گر بود اختیار جهانی به دست من
می ریختم تمام جهان را به پای تو
![]()
گر بود اختیار جهانی به دست من
می ریختم تمام جهان را به پای تو
![]()
درستـــ وسط پیشانـــی اتـــ
می شـــود قبله گــاه لبــ هــای مــــــن
بـــــــوسه هــایم را همان جــا حواله می کنمــــ
"بآنــــــــــــــوے آذر"
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
پشت ميــز کوچــک این کافــه
با دستهایــی که دزدکـــی روی دستـــم مي کشـــی
و چشمهــــایی که بستــــه ای
هــــوس تـــو را ميکـــنم
مثــل تلخـــی ته فنـــجان قهـــوه
شـــــادی بر گردانـــدن فنجــــان
و شنیــــدن
طالعـــم از زبــان تـــــــــو
"انا لله" اش را که بنویسم
دو قدم مانده به "الیه راجعون"
تو آغوش باز کرده ای...
18- در صورت تمایل به قرار دادن عکس همراه با شعر ، از عکس هایی با محتوا و سایز مناسب استفاده کنید. عکس های نا مناسب حذف خواهند شد.
480 KB (490,746 bytes)
Last edited by Elahe Goddess; 30-10-2011 at 23:40.
تنها ترین تنها منم
سرگشته و رسوا منم
آه ای فلک ای آسمان
تا کی ستم بر عاشقان
بشنو تو فریاد مرا
آه ای خدای مهربان
عشق تو خوابی بود و بس
نقش سرابی بود و بس
این آمدن این رفتنم
رنج و عذابی بود و بس
ای فلک بازی چرخ تو نازم
بی گمان آمدم تا که ببازم
ای دریغا که شد دو چشم سیاهی
قبله گاه من و روی نمازم
تو ای ساغر هستی، به کامم ننشستی
ندانم که چه بودی ندانم که چه هستی
تــو هنـوز...
بــا تمـامـ نبـودنتــ...
تنهــا پنــاهگــاه مـنـ از ايـنــ آدمهــايـي...
آرزو شــد ﮯ ..
در ابـهــام خــاکستــریــم
آن هــم بــﮧ وقـت بـاران
حــالا بـا اینـکـﮧ روزهــا از دلتنگیمــان میــگذرد
بــاز هــم هواییـت شـُـدم
بــﮧ وقــت بــاران .. / .
خلاصه ات که می کنم،
گلدانی می شوی
بر طاقچه ی اتاقم.
و پنجره ای که
برای تو گشوده می شود.
هر روز
کوه های غرورم از گناه رفتنت آب شده است
تا قبل از سیل برگرد
سیل که بیاید همه را با خود می برد
حتی خاطراتت را
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)