تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 82 از 131 اولاول ... 327278798081828384858692 ... آخرآخر
نمايش نتايج 811 به 820 از 1301

نام تاپيک: معرفي كتاب هايي كه خوانده ايم

  1. #811
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    هفته ای یک بار آدمو نمی کشه


    جی . دی . سالینجر
    امید نیک فرجام – لیلا نصیری ها





    کتاب مجموعه ای از 10 داستان کوتاه از سالینجر می باشد . در حقیقت سالینجر تعدادی داستان کوتاه داره که اصلا هم دلش نمی خواد به صورت کتاب چاپ بشن و وقتی هم ناشری اون 21 داستان را چاپ کرد آقای سالینجر با پیگیری بسیار اونها را از بازار جمع آوری کرد اما خوب متاسفانه یا خوشبختانه دست قانون کپی -رایت به کشوری مثل کشور ما نمی رسه .
    - لوییز تگ قاتی آدم بزرگ ها می شود : شرح زندگی یک زن امریکایی . هر چند می گن داستان ضعیفیه اما به نظر من خوب بود
    - ستوان با گذشت : یک سرباز قدیم داره یکی از ستوان های بامرام دوران جنگ را تعریف می کنه . خیلی قشنگ بود
    - هفته ای یک بار آدمو نمی کشه : سربازی هست که در دوران مرخصی است و قرار است عازم جبهه جنگ شود . قشنگ بود به خصوص آخرش
    - روز آخر مرخصی آخر
    - پسر سرباز در فرانسه
    - غریب
    3 داستان بالایی به ترتیب گوشه ای از زندگی قبل ، حین و بعد از جنگ 2 یک سرباز است که دوست برادر هولدن کالفید ناتور دشت است . هر 3 تاش هم داستان های خیلی قشنگیه
    - من خلم
    - شورش خاموش مدیسن
    این دو تا هم که رسما همون ناتور دشت و هولدن هستند . در حقیقت قبل از اینکه ناتور دشت به صورت رمان نوشته بشه طرح هایی از اون را سالینجر توی داستان های کوتاهش پیاده سازی کرده بوده . اگه ناتور دشت را نخوندین سراغ این کتاب نرین چون لذت ناتور دشت را از بین می بره . اما من به شخصه توی غالب داستان کوتاه شدیدا خوشم اومد ازش
    - طرفین ذینفع : دختر و پسر کم سن و سالی که برخلاف توصیه اطرافیان ازدواج می کنن . وای خیلی لطیف و قشنگ بود
    - الین : در مورد یک دختر قشنگ و ساده . این خیلی بد بود به نظرم در حد افتضاح


    جالبه بدونید سالینجر خودش هم مدتی سرباز بوده و اگه از جنگ داستان زیاد نوشته از نزدیک هم با اون اشنا بوده و اینکه پدرش یهودی اما مادرش مسیحی بوده

    در کل کتاب خوبیه بخونیدش البته به شرطی که قبلش ناتور دشت را خونده باشید

  2. 11 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #812
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    سلام

    خیلی وقت است می خوام بیام و کتابی معرفی کنم و دیگران را در لذت خواندن کتابی که دوستش داشتم شریک کنم اما حیف که فرصتی پیش نمی آید و گرفتاری مجالی نمی دهد. آخرین کتابی که خواندم و بی نهایت دوستش داشتم نمایشنامه ای دوست داشتنی از اریک امانوئل اشمیت بود به نام " خرده جنایت های زن و شوهری ". از اشمیت نویسندۀ فرانسوی آثار زیادی در ایران چاپ شده است. "یک روز قشنگ بارانی" ، "اسکار و بانوی گلی پوش"(آخ که چقدر دوستش دارم) ، "مهمانسرای دو دنیا" و.... از آن جمله کتابهای ایشان هستند که در ایران چاپ شده اند.

    "خرده جنایات های زن و شوهری" یک نمایشنامه است . یک نمایشنامه که فوق العاده جذاب و روان نوشته شده است. داستان درباره زن و شوهری به نام لیزا و ژیل است که وارد خانه ی خود می شوند. ژیل حافظۀ خود را از دست داده و سعی می کند با توجه به گفته های لیزا همسرش گذشته خود را بازسازی کند......

    یکی از محاسن کتاب نثر فوق العاده ی زیبای آن است. (اعتراف می کنم بعد از پل آستر عزیزم این نویسنده و کتابهاش جذاب ترین متن ها رو واسم داشتند).نمایشنامه اشمیت پر است از ظرافت های ادبی . رابطه ها و شکل دادن به آن ها مهمترین نقش را در پیشبرد روایت داستان دارند.شخصیت پردازی درست دو شخصیت اصلی داستان نقش مهمی در همراهی خواننده با کتاب اشمیت دارد. اشمیت در این نمایشنامه دست روی نقطۀ حساسی گذاشته یعنی روابط زناشویی و آسیب شناسی آن ها. درست مثل ژیل یکی از کاراکترها که خود در نمایشنامه نقش مردی بازی را می کند که کتابی با عنوان "خرده جنایات زن و شوهری" نوشته است.

  4. 15 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #813
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    حاجی آقا
    صادق هدایت

    حاجی آقا مردی برای همه فصول زندگی

    خیلی وقت بود که میخواستم در مورد این کتاب بنویسم اما خوب فرصتی دست نمی داد....تا امروز که چند ساعتی از بازنشستگی مرخصی گرفتم و تصمیم را عملی کردم.
    موردی که در باب این کتاب منو شگفت زده کرده،تسلط فوق العاده هدایت بر زبان محاوره ای مردم آن روزگاران است ؛استفاده به جا و درست کلمات و اصطلاحات و حتی تلفظ کلمات در زبان محاوره ای.
    نسبت به شخصیت پردازی خوب کارکترها نیز نمی توان بی اعتنا بود.به نظرم شخصیت پردازی به گونه ای بوده که هم با ذکرمفصل جزئیات رفتاری اشخاص و چه با چند جمله مختصر نویسنده توانسته به خوبی خصوصات آنها را به خواننده انتقال بدهد و کمک بسزایی در تصویر سازی خواننده از آنها می باشد.
    مورد دیگر چیره دستی هدایت است که به خوبی توانسته از طریق داستانش عقاید خود را درباره خرافه پرستی و جهل و نیرنگ و ریا و... به خوبی تجلی بخشد و بگوید تا چه حد از این بوقلمون صفتان متنفر است.
    در کل حاجی آقا شخصیتی است که می تواند الگویی جامع باشد برای نوعی از رفتار که در همه دوره های زندگی موجود است؛البته با این تفاوت که در هر دوره تاریخی جامه ای از هنجار های ان زمان را بر تن می کند.

  6. 11 کاربر از Asalbanoo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #814
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    1

    پيش فرض

    اخرین کتابی که خواندم : بازگشت شاهزاده کوچولو بود ... به همه ی کسانی که کتاب شاهزاده کوچولو - مسافر کوچولو - اثر سنت اگزوپری را خوانده اند پیش نهاد می کنم این اثر را نیز بخوانند ...

    مسلما نام فوئینتس را نیز شنیده اید و اثر معروف ان : " پوست انداختن " .. اما توصیه ی اکید من مطالعه ی " آئورا " اثر این نویسنده است .. یک شاهکار زیبا ... در این کتاب علاوه بر بیان عشق و کند وکاو مسایل مربوط به آن ، در واقع آموزشی برای درک زمان غیر خطی که فوئینتس استاد آن است

  8. 4 کاربر از dadashikoli بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #815
    داره خودمونی میشه arte's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    167

    پيش فرض

    خیلی وقت است می خوام بیام و کتابی معرفی کنم و دیگران را در لذت خواندن کتابی که دوستش داشتم شریک کنم اما حیف که فرصتی پیش نمی آید و گرفتاری مجالی نمی دهد. آخرین کتابی که خواندم و بی نهایت دوستش داشتم نمایشنامه ای دوست داشتنی از اریک امانوئل اشمیت بود به نام " خرده جنایت های زن و شوهری ". از اشمیت نویسندۀ فرانسوی آثار زیادی در ایران چاپ شده است. "یک روز قشنگ بارانی" ، "اسکار و بانوی گلی پوش"(آخ که چقدر دوستش دارم) ، "مهمانسرای دو دنیا" و.... از آن جمله کتابهای ایشان هستند که در ایران چاپ شده اند.


    گلهای معرفت
    اریک امانوئل اشمیت
    مجموعه ء سه داستان کوتاه از اشمیت است که من اسکار و بانوی گلی پوش را از این کتاب خونده ام. داستانی از بچه ای با بیماری لا علاج که مدت زیادی زنده نخواهد ماند به توصیه مامی رز زنی که به پرستاری و ملاقاتش میآید .به خدا نامه می نویسد و هر دو فرض میکنند که او هر روز چندین سال بزرگتر شده است... در این داستان نامه پایانی به خدا نامه ای متفاوت است...

    قصه دیگر میلار پا قصه ای است عرفانی بر اساس تعالیم بودایی و چیزی شبیه تناسخ ... چون خاطره گنگی از ان به یاد دارم توضیح بیشتری نمیدم

    اما قصه ای که به نظر من نکته ای خارج از معرفی یک کتاب دارد .« ابراهیم آقا و گلهای قرآن»

    به تمام کسانی که زندگی در پیش رو اثر رومن گاری را خوانده اند خواندن این داستان را توصیه میکنم. شباهت بسیار سرگذشت پسر بچه های دو داستان و پیر مر دهای مسلمان شما را به این فکر میندازه که آیا یکی از این دو نویسنده از دیگری الهام گرفته است....
    هر چند در قصهء رومن گاری شخصیت های بیشتری و جود دارند و در قصه ء اشمیت نفوذ شخصیت ابراهیم آقا در موسی آنقدر زیاد است که موسی زندگی اینده ء خودش را بر اساس طرز فکر ابراهیم اقا طرح ریزی میکند
    Last edited by arte; 04-02-2009 at 00:42.

  10. 7 کاربر از arte بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #816
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    ارواح

    پل استر
    ترجمه : خجسته کیهان

    این چند روزه بچه ها سه گانه ی نیویورک معرفی کردن و منم دیدم کتاب ارواح رو که دومین قسمت از این سه گانه است رو دارم ... بنابراین :

    داستان در مورد آقای آبی هست که به سفارش سفید مسئول مراقبت از سیاه میشه و ادامه ی ماجرا
    کتاب خیلی خوب شروع میشه ... زیبا ادامه پیدا میکنه ولی ضعیف به اتمام میرسه
    در واقع پایان بندی داستان زودتر از موقع لو میره ....
    با این حال کشش خاصی در روابط و شخصیت ها وجود داره که " ارواح " رو جذاب و خواندنی می کنه ... و مضامینی که اونو از رمان های پلیسی جدا میکنه ...
    ژرف اندیشی شاید تعریف خوبی باشه

    از اول کتاب دو تا فیلم از رومن پلانسکی تو ذهنم بود ... تنانت و شهرک چینی ها ... یه جوری که تا آخر کتاب " آبی " رو شبیه جک نیکلسون تجسم میکردم ... البته این شباهت های کتاب و فیلم ها جزچند مورد خیلی گسترش پیدا نمیکنن

    نکته هم اینکه اگه هنوز کتاب رو نخوندین ازخوندن خلاصه ی پشت جلد و البته مقدمه صرف نظر کنید

  12. 10 کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #817
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    دستیار یک شبح

    دارن شاون.ترجمه سوده کریمی

    امشب خوندمش... به نظرم کتاب خوبیه...
    داستان درمورد پسریه که وارد گروهی عجیب میشه.یه سیرک عجایب...کاملا اتفاقی برای نجات دوستش
    یه جورفداکاری که منجر به اسارتش توی یه دنیای عجیب وتلخ وعیر باورانه میشه....
    خوندنش خالی ازلطف نیست...

  14. 7 کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #818
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض






    مرگ بازی
    پدرام رضایی زاده


    کتاب ده تا داستان داره که کلهم هر ده داستان این کتاب هیچ لطفی هم اگر نداشته باشند یه مزیت عالی دارند یعنی خوش خوان هستن ! منظورم اینه لازم نیس زور بزنی که خودتو علاقه مند کنی به کتاب بلکه داستان برات بگذره !
    من خودم از داستان فانفار ،دفترچه‌ی کوچک خاطرات من،ماه امشب در می‌زند خیلی خوشم اومد ...
    اما یه نکته خیلی خوب کتاب این بود که من نتونستم دست کم یه اشتباه تایپی و نگارشی و اینا پیدا کنم البته تو شناسنامه کتاب ویراستار رو مهدی بزدانی خرم نوشتن ...منتها نویسنده در صفحه ی تقدیم و تشکر از سیدرضا شکراللهی هم قدردانی کرده و گفته که کلمات این کتاب مدیونِ ویراستاری اونه...

  16. 12 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #819
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نغمه ی غمگین



    جی . دی . سلینجر
    امیر امجد – بابک تبرایی




    این کتاب هم مثل کتاب "هفته ای یه بار آدمو نمی کشه" مجموعه ای از 10 داستان کوتاه سالینجر هست که به صورت پراکنده در مجلات به چاپ رسیده بوده

    - قلب یک داستان پاره پاره : در مورد نویسنده ای که سعی داره یک داستان عاشقانه بنویسه . قشنگه
    - بر و بچه ها : گفت و گوی یک سری جوون شاید کمی تنها . خوبه
    - دخترکی در سال 1941 که اصلاً کمر نداشت : ملاقات یک دختر و پسر . خیلی حس عجیب و خاصی داشت . خوشم اومد
    - برادران واریونی : در مورد دو برادر معروف در دنیای موسیقی . این واقعا قشنگ بود
    - این ساندویچ مایونز نداره : در مورد جنگ و جبهه . قشنگه با یک لحن گرم و روان
    - دختری که می شناختم : اینم در مورد پسری هست که برای یادگیری زبان به اروپا رفته و از دختر همسایه شون خوشش می یاد . خوب بود
    - قلق : در مورد یک سربازه . خوبه
    - یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام : اینم باز در مورد سربازهاست و داستان خیلی قشنگیه
    - برو ادی را ببین : برادری که داره خواهرش را نصیحت می کنه . خوبه
    - نغمه ی غمگین : در مورد مظلومیت سیاه پوست ها . کلا قشنگه


    بیشتر از همه از برادران واریونی ، دخترکی در سال 1941 که اصلاً کمر نداشت و یادداشت های شخصی یک سرباز پیاده نظام خوشم اومد

  18. 11 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #820
    پروفشنال Leyth's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    802

    پيش فرض

    مسخ

    فرانتس کافکا

    من خودم رو در اون سطحی نمیدونم که در مورد مسخ نظر بدم!

    " یک روز صبح، همین که گره گوار سامسا از خواب آشفته ای پرید، در رختخواب خود به حشره ای تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش مانند زره، سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوه ای گنبد مانندی دارد که رویش را رگه هایی به شکل کمان تقسیم بندی کرده است. "

    چه سعادتی! دویستمین پست من صحبت در مورد مسخ کافکاست!!

  20. 3 کاربر از Leyth بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •