تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 83 از 122 اولاول ... 337379808182838485868793 ... آخرآخر
نمايش نتايج 821 به 830 از 1218

نام تاپيک: Idioms, Proverbs, Expressions & Slang terms

  1. #821
    آخر فروم باز farhad_persona's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    پست ها
    1,071

    پيش فرض

    من چیزی که معادل این اصطلاه باشه نمیدونم ولی میدونم که وقتی میخوان بگن طرف تافته جدا با فته است
    میگن
    he is sacrosanct یا مثلا وقتی میخوان بگن طرف تافته جدا بافته نیست که این یکی در آمریکا خیلی رایج هست
    میگن he is not sacrosant

    امید وارم اینا به دردت بخوره
    من این کلمه رو میزنم تو دیکشنری لانگمن معنی مقدس یا sacred میده. اصطلاحی نیست که من دنبالش هستم.

  2. #822
    English | Active member sajjad1973's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,855

    پيش فرض

    من این کلمه رو میزنم تو دیکشنری لانگمن معنی مقدس یا sacred میده. اصطلاحی نیست که من دنبالش هستم.
    sac‧ro‧sanct / ˈsækroʊˌsæŋkt / adjective
    something that is sacrosanct is considered to be so important that no one is allowed to criticize or change it:

    این معنی هست که تو دیکشنری برای این لغت نوشته - این یه اصطلاح هست و نباید به معنای لغوی اون توجه کرد

    به هرحال اگه این مد نظرتون نبود من چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه




  3. این کاربر از sajjad1973 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #823
    آخر فروم باز H a m e e d's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    2,061

    پيش فرض

    بچه ها اصطلاح طرف خونش از بقیه رنگی تر هست به انگلیسی چی میشه؟

    پ.ن: دیکشنری هست که بتونم به کمکش معادل های انگلیسی اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی رو پیدا کنم؟
    سلام
    من این اصطلاحو از کتاب Oxford Pocket English Idioms یافتم:
    (have) blue blood: be royal or aristocratic in origin
    Adjective: blue-blooded

    example: Scott is trying to trace his ancestry. His mother told him that generations ago there was blue blood in the family.

  5. 2 کاربر از H a m e e d بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #824
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام دوستان ...
    شرمنده چند روزي نبودم ...
    امروز بحثي رو در مورد Describing Character براتون مطرح ميكنم... كه در توضيح شما به معني اون لغت پي ميبريد ...

    A : Kind

    If you're Kind ,you're Caring and generous

    B : Understanding

    If you're Understanding ,you show sympathy to other people's feelings

    C : Vulnerable

    If you're Vulnerable ,you're easily hurt emotionally or physically

    D : Courageous

    If you're Courageous ,you don't show that you are afraid when facing danger

    E : Full of remorse

    If you're Full of remorse , you feel very sorry for what you have done

    F : Easily led

    If you are Easily Led ,your actions are often influenced by others

    خب دوستان اميدوارم اين مطلب براتون مفيد بوده باشه ...
    موفق باشيد

  7. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #825
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام دوستان ...
    بحث قبلي رو با چند كلمه ي ديگه ادامه ميديم...

    Describing Character

    A : Trustworthy

    If you're Trustworthy ,people think you're honest and dependable

    B : Open Minded

    If you're open minded , you're happy to listen and accept people's ideas

    C : Wise

    If you're Wise , you have experience of life , and make good judgments

    D : Sincere

    If you're Sincere ,you genuinely believe what you say

    E : Reckless

    If you're Reckless ,you don't care about danger and its consequences

    F : Naive

    If you're Naive ,You have little experience , and believe people are kind and honest when they aren't


    نكته:دوستان توجه داشته باشيد كه واژه ي Brave / Courageous در پست قبلي كاملا با Reckless متفاوت هست ... 2 كلمه ي اول يعني شجاع ... كسي كه با شجاعت و منطق كاري رو انجام ميده ... اما Reckless يعني كله شق ... كسي كه شجاع هست اما بي فكر هم هست ...

    دوستان اميدوارم مطلب امروز براتون مفيد بوده باشه ...
    موفق باشيد

  9. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #826
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام دوستان ...
    براي امروز چند كلمه و اصطلاح آماده كردم كه كمي غير معمول هستند...

    Brill : Brilliant , Great اين كلمه به صورت مخفف در دهه ي 80 ميلادي كاربرد زيادي داشته است و در اون دهه استفاده ازش رايجتر بوده است

    ‍Cool : Great كلمه اي كه در دو دهه ي 60 و 90 ميلادي و همين الان خيلي رايج بوده و هست

    Fab : Great , Fabulous دهه ي 60 ميلادي زياد استفاده ميشده است



    و حالا چند اصطلاح:

    Be worried sick : Be very worried


    Hitchhike : get a free ride in a car from a stranger


    Have a go at sb : criticize sb or complain about something
    مثال براي اين مورد:

    I did nothing wrong , but you just have a go at me


    دوستان اميدوارم مطلب امروز براتون مفيد بوده باشه ...
    موفق باشيد

  11. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #827
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام دوستان ...
    براي امروز چند كلمه براتون آماده كردم كه معادل انگليسي رو براتون مينويسم ...

    Posh : Expensive and Elegant
    Example : They Live on the third floor of a Posh Apartment block


    Three-ton : Very Heavy
    Example: I couldn't carry that bag , It was Three-ton


    Brat : Badly behaved child
    Example :This Kid is Brat, he is crying and nagging


    Go Berserk : Get very Angry
    Example: I went on Berserk when she Called me a liar


    Her Ladyship : A woman who thinks she's very important


    نكته: دوستان توجه داشته باشيد اين لغات رسمي نيستند و اصطلاحا Informal هستند ...

    اميدوارم مطلب امروز براتون مفيد بوده باشه ...
    موفق باشيد

  13. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #828
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام دوستان ...
    براي امروز هم چند اصطلاح همراه با مثال در نظر گرفتم.البته چند تا كلمات غير رسمي هم هست كه من رسمي اون رو مينويسم براش:

    The Pictures : Cinema

    Telly : Television

    Stuff:
    Things , a general word
    Example: What kind of stuff do you like reading


    اصطلاحات:

    There's ... on :
    Showing on the television
    زماني به كار ميره كه بخواهيم بگيم مثلا الان تلويزيون چي نشون ميده .مثال:
    Now there is only kids' stuff on

    Put somebody on : pass the phone to sb
    زماني كه مي خواهيم بگيم گوشي رو بده به فلاني ... از اين اصطلاح استفاده ميشه. مثال:

    Put Mike on ... I wanna talk to him


    Too much on : Too many things to do
    زماني استفاده ميشه كه شخصي سرش شلوغه و كارهاي زيادي براي انجام داده و سرگرم هست.مثال:

    Ao you wanna come shopping with me ?
    B : No , I've got too much on

    دوستان اميدوارم اين مطلب براتوم مفيد بوده باشه ...
    موفق باشيد

  15. این کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #829
    داره خودمونی میشه yzdn_Satrianisolo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    84

    پيش فرض

    hi palz...A question where should I start reading IDiom topic?

  17. #830
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    سلام دوستان...
    براي امروز چند اصطلاح همراه با توضيح آماده كردم ...

    Get away with sth : do sth wrong but not be caught or punished

    زماني استفاده ميشه كه كسي كاري رو انجام ميده ولي كجازات نميشه و كسي متوجهش نميشه ... مثلا كسي كه از چراغ قرمز رد ميشه و پليس نميبينتش ميگه : I Got away with it

    Get caught doing sth : be discovered doing sth wrong
    زماني استفاده ميشه كه شخصي كاري اشتباه انجام بده و بقيه متوجه بشن ...

    Go over with sth : Examine / check carefully
    Example: these are your tests back , go over thenm carefully and see me if you have any question

    What the hell ... ? : to show that you are very surprised or angry
    Example: What the hell are you cooking?


    دوستان اميدوارم مطلب امروز براتون مفيد بوده باشه ...براي تاپيك آموزش گرامر به زبان فارسي هنوز مطلب مناسبي پيدا نكردم ...

    موفق باشيد...

  18. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •