یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده
یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده
«هرآنکسی که در این حلقه نیست زنده به عشق// بر او نمرده، بهفتوای من نماز کنید»
دو نصیحت کنمت بشنود صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی، کاتش در آن توان زد
.
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود... واقعا به به به به
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
این بیت رو یکبار دیگر نوشته بودند ولی دوباره با اجازه دارم ویرایشش می کنم
در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
اگر روم ز پی اش فــتنه ها برانگیزد (به همین جهت دیگه صدام درنمیاد)
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزم
من و انکار شراب این چه حکابت باشد
غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد
شب خوش
.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)