تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 84 از 469 اولاول ... 347480818283848586878894134184 ... آخرآخر
نمايش نتايج 831 به 840 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #831
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    4 سال پيش بود با حدود 16 نفر از بچه ها به مقصد مشهد جهت زيارت ( 3 تا کوپه کامل هم گرفته بوديم )!!!!!!! سوار قطار شديم . يادم نمياد از فرط خنسيه بر و بچ بود يا نبودن بليط که به کوپه هاي درجه 2 تن داديم . اگه سوار کوپه هاي درجه 2 شده باشيد مي دونيد که صندلي هايي با چرم سرمه اي دارن که تو شبا کشويي باز مي شن و کل کوپه مي شه يه تخت يک تيکه که همه کنار هم بايد روش بخوابن . از قضا اون شب نوشابه ( و نه چيز ديگر ) زيادي خورده بودم و به دليل امکان احتياج به قضاي حاجت کنار در کوپه خوابيده بودم تا اگه شب بهم فشار اومد سريع در کشويي رو باز کنم و بپرم بيرون. ساعت 2 بود که ديگه نتونستم تحمل کنم و بين خواب و بيداري در رو باز کردم و رفتم دستشويي و همونجور خواب آلود برگشتم و در کوپه رو دوباره باز کردم و کفش هام رو سريع زير تخت انداختم و دراز کشيدم و در رو بستم که يهو يه دستي شونم رو ماليد و گفت : عزيزم بچه رو کجا گذاشتي . تعجب کردم برگشتم ديدم دست زنه که روي شونم بود . اتفاقا لباس درست و حسابي هم نداشت . طفلک حسابي وحشت کرده بود من هم گيچ گيج شده بودم که اينجا چه خبره که شصتم خبر دار شد کوپه رو اشتباهي اومدم . زنه قيافه ي وحشت زده ي منو که ديده بود خندش گرفته بود . سريع پاشدم و در رو باز کردم دويدم برم بيرون اما از بس حول کرده بودم سرم به لبه در خورد و خوردم زمين . تو همين حين و دار که منگ و گيج بودم شوهر خانم با يه بچه 3 ساله پيداش شد ( بچه اش رو برده بود دستشويي ) . خلاصه در کوپه باز منم با زير پوش و اون شلوار ورزشي خانمش هم متعجب و در عين حال خندان . خستتون نکنم . 1 ساعتي طول کشيد تا آقا و ماموراي قطار رو راضي کنم که اشتباهي وارد اين کوپه شدم . از اون بدتر تا آخر مسافرت مضحکه بر و بچه ها بودم

  2. #832
    پروفشنال shahabmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    New Zealand-Auckland
    پست ها
    687

    پيش فرض

    الان داشتم مي خوابيدم سوتيه امروزم يادم افتاد با اينكه دیر وقته اومدم تايپش كنم.
    امروز اولين جلسه Form class بود ،توی این کلاس یه ایرانی هست که 1ساله توی این کلاسه، همه بچه ها داشتن باهم حرف میزدن و می خندیدن منم نیگاشون می کردم، یه نفر توی این کلاس هست که از یکی از جزایر اطراف اینجا اومده و زبان خاص کشور خودشو داره، خلاصه این داشت سلام کردن به زبون خودشونو به بقیه بچه های کلاس یاد می داد ، هی با هم تکرار می کردن تا یاد بگیرن (سلام به زبونشون می شه Fakalofa lahi atu)
    منم که نمی فهمیدم چی میگن ،برگشتم به این ایرانیه گفتم: اه اه این همکلاسیات چقدر بی تربیتن ، دختر که دیگه این همه دهن لق و بی ادب نمی شه.
    دوستم گفت : چی شده مگه؟
    گفتم : گوش کن، فهش میدن بهم، همش دارن فاک، فاک می کنن، اینجا محیط آموزشی مثل اینکه هاااااا
    این دوستمم نا مردی نکرد رفت بهشون گفت ،کلاسو میگی؟ منفجر شد، همه دراز تا دراز کف کلاس به من می خندیدن .منم از خجالت آب شدم ، هی می خواستم یه جوری از کلاس در برم ، ولی نمی شد که .
    خلاصه همه کاغذ می اوردن برام می نوشتم شرو می کردن توضیح دادن ،از خجالت مردم و زنده شدم.
    حالا از فردا هر روز باید 20 دقیقه اون کلاسو تحمل کنم.
    آخه یکی نیست به من بگه به تو چه آخه نظر میدی .سر پیازی یا ته پیاز.
    Last edited by shahabmusic; 20-06-2006 at 16:05.

  3. #833
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    سلام...يه چيز بگم بخندين.

    چند وقت پيش تو ايران تو يه ترافيك اساس گير كرده بوديم.من با دوستم تو ماشين بوديم.اينم عشق كمك به ملت شهيد پرور يه لحظه ازش دور نميشه!.
    خلاصه پياده شد و گفت:من برم راه رو باز كنم!!!!!!(حال كنين اعتماد به نفس رو).
    خلاصه ولي اين كار رو كرد.ما ماشينمون يه سمند نقره اي هست.توي تهران هم تا دلتون بخواد....سمند نقره اي هست ديگه.!!!!دقيقا‘‘ ماشين جلويي من..يه سمند نقره اي بود.
    آقا ديدم يهو اين رفيقم بدو بدو داره مياد سمت ماشين.ولي......ديدم در ماشين جلويي رو باز كرد..بدون اينكه دست چپش رو نگاه كنه....زد پس سر يارو.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    در عرض كمتر از 3 ثانيه...ديدم كف زمني افتاده.!!!يارو چنان لگدي بهش زد كه از در پرت شد بيرون!!!
    اومد تو ماشين خودمون...من از خنده مرده بودم.(حالا ملت دارن پشت من بوق ميزنن...بنده هم به(×××)حساب نميكنم!.گفتم اميد پس چي شد؟چي مگه گفتي؟
    (اينو بگم...ما تو جمع دوستامون..هيش كدوم آبجي نداريم!).
    گفت هيچي بابا...فكر كردم توي آبجي(××××)هستي ديگه..پريدم تو ماشين و زدم پس سر يارو گفتم را بيافت آبجي(××××).يارو هم با يه لگد ازم پذيرايي كرد و گفت آبجي(××××) خودتي و باباي آبجي(××××).!!!!!!!!!!!!!
    حسابي يارو اين رفيق منو شست.!!!!!!خلاصه تا الان هم بهشم ميخنديم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!
    خوش باشين.

    يا حق

  4. #834
    اگه نباشه جاش خالی می مونه blacksun's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    یه جائی همین نزدیکیها
    پست ها
    326

    پيش فرض

    بابا من هانتر بازم که مثل همیشه من هانتر برنده میشه!!!!!! چی گفتم

  5. #835
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    نقل قول نوشته شده توسط blacksun
    بابا من هانتر بازم که مثل همیشه من هانتر برنده میشه!!!!!! چی گفتم
    فكر كنم ميخواستي تشويق كني!!!دمت گرم.بازم مثل هميشه....بلك سان روحيه ميده!!!
    خوش باشي..

    يا حق

  6. #836
    آخر فروم باز R@R#M@N's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    قومس ( سمنان )
    پست ها
    8,163

  7. #837
    Banned x-boy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    HoTeL CaLiFoRnIa
    پست ها
    881

    پيش فرض

    سوتي بد!

    رفته بودم پايين مايينا واسه كاراي دانشگاهو شيشه ميشه!
    بعدبا استادمم حرفم شده بود اصلا يه جورايي آشفته بودم و نبودم تو دنيا اصلا!
    بعد ديدم يه جا كنار خيابون كلي آدم واستادن....منتظر تاكسي....رفتم واستادم اونجا از يه زنه پرسيدم ببخشيد اينجا واسه كجا ميخوايد سوار شيد زنه نيگا كرد گفت نميدونم
    منم وا
    رفتم از يه دختر ديگه هم پرسيدم اونم همينو گفت!
    تعجب كرده بودم..واستاده بودم هي ببينم كجا ميرن
    چراغ قرمز شد.... همشون رفتن اونور خيابون

  8. #838
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    دوست عزیز این سوتی آخرت بد سوتی ای بودا !

  9. #839
    کـاربـر بـاسـابـقـه saviss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Far far away
    پست ها
    2,247

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط x-boy
    سوتي بد!

    رفته بودم پايين مايينا واسه كاراي دانشگاهو شيشه ميشه!
    بعدبا استادمم حرفم شده بود اصلا يه جورايي آشفته بودم و نبودم تو دنيا اصلا!
    بعد ديدم يه جا كنار خيابون كلي آدم واستادن....منتظر تاكسي....رفتم واستادم اونجا از يه زنه پرسيدم ببخشيد اينجا واسه كجا ميخوايد سوار شيد زنه نيگا كرد گفت نميدونم
    منم وا
    رفتم از يه دختر ديگه هم پرسيدم اونم همينو گفت!
    تعجب كرده بودم..واستاده بودم هي ببينم كجا ميرن
    چراغ قرمز شد.... همشون رفتن اونور خيابون
    مسافركش هم نشديم آخر عمري
    بيت:
    تا يار كه را خواهد
    ومسيرش به كجا باشد...........

  10. #840
    داره خودمونی میشه maryam1987's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    121

    پيش فرض

    سلام به همه دوستان
    واقعا تايپيك خوبيه آدم كلي ميخنده منم خوش خنده ...
    حالا كه اينقدر خنديدم بزاريد منم يه سوتي از خودم بگم ولي قول بديد بخنديدا

    از مسافرت كه اومده بوديم براي داييم سوغاتي شلوار اوارده بوديم . خلاصه بعد از اينكه داييم شلواررو پاش كرد اومد تا بقيه ببينن.منم نه گزاشتمو نه برداشتم به داييم گفتم : دايي شلوارت از خودت چاق تره...
    همين شد كه تا حالا هر كي لباسش لق ميزنه همه ميگن لباست از خودت چاق تره...

    البته خيلي سوتي ميدم بد نيست تنوعه نه؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •