راستی یه ساله تو خونه زخم زبون زیاد شده
اسمتو دیگه نمی گم واژه ی اون زیاد شده
همش می گن اون که می گفت دیوونته ، عاشقته
بمیری ام سراغتو نمی گیره بگه چته
راستی یه ساله تو خونه زخم زبون زیاد شده
اسمتو دیگه نمی گم واژه ی اون زیاد شده
همش می گن اون که می گفت دیوونته ، عاشقته
بمیری ام سراغتو نمی گیره بگه چته
هر دم از درد به نالم که فلک هر ساعت
کندم قصد دل ریش به آزار دگر
باز گویم نه در این واقعه حافظه تنهاست
غرقه گشتند در این بادیه بسیار دگر
روز و شب فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا فارق از احوال دل خویشتنم
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
ناز بنياد مكن تا نكني بنيادم
مي مخور با همه كس تا نخورم خون جگر
سر مكش تا نكشد سر به فلك فريادم
زلف را حلقه مكن تا نكني در بندم
طره را تاب مده تا ندهي بر بادم
يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نكني ناشادم
رخ برافروز كه فارغ كني از برگ گلم
قد برافراز كه از سرو كني آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزي مارا
ياد هر قوم مكن تا نروي از يادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در كوه
شور شيرين منما تا نكني فرهادم
رحم كن بر من مسكين و به فريادم رس
تا به خاك در آصف نرسد فريادم
حافظ از جور تو حاشا كه بگرداند روي
من از آن روز كه در بند توام آزادم
من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانۀ مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته . انداخته است
چند تن خواب آلود . چند تن ناهموار
چند تن نا هشیار
شاعر: نیما یوشیج
رستني ها كم نيست
من و تو كم بوديم
خشك و پژمرده و تا روي زمين خم بوديم
گفتني ها كم نيست
من و تو كم گفتيم
مثل هذيان دم مرگ از آغاز چنين درهم و بر هم گفتيم
ديدني ها كم نيست
من و تو كم ديديم
بي سبب از پائيز جاي ميلاد اقاقي ها را پرسيديم
من که می دانستم شبی عمرم به پایان می رسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد
من که می دانستم که تا سرگرم بزم و مستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم وشتابان می رسد
پس چرا عاشق نباشم
من نه خوش بینم نه بد بینم
من همان شد و هست و شود بینم
عشق را عاشق شناسد زندگی را من
من که عمری دیده ام پایین و بالایش
تف بر صورتش لعنت به معنایش
شكل ديوار ، سنگين و خاموش
درهم فتاد دندانه ي كوه
سيل برداشت ناگاه فرياد
فاخته كرد گم آشيانه
ماند توكا به ويرانه آباد
رفت از يادش انديشه ي جفت
كه تواند مرا دوست دارد
وندر آن بهره ي خود نجويد ؟
دروغ نمی گم بهتون ولا شدم عاشقتون
شاه پری . شعر و جنون !قدر من تو خوب بدون
عاشق شدی و خبر نداری
دیگه تو بی قراری ! آروم قرار نداری
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)