سلام
منم از این راه تمومش کردم:
Marked One رفت مرکز نیروگاه!
به سوی Wish حرکت میکرد که یه پیچ از وسایل فرسوده نیروگاه افتاد پایین جلوی پاش.او فکر میکرد سکه ست و خودشو ثروتمند دونست. غافل از این که یه پیچ شوم شروع آوار بود
. کم کم پیچ ها یا شاید سکه های خیال Mark شروع به فرود اومدن کردن مثل بارون به سر و صورتش ریختند و Mark غمگین را شاد کرد؛دوست داشتنی شده بود و خیلی خوشحال بود
.کم کم آوار یا ثروت Mark او را در آغوش گرفتند.
بیچاره Mark



سلام.gif)
.کم کم آوار یا ثروت Mark او را در آغوش گرفتند.
جواب بصورت نقل قول

.gif)
.gif)
