جهنـــــمـﮯ بـپـــا میــــکنــد
دلــــــــم / ..
وقـــــتـﮯ
شـــــــعرﮯ بیــــــاید و
تــــو
میــــــان آن نبــــاشــــﮯ .. / .
جهنـــــمـﮯ بـپـــا میــــکنــد
دلــــــــم / ..
وقـــــتـﮯ
شـــــــعرﮯ بیــــــاید و
تــــو
میــــــان آن نبــــاشــــﮯ .. / .
دستانت ، حلقه میزنند به دور کمرم ...!
این تنها <پــرانتـز> دوست داشتنی ِ زندگی ِ من است ...!
****
در آغوشت که جا ميگيرم ، عميق تر گناه ميکنم !
من اين جهنم را که هواي ِ بهشتي دارد !
با هزاران بهشت ِ خدا ، که بي تو هواي ِ جهنم دارد.. عــــوض نــميـکنـم ...!
نفس نمی کشد، هوا
قدم نمی زند، زمین
سکوت می کند، غزل
بدون تو ...!!
دیگران٬ قاضی دل ما شدند و ندانستند که "تو "
حقِ هیچکس نیست.
عدالت همین است
که "تو "بخندی و بمانی
و من تمام شوم
در ماندنِ خنده ات
گفتی ٬گِله دارم
از خدایت
اعتراضی وارد نیست
حکم اجرا شد !
( باران رنجبر )
خط خطي مشقاي شب ، جريمه ي عشق تو بود
تو دفتر خاطره ها ، آخر گريه خنده بود
تو پيچ و تاب دالونا ، تو غربت خيابونا
آوازه خون شب شکن ، ما بوديم و عشق به خدا
مـن و تــو
حآدثـ ِ ایے بودیمـ ،
تــآ رُخ دَهیمـ
در آغوش ِ همـ !
قشـــــنگ مــیرقصـــی
در دسـتان باد
وقتی میــــخواهی
به هرســــمتی که بـــاد میـــرود ، بـــروی
.
ومن
محـــو تماشــــای باد
که چه وقت ســـــوی من می آید .....!!
![]()
کســــی بــــه در کوبیــــــــد
بلنــــــــد شد
موهـــــــــایش را مرتبـــــــ کرد
در را بــــــــاز کرد
بـــــــــاد بود
برگشتـــــــ
آشفته مــــــو
ﺧﯿﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎ
ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ
ﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ !
ﺳﺠﺎﺩﻩ ﭘﻬﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﺒﻠﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ
ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ
چشم هايم
دور تا دور تو را
ديواري بلند کشيده اند
که ...
باورکن! دست خودم نيست ...
اگر مي خواهي سرک بکشي بيرون
بايد پا بگذاري روي نگاهم
و بالا بروي ...
بگذار عزيزم !
راهي جز اين نيست ...!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)