تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 82 از 137 اولاول ... 327278798081828384858692132 ... آخرآخر
نمايش نتايج 811 به 820 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #811
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    اشک هایم را بهانه ای می کنم تا باز بنویسم از عشق ....آری از تو ....از تویی که تمام ثانیه های من شده ای یا بهتر است بگویم نام لحظه هایم اسم مبارک توست .خانه هنوز در حسرت بوییدن عطر تن توست تا مگر شوقی به سر گیرد و جامه ی غم برون کند .عادتی به نام انتظار در من ریشه دوانده است و هر لحظه شیرین تر از قبل است چرا که به فراسوی نگاه زیبای تو مرا نزدیک می کند .می خواهم نزدیکتر از قبل شوم ...آنقدری که قدم هایم بر روی جای پاهایت و دستانم در دستانت و لبخندم در مقابل چشمان دلربای تو هویدا شود ....می مانم زیرا که می دانم انتهای جاده رسیدن به خوشبختی است.

  2. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #812
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    شاید که سال ها بگذرد ... شاید که دیگر دنیایی وجود نداشته باشد ...شاید دیگر زمستان بیاید ولی مهمانیش ابدی گردد و رنگ بهار برای همیشه از دیده برود ...شاید طنین خستگی در کوچه ها بپیچد و آواز دلربای نغمه خوانان برای همیشه خاموش شود...شاید دیگر واژه ای به اسم دوست داشتن در بین کسی نباشد و غریبه گرددشاید درختان و گنجشک ها هیچ گاه با هم به توافق نرسند و سکونت گاهی برای آنها نماند ...شاید ...اصلا شاید همه چیز دگرگون شود !ولی تو نترس .... زیرا با نابودی همه ی اینها ذره ای از عشق من به تو تغییری نخواهد کرد و به صعود خود ادامه خواهد داد عزیز من

  4. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #813
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    میــدانم این روزهـــا پر از دلتنــگی منی!
    خودخـــــواهی نمیــــکنم بـــــاور کـــن مـــن از تو لبریزتر از دلتنـــگی ام
    و تنـــها امیـــد دسـت های تنـــهای مـــــــــن ،نفســهای گـــرم تـــوست
    که مــــرا گرم میکند
    و مـــن ایــنجا ، فقـــط شــعر میـــخوانم تـــا تــو بیــــایی و مــن هـــــم
    وصــال را تصـــور کنم...
    اینـــجا ، شـــب ها هنـــوز هــم بــا خـــاطره ندیـــدنت خوابــم را بهبود میدهم
    وچـــــشم به راه تــــــو هستــــم تا وقتـــی می آیـــــی
    گـــل هـــای سرنــکشیده در قلـــبم را بپـــایت پرپر می کـــنم
    و منتــظرم
    تا صبـــحی بــیاید تــو را ببـــینم و دسـتان زخمی از تنــهاییت را
    با بوســه هایم مـــداوا کنــــم.
    بـــاور کــــنی یا نه دیـــگر چه فرق میـکند؟
    مـــن تنــها مــسافر جامـــانده از زمانـــم تا اینجا بمــانم و تورا بــــه
    بهشتی بی غصه بدرقــــه کنم.
    میــــــدانم تا تو هستـــي سراچه کوچه دلم غرق نوری عجیب میشود
    و من كنار تو خواهـــــم مـــــاند و تاهميشه ستـاره ها را
    بیـــدار خواهــــــــم کرد.


  6. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #814
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    از من دور نشو عزیز ..
    فقط تویی که رهایم نمی کنی در تنهایی شبهایم
    هر جا که هستم می بینم تو را
    حس می کنم تو را همه وقت در کنار خود
    تو بامنی .تو عشق منی .چیزی شبیه عمر. آری تو جان منی
    خوشم که هر لحظه با منی
    اما چه سود؟
    فقط در خیال منی ...


  8. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #815
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    و تو فقط گفتی: « پرواز را به خاطر بسپار که پرنده مردنی‌است »
    مانده ام با یک خانه پر از بوی تو...
    نگاهم به هر طرف که می رود تو را می بیند...
    جای خالی ات خیلی آزارم می دهد...
    آزرده می شوم و دلتنگ...
    دلتنگ تو... دلتنگ حرفهایت... دلتنگ آغوش گرمت... دلتنگ بوسیدنت حتی...
    آزرده ام از دیدن روزهای تلخ بی تو بودن و آزرده که می شوم به همه می پرم
    تو نیستی و جای تو را هیچ خدایی پر نمی کند...
    از تنهایی می ترسم
    سایه ای می آید و می رود... می ترسم بیاید و بماند...
    نگاهش نمی کنم... خودم را مشغول می کنم... ولم نمی کند...
    خانه ی خالی دیوانه ام می کند... هوایی ام می کند...
    روزی هزار بار خودم را دلداری می دهم و باز نمی شود...
    کابوس می بینم...
    توی خوابهایم نیستی، تعبیرشان اما... نمی دانم...
    می لرزم

  10. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #816
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض


    به نام خدا

    اي تنها مسا فر سرزمين دلتنگيهايم.
    اي تنها ماواي لحظات من.
    اي تپش اميد در وسعت بيکرانه غمهايم خالصانه مي پرستم تو را و تنها به خاطر تو نفس مي کشم
    به زندگي عشق مي ورزم تا روزي که از قفس تن و دنياي خاکي آزاد شوم و در آغوش ، تو را گيرم.

    باور کن هم نقس شيرين زبانم تو کسي هستي که ستاره هاي آسمان بي تو خاموشند و با آمدن تو باز چشمک مي زنند.
    نمي دانم تو چه هستي ؟ که هر وقت گريه ام مي کني ابرهاي آسمان از عاطفه و عشق بر من مي بارنند و با خنده تو احساس مي کنم خورشيد در کنار من است .
    تا وقتي که غمگيني بزرگترين غصه هاي عالم به دوش من است. و اشکي به امتداد آسمان دلتنگي سهم من از زندگي است.
    من از توفقط بها نه اي مي خواهم براي گريستن.دلم برايت تنگ است. من براي تو مي نويسم از زندگي از عشق از عاشقي و از دل ديوانه ام.

    نگاههاي دلنشين تو دلم را پاک کرد.و از آن لحظه تا کنون در عشقت مي سوزم .
    قلبم به ياد تو مي تپد و و نگاهم تو را مي جويد.هنگامي که زندگيم به شبهاي تيره و تار شباهت داشت و زماني هنگامي که مرگ را از ديده گانم به خود نزديک مي يافتم عشق تو در آسمان تيره و ظلماني وجودم طلوع کرد ودر عشق مقدس تو زندگي از دست يافته ام را يافتم

    وجود تو نگاهه تو آغوشه تو هر کدام رشته عمر مرا بدست گرفته و طراوت و شيريني بر زندگيم بخشيده است
    قلب و روح من به آرزوي تو زنده خواهد ماند

    امشب غريبا نه در ظلمت و در خلوت تنهايي پيک غم را مي جويم غافل از آن که غم در من زندگاني مي کند امشب از هر نسيم که مي ورزد تو را مي پرسم و از تو خبر مي گيرم

    عاشقم عاشق ستاره صبح عاشق ابري سرگردان عاشق دانه هاي باران

    عاشق هر چه نام توست بر آن.

  12. 2 کاربر از BAZY MARG بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #817
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض


    ديگر براي اينکه گريه نکنم
    هيچ بهانه اي ندارم
    گريه گاهي رمز تدبير اشتباهات است
    کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگين نمي بستيم که وسط راه آنرا به زمين بياندازيم وراه را بدون آن ادامه بدهيم
    زندگي بدون عشق اينقدرخاليست که بعضي مواقع حتي زودتر از سکوت مي شکند
    وتو اي کاش مرا مي فهميدي
    اماحالا که مي روي قرارميان ماهيچ ؛ ولي بگو به چه بهانه مي روي

  14. این کاربر از BAZY MARG بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #818
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض


    در خراب آباد دل بسي زيستم و با هر جام صبوحي او در صحنه زندگي مست شدم و مجنون نگاهش شدم .
    اسير كلامش شدم با نامش خود را تسلي دادم با يادش ماه و خورشيد را به يكديگر رساندم
    اما او چون غزالي كه از صياد گريزان است همواره از يادم گريزان است
    با چشمانم برايش كمند مي افكنم اما اين غزال بر باد سوار است و من نشسته برخاك .
    او هم آغوش افلاك من هم جوار خار دربر دلدار .

    در ساحل زيباي دلم كلبه اي ساختم حقيرانه و در وراي ذهنم حصاري ساختم تا دست تطاولگر زمانه ياد ش را از من به يغما نبرد .
    در دالان هاي خيال شمعي برافروختم تا سيرت زيبايش بر من متجلي شود .

    زورق گمگشته من در طوفان بي تو دوام نمي آورد .
    بادبانهايش تكه پاره تنش شكسته است .
    ليكن نمي خواهم تنها يادگارت هم در کشاکش ابرهاي لجوج فراموشي فنا شود

  16. #819
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض


    روزي به تو خواهم گفت

    روزي به تو خواهم گفت ازغربتم روزي که با ريزش برگها خزان زندگي من آغاز شد،آن روز که آفتاب گردان وجودم به سوي خورشيد دلت را آرزو مي کرد .
    آن روز که ابرهاي سياه وسفيد سراسرآسمان چشمانم را فرا گرفته بود وباران غم ازگوشه ي آن به کوير سرد گونه هاي استخوانيم فرو ريخت .
    آن روزهمه چيزرا در يک نگاه به تو خواهم گفت، آن گاه که سيلاب اشک هايمان يکي گردد

  17. این کاربر از BAZY MARG بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #820
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض


    سردي وجودت را با پاييزغم من دور ريز،به شانه هايم تکيه کن بگذار نغمه سبز بهار را در گوشهايت زمزمه کنم
    مي دانم مي دانم که از پاييز بيزاري امِّا من پاييز نيستم که آرزوهايت را به تاراج برم
    با من از درد هايت سخن بگو مي خواهم تورا بفهمم .مي خواهم تو شوم تا ديگر فراموشم نکني.

  19. این کاربر از BAZY MARG بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •