در ركاب تو كه مي رفتي
هم عنان با نور
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حيراني
سوي اقصامرزهاي دور
تو قصيل اسب بي آرام من ، تو چتر طاووس نر مستم
تو گراميتر تعلق ، زمردين زنجير زهر مهربان من
پا به پاي تو
تا تجرد تا رها رفتم
در ركاب تو كه مي رفتي
هم عنان با نور
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حيراني
سوي اقصامرزهاي دور
تو قصيل اسب بي آرام من ، تو چتر طاووس نر مستم
تو گراميتر تعلق ، زمردين زنجير زهر مهربان من
پا به پاي تو
تا تجرد تا رها رفتم
میشه بیهوده نپوسید
میشه خورشید شد و تابید
میشه آسمونو بوسید...
دیگه مزاحم نمی شم تو کاری با من نداری ؟
تکیه کلام خودته ، این جمله های معمولی
فقط یه چیزی دوس دارم به یه سوال جواب بدی
غیر از تموم پرسشا و ، سوالای معمولی
پشت چراغ چشم تو گل بفروشم تو می خری ؟
بهم نگاه کن به چش یه جور گدای معمولی
يا بريد الحمي حماك الله
مرحبا مرحبا تعال تعال
عرصه بزمگاه خالي ماند
از حريفان و جام مالامال
لبان عشق را نوشیده بودی
حریر عاطفه پوشیده بودی
کویر از من پریشانی نمی ساخت
اگر چون چشمه ای جوشیده بودی
يا کحل ثوابت را در چشم ملائک کش
يا برق گناهت را بر خرمن آدم زن
يك دو جامم دي سحرگه اتفاق افتاده بود
وزلب ساقي شرابم در مذاق افتاده بود
محمد جون نيستي!!!
دیدم و ان چشم دل سیه که توداری
جانب هیچ اشنا نگه ندارد
در لب تشنه ما بين و مدار آب دريغ
بر سر كشته خيش آي و زخاكش برگير
ترك درويش مگير ار نبود سيم و زرش
در غمت سيم شمار اشك و رخش را زر گير
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بهر طلب طعمه پرو بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت:
کامروز همه ملک جهان زیر پر ماست
بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز
بینم سر مویی هم اگر در ته دریاست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)