابر دسته دوم دارد، شامل گذراندن اوقات فراغت است. کودکان وقتی با این هدف به تماشای تلویزیون می نشینند، به احتمال، بیشتر خواهان برنامه های شاد و سرگرمی های ساده و پرهیجان هستند. در این مرحله، کمترین توجه به برنامه های آموزشی بوده و آرامش بخش ترین برنامه ای که موجب افزایش احساس خوش بینی و امنیت خاطر مخاطبان می شود، برنامه های خانوادگی است.۱۰
    به دلیل آنکه اوقات فراغت برای همه انسان ها، بخصوص کودکان، باید پاسخ گوی بسیاری از نیازها باشد، این کارکرد تا وقتی می تواند مفید باشد که جایگزینی برای همه فعالیت های جنبی کودک نگردد.
    ۲) تلویزیون و اجتماعی شدن
    زندگی اجتماعی دارای شاخص ها و نمادهایی است. بدون شناخت نمادهای اجتماعی، نمی توان در اجتماع زیست. در واقع، مقدّمه زندگی اجتماعی، اجتماعی شدن است. تولّد کودک مقارن با اجتماعی شدن اوست. به همان نسبت که کودک رشد می کند، باید همزمان رشد اجتماعی نیز داشته باشد زیرا رشد، پرورش و جامعه پذیری سه ماهیت همراه در وجود کودک است. کودکی یعنی: سال هایی که انسان راه و رسم زندگی را می آموزد.
    اولین جایی که کودک اجتماعی شدن را می آموزد خانواده است.۱۱ ولی توان خانواده برای پاسخ گویی به این نیاز بزرگ ناچیز است. گرچه مدرسه در کنار خانواده تا اندازه ای خانواده را در این راه یاری می کند، ولی به دلیل آنکه نیاز کودک فراتر از این حد است، باز هم این کمبود به وضوح مشهود است ولی تلویزیون به خاطر برنامه های فراگیر و متنوّع، بهترین وسیله ای است که می تواند این نیاز کودک را برطرف کند زیرا تلویزیون واسطه ای فراگیر است که در دسترس همه کودکان قرار دارد.
    کودکان از طریق تلویزیون، درباره خود، زندگی خود، چگونگی رفتار در شرایط گوناگون، و چگونگی برخورد با مشکلات خانوادگی و شخصی، چیزهای زیادی می آموزند و این اجتماعی شدن از طریق تلویزیون با توجه به ویژگی های تلویزیون و کودک، از هر چیزی نافذتر است.۱۲

  16. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #839

    پيش فرض

    برخی از جنبه های اجتماعی شدن کودکان عبارتند از:
    درک نقش جنسیتی: جنسیت دربرگیرنده مجموعه ای از مفاهیم و باورهاست درباره اینکه ما چگونه فردی هستیم، چگونه ویژگی ها و شخصیت خود را به نمایش بگذاریم، چگونه با دیگر مردم رفتار کنیم، و چگونه باید باشیم؟
    جامعه از مردان و زنان انتظارات خاصی دارد و این انتظارات در مورد هر دو جنس مشابه هم نیست. بنابراین، به طور اساسی برای مردان ویژگی های خاصی در نظر گرفته می شود و برای زنان نیز ویژگی های دیگری تعیین می شود و این بدان معنا نیست که هرگز نمی توان بین دو جنس با ویژگی های خاص اثر یا الگوی رفتاری مشابه یافت. بعکس آنچه در اینجا به آن اشاره شده، نوعی دسته بندی بر اساس سازگاری و کارایی است که برای سهولت مجموعه ای از عقاید قالبی را در اختیار ما قرار می دهد که جامعه آن را تعیین کرده و متناسب با هر یک از دو جنس است. عقاید قالبی درباره جنس ممکن است نقش هایی را که زن و مرد می توانند در جامعه ایفا کنند محدود سازد. پرورش این عقاید در اذهان کودک از طریق فرایند یادگیری صورت می گیرد. این نوع یادگیری جنبه ای از یادگیری اجتماعی محسوب می شود که برای پرورش افرادی سازگار شده اند که بتوانند در بزرگ سالی خود را با هنجارهای اجتماعی به خوبی وفق دهند. با وجود این، اهمیت تلویزیون در شکل دادن این ایده ها درباره جنسیت بسیار مؤثر است. علاوه بر اینکه، برخی از روان شناسان کودک معتقدند: زمان ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی دوره درک جنسیت کودک است. این دوره سنّی کودک تقریباً منطبق بر زمانی است که کودک به طور منظّم با تلویزیون رابطه برقرار می کند. بنابراین، کودک در این دوره زمانی به سرعت و به راحتی نقش های جنسیتی را از تلویزیون می آموزد و به صورت عملی در فعالیت های خود به کار می برد.۱۳
    انتخاب شغل: مسیر واقعی انتخاب کار یا حرفه ممکن است با توجه به قابل رؤیت بودن شغل های خاصی که در قلمرو عمومی، بخصوص از طریق رسانه های عمومی از جمله تلویزیون میسّر می شود، شکل گیرد. تلویزیون باورهای قالب بندی شده شغلی در کودک ایجاد می کند که این می تواند کوتاه مدت یا بلندمدت باشد.۱۴
    نقش های خانوادگی: در سال های اخیر، زندگی خانوادگی، بخصوص در جوامع غربی، به شکل بنیادین دگرگون شده است. با تغییراتی که به وجود آمده است، می توان انتظار داشت که مفهوم خانواده نیز دگرگون شود.۱۵ بی شک، تلویزیون در شکل دهی به باورهای کودکان درباره زندگی خانوادگی، نقش مهمی دارد. تلویزیون خانواده های نمونه را برای بینندگان از جمله کودکان معرفی می کند و بر ارزش های خاصی تأکید میورزد یا برخی از مسایلی که برای اعضای خانواده (دختران و پسران) مهم هستند، به بینندگان ارایه می کند. در این میان، کودک نقش های خانوادگی خود را در خلال برنامه های تلویزیون می یابد. بنابراین، تلویزیون به یک معنا، نمایش دهنده خانواده و نقش های خانوادگی (نقش مادری، پدری، خواهری، برادری و روابط بین آنها) است که کودک آنها را می آموزد.۱۶
    معلومات عمومی: بیشتر بینندگان در اتاق جرّاحی، دادگاه، پاسگاه پلیس، زندان یا اتاق هیأت مدیره مؤسسه ای نبوده اند اما درباره هر یک از اینها اطلاعاتی دارند. بیشتر چیزهایی که درباره این موارد می دانند از طریق تلویزیون به دست آورده اند. اطلاعاتی که کودکان از طریق صفحه تلویزیون کسب می کنند، شاید کمتر از اطلاعات بزرگ ترها نباشد، با این تفاوت که کودکان تجربه ای کمتر از بزرگ سالان نسبت به زندگی دارند و به تبع آن، ممکن است راحت تر به وسیله چیزهایی که در تلویزیون می بینند، فریب بخورند. در تحقیقی مشخص شده است که نیمی از کودکان ۵ ساله مورد پرسش نمی دانستند بازیگرانْ شخصیت های تلویزیونی را می سازند، در ۸ سالگی بیش از ۳/۲ کودکان و در ۱۱ سالگی تقریباً همه کودکان این حقیقت ابتدایی را درمی یابند.۱۷
    نویسنده قاسم جوکار پی نوشت ها ۱ـ ویلبر شرام جک لایل و ادوین بی پارکر تلویزیون در زندگی کودکان ترجمه محمود حقیقت کاشانی تهران مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه ای صدا وسیما ۱۳۷۷ ص ۱ و ۵ ۲ـ همان ص ۲۱۲ ۳ـ اقتباس از ویلبر شرام و دیگران پیشین ص ۴۰ـ۱۵۰ امه دور تلویزیون و کودکان رسانه ای خاص برای مخاطبان خاص ترجمه علی رستمی تهران سروش ۱۳۷۴ ص ۵ـ۱۵۲ ۴ـ بری گوننز و بیل مک آلر کودک و تلویزیون ترجمه نصرت فتی تهران سروش ۱۳۸۰ ص ۵۹ و ۶۰۵ـ همان ص ۶۶ ۶ـ ر ک سدریک کالینگفورد کودکان و تلویزیون ترجمه وازگن سرکیسیان تهران سروش ۱۳۸۰ بری گوننز و بیل مک آلر پیشین ص ۵۶ـ۶۶ ۷ـ ن س بیریوکف تلویزیون و دکترین های آن در غرب ترجمه محم د حفاظی تهران مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای ۱۳۷۲ ص ۱۱۳ ۸ـ اثرات رفتای تلویزیون بر کودکان و نوجوانان ترجمه و تلخیص سعید آذری مجله پژوهش و سنجش ش ۱۵و۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ ص ۷۷ ۹ـ بری گوننز و بیل مک آلر پیشین ص ۴۱ ۱۰ـ اثرات رفتاری تلویزیون بر کودکان و نوجوانان ص ۷۷ ۱۱ـ بروس کوین مبانی جامعه شناسی ترجمه غلامعب اس توس لی و رضا فضل تهران سمت ۱۳۸۲ ص ۱۷۳ حسین بستان اسلام و جامعه شناسی خانواده قم پژوهشکده حوزه و دانشگاه ۱۳۸۳ ص ۸۳ ۱۲ـ ر ک ویلبر شرام و دیگران پیشین ۱۳ـ بری گوننز و بیل مک آلر پیشین ص ۱۰۸ و ۱۰۹ ۱۴ـ همان ص ۱۱۰ ۱۵ـ همان ص ۱۱۹ ۱۶ـ شهلا عزیزی خانواده و تلویزیون تهران مرندیز ۱۳۷۳ص ۹۳ـ۱۲۵ ۱۷ـ ر ک ویلبر شرام و دیگراان پیشین ص ۱۲۲ـ۱۳۳ ۱۸ـ مایکل راش جامعه و سیاست ترجمه منوچهر صبوری تهران سمت ۱۳۸۳ ص ۱۰۳ ۱۹ـ همان ۲۰ـ همان ص ۱۰۳ ۲۱ـ امه دور پیشین ص ۱۵۱ ۲۲ـ اثرات رفتاری تلویزیون بر کودکان و نوجوانان به نقل از Edueatonal Television Stanford Calif 1982 23ـ همان ص ۸۹و ۹۰ ۲۴ـ زهره سعادتمند اثرات تلویزیون بر کودکان و نوجوانان فصلنامه آموزش ش ۵ پاییز ۱۳۷۶ ص ۳۸ ۲۵ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن اثرات تلیزیون بر رشد کودکان و نوجوانان ترجمه اسماعیل بیابانگرد فصلنامه پژوهش و سنجش ش ۱۵و ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ ص ۱۳۴ ۲۶ـ همان ص ۱۳۴ ۲۷ـ همان ۲۸ـ همان ص ۳۵۲۹ـ براندون اس سنتیروال آیا تماشای تلویزیون موجب افزایش پرخاشگری در کودکان می شود ترجمه وحیده عرفانی مجله پژوهش و سنجش ش ۱۵و۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۷۷ ص ۲۰۰ ۳۰ـ همان ص ۲۰۴ ۳۱ـ همان ص ۲۰۱ ۳۲ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن پیشین ص ۴۵ ۳۳ـ ملوین دفلور و اورت ای دنیس شناخت ارتباطات جمعی ترجمه سیروس مرادی تهران دانشکده صدا و سیما ۱۳۸۳ ص ۳۰۰ـ۳۰۱ ۳۴ـ فیلیپ نیومن و باربارا نیومن پیشین ص ۴۸ ۳۵ـ همان ص ۴۷ ۳۶ـ همان ص ۴۸ ۳۷ـ همان ۳۸ـ همان

  18. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #840

    پيش فرض

    روش صحیح برخورد والدین با پرخاشگری و عصبانیت کودکان




    متخصصان معتقدند والدین باید در مقابل رفتارهای تهاجمی و پرخاشگرانه کودکان خود با آرامش، مصمم و با نظم و قانون روشن و واضحی واکنش نشان دهند.

    والدین در این شرایط به هیچ وجه نباید به بحث و گفت و گو با کودک بپردازند و یا زیاد صحبت کنند.
    بنابراین گزارش و به گفته آنها وقتی والدین بخواهند این وضعیت را بلافاصله با اخطار دادن و تحریم و تهدید کردن به نفع خود کنند نتیجه عکس می گیرند و حتی باعث تشدید عصبانیت و خشم کودک خود می شوند.
    به نظر آنها بهتر است که ابتدا از هم جدا شوند و کودک را به اتاق خودش بفرستند و بعد از گذشت مدتی که کودک آرام شد در این باره با وی به گفتگو بپردازند و اجازه دهند کودک مانند خودشان در رابطه با موضوع صحبت کند.
    همچنین در این شرایط والدین باید از عصبانی شدن و فشار روحی کودک جلوگیری کرده و به این توجه داشته باشند که کودک در این شرایط بادقت به حرفهای آنها گوش می کند.
    روانشناسان معتقدند والدین باید در موقعیت های شخصی با دختریا پسر خود صحبت و گفتگو کنند آنها باید به فرزندان خود کمک کرده تا با مشکلات خود کنار بیایند و به انها راه حل هایی در این باره ارائه دهند در صورتیکه کودک رفتار خوبی داشت و هنگام عصبانیت خود را کنترل کرد وی را تشویق کنید.
    براساس این گزارش رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه همیشه یک سیگنال هشدار دهنده است و در شرایط حاد والدین باید به یک روانشناس مراجعه کنند زیرا رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه کودک می تواند ناشی از ترس یا درک نکردن درست یا بی توجهی یا حتی ناشی از اختلال بیش فعالی در کودک باشد.

  20. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •