یاد ایام بخیر : كارتون‌های دوران كودكی ( پروفسور بالتازار و... )

[sakura_chan]

سلام آرشي جان
يه سايتي پيدا كردم ببين خيلي عكس قديمي داره يه عالمه:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



سلام اسپي گل عزيز دل كجايي بابا خيلي خاطرتو مي خوام
اگه بچه بودم اينچيزا حاليم ميشد مينشستم شبانه روز سريالارو ضبط مي كردم اگه مي دونستم اينجور صدا سيما قحطي بار مياره

ولي اگه اسم كاملشونو گير بياريم مي تونيم از اينترنت دانلود كنيم
من يه جايي اينترنت ماهواره اي مجاني سراغ دارم لينك بدين ميرم دانلودشون مي كنم

يه جور ديگه شم اينه كه بريم از صدا سيما كش بريم
شما ميشي جاسوس ميريم يواشكي همه اينارو بلند مي كنيم آخ كه چي ميشه به خدا زندگي مي كنيم

چه همه كارتون وايييييييييييي

حالا بي شوخي بگردين پيدا كنين به منم خبر بدين
من اسماي انگليسي شو در ميارم

سلام
اسم اصلی فوتبالیستها the kickers هست
که تویyoutube.com به زبان انگلیسی و توی myvideo.ch (که سایت محبوب منه) به زبان آلمانی هست.....میتونید هم از طریق

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

دانلودشون کنید.لینک سایت رو وارد میکنید و خلاص......امیدوارم کمک کنه....

[SajjadKAZ2003]

چند قسمت هم در سالهاي1993 و 2004 به آن اضافه شد و يك گرگ بدجنس به دنبال يك خرگوش ناز نازي است

در اين لينك هم ميتوانيد همه قسمتها را ببينيد و يا با كلك دانلود كنيد

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

مطمئنی این لینک مربوط به این کارتونه؟؟؟؟!!!

[hamidbn]

سلام
می خوام بگم
من این کارتون های قدیمی را از کجا می تونم بخرم ؟
من باخانمان را می خوام
کسی داره ؟؟

[Morteza4SN]

يادته يه كارتوني بود كه توش يه خرگوشه ميره براي چهار تا پسر و يدونه دخترش سيب بياره
بعد توراه برگشت يه جوجه تيغي و خرس و موش كور ازش سيب ميخوان و
بعد چيزي براي خودش نميمونه
مجبور ميشه دوباره بره سيب جمع كنه
اونم وقتي كه بارون ميگيره و
يه گرگ هم منتظرشه
و سريع فرار ميكنه به سمت خونه
از اونطرف يه كلاغه بود كه به اين كار خرگوشه ايراد ميگرفت
و آخرش گفت كه همه سيبهاش رو بخشيد و چيزي براي خودش و خونوادش نموند
زن و بچش تو خونه منتظرش بودند و بچه ها هم گرسنه
كه يكي يكي جوجه تيغي و خرس و موش كور ميان و براشون غذا ميارن
آخر هم خرگوشه با هر بدبختي كه بوده برميگرده خونه و شام مفصلي رو با غذاهايي كه اون سه تا براشون آورده بودن ميخورن

چقدر حرف و نكات اخلاقي تو اين كارتونهاي قديمي مثل اين وجود داشت
الان هم بعضي انيميشنها هم همينجوره

درضمن اين كارتوني رو كه گفتم يه آهنگ بسيار بسيار ... زيبايي هم داشت كه تو متنش بعضي وقتها گذاشته ميشد
ميدوني كدوم كارتون و آهنگ رو ميگم ؟

اگه پيدا بشه اين آهنگ چي ميشه .

خب اسم اين كارتون « باغ سيب » بود .
يه كارتون كه از سبك گرافيكي اش هم ميشد فهميد كه يك كارتون روسي است .

اسم لاتين : Meshok yablok
اسم روسي : Мешок яблок
محصول 1974
لينك http://www.imdb.com/title/tt0188895/ imdb

قبلا هم در موردش تو همين تاپيك بحث كرديم :
http://www.forum.p30world.com/showpost.php?p=1953846&postcount=652

" چار پسر دارم يه دختر " :









اما براي دانلود بخش هايي از كارتون ، موسيقي و عكس هاي بيشتر لينك زير رو پيدا كردم :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

[eMer@lD]

زادگاه گوريل‌انگوري و رفقا-1

کمپاني«هانا - باربرا» خالق تام و جري، گاليور، يوگي و دوستان و خيلي ديگر از کارتون‌هاي کودکي‌مان است.
يكي از شركت‌هايي كه تعداد زيادي از كارتون‌هاي محبوب دوران كودكي ما را توليد كرده است، شركت «هانا -باربرا» است. تام و جري، يوگي و دوستان، گوريل انگوري، گاليور، لوك خوش‌شانس، زيردريايي 2002 و... تعدادي از اين كارتون‌ها هستند كه بيشتر همسن‌و سال‌هاي ما از آن‌ها خاطره‌هاي خوبي دارند.


در اين چند صفحه ابتدا به ريز و درشت كمپاني هانا- باربرا و سپس به تعدادي از كارتون‌هاي اين كمپاني كه از تلويزيون ما پخش مي‌شد، پرداخته‌ايم. كمبود جا باعث شد بعضي از كارتون‌ها از قلم بيفتند.

همه‌چيز درباره كمپاني هانا- باربرا

خدا را صدهزار مرتبه شکر، ما باقی ماندة نسلی هستيم که از همان اول ياد گرفت، تنها سرگرمی‌اش برنامة کودک و نوجوان تلويزيون است و با شخصيت‌هايی مثل گوريل بنفش پانزده متری و يوگی خرسه و بيگلی بيگلی و اين‌ها آشنا شد که آن موقع مرتب از تلويزيون پخش می‌شد.
چقدر آدم‌های خوشبختی بوديم و قدرشان را نمی‌دانستيم. اين را هم نمي‌دانستيم كه فقط ما با گوريل انگوري و رفقايش زندگي نكرده‌ايم. بلكه اين کارتون‌ها و شخصيت‌های محبوب‌شان، تقريبا برای بچه‌های دو دهه60 و 70 سراسر جهان آشنا هستند و رفتارها و تکيه کلام‌های اين ‌شخصيت‌ها توی فرهنگ عمومی‌شان نفوذ کرده.
اين مطلب (هرچند ناقص و خلاصه) علاوه بر اين که پر از آمار و اطلاعات دربارة اين کمپانی «غريبه آشنا»ی تهية کارتون است، اشاره‌ای دارد به مؤلفه‌ها و نشانه‌هايی که از دل فرهنگ روز و پاپ آن موقع بيرون آمده و روی اين کارتون‌ها و شخصيت‌هايشان تأثير گذاشته و يا برعکس، از دل اين شخصيت‌ها و طرز حرف زدن شان بيرون آمده و به جزئی جدانشدنی از فرهنگ عامة مردم جهان تبديل شده.
نوشتن دربارة کمپانی توليد کارتون «هانا-باربرا» از يك طرف، كار ساده‌‌اي است و از يك طرف كاري سخت، يعني از همان كارهايي كه به‌اش مي‌گويند سهل و ممتنع. به اين دليل ساده است، چون می‌توانی از آمار و اطلاعات فت و فراوان اينترنتی استفاده كني و خلاص.
اما فكر مي‌كنيد اين‌طوری حق مطلب ادا می‌شود؟ آن هم براي ما كه تا ذهنمان ياری می‌کند و تصاوير تقريبا محو کارتون‌های دوران بچگی را به ياد می‌آوريم، فرم و طرح‌های حالا آشنای «هانا-باربرا» برايمان تداعی می‌شود و اصلا بيشتر همان نوع طراحی، به عنوان کارتون در ذهنمان حک شده.
حتي شخصيت‌های خوب قصه‌ها با شمايل قابل اعتماد گاليور و يا ظاهر مرتب و باوقار يوگی خرسه يا بيگلی بيگلی با آن کلاه و پاپيون (مثل بازيگران دورة کلاسيک سينما) همراه با لبخندی کج در ذهنمان نقش بسته‌اند و شخصيت‌های شرور را با چانه‌هايی کشيده مثل کاپيتان ليچ و يا سبيل‌های نازک مثل شخصيت‌های منفی «يوگی و دوستان»، به ياد می‌آوريم.
اگر صدای دوبلورهايشان را فراموش نمی‌کنيم و هی می‌گوييم دوبلة کارتون‌های جديد چنگی به دل نمی‌زند، به خاطر لجبازی و نوستالژی بازي‌مان نيست. چون صدای اصلي اين شخصيت‌ها هم متعلق به کمدين‌های مشهور آن موقع آمريکا، نابغه‌هايی مثل دان مسيک و داس باتلر بوده که ضمن گويندگی و تيپ‌سازی‌های بی‌نظيرشان، داشتند پاية فرهنگ پاپ محاوره‌ایِ كشورشان را می‌ساختند.
دوبلورهای فهيم ما هم اين نکته را به درستی گرفته بودند و داشتند پا جای پای آن استادان می‌گذاشتند. يادگارشان هم جمله‌ها و عبارت‌هايی است که هر کدام روح و نبض زمانه را در خودش دارد و هنوز هم آن‌ها را در فرهنگ محاوره به کار می‌بريم.
شکل لوگوی مشهور اين کمپانی روی تيتراژ شروع «ماجراهای گاليور» و «گوريل انگوری» و اين اواخر «لوک خوش شانس» (با اين که آن موقع خواندن حروف انگليسی برای ما سخت بود) جايی در اعماق ذهنمان باقی ماند تا وقتی اين روزها ديديم‌اش، آن را ميان لوگوهای مختلف به ياد بياوريم و با اين که کارتون‌هايی مثل «اسکوبی-دو» هيچ وقت از تلويزيون‌مان پخش نشد اما از فرم قصه‌ها، سر و شکل کاراکترها، طرز لباس‌ها و راه رفتن و هزار و يک چيز ديگر حدس بزنيم که شبكة «كارتون نت‌ورك» و «هانا-باربرا» دستشان توی يک کاسه است.

[eMer@lD]

كارتون‌هاي مهم هانا- باربرا
اولين مجموعه کارتونی مشترک ويليام هانا و جوزف باربرا سال1940 ساخته شد و شخصيت‌هايش موش و گربه‌ای بودند که بعدها به عنوان تام و جری شناخته شدند.

اين مجموعه کارتونی با قسمت‌های کوتاه مدتش بارها برندة جايزة اسکارشد.



نماشي راف وردي

اولين نمايش تلويزيونی «هانا-باربرا» که سال1957 از کانال ان‌بی‌سی پخش شد. راف، گربه‌ای بود با صداي دان مسيک و رِدی يک سگ با لهجة غليظ جنوب آمريکا که داس باتلر مشهور به جايش می‌گفت.


نمايش يوگي خرسه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين اولين مجموعه کارتونی «هانا-باربرا» بود که شخصيت‌هايش با تيپ گويی صداپيشه‌ها حرف می‌زدند و اين كار را در ساير آثار مشابه (كه به کارتون‌های راديويی معروف بودند) باب کردند.
اوايل يوگی خرسه، يکی از شخصيت‌های فرعیِ مجموعه کارتونیِ «نمايش هاکلبری هوند» بود و بعدها آن‌قدر محبوب شد که هانا و باربرا تصميم گرفتند، يک نمايش ويژه برايش ترتيب بدهند، طوری که بسياری از کاراکترهای اصلی و محبوب «هانا-باربرا» مثل کوييک درامک گرا (اسب هفت‌تيرکش در سری «يوگی و دوستان») و اسناگلپوس (شير صورتی رنگ) توی اين مجموعه، شخصيت‌های فرعی شدند. بعدها «هانا-باربرا»، مجموعه‌های بسياری ساخت که شخصيت اصلی‌اش يوگی خرسه بود مثل «يوگی و دوستان».
فلينستن ها( عصر حجر)


موفق‌ترين و محبوب‌ترين مجموعه «هانا-باربرا» که دنباله‌های بسياری بعد از اولين پخش تلويزيونی، برايش ساخته شد.
فردی فلينستن و همسرش ويلما و همسايه‌شان بارنی رابل و همسرش بتی در شهری به اسم «بِدراک» در عصر حجر زندگی می‌کنند و هر امکانات و تکنولوژی‌ای که به فکرتان برسد در اختيار دارند
اما از نوع سنگی‌اش! بعدها فردی صاحب دختری می‌شود به اسم پيبلز و بارنی صاحب پسری می‌شود به نام بم‌بم.

[eMer@lD]

نگاهي به دوران افول كمپاني هانا ـ باربرا
بازار پخش تلويزيونی طی دو دهه60 و 70 در مشت «هانا-باربرا» بود و به خاطر همين خيالشان حسابي راحت بود و دائم هزينه‌هاي توليد كارتون‌هايشان را كاهش مي‌دادند.

مثلا در اواسط دهه70، هزينة يک قسمت 22 دقيقه‌ای (30 دقيقه با آگهی‌های تجاری بين‌اش) مجموعه‌اي حدود 45 هزار دلار مي‌شد كه برابر بود با هزينة ساخت يک قسمت 8 دقيقه‌ایِ سریِ «تام و جری» در اواخر دهه40.
خلاصه هانا باربرايي‌ها بدجور رفته بودند تو نخ پول درآوردن. ولي غافل از اين كه اين خساست بعدها بدجور مي‌گذارد توي كاسه‌شان. اين صرفه‌جويي در هزينه، ناخودآگاه باعث شد از جلوه‌های بصری و رنگ و لعاب توليدات کمپانی کاسته شود.

هانا و باربرا آن قدر که به قصه‌ها، ديالوگ‌ها و موسيقي كارتون‌ها توجه داشتند به کيفيت‌های بصری اهميت نمی‌دادند. تم‌های آشنا و الگوهای تکراری استادان ديگر بيشتر از اين جواب نمی‌داد و منتقدين پنبه‌زنی‌هايشان را شروع کردند.
از طرف ديگر نمايش‌های کمدی شنبه شب‌هاي شبكه‌‌هاي مختلف تلويزيون، به هجو و پارودی شخصيت‌های محبوب «هانا-باربرا» پرداختند، برنامه‌هايی مثل «هاروی بردمن» که حتی نامشان هجو مسخره‌آميز شخصيت‌های هانا و باربرا بود و الگوهای نخ نما شدة اين كمپاني را مسخره می‌کرد.
اين اتفاقات همزمان شد با تغيير قابل ملاحظة شيوة توليد كارتون در دهه80. در آن زمان داستان‌ها و شخصيت‌ها بر اساس اسباب بازی‌های اکشن و محبوب بچه‌های آن دوره طراحی مي‌شد. از آن به بعد مجموعه كارتوني مثل «تاندرکتز» بين بيننده‌های تلويزيونی حرف اول را می‌زد و هانا و باربرا مقابل اين موج جديد انيميشن کم آوردند.
آن‌ها در اين دهه، خالق آثار بی رمقی مثل «اسمارفز» و«اسنورکز» (که اوايل دهه70 جمعه‌ها بعدازظهر از شبکه1 خودمان پخش می‌شد) بودند. «هانا-باربرا» رفته رفته گرفتار مشکلات مالی شد و ترجيح داد که توليداتش در خارج از خانه و در نمايندگی‌هايشان در ژاپن و فيليپين يا تايوان انجام شود.
به خاطر همين بسياری از طراحان و نويسندگان کمپانی، آن‌جا را ترک کردند و شرکت «تافت برودکستينگ» (مالک وقت «هانا-باربرا») در سال1990 ورشکسته شد و «هانا-باربرا» را برای فروش گذاشت.
احيای دوباره
بلافاصله بعد از ورشکستگی، شركت «ترنر برودکستينگ» اين شركت را خريد تا سر و ساماني به‌اش بدهد. فرد سيبرت، تهيه‌کنندة تلويزيونی و رئيس اين شركت، استعداد عجيبی در احيای مجدد شرکت‌های ورشکسته داشت.

ناگفته نماند که او همان موقع شبکه‌های بزرگی مثل MTV و «نيكلدئون» را هدايت می‌کرد و در ضمن طرح لوگوی معروف MTV کار او است. سيبرت، انيماتورهای جديدی را به کار گرفت تا به کاراکترهای آشنا و قديمی «هانا-باربرا»، رنگ و جلوة تازه‌ای ببخشد، به همين خاطر سری‌های جديدی از يوگی و تام و جری در اوايل دهه90 ساخته شد، اما همزمان مجموعه‌هاي زيادی مثل «آزمايشگاهِ دکستر» يا «جانی براوو» توسط اين کمپانی (که حالا نامش شده بودCartoon Network Studio) ساخته شد که هيچ ارتباطی با شخصيت‌های مخلوق هانا و باربرا نداشتند.
بعدها کمپانی‌های ترنر و برادران وارنر (اولين حامی هانا و باربرا!) با هم ادغام شدند و ساختمان «هانا-باربرا» رسما تخته شد. آخرين محصول کمپانی با برچسب شناسايی «هانا-باربرا» سری جديد «اسکوبی-دو» است که درست پيش از مرگ ويليام هانا ساخته شد.
بعد از مرگ هانا، کمپانی کاملا جذب وارنر شد. جوزف باربرا هنوز هم به عنوان تهيه‌کننده در کمپانی برادران وارنر فعاليت می‌کند. او هنوز به کاراکترهای مخلوق خودش و هانا، اعتقاد قلبی دارد و همچنان در توليد مجموعه‌های جديدی از «اسکوبی-دو» يا «تام و جری» همکاری دارد، کارتون‌هايی که با همان الگو و فرمت قديمی و موفق «هانا-باربرا» شکل می‌گيرد و طرفداران زيادی در سراسر دنيا دارد

[pedram_ashena]

مطمئنی این لینک مربوط به این کارتونه؟؟؟؟!!!

تصحيح كردم.امان از دست تبليغات.همه جا ادم را گمراه ميكنند

[eMer@lD]

ناکجا آباد آق يوگي!
هانا- باربرا در سال 1973، کلکسيوني از کاراکترهايي را که تا آن‌موقع در مجموعه‌هاي توليدي خودش خلق کرده بود، در يک کشتي پرندة فانتزي به سرپرستي يوگي خرسه
(Yogi Bear)، دور هم جمع کرد و مجموعة تلويزيوني «يوگي و دوستان» را سر و شکل داد.

در اين مجموعه، رفقا در جست‌وجوي سرزميني بودند که از هرگونه آلودگي و جنايت پاک باشد. براي همين در هر اپيزود با يکي از بدمن‌هاي منفور مثل آقاي وندال، آقاي آلوده (Mr. Pollution) ، برادران حسد ( the Envy Brothers ) و... مقابله مي‌کردند.
کشتيِ دار و دستة يوگي و هدف آن‌ها براي يافتن سرزمين موعود، اشاره‌اي مستقيم به داستان حضرت نوح (ع) دارد. جالب است که بسياري از بيننده‌هاي هميشگي و متعصب مجموعه‌هاي تلويزيوني دهه 1960 و 1970، اين يکي را به خاطر مدت زمان نسبتا طولاني هر اپيزودش (حدود سي دقيقه با آگهي تجارتي) و اين که بيش از حد در هر قسمت سعي داشت پيام اخلاقي بدهد، نپسنديدند!
قبل از انقلاب، مجموعه‌هاي جداگانة کاراکترهاي يوگي و دوستان همگي دوبله شده و از تلويزيون پخش مي‌شد. اما بچه‌هاي بعد از انقلاب، اين شخصيت‌هاي معروف هانا - باربرا را يکجا و فقط در همين کشتي چوبي پرنده ديده‌اند و مي‌شناسند.
به همين دليل، خيلي از کاراکترها و خصوصيات آن‌ها فراموش شده؛ کاراکترهايي که زماني بر و بچه‌هاي تخس دهه 1960 و 1970 با آن دنيايي داشتند و خصوصيات و تکيه‌کلام‌هاي اين شخصيت‌ها، جزئي از فرهنگ پاپ شده بود.
يوگي و بوبو
( Yogi Bear and Boo Boo Bear )
وقار و خوش‌لباسي يوگي خرسه، ناخودآگاه شمايل هنرپيشه‌هاي کلاسيک هاليوود را تداعي مي‌کند (انتخاب صداي ناصر طهماسب براي اين کاراکتر خاص، براي خودش نکته‌اي است). کلاه و يقه و کراوات يوگي در مقابل تيپ شلخته و بدون لباس زوج هميشگي‌اش بوبو خرسه، توي چشم مي‌خورد. اين کاراکترها اولين‌بار در مجموعة هاکلبري هوند (the Huckleberry Hound Show)، در سال 1958 در تلويزيون ظاهر شدند و نقش فرعي داشتند، اما کمپاني هانا - باربرا در 1961 يک مجموعة مجزا برايشان ساخت و نامش را The Yogi Bear Show گذاشت.

اسم يوگي (Yogi Bear) از نام ستارة بيسبال آن موقع يوگي برا (Yogi Berra) گرفته شده است. برخلاف يوگي که هميشه دوست داشت باهوش‌تر از آن‌چه هست به نظر برسد، همراهش بوبو، بي‌خيال بود. اين زوج بعد از پخش Yogi’s Gang ، در مجموعه ‌هاي زيادي مثل Yogi’s Space Race
در 1978 و Yogi’s TreasureHunt در 1985 ظاهر شدند.
اوگي داگي و داگي د د ي
( Augie Doggie and Doggie Daddy )
زوج سگ پدر و پسر مجموعه که خيلي خاطر يکديگر را مي‌خواهند، اولين بار توسط هانا - باربرا در مجموعة The Quick Draw McGraw Show ظاهر شدند.
داگي ددي به سبک اجرا کنندة نمايش‌هاي مشهور تلويزيوني و به‌خصوص جيمي دورنات حرف مي‌زند و دلش مي‌خواهد «پسر عزيزش» اوگي داگي که تقريبا غيرقابل کنترل است به بهترين شيوة ممکن بزرگ شود.
ابتدا جاي اوگي داگي، داس باتلر حرف مي‌زد و دائم تکرار مي‌کرد: «پدر عزيزم» اما بعدها پاتريس زيمرمن جايش را گرفت. داگ يانگ نقش داگي ددي را مي‌گفت.
هاكلبري هوند
( Huckleberry Hound )

سگ ساده و متيني به رنگ آبي که يک پاپيون قرمز ساده بسته و کلاه دارد. هاک، دومين ستارة هانا - باربرا بعد از نمايش Ruff and Reddy Show در اواخر دهه1950 بود. هــاکلبري هــوند، هـمراه يـوگي و بوبو و قسمت‌هاي مربوط به پيکسي و ديکسي، مجموعه The Huckleberry Hound Show را تشکيل مي‌دادند. اين قضيه تا سال 1961 که نمايش يوگي و بوبو جدا شد و نمايش هاکي ولف و دينگ اِ لينگ
( Hockey Wolf and Ding a Ling ) جايش را گرفت، ادامه داشت.
داس باتلر که بسياري از کاراکترهاي هانا - باربرا را با صداي جادويي و با تيپ‌هاي متفاوت گفته است، هاک را با لهجة کشدار جنوبي مي‌گفت تا شخصيت ساده و روستايي‌مآب هاک بيشتر مشخص شود. (انتخاب اسم هاکلبري براي اين کاراکتر، اداي دين هانا و باربرا به شخصيت داستاني هاکلبري فين است.) هاک مرتب تکيه کلام «اُ ما دارلينگ، کلمنتين» را مي‌گفت. کاراکتر هاک بعد از نمايش يوگي و دوستان در مجموعة Yogi’s Space Race هم تکرار شد.
والي گي تور
( Wally Gator )
اين تمساح با کلاه صورتي و يقة سفيد، يکي ديگر از کاراکترهاي مشهور هانا - باربرا است. والي گي‌تور که اسمش براساس واژة Alligator انتخاب شده، مادامي که در باغ وحش آقاي تويدل (با صداي دان مسيک) مشغول است هيچ غمي ندارد.
اما آقاي تويدل هميشه مواظب بود که والي گي‌تور از روي کنجکاوي از آن جا بيرون نرود .
Wally Gator يکي از بخش‌هاي سه گانة Touch Turtle & Dum Dum, Hardy Har Har, Lippy the Lion بود که در سال 1962 نمايش داده مي‌شد.
كوئيك درامك گرا و بابالويي
(Quick Draw McGraw and Baba Looey )

کوئيک درا، اسب شش‌لول‌بندي است که ظاهرش مثل وسترن هاي کلاسيک سينما است و با گويش و لهجة داس باتلر، به سرعت شمايل جان وين در ذهنمان نقش مي‌بندد (چيزي که در دوبلة هوشمندانه و خوب صادق ماهرو هم رعايت شده).
الاغ مکزيکي‌الاصلي هم به نام بابالويي که باز هم داس باتلر با صداي افسانه‌ايش اين‌دفعه آن را با لهجة مکزيکي گفته است، همراه هميشگي کوئيک درا است. اين زوج، اولين بار در سال 1959 و در سومين کارتون معروف هانا - باربرا،Show The Quick Draw McGraw، ظاهر شدند.
نام بابالويي براساس ترانه‌اي به اسم «Babalu» که در سريال تلويزيوني I Love Lucy توسط دنسي آرناز در دهه 1940 خوانده مي‌شد، انتخاب شده است. کوئيک درا در بعضي قسمت‌ها مثل زورو لباس مي‌پوشيد و به تقليد از او براي حمله به دشمنان از طنابي آويزان مي‌شد و فرياد مي‌زد «El Kabon»: که دوبله شد: «کابونگت مي‌کنم!» با اين که بابالويي در خيلي از کارها باهوش‌تر از کوئيک درا بود، اما به کوئيک درا ايمان قلبي داشت و مي‌خواست مثل او رفتار کند، رابطه‌اي که يادآور دُن کيشوت و سانچو پانزا است.
اسنگلپوس
( Snagglepuss )
اين کاراکتر، مخلوق هانا – باربرا، شير صورتي رنگي است که اولين بار در سال 1959 در نمايش تلويزيوني کوئيک درامک گرا ظاهر شد و بعدها در نمايش يوگي خرسه، قسمت مجزايي شد.
اسنگ شير کوهي است و در غار زندگي مي‌کند. داس باتلر به جاي اسنگلپوس با گويشي شبيه به شير ترسوي داستان جادوگر شهر اُز (که برت لار با صداي آرام و کشدار جاي آن حرف زده است) حرف مي‌زد.
در بعضي قسمت‌ها، شکارچي ريزنقشي به نام ميجر ماينر (Major Minor)، اسنگ را تـعقــيب مــي‌کـرد کــه يادآورشکارچي باگزباني بود.


پيتر پوتاموس
( Peter Potamus )
اولين نمايش تلويزيوني اين اسب آبي بزرگ بنفش رنگ، با لباس مخصوص جهانگردهاي انگليسي، ســال 1964 بــود در کــنار دو اپيــزود ديــگر
Yippee Yappee & Yahooey, Breezly & Sneezly. پيتر و همراهش سوسو( SoSo که يک ميمون است)، عشق گشتن دور دنيا با بالن بودند. پيتر براي مخالفت با هر کسي، از تکنيک قوي «هيپو هاريکين» استفاده مي‌کند که همان باز کردن بيش از حد دهانش است.
ماگيلا گوريلا
( Magilla Gorilla )
در اولين نمايش تلويزيوني‌اش بين سال‌هاي 1964 تا 1967، ماگيلا کاراکتر اصلي بود و شخصيت‌هاي ديگري مثل ريکوچت ربيت ( Ricochet Rabbit ) در همين نمايش خلق شدند.
ماگيلا، گوريلي است که در فروشگاه حيوان هاي اهلي آقاي پيبلز، براي فروش گذاشته شده، اما هر کس او را مي‌خرد سريع مرجوعش مي‌کند. اُجي(!oh Gee) دختري بود که آرزوي خريدن ماگيلا را داشت ولي پول کافي براي خريدن نداشت. هميشه در پايان هر قسمت نوشته مي‌شد.

«Will Try Again Next Week!» اگر يادتان مانده باشد، ماگيلا توي کشتي پرندة يوگي، مســؤول راه انـــدازي موتورخانه بود.
اسكيدلي ديدلي
( Squiddly Diddly )

اختاپوسي با کلة گرد و کلاه ملواني که در پارکي به اسم Bubble Land که در زير آب واقع است و شبيه دنياي زير دريا است زندگي مي‌کند.
اولين بار در The Atom Ant / Secret Squirrel Show ظاهر شد. اسکيد دوست داشت از سرزمين بابل لند فرار کند و ستارة موسيقي شود، اما هميشه با مخالفت رئيس بابل لند مواجه مي‌شد.
نقل از همشهری جوان

[Milad_Sky]

آخیییییییییی
با این تاپیک منو یاد دوران شیرین کودکی انداختید
با کارتون های فراموش نشدنی مثل:هاچ زنبور عسل، یا یه کارتونی بود که توش یه مورچه بود که من خیلی این دوتا کارتون رو دوست داشتم
کودکی کجایی که یادت بخیر!!!